تفکر عاقلانه منجر به موحدشدن انسان میشود
تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۴۰۸۱۷۵
به گزارش ایکنا از قم؛ آیت الله جوادی آملی دیشب 16 اردیبهشت در مراسم اختتامیه کنگره بین المللی «توسعه و تعالی علوم بر پایه عقلانیت وحیانی با تکیه بر اندیشه های علامه جوادی آملی» که با حضور شخصیت ها و اندیشمندان داخلی و خارجی در سالن فرهنگ پردیس فارابی دانشگاه تهران برگزار شد، به تبیین ابعاد مختلف عقلانیت وحیانی پرداخت و گفت: جریان عقلانیت وحیانی ریشه در تفکر اسلامی از گذشته تا کنون دارد و در عصر ما اندیشمندانی همچون علامه طباطبایی و امام راحل این اندیشه را در آثار خود متبلور ساختند؛ تذکره علامه طباطبایی و نامه ای که امام به گورباچف نوشتند، آیینه عقلانیت وحیانی است و هیئت ایرانی که این پیام را به شوری برد هدفش تسلیم این نامه نبود بلکه هدفش تعلیم پیام بود! در واقع عقلانیت وحیانی عصاره آثار علامه طباطبایی و پیام امام راحل است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایشان ادامه داد: انسانی که زمینی فکر می کند و تفکر او محدود بین تولد و مرگ می شود و بعد از مرگ چیز دیگری را متصور نیست و وحی را افسانه می داند، به بیراهه رفته است و به تعبیر قرآن کریم «کور» است ولی اگر انسان عاقلانه و خردمندانه وحی را بپذیرد و بفهمد که انسان مرگ را می میراند نه اینکه بمیرد و لذا موجودی ابدی است، به دنبال یک فکر ابدی نیز خواهد رفت.
وی بیان کرد: نظام هستی در حقیقت «خلقت» است و نه طبیعت! خلقت، فعل خداست و نه شانس و اتفاق، لذا وقتی عقل این مساله را درک کرد در مقابل خداوند خضوع می کند.
آیت الله جوادی آملی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: اگر کسی عاقلانه وارد جهان بینی شد، اولین خدمت را به خود کرده است و موحد شده، آنگاه تمام علوم زیر مجموعه فلسفه را وحیانی می داند چرا که از این منظر تمام ذرات عالم فعل خداست، همانطور که قرآن کریم قول خداست.
ایشان تاکید کرد: تمایز علوم به تمایز موضوعات است، موضوع علم اگر فعل خدا باشد فرض ندارد که آن علم، دینی نباشد اما فعل انسان اعم از صنعت و هنر و تمام زیر مجموعه های آنها می توانند دینی یا غیر دینی باشند.
وی پیوند عقل و وحی را مستلزم چهار عنصر دانستند و تصریح داشتند: مسیر پیوند عقل و وحی چهار رکن اساسی دارد: اول، احتیاج عقل به وحی است که باید این اصل را قبل از هر چیز پذیرفت که عقل سراج است و وحی صراط و هرگز نباید این دو را به جای هم نشاند؛ دوم، احتجاج عقل در برابر وحی است، یعنی خود عقل از محضر خداوند این مطالبه را دارد که باید برای هدایت ما رسولان الهی را مبعوث می کردی و خداوند در پاسخ به این طلب عقل، پیامبران را مبعوث کرده است؛ سوم، اجتهاد عقل در رهاورد وحی است که عقل در سایه وحی به استدلال و کشف می پردازد؛ و در پایان دوستی عقل و وحی است که در اینجا انسان در مقابل پروردگار برابر آنچه در دعای ماه شعبان می خوانیم ناز می کند و با خداوند نجوا می کند، در اینجا دیگر فاصله ای بین انسان و خداوند نیست و محل گفتگوی خدا با بنده است.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۴۰۸۱۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلسوزی شاگرد منتظری برای شهید مطهری/ تشکیل 700 پرونده برای مشاوران املاک یک استان!
"بانیان آشوب" مادام که هست و نیست خود را در به خیابان کشاندن مردم میجویند؛ نه هیچ پاسخی میشنوند و نه هیچ قصدی برای اقناع شدن دارند.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
دلسوزی شاگرد منتظری برای شهید مطهری!
محمد سروشمحلاتی، فردی که رسانههای اصلاحطلب گاهی از وی با عنوان استاد و گاهی آیتالله نام میبرند؛ به تازگی در یادداشتی که خبرگزاری شفقنا آنرا منتشر کرد به افکار شهید مطهری در مقوله امر به معروف و نهی از منکر پرداخت و مدعی انزوای تفکر مطهری در جامعه کنونی شد!
