Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-06@22:37:20 GMT

ایران از کارت حقوقی و اهرم فشار علیه امریکا استفاده کند

تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۶۷۹۶۰۴

ایران از کارت حقوقی و اهرم فشار علیه امریکا استفاده کند

خبرگزاری مهر، گروه بین‎الملل- مریم خرمائی-جواد حیران‎نیا: خروج «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا از برجام و مشروط کردن حضور دوباره خود به تلاش اروپایی‌ها برای راضی کردن ایران به مذاکره در راستای اعمال تغییرات مورد نظر واشنگتن، موجی از آشفتگی دیپلماتیک به وجود آورده به‌ویژه آنکه با بازگشت دوبار تحریم‌ها، ۳ اقتصاد بزرگ اروپا شامل آلمان، انگلیس و فرانسه رویای دست‌یابی به بازارهای ایران را از دست می‌دهند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به همین دلیل ترزا می، آنگلا مرکل و امانوئل ماکرون که به‌ترتیب نخست‌وزیر انگلیس، صدراعظم آلمان و رئیس جمهوری فرانسه هستند، ضمن ابراز تاسف و نگرانی از تصمیم ترامپ، از پایبندی خود به برجام سخن گفتند. کمیسیون اروپا نیز در بیانیه ای اعلام کرد: در حال برداشتن گام هایی برای حفظ منافع شرکت های اروپایی در ایران هستیم. اروپا به تداوم کامل و مؤثر اجرای برجام متعهد است.

در این راستا، خبرنگار مهر گفتگویی با « کاوه افراسیابی» داشته است.  افراسیابی استاد دانشگاه بوستون و محقق دانشگاه‌هاروارد و مرکز مطالعات پاریس است. وی نویسنده چندین کتاب و صدها مقاله برای روزنامه‌هایی نظیر نیویورک تایمز، گاردین و آسیا تایز است. کتاب «توافق هسته‌ای ایران» اثر مشترک افراسیابی و پروفسور «نادر انتصار» استاد علوم سیاسی و رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آلاباما است که از سوی انتشارات «رومن و لیتل‌فید» چاپ شده است. وی مؤلف ۱۴ کتاب و بیش از ۱۲۰۰ مقاله است.

*دلایل خروج آمریکا از برجام چیست و چه لابی‎هایی در اتخاذ تصمیم رئیس جمهوری آمریکا موثر بوده‌اند. ترامپ چه اهدافی را به دنبال خروج از برجام دنبال می‎کند؟

دلایل متعددی پشت تصمیم ترامپ هست که به اوضاع داخلی و خارجی آمریکا و همچنین اوضاع بین‌المللی مرتبط است و ما باید آمیزه‎ای از این متغیرهای متعدد را درنظر بگیریم. در داخل آمریکا، لابی صهیونیست‎ها، صهیونیست‎های مسیحی و حوزه‎های فکری نومحافظه‎کار بر تصمیم ترامپ موثر بوده‎اند حال آنکه نقش شماری از افراد ایران‎ستیز هم به کمپین ترامپ پیوسته‌اند که از آن میان می‎توان به مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا و جان بولتون مشاور امنیتی کاخ سفید اشاره کرد.

اینها از لحاظ ایدئولوژیکی با ایران مسئله دارند و خود ترامپ هم عامل بزرگی در این زمینه است. وی شخصاً مخالف برجام بوده و هست. البته باید زمان بیشتری از دوره زمامداری ترامپ بگذرد تا ببینیم از عوامل داخلی و خارجی، کدام‎یک بیشتر بر تصمیم‎گیری ترامپ موثر بوده است.

برخی مسائل هنوز بر ما پوشیده هستند. مطمئناً بر سر مسئله برجام، یک اختلاف داخلی در دولت ترامپ وجود داشت که به پاکسازی افراد موافق برجام مثل هربرت مک مستر مشاور امنیتی سابق کاخ سفید و رکس تیلرسون وزیر خارجه سابق آمریکا، منجر شد.

خود ترامپ اذعان داشت که یکی از دلایل اصلی برکناری تیلرسون، حمایت وی از برجام بوده است. تقریبا به استثنای جیمز متیس وزیر دفاع آمریکا که یک هفته قبل از خروج، از برجام حمایت کرده بود؛ بقیه اعضای کابینه ترامپ با آن موافق بودند.

*نقش عربستان و اسراییل در تصمیم ترامپ در خصوص نقض برجام چه بود؟

البته باید روی تاثیر عربستان سعودی و اسرائیل تاکید زیادی داشته باشیم. البته هنوز مشخص نیست ریاض و محمد بن سلمان شاهزاده سعودی که چندی قبل از اتخاذ تصمیم ترامپ، به واشنگتن رفته بود، تاچه حد بر خروج آمریکا از برجام موثر بوده‎اند. مسلماً مخالفت عربستان سعودی با برجام و تلاش برای واداشتن آمریکا به اعمال نقش فعالانه‎تری که به مهار فعالیت‎های منطقه‎ای ایران منجر شود را نباید نادیده گرفت.

