پوشش و حجاب زن در ادبیات فارسی از انقلاب مشروطه تا امروز
تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۷۳۶۵۲۵
مسأله پوشش و به طور خاص حجاب در جامعه ایران از دیرباز به عنوان مسألهای حیاتی و هویتبخش مدنظر بوده است. بررسی تنوع لباسها در میان اقوام مختلف این سرزمین در کنار آن برجسته ساختن وجوه اشتراکی که همگی آنها را به «لباس ایرانی» تبدیل میکند، در کنار واکاوی نقاط افتراقی که تفاوتها و تنوع در نگرشهای اجتماعی، فرهنگی، زیباشناختی و حتی اقتصادی و سیاسی را در مناطق مختلف کشور بازنمایی میکند، میتواند ما را به فهمی ژرفتر و دقیقتر از فرهنگ ایرانی رهنمون شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
معرفی کتاب / پوشش و حجاب زن در ادبیات فارسی از انقلاب مشروطه تا امروز
پوشش و حجاب زن در ادبیات فارسی از انقلاب مشروطه تا امروز
نویسنده: مهدی محبتی
پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی؛ ۱۳۸۹
در دوران معاصر، اما موضوع پوشش وجهی برجستهتر یافته است. مواجهه جامعه ایرانی با فرهنگ مدرن که به شکلی تهاجمی بر آن وارد شد، ورود اختراعات و اکتشافات نوین به کشور که فرآیندهای ارتباطی را تسهیل بخشید و امکان آشنایی هر چه بیشتر اقوام را با یکدیگر میسر ساخت، تحولات جغرافیایی سدههای اخیر و جدا شدن بخشهایی از سرزمین ایران- که البته هرگز به انفکاک فرهنگی آنان منجر نشد- و همچنین تحولات سیاسی- اجتماعی گستردهای که جامعه ایرانی را -همانند بسیاری از جوامع دیگر- دستخوش تغییرات کرد، همگی عواملی هستند که به شکل جدی در تحولات پوششی مردان و زنان ایرانی در این دوران بازنمایی شدهاند. به تعبیری دیگر، میتوان مدعی شد که پرداختن به این قبیل موضوعات چشمانداز تحول در پوشش اعضای جامعه، دریچهای را به روی ما میگشاید که تبیین تحولات اجتماع ایرانی در دوران معاصر را در کلیت آن بسیار روشنتر و سادهتر خواهد کرد.
کتاب «پوشش و حجاب زن در ادبیات فارسی» با تمرکز بر متون تولیدشده در عرصه ادبیات در دوران اخیر به دنبال آن است که از تحول پوشش و نقش آن در تحول فرهنگی در جامعه ایرانی معاصر پردهگشایی کند. با توجه به اینکه ادبیات در شکلدهی به تغییرات اجتماعی سترگ سدههای اخیر و همچنین بازنمایی و تفسیر آن سهمی بهسزا داشته است، از همینرو کتاب «پوشش و حجاب زن در ادبیات فارسی» در سه فصل تدوین شده است.
نویسنده در فصل اول کتاب با عنوان «قلمرو معنای نوین پوشش و حجاب» به بحث در مورد تعریف و معنا، کشف حجاب، از کشف حجاب تا انقلاب اسلامی و چادر به عنوان حجاب برتر پرداخته است. در مقدمه این فصل ذیل بحث تعریف و معنا آمده است: حجاب به معنای پرده، حاجب، پوشیدن و پنهان کردن است. این واژه تنها به معنای پوشش ظاهری یا پوشاندن زن نیست و در اصل به مفهوم پنهان کردن زن از دید مرد بیگانه است. بدین سبب هر پوششی حجاب نیست. بهکارگیری کلمه «حجاب» درخصوص پوشش زن اصطلاحی نسبتاً جدید است و همین امر سبب گردیده بسیاری گمان کنند اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود و یا مثل ویل دورانت بگویند: «این امر خود مبنای پردهپوشی در میان مسلمانان بهشمار میرود» و یا مدعی شوند حجاب به وسیله ایرانیان به مسلمانان و اعراب سرایت کرده است؛ درحالیکه آیات مربوط به حجاب (پوشش اسلامی زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ایرانیان نازل شده است (ص۱).
«دیالکتیک فرهنگی» عنوان فصل دوم است که به بررسی حجاب در آثار ادبیات ایرانی میپردازد. در این فصل حجاب در آثار شعرا و نویسندگانی مانند عارف قزوینی، میرزاده عشقی، ایرج میرزا، اشرف الدین حسینی (نسیم شمال)، وافی عراقی، دکتر محمود افشار، فیض، حاجی آقا اسماعیل دهقان، کاظم لاکانی، گشلن، بلقیس ناظری، محمدتقی واجدی، فراهانی، سنادالاسلام، اسکویی، غرای نجف ابادی، نجفدری فیروزکوهی و عفاف نامه امیری فیروزکوهی مورد بررسی قرار گرفته است.