سروش محلاتی که شاگرد مرحوم منتظری است در بخشی از این یادداشت مینویسد: آیت الله مطهری بقدری از حرکتهای جاهلانه ای که بنام نهی از منکر انجام میشود ناراحت بود که میگفت: بهتر اینکه ما جاهلها امر به معروف و نهی از منکر نکنیم ، چه منکرها که بنام امر بمعروف و نهی از منکر بوجود نیامده (حماسه حسینی) او بجای آنکه مردم را تحریک به نهی از منکرهای جاهلانه و خودسرانه کند، به آنها هشدار می داد که چون معروف و منکر را نمیشناسند و روش صحیح آن را نمیدانند در این عرصه وارد نشوند: خیال کردیم برویم و امر به معروف و نهی از منکر کنیم ؟! از شما می پرسم اصلا من و شما میفهمیم که امر به معروف و نهی از منکر چیست و چگونه باید انجام شود؟ به نظر استاد مطهری، ضرر و زیانی که از راه اجرای جاهلانه نهی از منکر برده ایم، از ترک نهی از منکر نبرده ایم. یعنی اگر ما نهی از منکر نکنیم خسارت کمتری به دین اخلاق وارد میشود!
او همچنین میافزاید: فقه مطهری جدای از عقلانیت نبود لذا وقتی به امر به معروف تاکید میکرد، فقط آن را در قلمرو شیوهها و روشهای مورد تایید علوم اجتماعی ، مشروع و مجاز میدانست و در زمانی که بقول خودش کسی غیر از پند و بند نهی از منکری نمی شناخت، میگفت: روانشناسی و جامعه شناسی می خواهد تا انسان بفهمد که چگونه امر به معروف کند و تشخیص دهد منکر از کجا سرچشمه میگیرد؟
سروشمحلاتی در خاتمه مینویسد: اینک مطهری در میان ما نیست ولی یا اندیشه و فکر او در میان ما زنده است ؟ آیا امروز ما نیز مانند مطهری امر به معروف را میشناسیم و میشناسائیم ؟ آیا نهاد امر به معروف در جامعه ما بر مبنای اندیشه مطهری شکل گرفته و عمل می کند ؟ امروز هر چند خلأ مطهری دردناک است ولی تاثر بیشتر آن است که این خلأ را با شِبه مطهریها پر کرده ایم. مصیبت بزرگ امروز ما این است اندیشههای متحجرانه بَدَلی ، جای تفکر روشنگرانه مطهری را گرفته و مطهریِ امام در غربت و انزوا قرار داده است![1]
*قبل از آنکه نیاز باشد یک شاگرد و رهرو مرحوم منتظری که از قضا کارنامه فکری خوبی هم ندارد مطهری را تفسیر کند؛ نیاز است تا مطهری را "به روایت عقلانیت" خواند و تفسیر کرد.
همان بیتالغزلی که شهید مطهری، خود متمسّک به آن بود و همان را ترویج میکرد.
مطهری چه میخواست به جز حرکت نظام اسلامی بر مسیر عقلانیت، بر مسیر ولایت فقیه و بر مسیر اسلام؟
پر واضح است که امروز نظام اسلامی بر همین مسیر در حال طی طریق است و مشکلات هم عارضه طبیعی هر حرکتی است.
در بحث مظاهر آشکار امر به معروف و نهی از منکر نیز همچنانکه میبینیم نظام به سیاق مبارزه با مخالفان حجاب که در دوران حیات شهید مطهری آغاز شد؛ همچنان بر همان طریق راه میسپرد و البته با مفسدان اقتصادی نیز در هر منصب و جایگاهی برخورد میکند.
لذاست که اظهارات سروشمحلاتی مبنی بر اینکه "مطهریِ امام در غربت است" هیچ مصداق عینی کلانی ندارد.
البته تقلاهایی در این زمینه وجود دارد که باید با آنها برخورد کرد!
کما اینکه مثلا شاهد بودیم شخص آقای سروشمحلاتی چند سال قبل در اظهاراتی بر خلاف سبک و سیاق شهید مطهری گفته بود: "حکومت بدون ولایت فقیه طرفداران زیادی در حوزه علمیه دارد"!
فهم اینکه اگر شهید مطهری زنده بود درباره برخورد با بدحجابی -که از زمان حیات خودش آغاز شد- چه نظری میداشت و یا با چنین سخنانی چگونه برخورد میکرد؛ هرگز کار سختی نیست...
***
حاکمیت پاسخگو نیست!