بی‎شک در مقایسه بین ریاض و تل‎آویو، دومی به آمریکا نزدیکتر است و رابطه مستحکم‎تری با یکدیگر دارند. مخاطب شو تبلیغاتی نتانیاهو هم ترامپ بود تا نقش خود را درست ایفا کند. نوع نگرش دولت فعلی، تمایلات ایران‎هراسانه و اینکه همه چیز را دررابطه با ایران سیاه و سفید می‎بیند، در اتخاذ تصمیم ترامپ برای خروج از برجام موثر بوده است.

البته مسئله اروپایی‏ها هم درمیان است. هنوز به درستی نمی‎دانیم این بازی‏هایی که اروپایی‏ها با مطرح کردن توافق هسته‎ای جدید و گنجاندن مفاد جدید در برجام، چگونه به آتش ضدبرجام دامن زده‌اند. بنابراین، بخشی از تقصیرها بر گردن اروپایی‎ها هم هست. البته بسیاری از آنها از رفتار خود متاثر هستند چراکه استراتژی که دنبال می‎کردند مبنی بر حفظ همزمان برجام و گنجاندن شروط ترامپ، به نتیجه‌ای نرسید و در نهایت به نفع مخالفین برجام و کاخ سفید تمام شد.

علاوه بر تمامی اینها، از بعد ژئوپلیتیک هم باید به مسئله نگاه کرد. برجام تاثیری متناقض بر توازن قوا در منطقه داشت. از یک جهت، تا قبل از برجام، رهبری آمریکا برای ایجاد ائتلاف بین‎المللی ضد ایران به پایان رسید و زمینه‎ای شد برای تقویت موقعیت منطقه‎ای ایران و در مقابل، تضعیف هژمونی آمریکا و متحدینش. نزدیکی ایران به روسیه در مواجهه با بحران سوریه هم نشانه دیگری بر اثبات این مطلب است. همکاری ایران و چین و توسعه اقتصادی چین از طریق پروژه راه ابریشم جدید را نیز باید در نظر بگیریم. همچنین لازم است که ارتباط درونی همه موارد ذکر شده را نیز تجزیه و تحلیل کنیم.

تاثیر متناقض برجام از یک سو فرونشاندن بحران هسته‎ای و از سوی دیگر، تضعیف آرایش نیروهای آمریکایی به نفع ایران و متحدین منطقه‎ای است که مورد دوم تا حدودی ناشی از سیاست‎های غلط این کشورها و معادلات نظامی به‌ویژه در عراق بازمی‎گردد. همچنین، تداوم بحران یمن و ناکارایی اهرم نظامی عربستان سعودی و متحدین آن، در کنار سایر عوامل، نگرانی‎های ژئوپلیتیکی را برای آمریکا به وجود آورده است.

یکی از آخرین اظهارات توییتری ترامپ این است که ایرانی‎ها با تکیه به برجام، کنترل خاورمیانه را به‎دست گرفته‎اند. البته این اظهارنظر اغراق‎آمیز است حال‌آنکه ظاهراً ترامپ به آن باور دارد و این یک ژست ظاهری نیست. البته نتانیاهو هم سعی کرده به این تصور دامن بزند.

البته به عقیده من، در تصمیم‎گیری ترامپ، عوامل خارجی در مقایسه با عوامل داخلی، پررنگ‎تر هستند. این عوامل را باید از دیدگاه نئورئالیستی درمورد توازن قواها، شکل‎گیری جدید یک نظم آمریکایی از طریق بحران سوریه و ظهور داعش، جستجو کرد.

*بحث فعلی ایران درباره تضمین‎های عینی اروپا است تا احساس کند در صورت تداوم برجام بدون حضور آمریکا نیز منافعش تامین می‎شود. از طرف دیگر مشاور امنیتی کاخ سفید اعلام کرد چنانچه شرکت‎های اروپایی به رابطه با ایران ادامه دهند، مشمول جریمه خواهند بود. در واقع، اروپا برای حفظ توازن میان ایران و آمریکا تحت فشار است. اساساً اروپا تا چه حد از توان ایفای نقش در زمینه حفظ برجام برخوردار است تا هم منافع ایران تامین شود و هم آمریکا به نوعی قانع شود. آیا اروپا قادر به تامین منافع ایران هست؟

سوال دشواری است چراکه پاسخ به آن در گرو اراده سیاسی اروپا است و توان رهبری سیاسی آلمان، فرانسه و انگلیس. فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم حامی برجام است و نشست صوفیه و همچنین نشست‎های آتی مشخص کننده موضع نهایی اروپایی‎ها خواهد بود. دستیابی به یک بیانیه جدی در موضع‎گیری علیه آمریکا می‎تواند نشانه مثبتی فرض شود. این آزمون کوچک و درعین‎حال مهمی است.

شکی نیست که تصمیم ترامپ مبنی بر خروج از برجام و وضع تحریم‎های جدید، ضربه بزرگی به منافع اقتصادی اروپا خواهد بود. اروپایی‎ها هم صرفاً دنبال تامین منافع خود نیستند بلکه در جستجوی راهی برای تامین منافع خود نیز هستند. این مسئله‎ای دوجانبه است به این معنی که از راه تامین منافع خود، منافع ایران را هم تامین خواهند کرد. به عقیده من، مثل دوران پیش از برجام، اجماع فکری درباره اعمال تحریم علیه ایران وجود ندارد. گمان نمی‎کنم اجرای تحریم‎های نفتی و انرژی موفق پیش برود و مورد حمایت سایر کشورها اعم از اروپایی‏ها قرار بگیرد. یکی از اشتباهات دولت ترامپ نادیده گرفتن تغییر شرایط است و به خیال خام خود، ایده بازگشت به گذشته را دنبال می‎کند که این مسئله تا حدود زیادی ناممکن است.