با اندکی تأمل و قدری تسامح میتوان گفت که سرایش شعر نفی حجاب در ادبیات مشروطه با ایرج میرزا، عشقی و عارف است که آغاز میشود و پس از کشف حجاب بسیاری از شاعران حرفهای و غیرحرفهای هم برای اظهار وجود، منظومه یا قطعهای در این باره میسرایند. به همین مناسبت، در تمامی مجالسی که برای بزرگداشت ۱۷ دی (روز کشف حجاب به دستور رضاخان) برگزار میشود، عموم شاعران قصاید و غزلیاتی در ستایش اقدام رضاخان همراه با برخی تعابیر زننده ارائه میکنند (ص ۱۷).
مهدی محبتی در فصل سوم کتاب با عنوان «پوشش و حجاب زن در ادبیات معاصر ایران» به بررسی آثار ادیبالممالک فراهانی، نسیم شمال، ملک الشعرا بهار، مهدی حمیدشیرازی، ابراهیم گلستان، جلال آل احمد، مهدی اخوان ثالث، زویا پیرزاد و علی شریعتی پرداخته است. همچنین در این فصل در بخش «حجاب زن در نگاه شاعران معاصر زن» حجاب در آثار نویسندگانی، چون فخرالملوک متخلص به زنددخت، عالمالتاج قائممقامی (ژاله فراهانی)، فروغ فرخزاد، عصمت ایزدی، بلقیس قادسی، ژاله اصفهانی (مستانه سلطانی)، طاهره صفارزاده، سپیده کاشانی، نورالهدی و هایده کسمایی مورد بررسی قرار گرفته است.
کتاب «پوشش و حجاب زن در ادبیات فارسی از انقلاب مشروطه تا امروز» به قلم مهدی محبتی توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در سال ۱۳۸۹ به بازار کتاب عرضه شده است. منبع: مهر
منبع: پارسینه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۷۳۶۵۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بحران ادبیات داریم
مریم حسینیان با تأکید بر اینکه بحران ادبیات داریم، میگوید: مسئله نقد ادبی، کارگاههای ادبی و خاموششدن چراغ جایزههای معتبر را از دلایلی میدانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.
این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب میشود یا باعث میشود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.
او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاعرسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانههای معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاریها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک میکردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی میتواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر میشود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوانهای کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتابها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمیدانیم کدام را انتخاب کنیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاههای آموزشی به ادبیات آسیبزده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار میشود، دو یا سه نفر کتاب منتشر میکنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.
او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سختگیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرونآمده رمان یا مجموعه داستانی مینویسد و ناشران نیز کارشناسی سختگیرانهای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوعها باعث میشود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سالها عنوانهای گردنکلفت نداشتیم.
این داستاننویس یادآور شد: در این سالها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کمرنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصیاش معرفی میکند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموششدن چراغ جایزههای ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ بههرحال کتابها از چند مسیر داوری عبور میکردند که همه اینها فروکش کرده است.
او با بیان اینکه باتوجهبه قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب میشود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود میخرید و شاید از دوتایش خوشش میآمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجهبه قیمت بالای کتاب، مقداری دقیقتر شده و میخواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سالهای اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوانهای متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر میشود اما کتابها کمفروغ هستند. البته این موضوع به نسلهای مختلف داستاننویسی نیز بر میگردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آنها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات میگذارم و همین باعث میشود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.
او درباره اینکه گاه اینطور برداشت میشود که نویسنده برای مخاطبان خاصی مینویسد و به مخاطب وسیع فکر نمیکند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همانطور که ادبیات سطحبندی شده است، مخاطب نیز سطحبندی میشود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمیشود. ما سبکهای مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایینبودن سطح مخاطب است نه ضعیفبودن اثر.
نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم میمیریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان میخوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامهپسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحبنام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابهحال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسندهها سبک خاصی دارند و نمیشود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده میشود.
این داستاننویس خاطرنشان کرد: بهشدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینهبهسینه و از طریق خود مخاطب کشف میشود. اگر کار قابلتأمل باشد، فرق نمیکند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفهای، خوانده میشود. گاه در کارگاهها اثر شگفتانگیزی نوشته میشود که نشان میدهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفهای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کمرمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک میکند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده میشود.
مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی میداند و با بیان اینکه صفحات مجازیاش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگها» هم روایت این بیماریام است و در این دو سال نمیتوانستم در جلسهای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباطهایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسندههایی هستم که پاسخ تمامی پیامها را میدهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتابهایم چه نظری دارند و از جمعبندی نظرها استفاده کردهام.
انتهای پیام