روزی که زنان ایرانی ورزشگاه را پر کردند!
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۶۷۹۵۵۹
بعدازظهر ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۷ یکی از پرهیجانترین روزهای ورزش ایران بود؛ ورزشگاه امجدیه کمتر هیجان و ازدحامی چون آن روز را به خود دیده بود. مردم فوتبالدوست تهران حتی در روزهایی که بازی فوقالعادهای در امجدیه نبود، سکوی تماشاچیان را خالی نمیگذاشتند. اما سکوهای امجدیه تا آن روز کمتر این تعداد تماشاچی زن به خود دیده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش تاریخ ایرانی، خبرنگار روزنامه اطلاعات فردای آن روز نوشت: «خانمها در کشور ما آنقدر که به ورزشهای والیبال و پینگپنگ و بسکتبال علاقه نشان میدهند کمتر به رشتههای دیگر توجه دارند خصوصا که در فوتبال خانمها فعالیتی ندارند ولی تعداد قلیلی از دختران ورزشدوست که خودشان هم اهل ورزش هستند اغلب برای تماشای بازی تمام ناراحتیها را تحمل میکنند و به امجدیه میروند ولی دیروز زنان تماشاچی امجدیه جز آن گروه همیشگی بودند. زنان زیادی دیروز در تریبونهای امجدیه به چشم میخوردند و این استقبال زنان از مسابقه دیروز واقعا بیسابقه بود. زنان حتی با چادر و بچه به بغل از تماشای مسابقه دیروز صرفنظر نکرده و غالبا نشستن سه ساعت زیر آفتاب را برای تماشای مسابقه فوتبال تحمل کرده بودند و مدتها قبل از شروع مسابقه در امجدیه حاضر شدند.»
امجدیه آن روز شاهد فینال مسابقات جام ملتهای آسیا بین ایران و اسرائیل بود که با برتری ۲ بر ۱، ایران را قهرمان آسیا کرد؛ پایان ده روز انتظار و هیجان در تهران. اولین مسابقه جمعه ۲۰ اردیبهشت برگزار شد و با پیروزی ۲ بر صفر ایران بر هنگکنگ شروع خوبی را رقم زد. دوشنبه ۲۳ اردیبهشت تیم ملی فوتبال ایران به مصاف چین رفت و با نتیجه ۴ بر صفر با گلهای همایون بهزادی، غلامحسین فرزامی، حسین کلانی و اکبر افتخاری تبدیل به دومین برد ایران شد. حریف بعدی ایران تیم ملی برمه بود که روز ۲۶ اردیبهشت با حضور ۳۵ هزار تماشاچی در ورزشگاه امجدیه زورآزمایی کردند و با نتیجه ۳ بر ۱ به نفع ایران به رختکن برگشتند. جمعه ۲۷ اردیبهشت تیم فوتبال اسرائیل ۴ بر یک چین را شکست داد. با وجود اینکه ایران از لحاظ مجموع امتیازات در مقام اول قرار داشت و در هیچ یک از مسابقات مغلوب نشده بود اما پیروزی اسرائیل بر چین کار را سخت کرد و ایران در مصاف با اسرائیل فقط در صورتی که میتوانست پیروز شود یا مساوی کند به جام آسیا دست مییافت، در غیر اینصورت برای بار دوم جام آسیا نصیب اسرائیل میشد. یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۷ روز سرنوشت بود؛ گلها در نیمه دوم به ثمر رسید؛ گل اول به نفع اسرائیل و گل دوم و سوم به نفع ایران که یکی را همایون بهزادی به دروازه اسرائیل فرستاد و دومی را پرویز قلیچخانی.