ذبح عقلانیت در مسیر خیابان
محمدرضا تاجیک، تئوریسین اصلاحطلب و از حامیان اغتشاشات 1401 در بخشی از یک یادداشت که انصافنیوز آنرا منتشر کرد، نوشته است:
"شاید بتوان جامعۀ امروز ایران را «جامعۀ تردید و پرسش» نامید، اما شاید کمتر بتوان نهاد قدرت مسلط در ایران امروز را «نهاد تدبیر و پاسخ» دانست. در این شرایط، چنانچه اهالی قدرت از «رویگرداندن» روی نگردانند و با تردیدها و پرسشهای فزایندۀ جامعۀ مردمان، مواجههای از سر مسئولیت و عدالت نداشته باشند، باید شاهد تعمیق و گسترش (و بهتبع، رادیکالیزه و ستیهندهتر شدن) روی گرداندن اکثریتی از آحاد جامعه از نهاد حکومت و قدرت باشیم."[2]
*ضربالمثلی وجود دارد که میگوید:"آنکه به خواب رفته را میتوان بیدار کرد ولی کسی که خودش را به خواب زده باشد هرگز بیدار نمیشود".
ادعای تاجیک مبنی بر پاسخگو نبودن حاکمیت امروز ایران را اگر با توجه به ضربالمثل پیش گفته و البته با عنایت به سوابق اغتشاشمحور تاجیک بخوانیم؛ آنگاه همه چیز برای یک ذهن منطقی در جای خود قرار خواهد گرفت.
"بانیان آشوب" مادام که هست و نیست خود را در به خیابان کشاندن مردم میجویند؛ نه هیچ پاسخی میشنوند و نه هیچ قصدی برای اقناع شدن دارند.
آنها صرفا با شنیدن "ملودی خشونت" به وجد میآیند و طبعا در این مسیر هیچ عقلانیتی در کار نیست.
حاکمیت ایران به لحاظ عقلانی پاسخ تمام شبهات را میدهد.
لکن نمیتوان انتظار داشت کسی که قبل از اغتشاشات 1401 گفته بود "دلیلی برای صبر مردم نمیبینم"، کسی که اغتشاشات 1401 را "جشن جنبش با خشونتی الهی" توصیف کرده بود و هماو که دست به تحریم انتخابات زد؛ قصدی برای اقناع شدن و یا دعوت مردم به قضاوت عقلانی در قبال پاسخهای حکومت اسلامی داشته باشد.
آقای تاجیک فرد با مطالعهای هستند. لکن مطالعه بدون عقلانیت و عقلانیت بدون تصمیم بر سر نفسانیت؛ هیچ انتفاعی برای عاقبتبخیری و سعادت نخواهد داشت!
***
تشکیل 700 پرونده برای مشاوران املاک 1 استان!
رییس اداره بازرسی و ارزیابی عملکرد اداره کل راه و شهرسازی استان قزوین گفته است: ۶۹۱ فقره پرونده برای مشاورین املاک متخلف در استان تشکیل شده که از این میان ۱۲۴ واحد پلمب شدند.
سیامک پزشکیفر در مصاحبه با ایرنا همچنین میافزاید: ارزش ریالی جرایم متخلفین معادل ۳۶ میلیارد ریال بوده که از این مبلغ ۱۲ میلیارد ریال وصول شده است.
او میگوید: یکی از مهمترین معضلات حوزه مسکن، سوداگری مشاوران املاک است. این افراد –اخلالگر- در گرانفروشی مسکن و اجارهبها نقش اساسی دارند و از این رو باید نسبت به ساماندهی فعالیتهای آنها اقدام شود.
پزشکیفر تصریح کرد: به منظور تنظیم و کنترل املاک و مستغلات، گشتهایی در استان قزوین از سال گذشته آغاز شده و تاکنون از بین ۲ هزار و ۶۴۶ بازدید در سطح استان ۷۴۳ مورد تخلف ثبت شده است.
این مسوول؛ نداشتن پروانه کسب و نرخنامه، نداشتن کد رهگیری، صادر نکردن فیش رسید کمیسیون وجوه دریافتی و گرانفروشی در بحث اخذ کمیسیونهای مصوب استان را عمده تخلفات محرز در بنگاههای املاک برشمرد.[3]
*ما قضاوت درباره اعداد و ارقام فوقالذکر مبنی بر شیوع تخلف و میزان بالای برخورد را به قضاوت مخاطبان محترم میگذاریم.
ما همچنین این سؤال را که کرارا در وبلاگ مشرق مطرح کردهایم مجددا میپرسیم که علت این ولنگاری و احساس فضای باز برای تخلف اقتصادی و گرانفروشی و جرایم مرتبط چیست و چرا متخلفان بازار احساس نمیکنند که یک شمشیر بُرّا و ناظر در پیرامون آنها وجود دارد که نباید از فرامینش تخلف کرد؟!
لازم به ذکر است که در بحث مسکن؛ هماکنون مدتهاست که دستور رئیسجمهور مبنی بر اعمال سقف برای اجاره بها اعمال نمیشود و علت این اعمال نشدن نیز مشخص نیست.
***
1_ https://fa.shafaqna.com/?p=1786486
2_ https://ensafnews.com/514146
3_ https://irna.ir/xjQrdR