آخرین وضعیت پرونده "محمد ثلاث"
تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۴۳۸۶۸۴
وکیلمدافع محمد ثلاث گفت که پرونده موکلش در مرحله استیذان (اجازه رییس قوه قضاییه برای اجرای حکم) قرار دارد. ناطقان: سعید اشرفزاده، در رابطه با پرونده موکلش اظهار کرد: رای دادگاه بدوی مبنی بر سه فقره قصاص بابت سه فقره قتل عمد سه نفر از ماموران ناجا و همچنین تحمل یک سال حبس و 74 ضربه شلاق بابت اتهام اخلال در نظم و آسایش عمومی که از سوی شعبه 9 دادگاه کیفری یک استان تهران صادر شده بود بر اساس تجدیدنظرخواهی، به شعبه 39 دیوان عالی کشور ارسال شد و در نهایت دیوان عالی حکم دادگاه بدوی را تایید کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وکیلمدافع متهم پرونده حادثه خیابان پاسداران گفت: 15 فروردین ماه درخواست فرجامخواهی را ارائه دادم و نظر دیوان عالی کشور، 3 اردیبهشت ماه اعلام شد. پرونده مجدد به شعبه 9 دادگاه کیفری یک استان تهران بازگشت و به اجرای احکام ارسال شد. اکنون نیز پرونده روند قانونی خود را طی میکند و در مرحله استیذان قرار دارد.
اشرف زاده اظهار کرد: با توجه به روند پرونده، امکان دارد که طی 3 یا 4 روز آینده حکم اجرا شود.
بر اساس این گزارش، رییس دادگستری استان تهران 4 اردیبهشت ماه از تایید حکم قصاص محمد ثلاث - راننده اتوبوسی که در حادثه خیابان پاسداران 3 مامور نیروی انتظامی را زیر گرفته بود - در دیوان عالی کشور خبر داد.
اسماعیلی در رابطه با زمان اجرای حکم متهم پرونده حادثه خیابان پاسداران گفته بود: زمان دقیق اجرای حکم مشخص نیست؛ زیرا اجرای حکم نیازمند فرآیند قانونی است. درست است که اولیای دم شکایت کردهاند و بر مبنای شکایت اولیای دم این حکم صادر شده اما برابر ضوابط و مقررات قانونی باید اولیای دم مجددا تقاضای اجرای قصاص کنند. چنانچه همگی یا بعضی از اولیای دم با توجه به اینکه سه قتل اتفاق افتاده، تقاضای اجرای قصاص را تقدیم اجرای احکام دادسرا کنند پرونده باز هم به موجب مقررات قانونی جهت اذن اجرای قصاص محضر ریاست محترم قوه قضائیه تقدیم میشود و با استیذان از ناحیه ایشان مقدمات اجرای حکم به اتمام میرسد و دادسرا نسبت به اجرای حکم اقدام خواهد کرد.
منبع: ایسنا برچسب ها: محمد ثلاث ، پاسداران ، دراویش گنابادی
منبع: ناطقان
کلیدواژه: محمد ثلاث پاسداران دراویش گنابادی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۴۳۸۶۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پنجم اردیبهشتماه، سالروز شهادت نخستین فرمانده سپاه یزد
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز یزد ، محمد منتظرقائم متولد سال ۱۳۲۷ در شهر فردوس از توابع استان خراسان است، البته خانواده محمد به علت ایستادگی پدرش در مقابل جیرهخواران حکومت وقت، مجبور به هجرت از فردوس میشوند و در شهر و دیار پدریش، یعنی یزد سکنی میگزینند، ولی این تازه ابتدای راه زندگی استکبارستیزانه محمد است که رقم میخورد.
محمدمنتظرقائم تحصیلات خود را در مدرسه تعلیمات اسلامی ادامه میدهد و در حالی که هنوز ۱۵ سال ندارد حماسه ۱۵ خرداد سال ۴۲ شکل میگیرد، اما با وجود سن کم، تفکری عظیم در خود پرورانده و فعالیتهای ضداستکبارانه اش در آن سالها، تعجب همگان را به خود جلب میکند.
وی تحصیلات خود را در رشته برق در هنرستان فنی ادامه میدهد و پس از اتمام و اخذ دیپلم در سال ۱۳۴۷، لباس سربازی برای شاه را که کاملاً با تفکراتش در تناقض بود، برتن میکند و حتی در این دوره، یک بار به علت پاره کردن تصویر شاه و آتش زدن آن در بازار شهر به شدت تنبیه میشود.