در بین این خانمها یکی، دو روز همسر قهرمانان ایران هم پشت در مانده بودند و مسلما دلمان نمیآمد خانمی را که برای دیدن بازی شوهرش به تماشا آمده راهش ندهیم، هرطور شده اگر یک صندلی گوشه زمین هم میگذاشتیم برای او جایی پیدا میکردیمهوشنگ شهابی، استاد روابط بینالملل و تاریخ دانشگاه بوستون آمریکا در مقالهای درباره تاریخ سیاسی فوتبال در ایران به این مسابقه مهم اشاره کرده و نوشته است: «سال ۱۳۴۷ نقطه عطفی برجسته در تاریخ فوتبال ایران است. از یک طرف مرگ تختی در همین سال تحسینشدهترین چهرهاش را از کشتی گرفت. اما مهمتر، سال ۱۳۴۷ ایران و اسرائیل فینالیستهای جام ملتهای آسیا بودند، رخدادی چهار سال یک بار و قدیمیتر از جام ملتهای اروپا که در فاصلۀ مسابقات قهرمانی جهانی برگزار میشد و بازی هم در تهران بود. فقط یک سال پیشتر اسرائیل همسایههای عربش را در جنگ شش روزه شکست داده و اغلب ایرانیها سفت و سخت با اعراب بود. حالا در زمانهای که تیمهای ورزشی عرب بازی با اسرائیل را تحریم کرده بودند، ایران که همیشه مشتاق در پیش گرفتن مشی مستقلی در منازعۀ میان اعراب و اسرائیل بود، میزبان بازی قهرمانی شد. ۲۹ اردیبهشتماه، روز بازی، تهران مملو از اضطراب بود. شایعه شده بود حبیب القانیان، کارخانهدار یهودی ثروتمندی که بعدها در سال ۱۳۵۸ اعدام شد، ۱۶ هزار بلیت خریده تا بین یهودیهای ایران پخش کنند تا آنها هم بتوانند بروند تیم میهمان را تشویق کنند. تصادفا قبل بازی درهای استادیوم امجدیه باز شد و مردم را بدون بلیت راه دادند تو، اتفاقی که خودش شایعههایی تازه بوجود آورد حول این مضمون که شاه میخواهد با اطمینان از اینکه ایرانیهای مسلمان تیم ایران را تشویق خواهند کرد، تمایلات اسلامی و ایرانیاش را نشان بدهد. در طول بازی تماشاگرها زیاده از حد هیجانزده بودند و شعارهای ضد یهود شنیده میشد، اتفاقی مؤید ارتباط میان یهودستیزی مدرن در خاورمیانه با ایجاد کشور اسرائیل. سر آخر میزبان ۲ بر ۱، میهمان را شکست داد و ایران قهرمان فوتبال آسیا شد؛ در استادیوم هوادارها غرق شادی بودند. نقل میپاشیدند وسط زمین بازی و تا دو ساعت در محوطۀ امجدیه ماندند و شعارهای میهنپرستانه میدادند. کمی آنسوتر یگان موتوری پلیس مضطرب مراقب سفارت ایالات متحده بود. پیروزی ایران به شایعاتی دامن زد مبنی بر اینکه دولت به داور هندی رشوه داده ایران را برنده کند، یا شق دیگرش اینکه اسرائیلیها از قصد باختهاند تا همپیمانشان، شاه، بتواند افتخار به دست آوردن چیزی را بیابد که عربها از پسش برنیامده بودند ــ شکست دادن اسرائیل. اما به دید بسیاری از تماشاگران ایرانی هم این مسابقه رقابتی نه میان کشورها بلکه میان گروههای مذهبی بود.
برد سال ۱۳۴۷ که میلیونها نفر از تلویزیون تماشایش کردند، فوتبال را حقیقتا بدل به پدیدۀ تودهها در ایران کرد. دو خوانندۀ محبوب، ویگن و دلکش، ترانههایی به افتخار تیم ایران ضبط کردند. بازیکنها میهمانان مکرر برنامههای رادیویی بودند و عکسهایشان را سر چهارراهها میفروختند. نوجوانهای بیشتر و بیشتری شروع کردند به بازی با توپهای پلاستیکی ارزان قیمت، در زمینهایی که هر بار به فراخور یک جا بود و با دروازههایی سیار، بازیای که مشهور شد به گل کوچک.»
روزنامهها تعداد تماشاچیان بازی ایران و اسرائیل را ۴۰ هزار نفر برآورد کردند؛ مردمی که با فریادهای شادی امجدیه را به لرزه درآوردند و جشن آنها از ورزشگاه به شهر تهران و از آنجا به شهرستانها کشید و مردم به خاطر پیروزی قهرمانان فوتبال در تهران و شهرهای دیگر چراغانی کردند و حتی رانندگان تاکسیها و اتومبیلهای شخصی تماشاچیان مسابقه را مجانی سوار میکردند.
