Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خرداد»
2024-04-29@07:14:45 GMT

وقتی پای دختر خاله ام و شوهرش به زندگی ما باز شد

تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۳۳۶۰۴۴

خرداد: زندگی ساده و آبرومندی داشتیم، اما من همه‌چیز را خراب کردم. از روزی که خبردار شدم خواهرشوهرم با پول ارثیه پدر همسرش یک خودرو شیک و آپارتمان آن‌چنانی خریده، آرام و قرار نداشتم.
نمی‌خواستم از محبوبه کم بیاورم. هردو پایم را در یک کفش کردم و گفتم باید ما هم پیشرفت کنیم. بیچاره شوهرم عاصی شده‌ بود. از طرفی، سر و کله دخترخاله‌ام و شوهرش پیدا شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

داماد خاله‌ام می‌گفت: خانه‌تان را بفروشید و یک ماشین سنگین بخرید و در کمتر از دوسه‌سال، خودتان را بگیرید.
همسرم تقلا می‌کرد دست از سرش بردارم‌. فایده‌ای نداشت. بالاخره حرفم را به کرسی نشاندم. ما اجاره‌نشین شدیم و پول خانه را دودستی در اختیار داماد خاله گذاشتیم. قرار بود او با ماشین شراکتی کار کند و آخر هرماه پولی درست و حسابی کف دستمان بگذارد.
حدود یک سال گذشت. این کار سود آن‌چنانی نداشت. می‌گفت باید مدل ماشین را عوض کند. وکالت دادیم کارها را انجام دهد. ماشین را فروخت‌. متاسفانه ما از مشکلات او و دختر‌خاله‌ام اطلاع نداشتیم. او و همسرش توافقی از هم جدا شدند. ما ماندیم با یک برگ چک بی‌پشتوانه که کسی هم جواب‌گویش نبود. شوهرم سکته کرد‌. وضعیت جسمی‌اش خیلی به‌هم‌ریخته بود.
مجبور شدم سر کار بروم. حدود دو سال از این ماجرا گذشت. فهمیدم همسرم معتاد شده‌است. این بلای خانمان‌سوز در مدت کوتاهی او را به منجلاب فروبرد. نمی‌دانم چه خاکی بر سرم بریزم. پسر و دخترم سرکش و پرخاشگر بار آمده‌اند. آتش طمع زندگی‌ام را سوزاند. برچسب ها: دختر خاله ، حوادث ، اعتیاد

منبع: خرداد

کلیدواژه: دختر خاله حوادث اعتیاد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۳۳۶۰۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ 

به گزارش «تابناک» به نقل از عصر ایران، معصومه حائری یزدی همسر آیت‌الله سید مصطفی خمینی و دختر آیت‌الله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.

آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجت‌الاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانه‌ای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی می‌کند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).

از نکات شگفت‌آور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.

او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان می‌کرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب می‌کردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.

با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانه‌ها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهل‌وچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفت‌وگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم می‌کرد.

درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آن‌ها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی مانده‌اند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما ‌شدند و هول و هراس ایجاد ‌کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.

دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من می‌گفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»

دیگر خبرها

  • مردم ماشین و طلا بفروشند، خانه بسازند
  • ما مجرم زاده می‌شویم
  • دختر شاعر فلسطینی مانند پدرش کشته شد
  • وقتی «خانه خدا» سینماها را شلوغ کرد
  • کتاب «برای قلب های شکسته» منتشر شد
  • ماجرای مسلمان شدن مورایس؛ ازدواج با دختر ایرانی
  • سلیمانی عملیات‌هایی داشته که هیچ ژنرال آمریکایی نداشته!
  • وقتی مقتول دستور بخشش قاتلش را داد!
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ 
  • کینه مرگبار کارگر قهوه خانه | کارگر جوان اخراج شد و وقتی فهمید فرد دیگری جای او استخدام شده ....