ما باید اقدامات عملی و جدی را از جانب اروپا انتظار داشته باشیم که تا حدی پاسخگوی انتظارات ایران باشد. ولی سوال این است که تا چه حد؟

به‎عنوان مثال، یکی از ابتکار عمل‎های اروپاییان می‏تواند ایجاد خط اعتباری برای تجارت با ایران باشد. این اقدام از سوی امانوئل ماکرون رئیی جمهوری فرانسه آغاز شده و کشورهای دیگر نظیر ایتالیا، اتریش، آلمان و انگلستان نیز می‎توانند مشابه آن را انجام دهند.

اما، موضوع اصلی تمایل شرکت‎ها و بانک‎های خصوصی برای سرمایه‎گذاری در ایران است. باید گفت که نقش دولت‎های اروپایی برای حمایت و ترغیب این شرکت‎های خصوصی محدود است. شرکت‎های چندملیتی و بانک‎های بزرگ بعید است ریسک مواجهه با آمریکا را بپذیرند و وارد رابطه با ایران شوند.

بنابراین باید دید دولت‎های اروپایی چگونه می ‏توانند برای شرکت‎هایشان در ایران فضاسازی کنند. البته می‎توانند به اقداماتی اتکا کنند که در سال ۱۹۹۶ در مورد لیبی و کوبا اتخاذ کردند که البته بیشتر در مورد کوبا بود اما شاید بتوان درباره ایران هم به آن استناد کرد. اما این بیشتر به درد شرکت‎های کوچکتر که رابطه زیادی با آمریکا ندارند، می‎خورد. البته در نوع خود اقدام موثری می‌تواند باشد.

شاید ایران باید از دیدگاه خود، یک سقف حداقل را در نظر بگیرد که اگر اروپایی‎ها نتوانند خود را با آن تطبیق دهند، ایران هم از برجام خارج شود که حالا باید سقف مورد نظر ایران را به نحوی تعیین کرد. شاید بتوان در این خصوص به یک توافق حداقل ضمنی دست یافت.

از دیدگاه ایده‌آل، استراتژی اروپا می‎تواند لابی مجدد با واشنگتن برای تغییر مواضع است که دشوار اما محتمل است چراکه ترامپ درباره توافق تجارت آزاد آسیا-پاسیفیک که آن را فاجعه خوانده بود، هم تغییر نظر داد و درباره توافق اقلیمی پاریس هم این مسئله صدق می‎کند.

برجام سومین توافق بین‎المللی است که ترامپ در یک سال گذشته پاره کرده است حال‎آنکه در مورد ۲ مورد اول ظاهرا در روند بازبینی قرار دارد. بنابراین این سوال هم مطرح می‎شود که چرا درباره برجام وضع چنین نباشد.

اما همه اینها بستگی به اراده سیاسی اروپا دارد تا به عنوان یک بلوک واحد عمل کنند حال آنکه واکنش‎هایی که تاکنون نشان داده‎اند به‎ویژه در سطح رسانه‏ها، برای آمریکا نگران‌کننده است و یک نوع شکاف در روابط فراآتلانتیکی را شاهد هستیم.

اما برای اروپا این مسئله در شرایط بدی رخ داده که هنوز درگیر مساله فلسطین هستند و غیره و بعید می‎دانم اینها در شرایطی باشند که مقابل آمریکا بیستند و شاید ایران باید از زاویه رئالیستی به اروپا و شرایط خاص حاکم بر آن نگاه کند که شامل جناح‌بندی‎های درونی، شکاف‎های ناشی از برگزیت و اینکه آیا اروپا در شرف تجربه یک تحول ساختاری است یا خیر، می‎شود.

*حفظ برجام چه ارتباطی با حفظ هویت اروپایی و حفظ پرستیژ اروپایی ها دارد؟

همانگونه که مطلع هستید «برونو لومر» وزیر اقتصاد فرانسه می‏گوید اروپا نباید برده و مطیع آمریکا باشد و به‎این‎ترتیب، موضعی هویتی برای اروپا در نظر گرفته است. همین باعث می‎شود که تاحدی به موضوع خوشبین باشیم چراکه به هرحال، اعتبار و منافع اقتصادی اروپا زیر سوال رفته است.

از سوی دیگر، موقعیت عجیبی است چراکه به‎وسطه این بحران، اروپا تا حدودی به روسیه نزدیکتر خواهد شد و در‎عین حال موج روسیه‎هراسی از بابت موضوع اوکراین هنوز برقرار است. بنابراین نباید انتظار داشته باشیم که این موضوع به چرخش‏های رادیکال در روابط آمریکا-اروپا منجر شود. این درحالی است که گرفتن تضمین برجامی از اروپا، مستلزم چنین چرخشی است که لازمه آن هم تحقق جنگ تجاری میان طرفین، وضع جریمه ‏های متقابل برای شرکت‎های آمریکایی و نهایتاً عقب‌نشینی آمریکا خواهد بود.