اما اتفاقی که این بازی پیروزمندانه را دیدنیتر کرد، حضور پرشمار زنان در سکوهای تماشاچیان ورزشگاه بود؛ آنچه امروز پس از ۵۰ سال تبدیل به یک خواست عمومی و مطالبه جدی شده است. زنان ایرانی درحالی امروز از درهای استادیومها حق عبور ندارند که نیم قرن پیش این راه را رفته و روی سکوها نشسته و تیم ملی کشورشان را از نزدیک تشویق کردهاند گرچه نه مانند مردان، چنانکه روزنامه اطلاعات نوشت: «خانمها با وجود آنکه لحظات پرهیجانی را در مسابقه دیروز میگذراندند ولی کمتر دیده میشد که خاتمی شیپور بزند و یا فریاد بکشد و در بین خانمها انگشتشمار و معدود بودند کسانی که با هیجان و شادی فریاد میزدند. به طور کلی هیجان دیروز خانمها را میتوان هیجانی آرام و درونی نامید. خانمها اصولا از رفتن به تماشای فوتبال استقبال نمیکنند و اغلب سعی میکنند در منزل و پای تلویزیون مسابقه را ببینند و ترجیح میدهند که با شلوغی استادیوم امجدیه روبرو نشوند. یکی از دختران ورزشکار که تماشاچی اغلب مسابقات فوتبال بوده میگفت: یکی از نکاتی که به تدریج مرا هم از تماشای مسابقات فوتبال منصرف میکند عدم رعایت اصول اخلاقی غالب جوانان است. آقایان اکثرا هر وقت به تماشای مسابقه میآیند یک پاکت تخمه هم با خود همراه میآورند و یکی یکی تخمهها را میشکنند و روی سر مردم میریزند و اگر ببینند که پهلویشان خانمی نشسته سعی میکنند که تخمه را به طرف خانم تماشاچی پرتاب کنند.»
یکی دیگر از خانمهای تماشاچی از نزاع و درگیریهای لفظی مردان در ورزشگاه ناراضی بود: «من هر سال یکی دو بار، آن هم هنگام برگزاری آخرین مسابقات فوتبال باشگاهی به امجدیه میآیم. مردم ما هنگام تماشای مسابقه احساسات فوقالعادهای به خرج میدهند. همین که لحظات حساسی برای تیم مورد علاقهشان پیش میآید میایستند و هورا میکشند و اگر اختلاف سلیقهای با پهلودستی داشته باشند کار به نزاع و گفتوگوی نازیبایی میانجامد و متاسفانه رعایت نمیکنند که در کنارشان خانمی نشسته است و تحمل این وضع برای یک خانم با ناراحتی اعصاب تمام میشود ولی با تمام این مشکلات باز هم دیروز خانمها از مسابقه فوتبال استقبال کرده بودند.»
روزنامه اطلاعات نوشت: خانمها با وجود آنکه لحظات پرهیجانی را در مسابقه دیروز میگذراندند ولی کمتر دیده میشد که خاتمی شیپور بزند و یا فریاد بکشد و در بین خانمها انگشتشمار و معدود بودند کسانی که با هیجان و شادی فریاد میزدند.روزنامه اطلاعات ۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۷ از زنان مانده در پشت در ورزشگاهها هم نوشت؛ البته نه به دلیل عدم اجازه ورود به داخل: «در طول مسابقات فوتبال جام آسیایی بسیار اتفاق افتاده بود که خانمهای تماشاچی به علت آنکه دیر رسیده بودند پشت در استادیوم امجدیه بمانند و چون جای خالی هم وجود نداشت اغلب مجبور به بازگشت شدند. یکی از مامورین انتظامات میگفت: در یکی دو روز گذشته اگر جا هم بر روی تریبون خالی نبود معهذا سعی میکردیم خانمها را داخل امجدیه بیاوریم چون تعدادشان کم بود و بعلاوه نمیتوانستند در میان مردمی که پشت در انتظار میکشیدند باقی بمانند خصوصا که در بین این خانمها یکی، دو روز همسر قهرمانان ایران هم پشت در مانده بودند و مسلما دلمان نمیآمد خانمی را که برای دیدن بازی شوهرش به تماشا آمده راهش ندهیم، هرطور شده اگر یک صندلی گوشه زمین هم میگذاشتیم برای او جایی پیدا میکردیم البته اگر یک نفر بود! همسران فوتبالیستها که اغلب با فرزندانشان به تماشای مسابقات میآیند از جمله مشتریهای پروپا قرص مسابقاتاند و اغلب چون با یکدیگر آشنایی دارند در گوشهای کنار هم مینشینند و هیجانی که آنها دارند مسلما در هیچ یک از تماشاچیهای دیگر وجود ندارد مخصوصا لحظهای که شوهرشان را به علت ضربدیدگی از چمن بیرون میبرند.»
