احوال و زندگی نابغه جهان اسلام
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۶۹۴۱۳۴
در محوطه آستان قدس رضوی، نزدیک مسجد گوهرشاد در گوشهای مردی بزرگ آرام خفته است. او را بنا بر وصیتش در جایی که درس میداده به خاک سپردهاند. مردی که در زمانه خود و حتی تا به امروز از شگفتترین شخصیتهای سیاسی و مذهبی، ادب و هنر و علم ایران است. «بهاءالدین محمد بن حسین عاملی» که بعدها به شیخ بهایی شهره شد، در ۱۵۴۶ میلادی برابر با ۸ اسفند ۹۲۵ هجری شمسی در بعلبک متولد شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایران آنلاین / سیزده ساله بود که کوهستان سرسبز و شاداب لبنان را بر اثر جور حاکمان، با خانواده ترک کرد و به ایران و شهر قزوین مهاجرت کرد. در همین سن او رسالهای مذهبی را با خط خود مینگارد. بر اساس اسناد، او تا شانزده سالگی کتابهایی را به خط خود نسخهبرداری میکند و این همه از شوق و شور او به علم اندوزی حکایت میکند. شوق و شوری که او را به عالمی ذوفنون مبدل کرد. گستره علم او از فقه و حدیث تا فلسفه و نجوم و ریاضی و هندسه و فیزیک و مهندسی را در برمیگیرد. کسی که در عین حال که از جمله عالمان بزرگ مذهبی است به تصوفی اصیل نیز گرایش دارد و صوفیان ناقص و کامل نمای عصر خود را نقد میکند.
از جمله دیگر وجوه حضور او در این عصر طراحی سازههای باشکوه و سحرانگیزی است که بیننده را برجای میخکوب میکند. گویا طراحی میدان نقش جهان و حمامی که با یک شمع گرم میشود، منارجنبان و گنبد مسجد جامع عباسی و شبکه آبرسانی شهر اصفهان و طراحی قنات زرین کمر نجف آباد از تفکر شیخ بهایی سرچشمه یافته است. از شیخ کتب بسیاری بر جای مانده است. تعدد و تنوع آن چنان است که میتوان او را در شمار یکی از شگفتانگیزترین عالمان تاریخ ایران قرار داد. توانایی او در نوشتن تا بدان حد بود که میتوانست برای مبتدیان، متوسطان و عالمان، آثاری را به رشته تحریر درآورد که با درجه علم آنها همخوانی داشت.
شیخ بهایی افزون بر نگارش آثار مختلف اعم از نثر و نظم شاگردانی را همچون «محمد بن ابراهیم شیرازى» ملقب به ملاصدرا و «ابن خاتون عاملی» داشت که در نوع خود از حکما و دانشمندان برجسته بودند. جالب آنکه همسرش دختر «زینالدین علی» شیخالاسلام پایتخت همچون پدر و همسر در علوم عربیه و فقه و تفسیر و حدیث متبحر بود و گفته شده که زنان در مجالس او درس میخواندند.
شیخ بهایی بنا به گفته «اسکندر بیکمنشی» مؤلف کتاب عالم آرای عباسی پس از «شیخ علی منشار» به شیخ الاسلامی اصفهان دست یافته و در واقع در امورشرعی این شهر به نوعی وکالت مییابد. در همین زمان است که شوق زیارت خانه خدا در دل او موج برداشته و با چند درویش به سفری دور و دراز در عراق عرب و شام و مصر و بیت المقدس رهسپار میشود. در این سفرها به خدمت عالمان و صوفیانی میرسد و به قول اسکندربیک« اکنون در عالم ظاهر و باطن سرآمد روزگار است و در شعر مخصوصاً مثنوی به روش ملای روم زبردست است.»
زندگی او چنان با وارستگی و کرم، قناعت و اشتغال به امور دینی، دانش، فروتنی و کرامات و محاسن اخلاقی گره خورده است که مردم را به سمت و سوی داستانسرایی درباره او سوق داده است.
قصههایی که مردم روزگار او را به حضورش دلگرم میساخته است. شیخ در این داستانها گاه در کنار «شاه عباس اول» و شخصیت اسطوره گون اوست. اغلب داستانها با بنمایههایی از واقعیت، خصوصیاتی از شخصیت او را بیان میکنند. خصوصیاتی که در هر کس یافت نمیشود و شیخ را نیز همچون اسطورهای تکرارناپذیر در حافظه عامه ثبت و معرفی میکند و آن را به تاریخ مردم میسپارد. گرچه برخی بر این نظرند که شیخ در زمانه خود چندان مورد نظر عامه مردم نبوده و توجه مردم به او در دوران قاجاریه است. دورانی که مردم در نبود شخصیتهای بزرگ به گذشته پرافتخار خود و عالمی چون شیخ بهایی میاندیشیدند و از اینرو دربارهاش قصه میساختند و دلخوش به گذشته باشکوهشان، غم و رنج خود را پس میزدند، اما دراین میان روایاتی که ظاهراً از زبان خود او بازگو شده است میتواند زمینه داستانسراییهای عامه را در عصرش فراهم کرده باشد.