پس از گذران دوره سربازی با وجود همه سختیها، در شرکت برق مشغول به کار میشود. در سال ۱۳۵۰ با تشکیل گروهی مخفی، مبارزه را در قالب تشکلی منسجم هدایت و انجام میدهد و نخستین اعلامیه این گروه در ششم بهمن ۵۱ در یزد به شکل گسترده و مخفیانه توزیع میشود که انعکاسی وسیعی پیدا می کند ، اما بهعلت فعالیت سیاسی از کار خود اخراج و مدت ۱۵ ماه در سیاهچالهای نیروهای ساواک مورد شکنجه قرار میگیرد، اما با هوشیاری مثال زدنی بدون این که هیچ اعترافی از وی گرفته شود، آزاد میشود.
محمد پس از آزادی مصممتر از پیش به مبارزات خود علیه استکبار و استعمار ادامه میدهد تا این که انقلاب اسلامی پیروز میشود و پس از تشکیل سپاه پاسداران به فرمان رهبر کبیر انقلاب در سال ۵۸، بهعنوان نخستین فرمانده سپاه پاسداران استان یزد انتخاب و مسئول بنیانگذاری و تشکیل سپاه یزد میشود.
وی سپاه را گسترش میدهد و با قاطعیت با ضد انقلاب به مبارزه برمیخیزد بهنحوی که دو ماه پس از ایجاد تشکل، وقتی اوضاع کشور و انقلاب را در غرب کشور در خطر میبیند، آسوده ننشسته و با شماری از پاسداران برای مبارزه با ضد انقلاب و طاغوت راهی کردستان میشود.
دفاع از اسلام و انقلاب، آرمان و هدف وی بود به طوریکه در روز پنجم اردیبهشتماه سال ۱۳۵۹ نیز وقتی در جریان فرود چند هلیکوپتر آمریکایی در کویر طبس قرار میگیرد، هر چه سریعتر در محل حادثه حضور پیدا میکند تا از نزدیک واقعه را بررسی کند.
همزمان با حضور محمد منتظرقائم در محل صحرای طبس، بنیصدر رئیس جمهور وقت در خیانتی آشکار دستور حمله به هلیکوپترها و هواپیماهای آمریکایی را میدهد، ولی بعدها مشخص میشود که این هلیکوپترها حاوی اسناد مهمی از اقدامات بعدی آمریکا در حمله به طبس بودند.
بدین ترتیب محمد منتظرقائم که در صحنه مبارزه با استکبار حضور داشت، در بمباران منطقه به دستور بنیصدر، به درجه رفیع شهادت نائل میآید.
همرزمان سردار سپاه ابابیل در صحرای طبس در مورد حماسه کویر میگویند:
پنجم اردیبهشت بود که از سپاه تهران به ما خبر دادند که راننده تانکری نفتکش در نزدیکی جادهای متروک و کم تردد در صحرای طبس تعداد پنج فروند هلیکوپتر، یک هواپیما در حال سوختن، یک دستگاه جیپ، دو موتورسیکلت، تعدادی رختخواب و پرژکتور مشاهده کرده است؛ سریعاً خود را به منطقه برسانید.
محمد گفت: "اول نماز میخوانیم و سپس راهی میشویم. "
نماز آن روزش طولانیتر از بقیه روزها شد و حال و هوای دیگری داشت. بعد از اتمام نمازش یکی از بچهها به شوخی گفت: "حاجی نماز جعفر طیار میخواندی؟ " لبخند زد و گفت: شاید نماز آخرمان باشد. "
سوار اتومبیل شدیم و راه افتادیم. در مسیر، سوره فیل را برایمان خواند و بعد از خواندن سوره، تفسیرش را هم برایمان نقل کرد و گفت: "این مملکت متعلق به امام زمان (عج) است و خدا خود نیز از آن محافظت میکند و ما پاسداران وسیلهای بیش نیستیم. "
به منطقه که رسیدیم من برای تجسس و سوال از اهالی از بچهها جدا شدم، محمد و دو نفر از بچهها به سمت هلیکوپترها و هواپیمای سوخته راهی شدند.
در حال صحبت با اهالی بودم که هواپیماهای فانتوم که بر فراز منطقه پرواز میکردند، توجهام را جلب کردند. بعد از آن، صدای انفجار مهیبی از سمت هلیکوپترها به گوش رسید.
به سرعت به سمت هلیکوپترها به راه افتادم. دودی سیاه به آسمان بلند شده بود. محمد که برای بررسی هلیکوپترها وارد آنها شده بود تا اگر سند و مدرکی بر جا مانده، با خود بیاورد، طعمه خیانت بنیصدر و هم دستانش شده بود که میخواستند آن اسناد فاش نشود. تا به او رسیدیم به مولایش حسین (ع) پیوسته بود.