بسیاری از مفسرین اروپایی این کارت را در بازی دخیل نمی‏دانند و من هم با آنها هم‎عقیده هستم و می‏دانم واکنش نهایی اروپایی‎ها در قبال آمریکا در سطحی پایین‎تر خواهد بود و درنتیجه فشارهای آنچنانی بر تغییر نظر آمریکا را در پی نخواهد داشت.

این نوعی معضل محسوب می‎شود چراکه اروپا از بابت عواقب خروج از برجام بسیار نگران است. آنها به برجام به عنوان یک عامل مهم امنیتی نگاه می‎کنند و به گفته ماکرون، فروپاشی برجام زمینه‏ساز وقوع جنگ جدید در خاورمیانه است. بنابراین، آنها تلاش دارند که به‎هر‎حال، ایران در برجام بماند و به تمام تعهداتش عمل کند و وارد روند غنی سازی در سطوح بالا نشود حال‎آنکه اینها کارت‎های بازی موجود در دست ایران هستند که از زمان خروج ترامپ از برجام نیز مطرح شده‎اند.

اما، باید دید اروپا تا چه حد ایران را جدی می‏گیرد.

*ایران چه اقدامات متقابلی می تواند از جنبه سیاسی و حقوقی انجام بدهد؟

من در مقاله «لحظه واقعیت برای اروپا» پیشنهاد دادم شاید بد نباشد ایران برای افزایش سطح هشدار، برخی از نظارت‎های آژانس را موقتاً کنار بگذارد و از سرگیری آن را به نتیجه مذاکره با اروپا موکول کند.

ابتکار عمل دیگر ایران می‏ تواند در سطح حقوقی باشد چراکه آمریکا از طرفی دستورات سازمان ملل را نادیده گرفته و هم وظایفش درباره برجام را لگدمال کرده و اینها پیامدهای حقوقی خواهد داشت و من در مقاله‎ای که در مجله روابط بین‎الملل دانشگاه کلمبیا نوشته ‏ام، پیشنهاد دادم ایران از طریق نهادهای مرتبط با سازمان ملل درصدد نظرخواهی از دادگاه لاهه درمورد وضعیت حقوقی برجام، باشد. اتحادیه اروپا نیز قادر به انجام این ابتکار عمل هست.

اگر این موضوع به دادگاه لاهه برود، امکان اثبات این مسئله که برجام قراردادی بین‎المللی است، وجود خواهد داشت و موقعیت آمریکا نیز در دیدگاه جهانی متزلزل می‎شود. بنابراین، باید کارت حقوقی را مد نظر داشته باشیم چراکه مشروعیت بیشتری به واکنش ایران و اروپا می‎بخشد و باید پیگیری شود.

ما باید با توجه به جهان‎بینی حاکم بر اروپا و واشنگتن، سیاست‎هایمان را تدوین و تنظیم کنیم. باید از سیاست اهرم فشار بیشتر استفاده کنیم چراکه دولت ترامپ، دولتی است که به اهرم‎ها واکنش نشان می‏دهد و تجربه کره شمالی نیز این را نشان می‎دهد. بنابراین اهرم‎های تک‎بعدی ایران باید جای خود را به اهرم فشار بدهد.

کد خبر 4302462 مریم خرمایی

منبع: مهر

کلیدواژه: اتحادیه اروپا ایالات متحده آمریکا ایران برجام دادگاه لاهه دونالد ترامپ ایالات متحده آمریکا ایران فلسطین برجام رژیم صهیونیستی عراق دونالد ترامپ سوریه انتخابات پارلمانی عراق 2018 روسیه اتحادیه اروپا عربستان سعودی افغانستان ترکیه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۷۹۶۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سردار رشید: در حمله سپاه به اسرائیل، ۲۴۰ جنگنده آمریکا و ناتو به اسرائیل کمک کردند /اسرائیل جرأت نکرد تصاویر دو پایگاه نظامی اش را به دنیا نشان دهد

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مشروح گفتگوی روزنامه ایران با سرلشکر غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا(ص) درباره ابعاد مختلف عملیات وعده صادق را در ادامه می خوانید؛

عملیات ۷ اکتبر حماس را چگونه ارزیابی می‌کنید و فکر می‌کنید مهم‌ترین دستاورد این عملیات چه بود؟

مهم‌ترین دستاورد این عملیات این است که پوشالی بودن اسرائیل نمایان شد. پایه‌های ارتش اسرائیل به عنوان نیرویی که به این شکل پرمدعا و این ارتش دروغگو که طی این هفتاد سال ادعا می‌کرد من بی‌حریفم؛ من کسی بودم که ارتش مصر را شکست دادم ارتش اردن را شکست دادم، ارتش سوریه را شکست دادم، فروریخت؛ رژیمی جعلی‌ای که در این سال‌های اخیر هم مأموریت دارد که علیه ما رجز خوانی کند. این نکته بسیار مهمی است.

شهید حاج قاسم سلیمانی می‌گفت هر دولتی در عالم یک ارتش دارد اما در اسرائیل برعکس است؛ یک ارتش وجود دارد که آن ارتش یک دولت جعلی ساخته است، یعنی ما فقط با یک نیروی نظامی مواجهیم و نه چیزی بیشتر. اینها آمدند و چیزی را در اینجا کاشتند که به خیال خودشان از آن یک کشور به وجود بیاید؛ اسرائیل مفهومی شبیه ایمپلنت در دندانپزشکی است که انگلیسی‌ها و کشورهای غربی آن را کاشته‌اند و حیات اسرائیل هم به غرب وابسته است.

