Web Analytics Made Easy - Statcounter

عصر ایران؛ سواد زندگی - یادتان هست که در یکی از بحث های قبلی گفتیم که وقتی جنین پسر به دو ماهگی می رسد، تستوسترون به مغز او سرازیر می شود و بخش زیادی از سلول های مربوط به ارتباط و تکلم را از بین می برد و سلول های مسؤول توان جسمی و جنسی را تقویت می کند؟

چنین اتفاقی در مغز جنین دختر رخ نمی دهد و  بنابراین، او در حالی به دنیا می آید که به طور مادرزاد، توانایی بیشتری برای حرف زدن دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



حال آن دختر و پسر بزرگ شده اند و با هم ازدواج کرده اند. زن به واسطه قدرت فوق العاده ای که در ردیف کردن کلمات، آن هم با سرعتی بیش از مرد دارد، تمایل ذاتی برای سخن گفتن دارد و مرد که در دو ماهگی جنینی اش، بخش زیادی از سلول های ارتباطی و کلامی مغزش را از دست داده، چندان تمایلی به بحث های طولانی ندارد.

حتی ممکن است در موارد بحرانی، مردی که در برابر شلیک های مسلسل وار کلمات توسط همسرش به ستوه می آید و در عین حال توان مقابله به مثل کلامی را ندارد، خانه را ترک کند یا از توان بدنی اش برای مقابله با او استفاده کند و کار را بدتر کند.

بنابراین باید در گفت و گو با مردان و زنان، نکات کاربردی و مهمی را دانست و به کار بست.

 زن ها، "فرایند محور" هستند و مردها "نتیجه گرا". بنابراین وقتی یک زن می خواهد موضوعی را به فردی دیگر بگوید، دوست دارد آن را از اول تا انتها با ذکر جزئیات بیان کند. از آنجا که مرکز اصلی حافظه دور (هیپوکمپ) در زنان بزرگ تر از این مرکز در مغز مردان است، آنها جزئیات ماجرا را به خوبی به یاد می آورند و به همان شکل توصیف می کنند.

حال اگر مخاطب این زن، یک زن دیگر باشد اشکالی پیش نمی آید زیرا او هم به دلیل آن که همانند بقیه زن های جهان، 11 درصد بیش از  مردان نورون ارتباطی در مغزش دارد، به سادگی و حتی با لذت، با همجنس خود ارتباط گفتاری و شنیداری برقرار می کند.

پس یک زن، با توانمندی گفتاری خود، "فرایند" یک ماجرا را به طور کامل شرح و بسط می دهد تا به انتها و "نتیجه" آن برسد. برای زن، فرایندی که طی شده تا نتیجه ای حاصل شود، به اندازه خود نتیجه مهم و گفتنی است.

البته این بدان معنا نیست که هر زنی در هر موقعیتی هر سخنی بخواهد بگوید، از ابتدا تا انتهایش را بیان می کند. آنچه گفتیم، پیش فرض مطلوب ساختار مغزی زنان است که عمدتاً در موقعیت های راحت و خودمانی مانند گفت و گوهای خانوادگی و جمع دوستان رخ می دهد.

اما یک مرد، معمولاً دوست دارد از "کار سختی به نام حرف زدن و توضیح دادن فرایند" خودداری کند و هر چه سریع تر به "انتها و نتیجه" ماجرا برود.

دونالد ترامپ، وقتی در کتاب 101 راه موفقیت در کسب و کار می خواهد از یکی از مدیران شرکتش تمجید کند می گوید که او قادر است ظرف 10 ثانیه، لبّ مطلب را بگوید. به احتمال قوی ، اگر ترامپ زن بود، آن مدیر را اخراج می کرد!

با این اوصاف اگر مادری دخترش را در یک مدرسه غیر انتفاعی ثبت نام کند، شب هنگام وقتی همسرش از او می پرسد که مریم را ثبت نام کردی؟ احتمالاً این گونه پاسخ خواهد داد:

 "نمی دونی که! از اول صبح بدبیاری آوردم. آسانسور کار نمی کرد، نه این که خراب شده باشه ، نه! این همسایه طبقه نهم در آسانسور رو خوب نبسته بود، مجبور شدم از این جا تا طبقه نهم رو پیاده برم. نمی دونم چرا مردم اینقدر بی مبالات شده اند؟! دفعه قبل هم آشغال هاشون رو گذاشته بودن تو راه پله ها، بوش تا اینجا می اومد... خلاصه سوار ماشین که شدم و استارت زدم دیدم بنزین ماشین داره تموم میشه، با استرس خودم رو رسوندم پمپ بنزین. حالا مریم هم تو ماشین داره غر می زنه که الان  مدرسه رو می بندن و من بی سواد می مونم! نمی دونستم بخندم با حرص بخورم... خلاصه رسیدم مدرسه، مگه جای پارک پیدا می شد. دو کوچه بالاتر به زحمت یک جا پیدا کردم. تو این هوای گرم، با این بچه خودم رو رسوندم مدرسه. حالا خوب شد به موقع رسیدم چون ساعت 11 تعطیل می کردن تا به جلسه اداره برن، مدرسه خوبی بود. لابی قشنگی داشت. مدیرشون اما یک کم افاده ای بود. حالا حدس بزن شهریه مدرسه چقدر بود؟ ... نه برو بالا! 8 میلیون تومان برای یک سال. البته با هزینه غذا و سرویس... ثبت نامش کردم و فعلا یه تومن دادم و بقیه اش رو هم باید تا آخر سال بدیم، یادت نره ها ... ."

زن در واقع از پرسش همسرش که "مریم را ثبت نام کردی؟" استفاده کرد تا با او صحبت کند. در تمام مدتی که زن در حال تعریف ماجراست، احتمالاً اعصاب مرد در حال به هم ریختن است که "چرا اصل مطلب را نمی گوید؟ ، ثبت نام کرد یا نه؟"

حتی ممکن است در وسط تعریف کردن های زن، حوصله مرد سر برود بگوید: خب از این حرف ها بگذر، ثبت نامش کردند یا باید بریم سراغ مدرسه دیگری؟!

اما اگر مرد با همان ماجراها بچه را ثبت نام کرده باشد و همسرس از او بپرسد:"مریم را ثبت نام کردی؟" ، احتمالاً این گونه خواهد گفت: بله ، چقدر هم گرون! 8 میلیون برای یک سال."

همان طور که مرد از جواب طولانی زنش حوصله اش سر رفته بود، در اینجا هم ممکن است زن با شنیدن جواب کوتاه مرد، به این اشتباه بیفتد که او حوصله مرا ندارد یا از دستم ناراحت است و بنابراین نمی خواهد با من حرف بزند و به همین دلیل است که با من اینگونه سرد برخورد کرد!

اگر مرد و زن ندانند که :
مردان "نتیجه محور" هستند و زنان "فرایند محور"
- مردان دوست ندارند زیاد وارد جزئیات شوند ولی زنان از بیان جزئیات لذت می برند
- طول و تفصیل دادن زنان، یک امر عادی است و نشانه حرّافی نیست و مختصر گویی مردان هم موضوعی عادی به شمار می رود و نشانه سردی نیست

آنگاه به سوء تفاهم های زیادی دچار خواهند شد.

چند نکته کاربردی

اگر خانم هستید:
سعی کنید هوای مغز همسرتان را در هنگام حرف زدن داشته باشید. آنها تاب و تحمل حرف های خیلی طولانی را ندارند. اگر هم می خواهید به هر دلیلی فرایند را توضیح دهید، دو نکته را رعایت کنید:
1 - ابتدا نتیجه و انتهای مطلب را بگویید تا او انتظار نکشد و حرص نخورد.
2 - فرایند را مختصر و مفید بگویید.
3 - مختصر گویی همسرتان را به حساب مسائلی از قبیل بی علاقگی به شما نگذارید مگر آن که دلایل دیگری داشته باشید.

اگر آقا هستید:
1 -  بکوشید کمی بیشتر با همسرتان صحبت کنید و هر چند شاید برایتان سخت باشد ولی کمی هم در گفت و گو با او فرایند محور باشید.
2 - مفصل گویی همسرتان را به عنوان پدیده ای طبیعی به رسمیت بشناسید. البته می توانید یک بار با او در این باره صحبت کنید و این درس را برایش توضیح دهید و از او بخواهید که دو نکته مربوط به خانم ها که در سطرهای بالایی آمد را رعایت کند. اگر او بداند که کلی از سلول های ارتباطی شما در دوران جنینی از بین رفته است، احتمالاً کمی با شما همدردی و مدارا کند!