از جمله آن روایتی است که ذیل گفتمانی صوفیانه از زبان خود او نقل شده است: «پدران ما در جبل عامل پیوسته عبادت میکردند و از اصحاب کرامات بودند و جدم شمسالدین گفت که جده من نیز کرامت میکرد و روزی که برف میبارید و فرزندان نان نداشتند و گرسنه بودند مشتی برف داشت و در تنور افکند و پس از چندی نان بریان شد.»
این جملات ازمؤلف روضاتالجنات از زبان «محمدتقی مجلسی» بیان شده است و چنان که روشن است به تصویر خاندان شیخ بهایی در هالهای قدسی کرامتی شگفتانگیز میبخشد. کرامتی که در این روایت شامل احوال زنی است. زنی که میتواند از بطن خود فرزندانی به دنیا آورد که همچون مادر واجد این صفت باشند. این است که در داستانهای مرتبط با شیخ به او نیز کراماتی نسبت دادهاند که شخصیتش را حائز جلوههایی از اتصال به عالم بالا و قدسی میکند.
این درحالی است که زمانه او پر است از صوفیان ناتمام و ناقصی که مورد هجمه انتقادها هستند. اما شیخ بهایی از جمله عالمانی است که آشتیجویانه به تصوف و شریعت مینگرد و خود در آثارش به نحوی برای جمع کردن فقه و عرفان تلاش میکند. او در سر سودای صوفی شدن محض را میپرورد و از این روست که با همه رویآوریهایش به عالم سیاست و زمانی که با تهمتها و خرده گیریهایی مواجه میشود، دردمندانه در کشکول خود پرده از حرف دل خود برمیدارد: «اگر پدرم از بلاد عرب به دیار عجم نیامده و با سلاطین معاشرت نیافته بود من اتقی و ازهد ناس بودم لکن پدرم مرا از آن بلاد بیرون آورد و در بلاد عجم مقیم ساخت و من با اهل دنیا معاشر شدم من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم. از آمیزش با اهل دنیا حاصلی جز قیل و قال و بحث جدال بهدست نشد و کارم بدانجا کشید که هر نادانی به معارضه من برخاست.»
از جمله روایاتی زنده که به شیخ بهایی نسبت میدهند تا او را عالمی صوفی و واقف بر عالم سر و صاحب کرامت تصویر کنند این است که مردم محله بیدآباد در شمال اصفهان خود را از اعقاب بهایی میدانند و به کار سفید آب ساختن مشغولند. کاری که میگویند از شیخ به آنها آموخته شده و در آن رازی نهفته است که نسل اندرنسل به آنها رسیده است. روایتی دیگر نیز به جامی مسین و کهنه در حمام شیخ مرتبط است. حمامی که در آن زنان بوسیله آن جام آب چله بر سر میریزند تا از سترونی و نازانی درآیند و بتوانند فرزنددار شوند. مردم بر این باورند که جام مزبور دارای خاصیتی است که از شیخ بدان منتقل شده و از اینرو اثرگذار است. شیخ با نوشتن آثاری چند نیز در دل و جان مردم جای باز کرد از جمله این آثار فالنامهای است که زندگی مردم را متأثر میکرد. مردمی که شیخ را بهعنوان کسی که از عالم دیگر و آینده خبر دارد مینگریستند. در فالنامه بهایی درباره دیدن سلاطین وقت، نقل مکان، حال غایب و مسافر، ساختن بنا و عمارت، زناشویی، مسافرت، زراعت، صاحب فرزند شدن، پسر یا دختر بودن حمل، عاقبت حال بیمار و... فالهایی وجود دارد و چنان که روشن است موضوعات مطرح شده مواردی است که با زندگی روزانه مردم پیوند دارد و از اینرو کاربرد این فالنامه را نزد مردم بیشتر میکرده است. افزون بر این جالب است بدانیم که پختن نان سنگک برای نخستین بار و ساختن حلوا شکری و پختن فرنی نیز بنا بر روایتهای گوناگون به شیخ بهایی نسبت داده شده و بدین سبب یکی دیگر از دلایل نفوذ او بر دل و جان عامه مردم را میتوان به روشنی دریافت.
سرانجام و مرگ شیخ بهایی نیز با روایاتی گره خورده است که چهره صوفیانه او را بازگو میکند. علامه مجلسی نقل کرده است که «روزی با وی به زیارت قبر بابا رکنالدین در اصفهان رفتیم، چون بدان قبر رسید، آنجا بایستاد و سپس مرا گفت: شنیدی که این قبر با من چه گفت؟ گفتم نه. گفت میگوید چرا نمیآیی و از آنجا به خانه رفت و در را به روی خویش بست و شش ماه بعد درگذشت.»