یعنی اگر روزی غرب نباشد، اسرائیل یک شبه فرو می‌پاشد و برعکس هم هست؛ یعنی اگر اسرائیل فروبپاشد، غرب هم فرومی پاشد. اسرائیل در ایران سفارت ندارد، اما تمام سفارتخانه‌های غربی به او کمک می‌کنند. از اطلاعات و هر کمکی اعم از سیاسی، نظامی، رسانه‌ای و... نیاز داشته باشند، در اختیارشان قرار داده می‌شود.

جمهوری اسلامی ایران بارها به وضوح بیان کرده است که اسرائیل غاصب و اشغالگر باید از بین برود؛ این آرمان در عرصه واقعیت تا چه اندازه دست یافتنی است؟

این نکته را اینجانب عرض کنم که متأسفانه برخی از اساتید دانشگاه و روشنفکران مغالطه کرده‌اند که جمهوری اسلامی ایران، گفته ما می‌خواهیم اسرائیل غاصب را نابود کنیم؛ در حالی که رهبری و مقامات جمهوری اسلامی همیشه گفته‌اند که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی به کمک همه دولت‌ها و ملت‌های مسلمان باید اسرائیل غاصب و متجاوز را که قبله اول مسلمین و سرزمین ملت مسلمان فلسطین را اشغال کرده، شکست دهد و نابود کند.

چیزی که برای فرماندهان ارتش اسرائیل آزار دهنده است و مایه کابوسشان است، همین شکننده بودنشان است؛ و کابوس آزاردهنده برای فرماندهان اسرائیل این است که اینها می‌گویند فقط ۱۱۰۰ نفر به ما حمله کردند و ما را به این شکل به هم ریختند؛ حماس ۳۰ هزار رزمنده دارد؛ اگر ۱۰ هزارنفر از این رزمندگان بار دیگر غافلگیرانه به ما حمله کردند، به همراه ۱۰ هزار نفر از رزمندگان حزب‌الله لبنان و ۲ یا ۳ هزار نفر از این جوانان کرانه غربی، کار اسرائیل تمام می‌شود. تازه این رقم بخش کوچکی از قوای آنهاست.

اسرائیل سرزمین بسیار کوچکی دارد؛ یک بار در خردادماه سال گذشته در یکی از جلسات مستمری که با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح سپاه و ارتش داشتیم با اشاره به عملیات بیت المقدس مقایسه‌ای بین شیوه اقدام ما در این عملیات و وضعیت اسرائیل انجام دادم؛ وسعت عملیات بیت المقدس ما در جنگ در برابر عراق ۶۰۰۰ کیلومتر مربع بوده است.

یعنی ما وسعت جغرافیایی فلسطین اشغالی را در این عملیات آزاد کردیم؛ ما نقشه این منطقه را روی نقشه جغرافیایی فلسطین اشغالی گذاشتیم؛ از مرزهای جنوب لبنان یعنی نیمه شمالی خاک فلسطین اشغالی را پوشاند تا اطراف کرانه غربی و تا اشدود را پوشاند؛ یعنی تا جنوب تل آویو.

یعنی ما دیدیم که مراکز حکومتی، مراکز نظامی، مراکز جمعیتی و مراکز اقتصادی همگی در این منطقه قرار می‌گیرند؛ مابقی مناطق جنوب اسرائیل عمدتاً بیابانی است؛ مناطقی مثل صحرای نقب و اطراف غزه تا بندر عقبه همگی بیابان هستند و جمعیت قابل توجهی در آنجا وجود ندارد.

عمده جمعیت یهودی و اعراب قدیم ۱۹۴۸ در این منطقه هستند؛ همه شهرهای اسرائیل، همه مراکز حکومتی، وزارت دفاع، ستاد ارتش، مراکز صنعتی و... آن حرفی که فرمانده ارتش ما برادر عزیزم امیر سرلشکر موسوی زد، حرف محاسبه شده‌ای بود؛ خبرنگاری قبلاً از امیر موسوی پرسیده بود که اگر جنگی بین ایران و اسرائیل اتفاق بیفتد، ارتش، سپاه و نیروهای مسلح ایران چگونه می‌توانند اسرائیل را شکست دهند؟ او در پاسخ گفته بود که اگر شرایطی و امکانی به وجود بیاید که ارتش و سپاه در کنار هم در مقابل ارتش اسرائیل قرار بگیریم، فقط با یک عملیات و نه بیشتر در همان مقیاس عملیات‌هایی مثل فتح المبین و بیت المقدس کار اسرائیل را تمام می‌کنیم؛ یعنی اگر از جنوب لبنان، از جولان و از همین کرانه غربی و از خود غزه نیرویی در حد همین رزمندگان فتح المبین به اسرائیل حمله کنند، کار آنها تمام است و ارتش اسرائیل نابود می‌شود و واقعه ۷ اکتبر هم نمونه‌ای از این مسأله بود؛ اسرائیل نتوانست حتی در مقابل یک گروه چریکی و نه یک ارتش منظم به درستی عمل کند؛ آن هم حمله‌ای که فقط حدود ۱۶ تا ۲۰ ساعت به طول انجامید پس این ارتش پر مدعا تصویری که از خودش می‌سازد دروغین است.

وضعیت کنونی اسرائیل را از حیث مؤلفه‌های جغرافیایی و جمعیتی چگونه می‌بینید؟ فکر می‌کنید بحران‌های مختلفی که رژیم اسرائیل با آنها روبه‌رو است تا چه اندازه این کشور را شکننده و ضعیف کرده است؟

ما نباید فکر کنیم که اسرائیل همان چیزی است که خودش و رسانه‌های غربی به تصویر می‌کشند. بعضی وقت‌ها اسرائیل می‌آید در ایران کاری انجام می‌دهد و مثلاً دانشمند هسته‌ای ما را ترور می‌کند یا اقدام انفجاری در یک نقطه محدود انجام می‌دهد و بعد این کار خودش را بسیار بزرگ‌تر از چیزی که بوده نشان می‌دهد؛ کل امپراطوری رسانه‌ای غرب هم از او پشتیبانی می‌کند؛ چون اسرائیل با کمک‌های مستقیم امریکا و اروپا سرپاست، همه امکانات را به رایگان در اختیارش قرار می‌دهند؛ پول، تجهیزات، پیشرفته‌ترین سلاح‌ها و هر نوع کمکی که بخواهد.

در حال حاضر فرمانده سنتکام در تل‌آویو قرارگاه عملیاتی برپا کرده و از نزدیک در حال فرماندهی میدان جنگ است. سربازان فرانسوی، انگلیسی و امریکایی در کنار سربازان اسرائیلی می‌جنگند؛ یعنی اسرائیل چنین رژیم جعلی است.

کتابی هست به نام جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا که آلاسدایر درایسدل و جرالد هنری بلیک که دو جغرافیدان انگلیسی هستند، آن را در دهه ۸۰ میلادی نوشته‌اند و توسط خانم درّه میرحیدر ترجمه شده و خواندن آن را به شما پیشنهاد می‌کنم؛ در بخش دوم کتاب تحت عنوان «جداسازی و سیر تکامل نظام دولت‌ها» وارد بحث اسرائیل شده و نوشته است: اسرائیل یک پارادوکس است و ثمره یک ایدئولوژی افراطی به نام صهیونیسم است؛ مسائل بسیار حادی دارد و هرگز قادر به واحدسازی این مردمی که از سراسر دنیا گرد آورده، نیست.

در این کتاب آمده که جمعیت یهودی‌های اسرائیل از سراسر دنیا از ۱۰۲ کشور مختلف آورده شده و در اینجا جمع شده‌اند و این جمعیت گردآوری شده، چند زبانه است و حداقل به ۱۵ زبان تکلم می‌کنند (عبری - عربی - انگلیسی - لهستانی - روسی - آلمانی - ایرانی - اسپانیایی - آفریقایی و...). دلیل این شکستی که متوجه اسرائیل شد و قادر به ترمیم آن نخواهد بود، چیزی نیست جز اینکه این ارتش و این دولت جعلی اسرائیل و جامعه‌ای که در آن سرزمین اشغالی جمع شده‌اند، بی‌هویت‌اند و فاقد علت وجودی هستند که عامل مهم تشکیل‌دهنده یک دولت و ملت است ـ هویت ملی ندارند - پیوستگی فرهنگی ندارند و هیچ‌کدام از عناصر و مؤلفه‌های مهم را که یک دولت و ملت باید داشته باشند، ندارند.

اینها هویتی ندارند؛ نه هویت فرهنگی دارند و نه هویت ملی و نه به هم پیوسته‌اند؛ یعنی انسجام و پیوندی میان آنها وجود ندارد. وضعیت این جمعیت با وضعیت مردم ایران اصلاً قابل قیاس نیست؛ مردم ایران پیوندهای مستحکم و قوی با یکدیگر دارند؛ عواملی مانند تجانس مذهبی، تجانس نژادی، تجانس زبانی و تجانس قومی که در ایران هست در کمتر جایی از دنیا وجود دارد.

دشمنان و رسانه‌های معاند غرب سعی دارند القا کنند که تنوع قومیتی در ایران سبب شکاف میان جامعه ما شده است، در حالی که در واقعیت این‌گونه نیست؛ درست است که در ایران تنوع فرهنگی و قومی وجود دارد، اما مردم ایران از این تفاوت‌ها در راستای همدلی خود استفاده می‌کنند و اتفاقاً این تنوع و تفاوت، صمیمیت‌ها را بیشتر کرده است. همه این قومیت‌ها و گروه‌های متنوع در جامعه ایران هر زمان که ذره‌ای احساس خطر می‌کنند، یک دل و یک زبان کنار هم می‌مانند و برای دفاع از ایران با هم متحد می‌شوند.

عوامل موقعیت راهبردی و فضا، وحدت سرزمینی، ریشه کهن تاریخی، تجانس زبان، مذهب و دین و نژاد و قومیت، ساختار فرهنگی، آرمان سیاسی و حکومت قدرتمند مرکزی از عوامل درون‌زا و تهدیدات خارجی (به تحریک استکبار جهانی) از عوامل برون‌زا هستند که در ایجاد و افزایش همبستگی و وحدت و پیوستگی میان ساکنان سرزمین ایران مؤثرند و اما در اسرائیل چنین چیزی وجود ندارد؛ هیچ کدام از این پیوندها وجود ندارد؛ اسرائیل هیچ کدام از مؤلفه‌هایی را که علت وجودی یک کشور است و بر اساس آنها یک کشور تشکیل می‌شود، ندارد.

درباره عملیات وعده صادق توضیح دهید و ابعاد داخلی و بین‌المللی آن را برای مخاطبان خارجی بیان کنید.

دو عملیات «طوفان الاقصی» که توسط حماس انجام شد و عملیات «وعده صادق» که اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم بود، به‌وضوح نشان داد که اسرائیل بشدت آسیب‌پذیر است. دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصی و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی برنمی‌گردد. هر شکل از پاسخ رژیم برای رهایی از باتلاقی که در آن گرفتار شده، باعث فرورفتگی بیشتر خواهد شد. محورهای مقاومت دست برتر را دارند و افق ده سال آینده محور مقاومت دیدن دارد. تاریخ از نو بازخوانی خواهد شد.

ملت‌های مظلوم منطقه بویژه ملت مظلوم و مسلمان فلسطین و لبنان در برابر اشغالگر صهیونیستی راه مقاومت را آموخته‌اند و به فضل پروردگار بر رژیم اشغالگر صهیونیستی به کمک همه دولت‌ها و ملت‌های مسلمان از جمله جمهوری اسلامی ایران غلبه خواهند کرد و او را شکست خواهند داد.

مشخصه‌های امریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه همه ملت‌ها می‌بینند؛ اشغال سرزمین ملتی مسلمان، آواره کردن ملت فلسطین، زورگویی، باج‌خواهی، جنایت و نسل‌کشی و کشتار طی ۷۰ سال ادامه دارد و ملت مسلمان فلسطین حاضر به تسلیم شدن در برابر امریکا و رژیم صهیونیستی نیستند.

مهم‌ترین برجستگی عملیات وعده صادق ظهور اراده و تصمیم رهبری ایران بود که همه دشمنان را غافلگیر کرد؛ اسرائیل که تصور می‌کرد یک دژ نظامی نفوذناپذیر است، مورد تهاجم و نفوذ موشک‌ها و پهپادها قرار گرفت و نفس اراده و تصمیم ملت بزرگ ایران که در رهبری انقلاب متجلی شد، اهمیت استراتژیک دارد. اینکه چه میزان از شلیک‌های ایران بر اهداف اصابت کرده، به مراتب اهمیت کمتری دارد. عملیات وعده صادق، عبور از بازدارندگی خودساخته و توهمی رژیم صهیونیستی بود که تصور می‌کرد با تکیه بر قدرت‌های امریکا و ناتو، بازدارندگی‌اش تضمین شده است.

وقتی که دیدند رهبری ایران تصمیم قاطع خود را برای تنبیه متجاوز اسرائیلی گرفته است، همه با هراس به کمک اسرائیل آمدند. امریکا با حمایت کامل و گلچینی از قدرت‌های ناتو بویژه انگلیس و فرانسه و برخی کشورهای منطقه، لایه‌های دفاعی متعددی در برابر قدرت تهاجمی موشکی و پهپادی ایران ایجاد کردند و در جغرافیایی به وسعت حداقل یک میلیون کیلومتر مربع بر فراز فضاهای عراق، اردن، شمال عربستان، دریای سرخ، شرق مدیترانه، قبرس و فلسطین اشغالی آرایش دفاعی گرفتند و علیرغم این دیوارهای دفاعی در حمایت از رژیم صهیونیستی، موشک‌های پر قدرت ایران از سپرهای دفاع موشکی عبور کرد و دو مرکز نظامی نواتیم و شلاخیم را درهم کوبید.

رژیم صهیونیستی جرأت نکرد تصاویری از این دو پایگاه نظامی را به دنیا نشان بدهد؛ اگر امریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها و سنتکام به کمک رژیم صهیونیستی نمی‌آمدند، قطعاً ۸۰ درصد از پرتابه‌های ایران، پایگاه‌های نظامی رژیم صهیونیستی را درهم می‌کوبیدند.

با عملیات وعده صادق، آرایش استراتژیک یکبار دیگر به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد و این تغییر در شرایطی اتفاق افتاد که امریکا اعلام کرد «ما کنار اسرائیل با اراده آهنین ایستاده‌ایم!» امریکا و رژیم صهیونیستی و سایر قدرت‌های غربی که به کمک اسرائیل آمدند، در طول عملیات، ۱۰ ساعت در هراس و اضطراب و دلهره بسر بردند و شاهد تحمیل اراده ملت ایران و شکست بازدارندگی اسرائیل بودند. قدرت ایران را همگان تحسین کردند که بدون غافلگیری و با اعلام قبلی، رژیم صهیونیستی را تنبیه کرد و در حقیقت، سیلی‌ها و مشت‌های محکمی به لات گستاخ و جنایتکار منطقه زد و او را سر جایش نشاند.

