شخصيت کاووس هميشه ابري است!
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۰۵۳۸۶۷
خبرگزاري آريا - شهرام عبدلي همان کاووس سريال سر دلبران است، فردي با رفتارهاي عجيب و غريب که مثل بقيه آدمها اشتباه هايي هم انجام ميدهد. البته کاووس به قول روحاني محل سيدسليم(بروز ارجمند) کابوس است و نه کاووس! سيدسليم بعد از متوجه شدن اشتباه هاي کاووس و عجز و ناله او تصميم ميگيرد کارهاي اشتباه او را رفع و رجوع کند و همين منجر به ماجراهاي مختلفي ميشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در واقع ميتوان گفت کاووس قصه سردلبران يک شخصيت خاکستري است، با ويژگيها و روحيات خاص خودش. ضمن اينکه محمدحسين لطيفي کارگردان سر دلبران دست او را براي ايفاي نقش باز گذاشته و او سعي کرده تا شخصيت را براي مخاطب ملموس بازي کند. البته اين اولين تجربه همکاري عبدلي با لطيفي است، اما او از اين همکاري خيلي راضي است و اعتقاد دارد که لطيفي جزو کارگردانان مهربان است که خيلي هم با بازيگران سر صحنه تعامل دارد و در آرامش کار را انجام ميدهد. البته عبدلي کارنامهاي از نقشهاي رنگارنگ دارد. او با حضور در سريالهاي همسفر و خط قرمز فعاليتش را در عرصه هنر شروع کرد و به مرور هم در سريالهاي تلويزيوني همچون شايد براي شما هم اتفاق بيفتد، فاصله ها، رستگاران، تکيه بر باد، نابرده رنج، پرستاران، معماي شاه، غيرعلني و ... بازي کرد و توانست جاي خودش را باز کند. البته او بيشتر نقشهاي منفي را ايفا ميکند و گاهي هم تجربه نقشهاي مثبت در آثاري همچون سريال فاخته هم در کارنامه دارد. به بهانه بازي او در سريال سر دلبران با او به گفتوگو نشستهايم.
در اين سريال شما ايفاگر نقش کاووس هستيد و اين شخصيت فراز و نشيبهاي زيادي دارد. در ابتداي قصه مخاطب احساس ميکند کاووس جزو کاراکترهاي مثبت قصه است، اما به مرور ميبينيم که او هم مثل بقيه آدمها درگير اشتباهاتي ميشود. آيا همين فراز و نشيبها برايتان جالب بود که نقش را پذيرفتيد؟
شخصيت کاووس به هيچوجه منفي نيست و مثبت است. او هم مثل بقيه آدمها اشتباه ميکند. البته هوش او خيلي بالا نيست، به همين دليل خبط هم زياد ميکند. اين فراز و نشيبهاي شخصيت کاووس را دوست داشتم و برايم مهم بود. چالشهاي اين کاراکتر من را در موقعيت هاي مختلف حسي قرار ميداد و باعث ميشد حس و حالهاي متفاوت را تجربه کنم. البته نقش بايد اين ويژگي را داشته باشد. اگر تخت باشد، جذابيت ندارد.
نقشهاي صرف مثبت و منفي مثل پاندول ساعت ميماند که شنونده بعد از مدتي که به شنيدن صداي تق تق آن عادت ميکند، ديگر حتي اين صدا را هم نميشنود. معتقدم بازيگر نبايد به اين نقطه برسد و مثل پاندول ساعت باشد که تحرک دارد، اما چون بازي اش يکنواخت است در ميان مخاطبان ديده نشود.
چالشهاي کاووس کم نيست از دزديدن ماشين گرفته تا طلاها و ... کدام از اين چالشها را دوست داشتيد؟
من همه موقعيتهايي که کاووس در آنها قرار ميگيرد را دوست دارم، اما بعد از دزدي اين جرات را پيدا ميکند که عذرخواهي کند، برايم جالب بود؛ زيرا مخاطب در چهره اين فرد ميبيند که ميخواهد همه چيز را درست کند، اما بهدليل اينکه عقلش کم است به فاصله دو دقيقه بعد اشتباه ديگري ميکند.
در مجموع شخصيت کاووس هميشه ابري است، نه آفتابي هست و نه سرد. به همين دليل خيلي نميتوانيد شخصيت او را حدس بزنيد. ضمن اينکه کاراکتري است که ديگران را تحتتاثير قرار ميدهد. شخصيت کاووس مثل همان ضربالمثل است که ميگويد يک ديوانه سنگ مياندازد و صد تا عاقل نميتوانند آن را در بياورند!