شاه عباس در این زمان در ییلاق بود. در 8 شهریور 1000 هجری شمسی جنازه شیخ را اعیان شهر برداشته و وقتی به میدان نقش جهان رسیدند جمعیت کثیری در میدان جمع شده بودند به طرزی که جا نبود. بالاخره پیکر شیخ را در مسجد جامع عتیق با آب چاهی غسل دادند و در بقعه منسوب به امام زینالعابدین گذاشتند تا بعد طبق وصیتش به جانب مشهد برند.
رفت چون شیخ ز دار فانی
گشت ایوان جنانش ماوای
منبع: روزنامه ایران
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۹۴۱۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مدارک لازم برای تعویض شناسنامه در ۱۴۰۳ + جزئیات
ما ایرانیها در این برهه از زمان به ۲ گروه تقسیم میشویم، آنهایی که شناسنامه جدید با جلد قهوهای سوخته دارند و آنهایی که شناسنامه جلدقرمز دستشان است. البته متولدین سالهای اخیر شناسنامه با جلد سبز رنگ دارند. به هر ترتیب گروه اول کسانی هستند که همت کردهاند و همان چند سال پیش رفتهاند شناسنامه قدیمیشان را تعویض کردهاند و حالا مشکلی ندارند، اما گروه دوم ماهایی هستیم که تعلل کردهایم و تنبلی اجازه نداده برای تعویض شناسنامه اقدامی بکنیم.
راستش را بخواهید، دیگر زمان تنبلی به پایان رسیده و با توجه به تأکید سازمان ثبت احوال بر تعویض شناسنامههای قدیمی، همه ما که شناسنامه جلد قرمز داریم، باید برای تعویض شناسنامه هرچه زودتر اقدام کنیم. البته که اجباری وجود ندارد، اما بهتر است شناسنامه جدید داشته باشید تا یکوقت جایی به مشکل برنخورید. اگر سردرگم هستید و نمیدانید باید از کجا شروع کنید، این مطلب برای شماست.
۱- اولین کار این است که برای درخواست صدور شناسنامه جدید بهصورت حضوری به ثبت احوال و یا یکی از دفاتر پیشخوان بروید و پس از دریافت فرم تعویض شناسنامه و پرداخت هزینههای قانونی، درخواست خود را ارائه کنید. این کار میتواند توسط خود فرد، پدر، جد پدری، مادر (تا زمانی که در زوجیت پدر باشد) یا قیم برای افراد زیر ۱۸سال انجام شود. این را هم بگوییم که در سالهای گذشته، خدمات تعویض شناسنامه و دریافت شناسنامه المثنی به صورت اینترنتی و از طریق سایت سازمان ثبت احوال کشور انجام میشد و امکان پیگیری صدور شناسنامه با کد ملی هم وجود داشت، اما فعلا این خدمت در لیست خدمات الکترونیکی سایت ثبت احوال وجود ندارد.
۲- بعد از رفتن به اداره ثبت احوال یا دفتر پیشخوان، وقت ارائه مدارکی است که باید با خودتان همراه داشته باشید؛ یعنی اصل شناسنامه و ۳قطعه عکس۴×۳ تمامرخ جدید (برای اشخاص ۱۵سال به بالا). بعد هم باید هزینه مربوطه را طبق تعرفه جاری پرداخت کنید. به این نکته هم توجه داشته باشید که اگر شناسنامهای که برای تعویض با خودتان بردهاید عکس نداشته باشد، ارائه اصل مدارک معتبر عکسدار از قبیل گذرنامه، کارت پایان خدمت وظیفه عمومی یا معافیت، گواهینامهرانندگی، کارنامه عکسدار دورههای تحصیلی راهنمایی به بالا، معرفینامه عکسدار دانشآموزان از سوی مدرسهای که مشغول تحصیل هستند یا کارت شناسایی عکسدار کارکنان دوایر دولتی با ذکر مشخصات سجلی هم کارتان را راه میاندازد. اگر هم هیچ کدام از این مدارک را نداشتید، شما را به نیروی انتظامی معرفی میکنند تا درخواست تأیید عکس برایتان بیاید.
۳- اگر چند سال قبل برای گرفتن شناسنامه جدید به ثبتاحوال میرفتید، باید حدود ۲ماه صبر میکردید تا شناسنامه جدیدتان صادر شود. اما امروزه تعویض شناسنامه در اداره ثبتاحوال و دفاتر پستی بهصورت لحظهای انجام میشود. البته بهدلیل افزایش تقاضا برای صدور شناسنامه جدید، این کار ممکن است با تأخیری حداکثر ۱۵روزه هم مواجه شود.
۴- هزینه تعویض شناسنامه امسال ۵۰هزار تومان است. حالا اگر شناسنامه جدید دوباره گم شود، برای صدور شناسنامه جدید ۱۰۰هزار تومان از شما میگیرند و اگر برای سومین بار برای صدور شناسنامه جدید دستبهکار شوید، این دفعه هزینه پرداختی ۱۵۰هزار تومان میشود. از مرحله سوم به بعد، هزینه صدور شناسنامه ۳۵۰هزار تومان محاسبه میشود.
منبع: همشهری آنلاین
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی