مبانی فقهی قیام امام حسین (پژوهشی در فقه سیاسی مقارن)
تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۵۴۸۰۹۷
به گزارش خبرگزاری تقریب (تنا)، مؤسسه انتشارات زمزم هدایت وابسته به پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق (علیهالسلام) کتاب مبانی فقهی قیام امام حسین (پژوهشی در فقه سیاسی مقارن) نوشته عبدالإله نعمه الشبیب را با ترجمه علی کارشناس منتشر کرده است.
نویسنده کتاب را در سه فصل با عناوین: جهاد نهضت حسینی و مبانی فقهی آن نزد شیعه و سنی، مبانی فقهی جهاد با طاغوتیان و باغیان و بررسی فقهی قیام امام حسین از دیدگاه علمای مسلمان (تفسیر و مبانی) نگاشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مؤلف در مقدمه کتاب درباره ضرورت پرداخت به جنبه فقهی قیام امام حسین چنین مینویسد:
آنچه که در زمینه مباحث فقهی قیام امام حسین به عنوان مانع رخ مینمایاند، سایه انداختن مباحث تاریخی بر مباحث فقهی است، چراکه مباحث تاریخی در ادله و ضوابط فقهی و استدلالی کار آیی ندارد، از همین رو، در این بحث جز به عنوان تأیید از مباحث تاریخی بهره نمیبریم، مگر بخشی از مباحث تاریخی که استدلال پذیر باشند.
نویسنده در فصل اول به جهاد نهضت حسینی و مبانی فقهی آن نزد شیعه و سنی پرداخته و در بخش دوم از این فصل مبانی فقهی هدف از جهاد نزد شیعه و اهل سنت را بررسی کرده و در این باره چنین گفته است:
مبانی فقهی جهاد با گروههای پیشین، همان هدفی است که قرآن کریم بیان فرموده است از قبیل «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ...»(بقره 193)؛ و با آنها پیکار کنید! تا فتنه (و بتپرستی و سلب آزادی از مردم) باقی نماند. همچنین کلام الهی که فرمود: «فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ» (حجرات 9)؛ با آن طایفه ستمگر کارزار کنید تا تسلیم امر خدا شود. نیز روایاتی که نقل شده، مانند سخن رسول خدا که فرمود: «من مأمورم با مردم بجنگم تا گواهی دهند، خدایی جز خدای یگانه نیست...».
همچنین هدف اساسی از آن در آرای فقها، مانند ابن حمزه طوسی در الوسیله، ابن زهره حلبی در غنیه، قاضی ابن براج در مهذب، ابن ادریس در سرائر-که همه از قدما هستند- و علامه حلی در المنتهی و صاحب ریاض و صاحب مجمع الفائده و البرهان و صاحب جواهر از متأخران و برخی از علمای معاصر، مانند آیتالله مکارم شیرازی در الفتاوی الجدیده و تفسیر نمونه بیان شده است؛ هدف از جهاد، برپایی عدالت اجتماعی و حفظ انسان ها از فتنه و گمراهی است.
منبع: تقریب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۵۴۸۰۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصههای رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود، اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»