رفتارهاي کاووس به هيچوجه عادي نيست و به قول معروف ميلنگد. آيا اين خصلت از ابتدا در فيلمنامه براي کاووس طراحي شده بود؟
نه، در فيلمنامه نوشته نشده بود، بلکه وقتي قرار شد من اين کاراکتر را بازي کنم، تصميم گرفتم اين شخصيت را اينطور اجرا کنم. به هر حال وقتي بازيگر فيلمنامه را ميخواند براي خلق نقش بايد زبان بدن بداند و با آن خصلتهاي کاراکتر را نشان بدهد. من هم ميخواستم متزلزل بودن اين شخصيت را نشان بدهم. به هر حال کاووس فرد تيزهوشي نيست، به همين دليل مرتب هم اشتباه ميکند. ضمن اينکه بازيگر بايد خودش ايدههايي داشته باشد و به کاراکتر اضافه کند تا به او رنگ و لعاب بدهد.
پس سعي کرديد شخصيت کاووس را از آن خود کنيد و با او عجين شويد.
(باخنده) البته من خل نيستم! وقتي قرار است نقشي را بازي کنم، مسلماً از اندوخته و تجاربم در عرصه بازيگري، کتاب خواندن و ...استفاده ميکنم. به هر حال بازيگر در ذهن خود بايگاني اي نسبت به شخصيتهاي مختلف دارد و اين دادهها براي خلق نقش به او کمک ميکند.
همه آدمها در زندگيشان اشتباه ميکنند، کاووس هم يکي از آنها. چرا رفتارهاي غيرطبيعي را براي کاووس انتخاب کرديد و او را چلمن نشان دادهايد. در حالي که ميتوانستيد او را يک فرد معمولي نشان بدهيد؟
بهخاطر اينکه اشتباهات او از يک آدم عادي خيلي بيشتر است. ضمن اينکه ما اگر يک چيز را عادي نمايش بدهيم، ديده نميشود. بنابراين بايد زير ذره بين بگذاريم و کمي آن را براي مخاطب گل درشت کنيم. رئاليسم صرف براي مخاطب جذاب نيست و احساسات بخوبي نشان داده نميشود.
يعني معتقديد که بايد در نمايش شخصيت اغراقآميز به نظر برسد تا مخاطب ويژگيهاي او را حس کند؟
نه. منظورم اغراق نيست، بلکه کمي گل درشت بايد نشان بدهيم. ما در يک سريال
30 قسمتي نميتوانيم 20 سال زندگي يک فرد را نشان بدهيم که چرا و چطور به اين جا رسيده است. بنابراين بايد اکسونگذاري کنيم و شخصيت را نشان بدهيم و اين به معناي اغراق نيست. مثل بادکنکي که نخش دست شماست و اين زبان بدن است که به کار شما ميآيد.
محمدحسين لطيفي، در خلق نقش چقدر دست شما را باز گذاشته بود؟
آقاي لطيفي کارگردان دموکراتي است و ويژگيهاي مثبت زياد دارد. او بازيگر را در يک دايره ترسيم ميکند و اجازه ميدهد خلاقيتهايش را بروز بدهد؛ البته تا جايي که به فيلمنامه و ساختار لطمه نزد. ضمن اينکه لطيفي با رفتارش بازيگر را تشويق و تنبيه ميکند. البته منظورم از تنبيه، خشونت نيست، بلکه تذکر ميدهد. آقاي لطيفي مهربانترين و خوش اخلاقترين کارگرداني است که تا به امروز با او کار کردهام. او نقاط مثبت بازيگر را ميبيند. البته تا به امروز با او همکاري نکرده بودم و واقعاً تجربه شيريني بود.
پخش سريال در ماه رمضان تاثيري در انتخاب شما داشت؟
من قبلاً تجربه همکاري با آقاي شفيعي تهيهکننده را داشتم و با هم دوستي قديمي داريم. ضمن اينکه علاقهمند بودم با آقاي لطيفي همکاري کنم، چون تا به حال با هم کار نکرده بوديم. از سوي ديگر بازيگران بسيار حرفهاي براي اينکار انتخاب شده بودند و فيلمنامه هم خيلي جذاب نوشته شده بود. به حدي فيلمنامه را دوست داشتم که وقتي به دستم رسيد بدون وقفه هشت قسمت از سريال را خواندم، چون خيلي کشش داشت. ماه رمضان هم جشنواره سريالهاست و در انتخابم بيتاثير نبود. مردم سريالهاي
ماه رمضان را بيشتر ميبينند. در طول کار هم خيلي با هم مشورت داشتيم و درباره نقش با هم گپ ميزديم.