۵۰ سال پس از آن روزها سیدرضا صالحی امیری، رئیس کمیته ملی المپیک میگوید «حضور بانوان در ورزشگاهها را نیاز اجتماعی میدانیم اما برای اجرای آن تابع مبانی فقهی و قانونی هستیم.» و داستان حضور زنان در ورزشگاه همچنان ادامه دارد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: ایران اسرائیل فوتبال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۷۹۵۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نتیجهایکه قابل پیشبینی بود
حفظ کرامت زنان یک اصل مهم و قطعی در فرهنگ ایرانی و اسلامی ماست و نباید بازیچه بیتدبیری عدهای کارناشناس و برنامهریز به دور از واقعیتهای جامعه شود.
به گزارش مشرق، عباس شمسعلی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: اتفاقات تلخ و تکاندهنده شامگاه چهارشنبه استادیوم آزادی در جریان یک بازی فوتبال شوکی حیرت انگیز برای جامعه ما محسوب میشود، اما واقعیت آن است که به نوعی مدتها قبل درخصوص چنین حوادث تلخی هشدار داده شده بود.
ماجرا از آن قرار است که در جریان بازی دو تیم سپاهان و پرسپولیس که همچون بازیهای چند وقت اخیر با حضور تماشاگران خانم برگزار شد، صحنههایی در روی سکوها خلق شد که از شدت وقاحت قابل طرح نیست؛ اما آنچه میتوان با عرض تأسف بدان اشاره کرد؛ فحاشی و توهینهای بسیار زشت و غیر اخلاقی تعداد زیادی از تماشاگران منتسب به یک تیم علیه زنان تماشاگر منتسب به تیم مقابل بود. به کارگیری چنین الفاظی خطاب به بانوان حاضر در ورزشگاه در حالی بود که این صحنهها و الفاظ فرسنگها با روح حاکم بر اصل ورزش فاصله دارد. البته از سوی دیگر شاهد برخی صحنههای واکنشی زشت و زننده از سوی تعداد معدودی از زنان هم بودیم.
در کنار این؛ انتشار ویدئویی از صحبتهای زشت و زننده یک به اصطلاح لیدر تیم علیه زنان و دختران حاضر در ورزشگاه واکنشهای گسترده اعتراضی مردمی را در پی داشت.
حال سؤال اینجاست؛ آیا فحاشی و توهین در ورزشگاههای محل برگزاری مسابقات فوتبال در کشورمان یک اتفاق بدون سابقه و حادثهای غیر قابل پیشبینی است و یا اینکه با توجه به شرایط ناخوشایند جو استادیومهای ورزشی فوتبال در کشورمان در سالهای گذشته و انواع و اقسام درگیریها، توهینها، سنگپرانیها و... میتوان آن را اتفاقی قابل انتظار در ادامه حوادث تلخ گذشته دانست؟
کسانی که اندکی با جو ورزشگاههای به خصوص فوتبال در کشورمان آشنا باشند یا اخبار و حواشی فوتبالمان را دنبال کنند گواهی بر این ادعا خواهند بود که در سالهای گذشته و هفته به هفته شاهد حواشی تلخ و دلسردکننده و پررنگتر از متن در خلال بازیهای لیگ بوده و هستیم. با احترام به طیف هواداران ریشهدار و فوتبالی و اخلاق مدار باید گفت تقریباً ورزشگاهی در بین ورزشگاههای برگزاری مسابقات فوتبال کشورمان نیست که به نوعی در آن شاهد حاشیههای آزاردهنده و درگیری لفظی یا فیزیکی و توهین به تماشاگران مقابل یا بازیکنان و مربیان حریف و داور و... نباشیم. اهل فن حتماً اذعان میکنند که به دلیل جو ناخوشایندی که بیان شد، سالهاست بسیاری از هواداران قدیمی و خانوادهها نه خود در ورزشگاه حاضر میشوند و نه اجازه حضور به فرزندانشان میدهند. احتمالاً تصویر تکاندهندهای که چند سال قبل از پدری که با فرزند خردسالش در استادیوم حاضر شده بود اما مجبور شده بود با دستانش گوش فرزندش را بگیرد تا الفاظ ناشایست برخی هواداران را نشنود دیده باشید.
