Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست بزرگداشت داریوش شایگان با عنوان «داریوش شایگان؛ هویت ملی و جهانی بودن» هفتم تیرماه با حضور رضا داوری اردکانی، غلامرضا اعوانی و غلامحسین ابراهیمی دینانی در خانه هنرمندان برگزار شد.

اعوانی در این نشست عنوان کرد: مرحوم شایگان دارای افق وسیع فکری بود و ابعاد وسیعی داشت که بنده فقط به بیان یک جنبه اکتفا می‌کنم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در سال 49 به عنوان استاد فلسفه دانشگاه بهشتی تدریس درسی با عنوان ادیان و مکاتب فلسفی هند بر عهده بنده گذاشته شد. بنده از سال 49 تا حدود 57 این درس را تدریس می‌کردم و از کتاب «ادیان و مکاتب فلسفی هند» اثر داریوش شایگان بهره می‌جستم.

وی ادامه داد: این کتاب بسیار عمیق و دقیق است. در قرن گذشته کتابی در حوزه ادیان به این ژرفا در ایران نداشتیم. جالب این است که بدانیم مرحوم شایگان هنگام نوشتن این کتاب چند ساله بوده است. مقدمه کتاب تالیف سال 44 است و شایگان متولد سال 1313 بود؛ یعنی هنگام نوشتن این کتاب 31 سال سن داشته است. در عین حال این اثر کتاب بسیار عمیقی است. کتاب‌شناسی این اثر 33 صفحه است و در نگارش آن از حدود پانصد عنوان کتاب استفاده شده است. این کتاب 6 مکتب راست‌کیش و 2 مکتب غیر ارتودوکس را مورد بحث قرار داده است.

وی افزود: واقعا جای دریغ است که ما از اندیشمندان خودمان استفاده نمی‌کنیم و آنها را ضایع می‌کنیم. کجا از مرحوم شایگان استفاده شد؟ این کتاب از لحاظ مطالعات فلسفی هم مهم است. متاسفانه در برنامه‌های درسی ما به شرق‌شناسی توجه نمی‌شود. در غرب خیلی به این مسئله توجه می‌شود؛ اما ما در دوره فلسفه درسی به نام فلسفه هند نداریم.

وی در پایان عنوان کرد:

در ادامه نشست ابراهیمی دینانی عنوان کرد: در میان تمام موجودات تنها انسان موجودی اندیشمند است. اندیشه همیشه به روی غیر گشوده است؛ اما اندیشه در درون خود فروبسته است. اندیشه به بیرون خود گشوده است اما در درون خود فروبسته است. بر همین اساس انسان‌ها دو قسم هستند: باز و بسته؛ منفتح و منجمد. قرآن کریم در وصف انسان‌های منجمد می‌گوید: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً؛ سپس دل‌هاى شما بعد از اين [واقعه] سخت گرديد همانند سنگ يا سخت‏تر از آن» (بقره، 74).

وی افزود: شایگان انسانی باز بود و اندیشه منفتح داست. دو دریا در وجود او به هم متصل شده بود: دریای فرهنگ شرق به تمام کلمه و دریای فرهنگ غرب به تمام کلمه. انسان واحد است اما فرهنگ‌ها متفاوت است. فاصله فرهنگ‌ها نه مثل فاصله زمین و آسمان است بلکه فراتر از آن است. کدام فاصله بعیدتر است از فاصله فرهنگ‌ها. سوال این است که چطور می‌شود فرهنگ‌ها را به هم نزدیک کرد؟ پاسخ این است که نمی‌شود.

وی ادامه داد: در عوض می‌شود در فرهنگ‌ها سیر کرد. شایگان در این دو فرهنگ سیر کرده بود. او غرب را به درستی فهمیده بود. شایگان زبان‌های مختلفی را می‌دانست. گرچه برخی تصور می‌کنند که انسان زبان را می‌سازد اما در حقیقت زبان، انسان را می‌سازد. حکما که در تعریف ماهیت انسان می‌گویند «حیوان ناطق» به همین معنا اشاره دارند. شایگان هند را خوب می‌شناخت. اسلام را خوب می‌شناخت. غرب را هم خوب می‌شناخت.

این گزارش در حال تکمیل است ...

منبع: ایکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۴۱۸۹۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شیرینی‌ها و شگفتی‌های کودکان به روایت یک دیدار

به گزارش «مبلغ»، استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب داستان راستان درباره فلسفه نوشته شدن کتاب توحید مفضل که نام دیگر آن دانستنی های شگفت انگیز خلقت است، می نویسد: یک روز «مُفضل بن عُمر جُعفی» از پیروان امام صادق (ع) در مسجد النبی دید که سر و کله شخصی به نام « ابن ابی العوجاء» پیدا شد که به مادیگرایی و بی دینی معروف بود.

