Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-04-30@04:34:42 GMT

رویای محمد بن سلمان از اصلاحات در عربستان

تاریخ انتشار: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۳۶۸۰۲۵

 

سکولاریسم یا جهان‌گرایی یا جدا انگاری دین از سیاست عقیده‌ای است مبنی بر جدایی نهادهای حکومتی و کسانی که بر مسند دولت می‌نشینند از نهادهای مذهبی و مقام‌های مذهبی. این تفکر ریشه در عصر روشنگری اروپا (قرن هیجدهم) دارد. اهداف و استدلال‌ها برای قبولاندن سکولاریسم به مردم بسیار گسترده است.

در لائیسیته اروپایی عنوان می‌شود که سکولاریسم یک جنبش به‌سوی مدرنیسیته و پیشرفت و دور شدن از ارزش‌های دینی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

البته سکولاریسم ایدئولوژی واحدی نیست همان‌گونه که در جهان دین‌های مختلفی وجود دارد انواع مختلف سکولاریسم نیز وجود دارد که هر یک هنجارها، ارزش‌ها و ساختار فلسفی متفاوتی را ارائه می‌دهند.

وجه مشترک انواع سکولاریسم تقابل تمام آن‌ها با دین است. برای سکولاریست ها جهانی که در آن زندگی می‌کنیم خود جایگاه نهایی ارجاع است؛ یعنی دنیا با استناد به خودش قابل‌فهم و کنترل است. عقل‌گرایی و علم‌گرایی از اصول اساسی تفکر سکولاریستی است. بر این اساس محور و مدار اصلی حکومت فقط بشر است. حکومت بر مبنای قوانین بشری اجرا می‌شود و منشا مشروعیت حکومت ملت است. اداره شئون اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به انسان تعلق دارد و انسان باید در سایه عقل و علم خویش بدون استمداد از آموزه‌های دینی و ارزش‌های معنوی پایه‌های زندگی خود را استوار کند.

سکولاریزاسیون فرایندی است که به عرفی شدن نهادهای دینی و انفکاک دین از دنیا و به حاشیه راندن دین از عرصه اجتماع و از بین مردم اشاره دارد. اکثر متفکران غربی سکولاریزاسیون را به بی‌اهمیت شدن آموزه‌های اجتماعی دین و کنار نهادن ساختارهای دینی معنا کرده‌اند. وقتی گفته می‌شود فرهنگ و اندیشه و آداب‌ورسوم کشوری سکولاری می‌شود منظور آن است که پیوندهایشان را با ارزش‌های دینی و مبانی الهی قطع می‌کنند. این‌گونه است که نفوذ دین در جامعه و در تفکر فردی رفته‌رفته کم‌رنگ می‌شود تا آن‌که سرانجام تقدس دینی از بین می‌رود و نامقدس جای آن را می‌گیرد و ارزش‌های اصیل دینی و معنوی به‌یک‌باره از جامعه رخت برمی‌بندند.

سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان وقتی پسرش محمد بن سلمان را به‌عنوان ولیعهد جدید این کشور تعیین و معرفی کرد این اقدام او مورد تشویق و حمایت همه‌جانبه غربی‌ها بخصوص آمریکا و اسرائیل قرار گرفت. تلاشی برای تولد آتاتورکی جدید آن‌هم دریک کشوری با تفکرات شدید تکفیری و افراطی‌گری، با محیط و جامعه‌ای بسیار محدود و جو خفگان تا شاید این کشور بتواند کل منطقه و دیگر کشورها را به سمت سکولاریزاسیون پیش ببرد. دنیای غرب به رهبری ایالات‌متحده و با توسل به دستگاه‌های جاسوسی خود به این نتیجه رسیدند که چاره‌ای جز نوشتن خط‌مشی جدید و تازه‌ای برای خدمت گذاران و خادمان خود در یک سده گذشته (در کشور عربستان)، برای حرکت به سمت سکولاریزاسیون ندارند و تنها گزینه‌ی آن‌ها برای پیش برد اهداف جدیدشان در منطقه خاورمیانه و بخصوص در کشور عربستان سعودی کسی جز محمد بن سلمان نمی‌تواند باشد.