در این شرایط به طرز عجیبی به یک باره در یکی دو سال اخیر در ادامه برخی تلاشهای جسته و گریخته قبلی، مسئله حضور زنان در استادیومهای فوتبال مطرح شد و شاهد بودیم از سوی برخی رسانههای داخلی و خارجی، چهرههای سیاسی و فعالان حوزه زنان، سلبریتیها و... به آن دامن زده میشد. عجیب آنکه مسئله حضور زنان در استادیوم که شاید جزو ۲۰ مطالبه اصلی زنان و دختران کشورمان نیز نبود تبدیل شد به یک مطالبه مثلاً سراسری و الزام آور! برخی فشارهای فدراسیون جهانی را بهانه کردند و برخی برای تحقق این مطالبه بر شیپور برابری زنان و مردان دمیدند. به نوعی شاهد یک مسئلهسازی هدفمند بودیم که مثل همیشه برخی از مسئولان کشور نیز با شیرجه در این جریان متلاطم و مسئلهسازی کاذب، وارد بازی شدند! در این بین از همان ابتدا بارها هشدار داده شد که این مطالبه کاذب نسبتی با واقعیت مطالبات زنان جامعه ندارد و حتی اگر فرضاً این یک مطالبه جدی هم باشد جو ورزشگاههای فوتبال کشورمان که متاسفانه به علت شرایط غیر فرهنگی آن بسیاری از مردان نیز از آن گریزان هستند، شرایط مناسب برای حضور همراه با حفظ کرامت و شأن زنان را ندارد.
مدافعان حضور زنان در این چنین ورزشگاههایی در پاسخ مدعی بودند که اتفاقاً حضور بانوان در استادیوم جو نامناسب و غیر فرهنگی را به طور خودکار کنترل میکند! و البته گاه مثل آنچه چند هفته قبل در ورزشگاه اراک گذشت، نیز شاهد حوادث عجیبی هستیم که قابل پیشبینی هم نیست. جالب اینکه اصرار به حضور زنان در ورزشگاههای برگزاری فوتبال مردان در شرایطی است که سالهاست لیگ فوتبال و فوتسال زنان کشورمان در سطح بالایی برگزار میشود اما معمولاً یا تماشاچی ندارد یا اندک بانوان تماشاچی در محلی این بازیها حاضر میشوند.
نداشتن شرایط حضور همراه با حفظ کرامت زنان در استادیومها موضوعی است که در نامه روز گذشته وزیر ورزش به رئیس فدراسیون فوتبال به صراحت مورد گوشزد قرار گرفته است: «...متأسفانه نه تنها شاهد بهبود شرایط فرهنگی حاکم بر ورزشگاههای فوتبال نیستیم، بلکه شاهد بروز و ظهور صحنهها و اتفاقاتی هستیم که هرگز در شأن هواداران ایرانی نبوده و متأسفانه رفتار برخی هوادارنماها زمینه ایجاد خدشه بر منزلت و کرامت زن ایرانی را نیز فراهم کرده است که رصد و کنترل این افراد معدود وظیفه باشگاههاست.معتقدم بروز این نوع حوادث، ناشی از فقدان برنامه جامع فرهنگی برای بهبود جو حاکم بر ورزشگاههای فوتبال و همچنین ناشی از کمتوجهی برخی باشگاههای فرهنگی ورزشی فوتبال کشور است که متأسفانه لفظ «فرهنگی» را به عاریه یدک کشیده و فاقد اهتمام لازم برای ساماندهی هواداران خود هستند...» البته باید پرسید که اگر شرایط برای حضور زنان در استادیومها فراهم نبوده چرا اجازه آن صادر شده تا شاهد چنین حوادث تلخی باشیم؟!
اتفاقات شامگاه چهارشنبه نشان داد که متاسفانه نه تنها حضور بانوان در ورزشگاه از شدت فضای مسموم و ناسالم نکاست بلکه در اتفاقی تاسف انگیز شاهد زشتترین و شرمآورترین صحنهها و توهینها و زیر پا گذاشتن کرامت بانوان نیز بودیم. این در حالی است که حفظ کرامت زنان یک اصل مهم و قطعی در فرهنگ ایرانی و اسلامی ماست و نباید بازیچه بیتدبیری عدهای کارناشناس و برنامهریز به دور از واقعیتهای جامعه شود.
اتفاقات این روزها و سالهای اخیر در ورزشگاهها ریشه در کم توجهی یا فراموشی مقوله فرهنگ و مدیریت صحیح در فوتبال و ورزش کشور دارد؛ موضوعی که بارها از سوی سرویس ورزشی روزنامه کیهان و هفته نامه کیهان ورزشی به طور ویژه و موشکافانه مورد تحلیل و بررسی و تذکر قرار گرفته است.