در کنار حرم رسول خدا (ص) با دوستانش به گفت و گو نشست و گفت که هنوز نتوانسته معمای شخصیت پیامبر (ص) را حل کند و اعتقاد خود را مبنی بر این که تدبیر و تقدیری در عالم خلقت در کار نیست بیان کرد و مفضل با شنیدن این اهانت ها طاقت نیاورد و او را دشمن خدا خواند و با عصبانیت با او سخن گفت.

ابن ابی العوجاء که مفضل را نمی شناخت، به او گفت اگر از متکلمین هستی، بیا روی اصول و مبانی کلامی با هم بحث کنیم و اگر واقعا دلائل قوی داشته باشی ما از تو پیروی می کنیم و اگر از یاران جعفر بن محمد هستی، بدان که او با ما این گونه سخن نمی گوید. چون او هرگز با ما تندی نمی کند و عصبانی نمی شود. بلکه سخنان ما را با کمال بردباری و متانت گوش می کند و آنگاه با جمله هایی کوتاه و پر مغز خود، چنان راه را بر ما می بندد که قدرت فرار از ما سلب می شود.

روایت یک دیدار و گفت وگو
مفضل به خانه امام صادق (ع) رفت و موضوع را بیان کرد و اینگونه شد که امام ششم در آن دیدار، سلسله دروس توحیدی را در چهار بخش برای او بیان کرد تا در مقابل افراد بی دین بتواند با استدلال پاسخ دهد. حاصل این دیدار مفضل طی  چهار روز از صبح تا ظهر، کتابی شد به نام «توحید مفضل» که از جامع ترین بیان ها در حکمت آفرینش است.

عبرت بگیر از وضعیت کودک
امام صادق پس از بیان نکاتی درباره توحید، به آفرینش انسان و شگفتی های کودکان اشاره کرد و فرمود: اگر فرزند، دانا و عاقل متولد می شد، هر آینه دنیا در نظرش بسیار غریب می نمود و حیران می ماند. چون هر چیزی را که می دید، نمی دانست و بر او مسائل عجیب و غریبی از اختلاف شکل های جهان و پرندگان و چهار پایان و غیر آنها و ساعت به ساعت و روز به روز وارد می شد که مانند آنها را مشاهده نکرده بود.

وضعیت نادانی کودک
امام صادق در ادامه به مفضل فرمود: عبرت بگیر برای این وضعیت کودک، از حال کسی که او را اسیر کنند و از شهری به شهری برند و او عاقل باشد مانند فردی حیران که وحشت می کند، با آن که اوضاع شبیه به آنها را بسیار دیده است و کسی را که در کودکی و نادانی اسیر کنند سخن و ادب زودتر می آموزد از کسی که در دانائی و بزرگی او را اسیر کنند. اگر انسان عاقل متولد می شد، خواری در خود می دید. چون متوجه می شد که نمی تواند راه برود و دیگران او را بر دوش می گیرند و در گهواره می خوابانند و بر رویش پتو می اندازند.

شیرینی های کودکانه
آن حضرت همچنین فرمود: اگر نوزاد به صورت انسانی دانا و کامل متولد می شد، آن شیرینی کودکانه را نداشت و لذا اول که به دنیا می آید، نادان و غافل است از آنچه اهل دنیا در آن هستند و اشیاء را ملاقات می کند با ذهن ضعیفی و معرفت ناقص و روز به روز اندک اندک در دیدن هر چیز و ورود هر حال معرفتش زیاد می شود، و به امور غریبه الفت می گیرد و بر احوال مختلف معتاد می شود و به تدریج از حد تأمل و حیرت به مرتبه ای می رسد که به عقل خود تصرّف و تدبیر و چاره امور معاش خود می کند و عبرت می گیرد از احوالی که مشاهده می نماید و به سهو و غفلت مبتلا گردد و به طاعت و معصیت مکلّف می شود.

لذت تربیت کودکان
امام صادق (ع) به مفضل فرمود: اگر نوزاد در حین ولادت عقلش کامل و اعضایش قوی می بود و در کار خود استقلال داشت، حلاوت تربیت اولاد از بین می رفت و مصلحتی که پدر و مادر برای تربیت فرزندان درنظر می گرفتند، محقق نمی شد و بدان حکمتی در این تربیت است که بعد از احتیاج پدر و مادر به تربیت، اینگونه می شد که پدران و فرزندان به یکدیگر الفت نمی گرفتند. زیرا فرزندان از تربیت و محافظت پدر و مادر بی نیاز می بودند. پس در همان ساعت که از مادر متولد می شدند از ایشان جدا می شدند و دیگر کسی پدر و مادر خود را نمی شناخت.