آن‌ها برای پیش برد اهداف خود از مدت‌ها قبل تبلیغات گسترده خود را با کمک رسانه‌های وابسته‌ی دولتی و غیردولتی در این کشور و حتی سایر کشورها آغاز کردند. روزنامه اینترنتی رای الیوم در یادداشتی به قلم خالد الجیوسی آورد که ناظران معتقدند عربستان سعودی به‌ناچار در مسیر سکولاریسم حرکت می‌کند که رویکرد رسانه‌های محلی این کشور در سخن گفتن از فواید قوانین مدنی و آماده‌سازی افکار عمومی برای تحولی تاریخی نشانگر همین امر است. تحولی که با جمع‌کردن بساط نهادهای دینی و انتقال به دوران گشایش و رفاه همراه خواهد بود.

شبکه‌های ماهواره‌ای چون «روتانا» و «السعودیه» نیز با دعوت از نویسندگان و روزنامه‌نگاران سعودی وابسته به جریان لیبرالیسم و کسانی که درباره منافع حاصل از لیبرالیسم در کشور گفت‌وگو می‌کنند به ایفای این نقش می‌پردازند و کارشناسان این رسانه‌ها امارات را به‌عنوان نمونه‌ای که می‌تواند الگوی عربستان برای اجرای سکولاریسم اسلامی باشد معرفی می‌نمایند.

محمد بن سلمان قصد دارد باهدف ایجاد کشور سکولار سعودی برخی از فعالیت‌های دینی و عقیدتی را در این کشور تا حد امکان محدود بکند. او قصد دارد با حذف رهبران دینی از جامعه سنتی عربستان، خود زمام تمام امور را در این کشور در اختیار داشته باشد. وی خواهان ارائه تعریف جدیدی از دین، به‌مانند همه دولت‌های سکولار که نسبت به دین تعریف خاص خود را دارند است. او می‌خواهد با محدود نمودن رهبران دینی امکان هرگونه اعتراض را از جامعه دینی در این کشور بگیرد. بن سلیمان با ایجاد دولت سکولار در عربستان خواهان همگرایی بیشتری با غربی‌ها است. وی به تقلید از آتاتورک قصد دارد تا ارتش را در عربستان تقویت نموده و با استفاده از قدرت آن، فضا را برای رشد سکولاریسم آماده نماید. به‌عبارت‌دیگر بن سلمان دوست دارد با درس گرفتن از تجربه آتاتورک در رشد ارتش و با کمک گرفتن از این نهاد، فضا را برای سکولاریزاسیون بیشتر آماده نموده و در راستای آرمان‌های غرب قدم بردارد؛ فلذا قراردادهای بزرگ تسلیحاتی عربستان با ایالات‌متحده آمریکا و تلاش برای تقویت دستگاه‌های امنیتی، برنامه‌ای از پیش تعیین‌شده برای تقویت سکولاریسم در عربستان بوده است.

روزنامه‌های انگلیسی تلگراف و تایمز با توجه به تغییر مسیر عربستان به سمت سکولاریسم نوشتند که این کشور ضوابط سخت دینی در تمامی زمینه‌ها علی‌الخصوص حوزه زنان را شکسته است و در دوران ولایت‌عهدی محمد بن سلمان با پیروی از چشم‌انداز ۲۰۳۰، شاهزاده جوان به زنان اجازه پوشیدن لباس شنا را خواهد داد تا در کنار مردان در سواحل مختلط شنا کنند. این اقدام برای گسترش گردشگری و کمک به اقتصاد سرزمین عربستان با صنعتی که جایگزین صنعت نفت باشد انجام خواهد شد؛ درحالی‌که پیش از آن حضور زنان در خیابان‌های عمومی نیز حرام شمرده می‌شد؛ بنابراین در دوره سلطنت محمد بن سلمان نه‌تنها دین از جامعه عربستان زدوده خواهد شد، بلکه با همراهی سیستم‌های اطلاعاتی غربی، سبک زندگی تماماً غربی مانند تجربه آتاتورک در ترکیه، جایگزین سبک زندگی اسلامی خواهد شد. نمونه این سیاست را می‌توان در راه دادن زنان به ورزشگاه‌ها در عربستان سعودی مشاهده نمود.

درنتیجه هدف محمد بن سلمان از اقدامات اصلاحی اخیر را می‌توان تلاشی برای سکولار کردن جامعه عربستان دانست. دراین‌ارتباط، اسنادی نیز وجود دارد؛ سخنان «یوسف العتیبه» سفیر امارات در واشنگتن مبنی بر اینکه عربستان، امارات، بحرین و مصر برای ایجاد حکومت‌های سکولار در منطقه تلاش می‌کنند، موید این کلام است. این در حالی است که اظهارات این مقام اماراتی با پایه و اساس حکومت آل سعود در تضاد است. با توجه به چشم‌انداز اقتصادی ۲۰۳۰ سعودی که تحت نظارت محمد بن سلمان در حال اجراست، به نظر می‌رسد که وجود عربستان سکولار هم بخشی از این چشم‌انداز است و بن سلمان اصلاحات دینی را هم مدنظر دارد و قصد دارد که عربستان را به مرکز بسط تفکرات سکولاریستی در کل منطقه تبدیل نماید.

