Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-06@13:18:40 GMT

بعد از روضه، تیر به گلویش خورد +‌ عکس

تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۳۱۷۴۳۳

بعد از روضه، تیر به گلویش خورد +‌ عکس

وقتی شهید شد، اصلا رو نداشتم این خبر را به مادرم بدهم. بعدا که از در و همسایه فهمید، خدابیامرز کلی دعوا کرد؛ «پس چرا خبر شهادت اکبر را به من ندادی؟!» اکبر موذن و روضه خوان مسجد بود.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - امروز 10 اردیبهشت، سالگرد شهادت اکبر قدیانی،‌ پدرِ حسین قدیانی (نویسنده و روزنامه نگار) است. شهید اکبر قدیانی نیز در مسجد جواد الائمه و در جمع همرزمان فرهنگی اش، دستی بر آتش فرهنگ و هنر داشت اما همه چیز را رها کرد و رفت تا خونش، خونین شهر را دوباره خرمشهر کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به همین بهانه، فرزند شهید قدیانی در صفحه اجتماعی اش در جمله ای نوشت: برای اردوزدن در بهشت، چه روزی به‌تر از ۱۰ اردیبهشت؟

شهید اکبر قدیانی مداح و موذن مسجد معروف جوادالائمه (ع) بود که سالها با رژیم پهلوی مبارزه کرد و چند بار تهدید به ترور شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی همراه با اعضای مسجد جواد الائمه (ع) از  جمله بهزاد بهزاد پور،  امیر حسین فردی، مصطفی خرامان و فرج الله سلحشور فعالیت های زیادی انجام داد.

با آغاز جنگ به جبهه رفت و در عملیات آزاد سازی خرمشهر شرکت کرد. شهید قدیانی نهم اردیبهشت 61 قبل از شروع عملیات، با بلندگوی گردان مقداد روضه آخرش را خواند و ساعاتی بعد از ناحیه گلو تیر خورد و با حنجره خونین به فیض شهادت نائل آمد.

دستنوشته شهید اکبر قدیانی

شهید اکبر قدیانی به روایت زنده یاد امیر حسین فردی

صدایش همیشه در خانه ما می پیچید

بچه تر که بودیم، گاهی توی ۳۰ متری جی، آجر می کاشتیم و گل کوچک می زدیم! موقع فوتبال، شیطنت را اکبر می کرد، شیشه در و همسایه را اکبر می شکست، اون وقت، خودش می رفت بالای تیر چراغ برق، احمد آقا بنا می کرد دنبال من!! من از اکبر ۴ سال بزرگتر بودم و سر همین بزرگتری، همیشه کاسه کوزه ها سر من می شکست! اکبر پشت تیر چراغ برق قائم می شد، حرفش را من می شنیدم!! یک بار به قصد تلافی، همین که اکبر را سر ۳۰ متری جی دیدم، رفتم دنبالش! فهمید! باز رفت پشت تیر چراغ برق قائم شد!! انصافا قشنگ هم قائم می شد! تا رفتم دنبالش، دیدم تیر را گرفته و دارد می رود بالا!! دیوار راست را می رفت بالا، اینکه تیر چراغ برق بود! خواستم تیر را بگیرم و من هم بروم بالا که دعوایش کنم، دیدم پرید خر پشته خانه حمید ریاضی اینا! ۱۰ دقیقه صبر کردم، نیم ساعت صبر کردم، بیرون نیامد که نیامد! ظاهرا پریده بود توی حیاط! ناچار در خانه را زدم! حاج آقا ریاضی در را باز کرد و گفت: هیس! اکبر اومده اینجا، خسته است، گرفته خوابیده!

مادرم خیلی اکبر را دوست داشت. وقتی شهید شد، اصلا رو نداشتم این خبر را به مادرم بدهم. بعدا که از در و همسایه فهمید، خدابیامرز کلی دعوا کرد؛ «پس چرا خبر شهادت اکبر را به من ندادی؟!» اکبر موذن و روضه خوان مسجد بود و صدایش همیشه در حیاط خانه ما می پیچید. حتی تا همین اواخر که مادرم زنده بود، هر وقت از مسجد صدای نوحه و عزا می آمد، بنا می کرد از اکبر گفتن.