این عملیات تهاجمی را در پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی علیه فرماندهانش در کنسولگری و سفارت ایران در دمشق انجام داد که به درخواست دولت سوریه در آنجا مستقر شده‌اند؛ عملیات تهاجمی وعده صادق را بخشی از نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برعهده داشت که این بخش کوچک، تنها ۲۰ درصد توان تهاجمی خود را به کار گرفت و در مقابل، امریکا و ناتو و سنتکام و رژیم صهیونیستی با ۲۴۰ فروند هواپیمای جنگنده و سامانه‌های متعدد ضد موشکی مستقر بر ناوهای امریکا در مدیترانه و دریای سرخ و سامانه‌های ضد موشکی رژیم صهیونیستی با هراس به دفاع برخاستند و آن بخش کوچک نیروی هوا فضای سپاه با ۸۰ درصد توان تهاجمی خود آماده بود تا بنا به دستور موج‌های بعدی حمله را آغاز کند؛ اما فرماندهان ایران تشخیص دادند که تنبیه رژیم صهیونیستی در همین حد کفایت می‌کند و حمایت این گونه از رژیم صهیونیستی از سوی امریکا، انگلیس، فرانسه و دولت‌های اروپایی، انسان را یاد جنگ‌های صلیبی می‌اندازد.

امریکا و دولت‌های اروپایی شریک قطعی جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی هستند و هرگز این هزینه‌های راهبردی که امریکا و دولت‌های اروپایی برای حمایت از رژیم صهیونیستی می‌پردازند، مورد قبول ملت‌های غربی نیست. آیا انسان‌هایی حکیم و عاقل در جامعه غرب پیدا خواهد شد تا به کمک ملت‌هایشان، مانع سیاست‌های دولت‌های خود در حمایت از نسل‌کشی و ویرانگری اسرائیل غاصب علیه ملت مظلوم فلسطین بشوند؟

یعنی واقعیت اسرائیل با آنچه در رسانه‌ها از خود به نمایش می‌گذارد، یکی نیست؟

خیر. تصویری که اسرائیل از خودش در رسانه‌ها می‌سازد، هرگز با تصویر واقعی اسرائیل در داخل سرزمین فلسطین اشغالی انطباق ندارد. تصویر دروغین از خودش می‌سازد؛ اینکه من بی‌حریفم و حریف ندارم.

در عملیات ۷ اکتبر تمام هیمنه دروغینش شکسته شد؛ توسط ۱۱۰۰ یا ۱۲۰۰ نفر از رزمندگان یک گروه چریکی که همه نظامیان می‌دانند این تعداد، استعداد رزمی و مانوری یک تیپ پیاده است. ۱۱۰۰ نفر به این ارتش پرمدعا حمله کردند؛ بعضی از رزمندگان حماس می‌گویند که اسرائیلی‌ها خواب بودند، شراب خورده بودند؛ همه در تانک‌ها و در قرارگاه‌ها، خواب بودند؛ اصلاً باورمان نمی‌شد که ارتش اسرائیل با یک عملیات چند ساعته ما تا این اندازه فرو بپاشد. خود امریکایی‌ها هم می‌گویند؛ بلینکن که وزیر خارجه امریکاست و به کشورهای عربی رفت و آمد می‌کند، به منطقه که آمده بود، به نخست‌وزیر عراق گفته بود که ارتش اسرائیل فروپاشیده بود و کارش تقریباً تمام بود؛ ما رفتیم و به آنها کمک کردیم و این ارتش را از زمین بلند کردیم و نگه‌اش داشتیم تا به طور کامل از بین نرود و سعی کردیم آنها را مجاب کنیم تا ایستادگی کنند و با تکیه به ما کارشان را ادامه دهند.

بنابراین رژیم صهیونیستی از نظر اقتصادی و نظامی به کمک حمایت‌های مستقیم آمریکا و اروپا سر پا ایستاده است و به رایگان هر امکانی را که نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار می‌دهند حتی سلاح کشـــــــــتار جمعی یعنی بمب اتم!

۲۷۲۱۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902972

دیگر خبرها

  • اعتراف روزنامه غربگرا: ایران  سه بر صفر از آمریکا جلو است
  • سردار رشید: در عملیات وعده صادق، 240 جنگنده آمریکا و ناتو به اسرائیل کمک کردند/ اسرائیل جرأت نکرد تصاویر دو پایگاه نظامی اش را به دنیا نشان دهد/ آمریکا و اروپا رایگان هر امکانی را که رژیم صهیونیستی نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار می‌دهند حتی بمب اتم!
  • پیشنهاد جنجالی ایلان ماسک علیه دانشجویان معترض امریکا | نتایج نظرسنجی میلیونی‌اش را ببینید
  • سردار رشید: در حمله سپاه به اسرائیل، ۲۴۰ جنگنده آمریکا و ناتو به اسرائیل کمک کردند /اسرائیل جرأت نکرد تصاویر دو پایگاه نظامی اش را به دنیا نشان دهد
  • رشید:۲۴۰جنگنده آمریکا و ناتو به اسرائیل در وعده صادق کمک کرد
  • داغ شدن زمزمه‌های ورود اژدهای سرخ برای مهار ایران؛ اهرم فشار پکن کجاست؟
  • مهار ایران توسط چین؛ چالش‌هایی برای اهرم فشار آمریکا
  • درخواست آمریکا از چین برای مهار ایران، پکن اهرم فشار علیه تهران دارد؟
  • درخواست آمریکا از چین برای مهار ایران/ پکن اهرم فشار علیه تهران دارد؟
  • ایران در مقابل هرگونه اقدام خصمانه‌ای ساکت نمی‌ماند