واقعیت آن است که جو نامناسب استادیومهای فوتبال به شدت متاثر از فضای مدیریتی فوتبال و نظام باشگاهداری کشورمان میباشد. وقتی گاه بر سر یک صحنه داوری یا مشکوک بارها و بارها شاهد بیانیه نویسی مدیران باشگاهها علیه یکدیگر و توهین و تهمت آنها نسبت به هم هستیم، مگر میشود این رویه به سکوها کشیده نشود؟ وقتی که هر فصل صدها میلیارد تومان برای هر کدام از باشگاههای بزرگ فوتبالمان هزینه میشود و تنها مسئله مهم، برد و باخت و از میدان به در کردن رقیب میشود و توجهی به هزینه کردن برای ارتقای فرهنگی ورزشگاهها نمیشود چه انتظاری از جوانان و نوجوانان هیجان زده و گاه پیرانی که بزرگی کردن را فدای جوگیریهای زود گذر میکنند میرود؟
اما نکته اصلی اینکه، مسئله تلاش برای برجسته کردن مطالبه کاذب حضور زنان در ورزشگاهها را باید در ادامه تلاشی پر دامنه دانست که در سالهای اخیر تلاش میکند، این باور غلط را در ذهن دختران و زنان جامعه وارد کند که سقف موفقیت و کرامت زن، شبیه شدن به مردان در رفتار و پوشش و... است.
به عنوان مثال؛ این روزها متاسفانه شاهد ترویج استعمال دخانیات در بین دختران و زنان جامعه هستیم که فیلمهای سینمایی و سریالهای خانگی و فضای مجازی، کافههای همچون قارچ روییده در سطح شهرها و ... مبلغ و مروج آن شدهاند. سؤال اینجاست، بر چه اساسی شبیه شدن به مردان و تلاش برای تکرار رفتار آنان ارزشی برای زنان محسوب میشود؟! چه بسیار زنان موفق و اثرگذاری در این کشور که با حفظ کرامت انسانی و تاکید بر ارزشهای وجودی زنانه و موهبتهای الهی قدر دانسته شده خود و بدون نیاز به شبیه شدن به مردان، در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ورزشی و... به بالاترین درجات و جایگاهها رسیدهاند.
کاش این افراد به ظاهر دلسوز که بر طبل شبیه شدن زنان به مردان به اسم برابری میکوبند و با سخنان و رفتار فریبنده خود به دنبال جلب نظر دختران و زنان هستند میتوانستند درک کنند که زن و مرد با همه حقوق محترم و مختص خود، تفاوتهایی دارند که پروردگار و خالق متعال آنها با حکمت خود ایجاد کرده است. کاش میدانستند مفهوم برابری به معنی شبیه شدن در ظاهر و عین هم شدن نیست و زن از نظر اسلام آنقدر مقام و منزلت محترم و والایی دارد که اگر قدر خود را بداند نه تنها نیازی به شبیه شدن به مردان برای دیده شدن و ارتقای جایگاه ندارد بلکه مردان نیز به مقام و منزلت او نخواهند رسید.
و البته نباید از این واقعیت هم غافل شد که دور نگه داشتن زنان و دختران جامعه ما از گوهر وجودی و سرمایههای الهی منحصر به فردشان و کشاندن آنها به عرصههای نامربوط یا کم اهمیت و درجه چندم یک دام حساب شده از سوی کسانی است که از رشد و تعالی روز افزون زنان و دختران در این جامعه و با تأسی به الگوی اسلامی و انقلابی نگرانند. اگر شبیه شدن زنان به مردان در رفتار و پوشش و شغل و... راهگشا و رشد دهنده زنان بود، امروز در جوامع غربی تا این حد شاهد تنزل جایگاه زن و تبدیل این موجود مقدس به کالای درجه چندم و بازیچه تبلیغ اجناس و وسیله خوشگذرانی مردان نمیبودیم.
اینجاست که مسئولان آموزش و پرورش، رسانهها و صداوسیما، دستگاههای فرهنگی و... باید در عرصه تبیین شأن و منزلت و فلسفه وجودی زنان برای دختران و بانوان کشورمان و نشان دادن نقشه دشمن برای دور کردن آنها از جایگاه ارزشمندشان بیش از پیش تلاش کنند.