من اگر بخواهم فقط خاطرات حمام عمومی هایی را که بعد از فوتبال، با اکبر می رفتیم تعریف کنم، خودش یک کتاب قطور می شود! حالا کتابخانه و مسجد و حاج آقا مطلبی و نماز جماعت و فوتبال و… بماند! اکبر خودش در خانه، کتابخانه خوب و پر و پیمانی داشت. من از اکبر چند سال بزرگتر بودم و اکبر هم از مابقی بچه ها، همین حدود بزرگتر بود. در ایران کاوه و حوزه هنری و خود مسجد آنقدر مشغول بود که خیلی وقت نمی کرد کتابخانه بیاید، اما هر کتابی که می خرید ۲ نسخه می خرید. یکی اش را می داد کتابخانه مسجد. روزی که داشت می رفت منطقه، به من گفت: «تو سنگر کتابخانه را حفظ کن! جبهه تو همین قلم و کاغذ است. جهاد تو مهم تر است! آوازه این مسجد هنوز به گوش ها نرسیده… به گوش امام نرسیده… می رسد! تو مسئولی… .»

منبع: مشرق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۳۱۷۴۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دو شهید گمنام در مسجد مقدس جمکران به خاک سپرده شدند

به گزارش حوزه استان ها خبرگزاری تقریب، عصر پنجشنبه دو شهید گمنام دوران دفاع مقدس مهمان شهر کریمه اهل بیت علیهم السلام بودند و مراسم تشییع این دو شهید که به تازگی در مناطق عملیاتی تفحص شدند در مسجد مقدس جمکران برگزار شد.

مردم انقلابی و شهید پرور قم تشییع این دو شهید گمنام دوران دفاع مقدس را از میدان آل یاسین در جوار مسجد مقدس جمکران آغاز کردند و این دو شهید گرانقدر به سمت میعادگاه منتظران ظهور بدرقه شدند.

آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، آیت الله سید محمد سعیدی تولیت حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها، حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر اجاق نژاد تولیت مسجد مقدس جمکران و سید محمد آقامیری استاندار قم در این مراسم حضور داشتند.

آیت الله حسینی بوشهری امام جمعه قم بر پیکرهای مطهر این دو شهید گمنام دوران دفاع مقدس اقامه نماز کرد و در ادامه مراسم تدوین در صحن جامع مهدوی این مکان مقدس که به دستور امام زمان (عج) بنا شده، برگزار شد.

آیت الله سعیدی تولیت حرم بانوی کرامت و حجت الاسلام اجاق نژاد تولیت مسجد مقدس جمکران در قبور مطهر این دو شهید قرار گرفتند و ابدان این شهدا را در جایگاه ابدی آنها قرار دادند.

گفتنی است یکی از این دو شهید والامقام در عملیات کربلای پنج در سال ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسیده و دیگری در عملیات عاشورای ۲ در سال ۱۳۶۴ در چنگوله به درجه رفیع شهادت نائل آمده است.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • استان قزوین میزبان شهید گمنام
  • گزارش تصویری | مراسم تدفین دو شهید گمنام در مسجد مقدس جمکران
  • ببینید | لحظات دیدنی از مراسم تدفین دو شهید گمنام در آستان مقدس مسجد جمکران
  • فیلم/ لحظات دیدنی از مراسم تدفین دو شهید گمنام در مسجد جمکران
  • روایتی از معلم شهید حاج علی اکبر شمشیری
  • دو شهید گمنام در مسجد مقدس جمکران به خاک سپرده شدند
  • تشییع دو شهید گمنام دفاع مقدس در مسجد مقدس جمکران
  • استان قزوین میزبان شهید گمنام می شود
  • استان قزوین میزبان لاله گمنام 
  • تشییع دو شهید گمنام در مسجد مقدس جمکران