تمرین:

1 - با توجه به ویژگی های مغز زنانه که در این درس گفتیم، اگر از یک زن بخواهید فیلمی که دیشب دیده را تعریف کند، شرح او از فیلم با تعریفی که یک مرد از همان فیلم در شرایط مشابه می کند، چه فرقی خواهد داشت؟

2 - نتیجه محور بودن مردان و فرایند محور بودن زنان، چه تفاوتی را در رفتار خرید آنها ایجاد می کند؟

* این مطلب توسط جعفر محمدی نوشته شده است.

مطالب مرتبط در مغز زنان چه می گذرد؟ چرا خانم ها بیش از مردان حرف می زنند؟ شناخت مغز انسان: گام نخست موفقیت فردی، ارتباطات اجتماعی و کسب و کار سرمایه ام کم است، چه کنم؟! / از استنفورد آمریکا تا شاگرد شیشه بُر آذربایجان

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: سوء تفاهم زن و مرد رابطه همسران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۹۲۹۷۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آشنایی با زنان عارفی که مردان دانشمند از محضرشان درس گرفتند

رابعه نه تنها به اربابان قدرت بی‌اعتنا است، بلکه می‌گوید:«وقتی به روشنایی چراغ سلطان، شکاف پیرهن دوختم، دلم روزگاری بسته شد. تا آن را باز نشکافتم، دلم گشاده نشد.» یعنی حتی استفاده از نور چراغ سلطان را موجب ظلمات قلب خود می‌داند! - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، "برای مردان بهره‌ای است از آنچه کسب کرده‌اند و برای زنان نیز بهره‌ای است از آنچه کسب کرده‌اند." (سوره نساء؛ آیه 32) در نگاه دینی، زن و مرد علیرغم تفاوت‌های جسمانی، در زمینه مقام بندگی و کسب معرفت یکسان هستند. زن در این نگاه هرچند مسئول امور منزل است، اما می‌تواند در مراتب علمی و دینی به بالاترین درجات برسد.

نوع زندگی و طریقت حضرت خدیجه (س) و حضرت زهرا (س) و دیگر زنان صدر اسلام می‌تواند معرف نگرش دین به جایگاه زن مسلمان باشد. زمانی که جامعه عرب، دختران را زنده به گور می‌کرد، پیامبر (ص) نهایت تکریم و محبت را نسبت به دخترشان ابراز می‌کردند. حضرت فاطمه (س)  در کنار کارهای منزل، جلسات تفسیر قرآن برگزار می‌کردند و در زمینه اعمال عبادی هم در زمره بهترین بندگان خدا هستند.

اما متأسفانه تاریخ شاهد آن است که علیرغم سفارش اسلام به یادگیری علم برای یک مسلمان، بدون در نظر گرفتن مسئله جنسیت، زنان حتی پس از ورود اسلام به سرزمین‌های مختلف، همواره مورد ظلم قرار گرفته و جرأت ورود به عرصه‌های مختلف علمی را ندارند. زنان آنچنان در تنگنا قرار داشته‌اند که ما کمتر اثری از ایشان در تاریخ گذشته جوامع می‌بینیم. وقتی به تعریف عرفان توسط مشایخ آن نگاه می‌کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که در تعریف عرفان و در کسب مقامات عرفانی نیز نباید تفاوتی بین زن و مرد وجود داشته باشد.

خبرگزاری تسنیم با مرور بخش‌هایی از زندگی زنان عارف برگرفته از بخش‌هایی از مقاله زهرا خاکباز، استاد دانشگاه، به بررسی جایگاه و منزلت این عرفای اسلامی در طول تاریخ پرداخته است.

رابعه عدویه؛ عارفی که مردان دانشمند از محضرش درس گرفتند

در میان زنان عارف اهمیت رابعه عدویه (بصری) کاملاً مشهود است. سخنان و کارهای او در کتاب تذکرة الاولیا و دیگر متون نقل شده است و مردان بزرگی مانند حسن بصری با او مراوده داشته‌اند و از محضرش بهره می‌برده‌اند، که بسیاری از سخنان رابعه از این عارفان نقل شده است.