برايتان سخت نبود که چند ماه در يزد کار کنيد؟
خيلي سخت بود که هشت و ماه و نيم دور از زن و بچه باشيم. اگر آقاي لطيفي نبود نميشد اين سختي را تحمل کرد. در گروه همه راحت بوديم و هيچکس روي اعصاب ديگري راه نميرفت.
کارنامه متنوع عبدلي
شهرام عبدلي از آن دست بازيگران است که کارش را با تلويزيون شروع کرد و رسانه ملي نقش مهمي در ديده شدن او دارد. اولين سريال او با نام همسفر به کارگرداني قاسم جعفري روي آنتن رفت. او بعد از اين سريال در دو مجموعه تلويزيوني ديگر از قاسم جعفري با نامهاي خط قرمز و شب آفتابي بازي کرد و چهره او ميان مخاطبان شناخته شد.
او در طول اين سالها در ديگر سريالهاي تلويزيوني همچون در قصهها زندگي ميکنند، تکيه بر باد، پروانه، فاخته و ... به ايفاي نقشهاي متفاوت پرداخته است. اين هنرمند فقط در سريالهاي روز اجتماعي بازي نکرده و بازي در سريالهاي تاريخي همچون مختارنامه، تبريز در مه و سالهاي مشروطه را در کارنامه دارد. او در هر يک از اين سريالها هم نقش متفاوتي داشته است.
کمرنگ در سينما
البته حضور عبدلي در سينما به اندازه تلويزيون پررنگ نيست و فقط در فيلمهاي دختري در قفس، قصه دلها، يکي براي همه و ماه گرفتگي بازي کرده است. گرچه کارنامه عبدلي در سينما درخشان نيست، اما در تلويزيون توانسته با ايفاي نقشهاي مختلف خودش را به مخاطب معرفي کند. او اين روزها هم در مجموعه سردلبران بازي ميکند که در يزد تصويربرداري شده است. اين مجموعه با ترسيم فضاي روابط اجتماعي يک محله، روي نقش مسجد و امام جماعت در رتق و فتق مشکلات روزمره مردم تمرکز کرده است. يکي از حسنهاي مجموعه سردلبران حضور بازيگران قديمي است و محمدحسين لطيفي به سراغ هنرمندان قديمي رفته و در کنار آنها از حضور بازيگران جوان هم بهره برده است.
فاطمه عودباشي
روزنامهنگار
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۰۵۳۸۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازیگر ارباب حلقهها درگذشت
هیل نخستین بار سال ۱۹۸۲ با نام یوسر هیوز در مینی سریال «پسرانی از مواد سیاه» آلن بلیزدیل بازی کرد و با آن به شهرت رسید. همان سال، او نقش گروهبان پاتنم را در فیلم «گاندی» به کارگردانی ریچارد آتنبرو بازی کرد. هیل در چندین سریال تلویزیونی بریتانیایی دهه ۷۰ و ۸۰ هم ظاهر شد که «من، کلودیوس»، «اتاقها» و «روباه» از جمله آنها هستند.
به گزارش مهر به نقل از ورایتی، سال ۱۹۹۷، هیل نقش کاپیتان اسمیت را در فیلم «تایتانیک» جیمز کامرون که برنده ۱۱ جایزه اسکار شد، بازی کرد. او سپس به مجموعه «ارباب حلقهها» پیتر جکسون پیوست و در «دو برج» و «بازگشت پادشاه» در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ در نقش پادشاه تئودن ظاهر شد که فیلم دوم نیز ۱۱ جایزه اسکار دریافت کرد. به این ترتیب هیل در ۲ فیلم از ۳ فیلمی که بیشترین جوایز اسکار را تا به امروز دریافت کردهاند، بازی کرده است. فیلم سوم که این رکورد را دارد «بن هور» است.
هیل سال ۲۰۱۵ در نقش دوک نورفولک، عموی آن بولین در مینی سریال «تالار گرگ» بازی کرد. این سریال هم برنده جایزه بفتا برای بهترین سریال درام شد.
برنارد هیل متولد سال ۱۹۴۴ در منچستر بود و در طول دوران بازیگری خود که بیش از پنج دهه را دربرگرفت، در فیلمهای مهم دیگری، چون «رویای یک شب نیمه تابستان» (۱۹۹۹)، «جنایت واقعی» (۱۹۹۹)، «شاه عقرب» (۲۰۰۲)، «والکری» (۲۰۰۸) و صداپیشگی در انیمیشن «پارا نورمن» (۲۰۱۲) حضور داشت.
آخرین نقش آفرینی وی در کنار مارتین فریمن در درام پلیسی «پاسخ دهنده» است که پخش فصل دوم آن از همین هفته در شبکه یک بیبیسی شروع میشود.