گریه کردن کودکان
گریه کردن کودکان نیز حکمت هایی دارد که امام صادق (ع) به شاگرد خود املا کرده و فرمود: در مغز نوزاد رطوبتی وجود دارد که اگر بماند، دردهای بسیاری مانند نابینایی را ایجاد می کند. پس گریه نوزاد، این رطوبت را از سرش خارج می کند و باعث صحّت بدن و سلامتی چشم هایش می شود. پس اگر نوزاد گریه می کند و پدر و مادر از این منافع آگاهی ندارند و لذا تلاش می کنند تا کودک را ساکت کنند درحالی که نمی دانند گریه برای او بهتر است.

آب دهان کودکان
نکته دیگری که امام صادق (ع) به حکمت آن اشاره کردند، سرازیر شدن آب دهان نوزاد بود که فرمود: آبی که از دهان اطفال جاری می شود و اکثر اوقات سبب دفع رطوبتی می گردد که در ابدان ایشان بماند، هر آینه احداث دردهای عظیم در ایشان نماید. چنانچه می بینی کسی را که رطوبت بر او غالب می شود یا دیوانه ی شود یا به فلج و بیماری هایی دیگر مبتلا می شود. پس خداوند علیم در کودکی مقرر گردانیده که این رطوبت از دهان ایشان دفع شود تا موجب صحت ایشان در بزرگی گردد و خدا بر انسان ها تفضّل کرده تا به حکمت آنچه جاهل هستند، لطف کرده و اگر انسان ها نعمت های الهی را بشناسند، هر آینه به تفکّر مشغول شوند.

این طبیعتی که شما می گوئید...
اینجا بود که مفضل گفت گروهی این موارد را یک مساله طبیعی می دانند و امام صادق (ع) فرمود: از آنان بپرس آیا این طبیعتی که شما می گوئید، علم و قدرت بر این کارها دارد یا نه. پس اگر بگویند که علم و قدرت دارد، پس به خدا قائل شده اند ولی نامش را طبیعت گذاشته اند. چون معلوم است طبیعت را شعور و اراده ای نیست و اگر بگویند که طبیعت دارای علم و اراده نیست، پس معلوم است که این افعال محکم و با اتقان از طبیعت بی شعور صادر نمی شود. پس همانگونه که می دانی خدا همه چیز را با اسباب جاری کند و افراد جاهل بر این اسباب نظر افکنده اند و از مسبب الاسباب غافل شده اند.

کتاب توحید مفضل
کتاب توحید مفضل با ترجمه های گوناگونی منتشر شده و ترجمه های جدید نسبت به سایر ترجمه ها برای نوجوانان مناسب است. برخی هم این کتاب را به زبان کودکانه نوشته اند. در این کتاب مباحثی همچون حکمت آفرینش هر یک از اعضای بدن، چگونگی هضم غذا، شرافت انسان به سایر موجودات، حواس پنج گانه در انسان، ساختمان دل، فواید فراموشی، منافع حیا، شگفتی های حیوانات و طبیعت و همچنین در حکمت وجود ناملایمات و مصیبت ها مطالب متنوعی بیان شده است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902661

دیگر خبرها

  • شست‌وشوی عقل به واسطه کتاب انجام می‌شود
  • معلم؛ روایتگر تاریخ و مظهر فرهنگ
  • دانشگاه با فرهنگ‌سازی در جامعه خودباوری را به منصه ظهور برساند
  • مجتهدی فلسفه غرب را در بستر تاریخ غربی و ایران آموزش می‌داد
  • شایگان: حسن یزدانی به بوداپست می‌رود، مگر آنکه آماده نباشد
  • پیرترین معلم ایران یک قرن و ۷ سال عمر کرد | از ریاست آموزش و پرورش تا تالیف دو کتاب چاپ نشده
  • در فقدان خاموشی یک صدای ناب از موسیقی شریف خراسان
  • شیرینی‌ها و شگفتی‌های کودکان به روایت یک دیدار
  • مرحوم قلی‌پور کیمیای فرهنگ و هنر ایران اسلامی بود
  • روایت مرحوم آیت‌الله نجفی تهرانی از زندگی اش