رابعه، عارفی بزرگ است و تأثیر بسزایی در عرفان اسلامی داشته است. رابعه،از ابتدای کودکی مورد احترام امیران بوده است؛ شبی که متولد شد، در خان پدرش از شدت فقر لباسی نبود که بر تن او کنند. عیسی رادان (امیر بصره) به پدر او پیغام می‌دهد که: «من خود آیم و به محاسن، خاک آستان تو روبم.»

دلیل این تواضع، رساندن پیغام رسول خدا(ص) به امیر، از طریق پدر رابعه است. پیغمبر(ص) در خواب به پدر رابعه می‌فرمایند:«این دختر سیّده‌ای است که هفتادهزار از امت من در شفاعت او خواهند بود. پیش عیسی رادان رو...» عیسی رادان که این خواب را می‌شنود، شخصاً به بالین رابعه حاضر می‌شود. درواقع از کودکی امیران دنیا خاکسار رابعه هستند.

اما این تواضع دوطرفه نیست. رابعه نه تنها به اربابان قدرت بی‌اعتنا است، بلکه می‌گوید:«وقتی به روشنایی چراغ سلطان، شکاف پیرهن دوختم، دلم روزگاری بسته شد. تا آن را باز نشکافتم، دلم گشاده نشد.» یعنی حتی استفاده از نور چراغ سلطان را موجب ظلمات قلب خود می‌داند! این حد بی توجهی به دنیا و مالکان دنیا در سایر اقوال وی نیز دیده می‌شود.

آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوی

نوشته شده روزی یکی از مشایخ بصره نزد رابعه شروع به بدگویی از دنیا می‌کند، رابعه به وی می‌گوید: تو دنیا را دوست داری که اگر دوست نداشتی، نیک و بد آن را به زبان نمی‌آوردی. «من احب شیئا، اکثر ذکره» و این حد اعلای اِعراض از دنیاست.

این نگرش رابعه فقط در کلام وی تجلی نیافته، بلکه در عمل نیز او یکی از بهترین نمونه‌های پرهیز از دنیاست. او به دلیل همین روی‌گردانی از دنیا، هیچ وقت حاضر به ازدواج نشد و طریقت دائمی او عدم توجه به جسم و پرورش روح بود. درباره قوت او آمده است که رابعه به روزی یک خرما  یا اندک پیه آبه‌ای قانع بود.

فاطمه نیشابوری؛ گمشده‌ای در عرفان اسلامی

یکی از اولیاء تصوف و عرفان فاطمه نیشابوری است. این زن در عالم عرفان و تصوف آنچنان مقامی دارد که جامی در نفحات الانس متذکر است که فاطمه دارای مقام ولایت بوده و می‌نویسد بایزید بسطامی دربار او و شوهرش می‌گوید: «یک زوج و زوجه دیدم که از مقامات عارفین و کمالات اهل یقین هرچه از آنها پرسیدم، جوابی دادند که دلیل خبرت و بصیرت آنها بود.»

ذوالنون مصری نیز در مقامات عرفانی این زن مانند بایزید بسطامی اظهار اعتقاد می‌کند. از این زن، با چنین درجه‌ای از عرفان، مختصر اطلاعاتی در دست است که از طریق آنها نمی‌شود جزئیات روحیات وی را متوجه شد.

خواهران بشر حافی؛ الگوی تقوا و پرهیزکاری

آنچه از رابعه، دربار عدم استفاده از روشنایی چراغ سلطان ذکر شد، در احوالات خواهر بشر حافی نیز آمده است؛ البته خواهران بشر، عارف بوده‌اند و در کتب احوالات عارفه‌ها، با عنوان «اخوات بشر حافی» اقوال و احوال ایشان ذکر شده است، اما این حکایت درباره یکی از آنهاست.

نقل شده است که زنی خدمت احمد حنبل رفت و عرض کرد: «تابستان بر بام پنبه می‌ریسم، به روشنایی مشعل سلطان. و کسان خلیفه می‌گذرند، به روشنایی چیزی رشته می‌شود. روا بُوَد یا نه؟» پرسیدند: «تو کیستی؟» گفت: «خواهر بشر بن حارثم.» احمد زار بگریست و گفت: «چنین تقوی از خاندان او بیرون آید.»

بشر حافی معترف است که پارسایی را از خواهرم آموختم. او کوشش داشت آنچه که به دست مخلوق تهیه شده است، نخورد.

نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی

کردیه دختر عمرو؛ بی اعتنا به ثروت دنیا

او از اهالی بصره یا اهواز بود. از او نقل شده است که گفت: «هیچ یک از صاحبان دنیا به جهت آنچه که داشتند، در نظرم بزرگ نیامد و هیچ مسلمانی را حقیر نشمردم.» و این نشان عرفان عمیق این بانوی عارف است.

اینکه انسان به کسی به خاطر مال و مقام احترام نگذارد و کسی را به خاطر فقر تحقیر نکند، نهایت زهدپیشگی است. ضمن آنکه این امر در دین مبین نیز توصیه شده است.

امام علی علیه السلام می‌فرمایند:«کسی که نزد توانگری رفته و به خاطر سرمایه‌اش برابر او فروتنی کند، دو سوم دین خود را از دست داده است.»

حبیبه عدویه و نیایش‌های عارفانه‌اش

از احوال او چیزی در دست نیست. تنها ابن جوزی در صفة الصفوة شرح مختصری درباره‌اش نقل کرده است. در احوال او آمده است که برای نماز به پشت بام خانه می‌رفت و می‌گفت:«خدای من، ستارگان نمودار شدند و دیده‌ها در خواب شد و پادشاهان درهای خود را بستند و در تو باز است...»

این نوع نیایش با پادشاه پادشاهان، نشان از این دارد که امید اول و آخر خداست، اگر تمام درهای دنیا بسته شوند، باز در درحمت الهی باز است و این امر، حاکی از عظمت روح این عارف و بی‌توجهی‌اش به دنیای دون است.

کسی که این چنین با پروردگارش نیایش می‌کند، قطعاً دل به دنیا و اهل آن نداده است، و از همه، بجز خداوند، ناامید است. عرفان حقیقی چیزی جز این نیست.

عقلاء مجانین

یک دسته از عارفان، عقلاء مجانین هستند. عقلاء مجانین درواقع کسانی هستند که دنیا در نظر آنها تا آن حدی حقیر و بی‌مقدار است، که از بند عقل معاش بیرون می‌آیند و سخنان و افعالشان رنگ و بویی از دیوانگی می‌گیرد. معمولاً خوراک و پوشاک و شمایل ظاهری برای ایشان مهم نیست.

این دسته از عارفان را، شاید بتوان آزادترین عارفان نامید. بهلول، از معروف‌ترین عقلاء مجانین است و سخنان حکیمانه‌ای از او نقل شده است، اما کسی او را تنبیه نمی‌کند، چون گمان می کنند دیوانه است، اما تاریخ قضاوت می‌کند که ایشان معمولاً عاقل‌ترین افراد زمانشان بوده‌اند.

در میان زنان عارف نیز، عقلاء مجانینی وجود دارند، اما احوالات آنها مانند بهلول، با جزئیات و مفصل نقل نشده است. نام برخی از این زنان عارف بدون توضیح زندگی و اقوال آنها ذکر می‌شود.

ریحانه و الهه (از بصره)، ذکاره(از بغداد) و عافیه مشتاقه(از بصره) زنانی هستند که سلمی صفت والهه یا مجنونه را به ایشان می‌دهد. بیشتر زنانی که لقب والهه یا مجنونه داشته‌اند و نامشان در گروه عقلای مجانین آمده است، شاعر هم بوده‌اند و احساسات تند و شوق سوزان و بی‌پایان درونی خود را بی‌پروا بیان می‌کردند.

عارفه‌ای به نام تحفه نیز بوده است که در مورد او نوشته‌اند که او را در تیمارستان بستری کرده بودند. سری سقطی به طور اتفاقی به آن تیمارستان رفته بود و او را دید که دیوانه نیست، بلکه عارفه‌ای است شوریده. به او گفت از اینجا بیرون برو و او در جواب سری گفت: «آنکه حبیب دل من است مرا مملوک بعضی ممالیک خود گردانیده است. اگر مالک رضا شود، بروم؛ و الا صبر کنم.»

همچنین میمونه السوداء، از زنانی است که ابوالقاسم نیشابوری نامش را در ردیف عقلای مجانین ثبت است.

زنان دیگری مانند آسیه بغدادی، حیونه اهوازی، عوسجه واسطی، سلمونه و زهراء والهه نیز در کتاب نخستین زنان صوفی به عنوان عقلاء مجانین ذکر شده‌اند.

نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی

عارفه‌های گمنام

اما در کنار زنانی که به عنوان عارف از آنها یاد و احوالات ایشان، هرچند مختصر ذکر شده است، باید از زنانی نام برد که در دایره عرفان گمنام هستند. زنانی که نامشان برده نشده است، اما پشتیبان عارفان نامدار بوده‌اند.

زن همواره در عرصه هستی و در همه جای جهان، فارغ از مکان و زمان بار سنگینی به دوش داشته است؛ زادن، پروردن و به بلوغ رسانیدن. قطعاً تأثیر بسیار مهم اندیشه و طریقت زندگی مادر بر فرزند، برای همه امری مسجل است. قطعاً هستند مردان عارفی که با شیر پاک مادرانشان، مست حب الهی شده، از منیت رهایی یافته‌اند.

در کنار مادران، همسران، خواهران و دیگر زنان اقوام نیز ممکن است بر عارفانی مؤثر بوده باشند. فارغ از مقوله تأثیرات مستقیم بر عارفان، صبر همسران برخی از ایشان به تنگدستی، و زندگی آنها با کسانی که از مال دنیا به گلیمی و خرده‌نانی اکتفا کرده‌اند، خود نوعی سلوک عرفانی است.

در کنار مادران و همسران، هستند زنان دیگری که در زندگی عارفان مؤثر بوده‌اند، همانطورکه بشر حافی می‌گوید که پارسایی را از خواهرم آموختم. او کوشش داشت آنچه که به دست مخلوق تهیه شده است، نخورد.

البته نقش خواهران عرفا در زندگی ایشان شایان توجه است و در داستان‌های آنها خواهران مقامی اغلب بسیار مهم دارند. وقتی عارف بزرگی چون بشر حافی، تحت تأثیر یک زن پرورش یافته است، بعید نیست برخی عارفان نامدار، که اینک نامشان معرِّف عرفان اسلامی است، پرورده گمنامانی باشند که به خاطر جو غلط حاکم بر زمانشان و استبداد مردان، امروزه از احوالات ایشان چیزی در دست نیست.

زندگی و نقش زنان عارف در هاله‌ای از ابهام است

میزان و کیفیت حضور زنان در عرصه عرفان اسلامی، در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. اما این مسجل است که زنانی در این زمینه فعالیت داشته‌اند که از میان ایشان فقط سخنان و کرامات چند تن نقل شده است و از بقیه زنان عارف، اطلاعات کافی در دست نیست.

هرچند اطلاعات محدودی از زنان عارف نقل شده است، اما در همان اطلاعات محدود، سخنان نغز و اعمال شایسته‌ای از این زنان مشاهده می‌شود. رابعه عدویه، فاطمه نیشابوری و اخوات بشر حافی زنان عارفی که حتی مطالعه اندک اطلاعاتی از ایشان روح را جلا می‌دهد.

در کنار بانوانی که به عنوان عارف شناخته شده‌اند، همسران، مادران، خواهران و زنانی که با عارفان مراوده داشته‌اند نیز بر شیوخ عرفان مؤثر بوده‌اند و مطالعه زندگی ایشان می‌تواند سرچشمه مطالعات جدیدی در زمینه عرفان اسلامی باشد.

انتهای پیام/

 

دیگر خبرها

  • ثبت فوت مردان ‌در استان زنجان بیشتر از زنان بوده است‌
  • برنامه جام‌جهانی تیراندازی اعلام شد
  • زنان سرما را بیش‌تر از مردان تحمل می‌کنند
  • زن و مرد در رسیدن به مقامات معنوی برابر هستند/ دین اسلام؛ مدافع‌ اصلی حقوق زنان است
  • نتایج جالب یک پژوهش علمی؛ زنان سرما را بیش‌تر از مردان تحمل می‌کنند؟
  • آشنایی با زنان عارفی که مردان دانشمند از محضرشان درس گرفتند
  • اعزام تیراندازان به جام جهانی باکو
  • با دقت در نحوه خوابیدن به خواسته‌های درونی خود پی ببرید
  • نظریهٔ تکامل سوء تفاهمی بیش نیست
  • دومی و ششمی تیم‌های ملی امید مردان و زنان در مسابقات شطرنج شهرهای آسیا