مشرق

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۳۶۸۰۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اگر حکومت دینی برپا نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟

پایگاه مرگز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، به پرسش و پاسخی پیرامون دلایل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی پرداخته که تقدیم علاقه‌مندان می‌شود:

پرسش:

اگر حکومت دینی تشکیل نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟

پاسخ:


لازمه اقدام به هر عملی، سنجش هزینه‌ها و فواید آن عمل است و باید دید که هزینه‌های فراوانی که برای برپایی حکومت دینی در ایران ایجاد شده است، خروجی و ثمره خاصی داشته است؟ به عبارت دیگر اگر حکومت دینی برپا نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد و چه ضرورت و تغییری در برپایی حکومت دینی برای ملت ایران ایجاد شده است؟

اگر حکومت دینی برپا نمی‌شد:


۱. به وظیفه دینی و الهی جامعه عمل نشده بود.
برپایی حکومت اسلامی و بستری که بتواند احکام الهی را جاری کرده و ترقی بخشد، وظیفه مسلمین است. برپایی حکومت در جامعه اسلامی، از امور لازم و وجوب آن قطعی است. برای اثبات ضرورت تشکیل حکومت اسلامی می‌توان به ادله قرآنی، روایی و عقلی تمسک کرد. (۱)

۲. اکثر احکام الهی تعطیل، و فساد و اعمال نامشروع فراگیرتر بود.


حکومت نقشی انکارناپذیری در ایجاد بسترها و ضوابط مؤثری در اجرا یا تعطیلی احکام اسلامی و همچنین تربیت دینی و غیردینی جامعه دارد. امام خمینی در لزوم تشکیل حکومت اسلامی بیان داشته است که: «احکام اسلامی اعم از قوانین اقتصادی، سیاسی و حقوق تا روز قیامت باقی و لازم‌الاجرا است، هیچ‌یک از احکام الهی نسخ نشده، از بین نرفته است.


این بقا و دوام همیشگی احکام، نظامی را ایجاب می‌کند که اعتبار و سیادت این احکام را تضمین کرده، عهده‌دار اجرای آن‌ها شود؛ چه اجرای احکام الهی جز از رهگذر برپایی حکومت اسلامی امکان‌پذیر نیست. در غیر این صورت، جامعه مسلماً به‌سوی هرج‌ومرج رفته، اختلال و بی‌نظمی بر همه امور آن مستولی خواهد شد». (۲) پیش از انقلاب اسلامی، تجربه حکومت غیردینی در ایران، ترویج فساد و فحشا و ایجاد بسترهای فساد زدا و دین‌زدا بود.

۳. زمینه برپایی و حرکت به سمت تحقق کامل حکومت دینی فراهم نمی‌شد.


نظام ما دینی است و مرجعیت همه‌جانبه دین اسلام را در عرصه حکومت و اداره جامعه پذیرفته است. به هر میزان که در اداره جامعه و تدبیر امور کشور به دین مبین عمل گردد، به آن حکومت، دینی گفته می‌شود.
حکومت دینی ما کامل نیست و ما در مسیر دینی شدن حکومت هستیم نه اینکه حکومت و دولت و جامعه ما کاملاً دینی باشد. چنانچه رهبر انقلاب در این رابطه اعلام کرده است: «ما هنوز به کشور اسلامی نرسیده‌ایم. هیچ‌کس نمی‌تواند ادّعا کند که کشور ما اسلامی است. ما یک نظام اسلامی را طرّاحی و پایه‌ریزی کردیم - «ما»، یعنی همان‌هایی که کردند - و الآن یک نظام اسلامی داریم که اصولش هم مشخص و مبنای حکومت در آنجا معلوم است. مشخص است که مسئولان چگونه باید باشند. قوای سه‌گانه وظایفشان معیّن است. وظایفی که دولت‌ها دارند، مشخص و معلوم است؛ اما نمی‌توانیم ادّعا کنیم که ما یک دولت اسلامی هستیم؛ ما کم داریم. ما باید خودمان را بسازیم و پیش ببریم. ما باید خودمان را تربیت کنیم». (۳)

۴. استبداد و استثماری که بر این ملت سلطه داشت کنار نمی‌رفت.


تاکنون اثبات شده است که تنها الگویی که در ایران توانسته است در مقابل استبداد و استثمار به‌طور کامل تاب بیاورد و تسلیم نشود، الگوی تشکیل حکومت دینی به رهبری فقیه جامع‌الشرایط است. این حکومت دینی است که به مبارزه و حرکت ملت مشروعیت بخشیده و ایثار آنان برای حفظ ارزش‌های دینی و ملی را معنا بخشیده است. این رهبران دینی و ملت دین‌دار بوده‌اند که در مواقع حساس و خطرساز، با شدت در راستای حفظ منافع ملی کشور به بذل مال جان خود پرداخته‌اند.

۵. ترقی جامعه با این شدت نبود.


دین برای سعادت بشر آمده است. به هر میزان که به دین عمل شده است، رشد و ترقی در جامعه حاصل گردیده است. برای نمونه حکومت دینی برای جامعه زنان، نقشی انسانی و غیرجنسی قائل است. این امر موجب شده است که ترقی زنان با کمترین آسیب جنسیتی به‌صورت جهشی رخ‌داده و زنان در عرصه تحصیل و تدریس و حضور در عرصه‌ها و مشاغل گوناگون رشدی خیره‌کننده را تجربه کنند.
در هشت سال جنگ، ایران با حضور مردم دین‌مدار برخلاف پیشینه دویست‌ساله خویش، اجازه نداد که هیچ بخشی از کشور از آن جدا گردد؛ اما فساد و فحشا موجب می‌شود که موانع جدی بر سر راه ترقی کشور ایجاد شود. ضمن اینکه باید توجه داشت که بخش بزرگی از ناکامی‌های ما به این دلیل است که دشمنان دین و دولت دینی با تمام توان مشغول ایجاد مانع و سد در مقابل الگو شدن و تقویت یک دولت اسلامی بوده و با ضربات پی‌درپی نظامی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی خسارات سنگین و قابل‌تصوری را در راه تحقق این اهداف ایجاد کرده‌اند. در واقع تنها این دین نیست که عامل و منشأ شرایط موجود در ایران باشد.

۶. ایرانیان در الگوهای غربی و شرقی هضم می‌شدند.


حکومت دینی الگویی فارغ از الگوهای حاکم بر عالم بود که نتیجه آن قتل و تجاوز مستکبران و ابرقدرت‌ها به مستضعفان عالم است. الگویی که یاد می‌دهد که یا باید غارت شوی یا باید با غارتگر همراهی کنی. الگوی حکومت دینی، نفی سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری است. در الگوی دینی عدم همراهی با مستکبران عالم، یک وظیفه شرعی است.

نتیجه:


حکومت دینی بسترساز ترقی و تمدن است و به هر میزان که به احکام دین مبین عمل گردد ترقی و تمدن حاصل می‌شود. عدم تشکیل حکومت دینی به معنای ترک تکلیف جامعه ایمانی و تعطیلی احکام اسلامی و انسداد ترقی معنوی و مادی صحیح جامعه و هضم شدن در الگوهای منحرف حاکم برجهان است.

پی‌نوشت‌ها:
۱. ر.ک: همتی، همایون، سنت و سیاست در اسلام، تهران، آوای نور، ۱۳۷۳ ش، ص ۳۸.
۲. خمینی، سید روح‌الله، کتاب بیع، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، ۱۳۸۸ ش، ج ۲، ص ۴۶۱.
۳. خامنه‌ای سید علی، بیانات در دیدار کارگزاران نظام، خامنه‌ای دات آی آر، ۱۲ آذر ۱۳۷۹، https://khl.ink/f/۳۰۳۹

دیگر خبرها

  • بن سلمان: مخالف آوارگی مردم غزه هستیم
  • تأکید بن سلمان بر مخالفت عربستان با کوچ اجباری مردم فلسطین
  • آیت‌الله مظاهری: روش مواجهه با جوانان، دهن‌کجی و رَمی به بی‌عقلی و بی‌دینی نیست
  • محمد صلاح در فهرست فروش لیورپول قرار گرفت
  • لیورپول محمد صلاح را در لیست فروش گذاشت
  • با وجود اختلاف با کلوپ؛ محمد صلاح در لیورپول می‌ماند
  • نخستین مسجد اسلام گسترش می‌یابد
  • شاهکار بن سلمان؛ حیف و میل پولی به اندازه ارزش ۳ لیگ ژاپن، کره و ایران!
  • سفر نخست‌وزیر پاکستان به عربستان
  • اگر حکومت دینی برپا نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