حقمداری، عامل توجه ائمه(ع) به شاعران بود
تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۶۱۱۵۴۰
به گزارش خبرگزاری مهر، در سومین روز از نخستین اردوی دوره هفتم شعر جوان انقلاب اسلامی، حجتالاسلام حامد کاشانی، استاد دانشگاه امام صادق(ع)، پیرامون وجوه ادبی و رسانهای سیرۀ حضرت زهرا(س) با شاعران حاضر سخن گفت.
وی ضمن اشاره به جایگاه شعر در سالهای آغازین تاریخ اسلام و مقایسه آن با رسانههای امروزی، به پیشینۀ برخی شاعران برجستۀ عرب اشاره و توضیح داد: مشهورترین شعرای سالهای آغاز اسلام که مداح اهل بیت(ع) بودهاند، گاه اصلا سابقۀ اخلاقی خوبی نداشتهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این استاد حوزۀ علمیه با اشاره به نقش شعر در تاثیرگذار بودن برخی متون دینی توضیح داد: بسیاری مطالب را نمیتوان به زبان عادی بیان کرد. خود امیرالمومنین(ع) هر جا بحث داغ مناظرهای در خطبههایشان وجود دارد، یک بیت شعر میآورند. چون میدانند شعر در اقناع مخاطب اثر دارد. لذا توجه اهل بیت(ع) به شاعران بسیار بوده است و نسبت با آنان با تساهل برخورد میکردند. چون شاعر میتوانسته در جبهه حق بایستد و جبهه باطل را تخریب کند.
حجتالاسلام کاشانی در بخشی دیگری از سخنان خود در خصوص محتوای زیارت ناحیۀ مقدسه منسوب به امام هادی(ع) توضیح داد: در این زیارت امام هادی(ع) اسامی اصحاب سیدالشهدا(ع) را ذکر نموده و درباره برخی از آنها جملاتی فرمودهاند. از میان آنها تنها به یک نفر نفرمودهاند «شکرالله سیفک»، (یعنی خدا از شمشیرت راضی باشد)، بلکه فرمودهاند «شکرالله قولک». فردی که مورد خطاب ایشان است محمد بن بشیر انصاریست. چراکه جملۀ این فرد به سبب دلگرمی که در سپاه امام حسین(ع) ایجاد کرده بسیار مهم است و فضای روانی جنگ را تغییر داده است.ماجرا این است که پسر محمد بن بشیر در بلاد کفر اسیر میشود اما او برای آزادی او و پرداخت فدیهاش کربلا را ترک نمیکند. امام حسین(ع) به او میفرماید برو و پسرت را آزاد کن. او میگوید گرگهای بیابان مرا زندهزنده بخورند اگر شما را رها کنم. حضرت میفرماید پس من هزار سکه به تو میدهم تا برادرت را بفرستی تا فرزندت را آزاد کند. این جمله به قدر وسع خود حق را از غربت بیرون میآورد و این نشاندهندۀ کارکرد بالای ادبیات است.
حجتالاسلام حامد کاشانی با اشاره به محتوای یکی از مناجاتهای امام سجاد(ع) به منزه بودن خداوند از تعاریف بشری اشاره کرد و یادآور شد: ممکن است با خود فکر کنیم توانستهایم خدا را معرفی کنیم و اینجاست که باید سبحانک بگوییم. چراکه معارف الهی انقدر کوچک نیست که ما گمان کنیم توانستهایم حق مطلب را ادا کنیم. بنابراین اگر شاعری مدح و وصف امیرالمومنین را گفت نظر کرم حضرت است و به این معنا نیست که توانسته حق مدح علی(ع) را ادا کند.
وی در خصوص رسالت و وظیفۀ حضرت زهرا(س) در دفاع از حق امیرالمومنین(ع) توضیح داد: ایشان با چنین عظمتی تمام تلاشش را میکند تا شخصیت خود را خرج امیرالمومنین کند. اگر هر فردی به غیر از حضرت زهرا(س) میخواست از امیرالمومنین دفاع کند اعلان یک دعوای نظامی محسوب میشد و حاکمیت با آن فرد میجنگید.
حجتالاسلام کاشانی علت زیارت حضرت زهرا(س) از مزار حضرت حمزه(ع) را یک واکنش دادخواهانه دانست و اظهار داشت: از خانۀ حضرت زهرا(س) تا مزار رسول خدا راهی نبود اما تا مزار حضرت حمزه(ع) فاصلۀ زیادی بود و حضرت زهرا(س) با حال بیمار خود به سختی بر مزار حضرت حمزه(ع) حاضر میشد و میفرمود من برای درد خودم به اینجا نیامدم. پیغمبر از دنیا رفت و حق آن وصی خورده شد. درواقع او میخواست اگر کسی در آن زمان غیرت دفاع از حق را دارد با کلام او به خود بیاید. شاعر نیز میگردد تا ببیند کجا میتواند بر عواطف مردم تاثیر بگذارد تا به یک حق فراموش شده واکنش نشان دهند.
کد خبر 4343646 حمید نورشمسیمنبع: مهر
کلیدواژه: ادبیات سیره اهل بیت ع شعر ادبیات ترجمه کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب بازار نشر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گردشگری بازی های رایانه ای کودکان ادبیات جهان تجدید چاپ ادبیات ایران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نشر چشمه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۶۱۱۵۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نور محبوسی که خاموش نشد
هر چند تقویمها را ساختهاند تا به ما سال و ماه را یادآوری کنند تا زمان را از دست ندهیم اما این، همه فایده خطکشی سال و ماه نیست. گاه همین خط و نشانهها به ما کمک میکند سری به روایتهای بهجامانده از حوادث و اشخاص در تاریخ بزنیم. وقایع و اشخاصی که برای ما عبرتها و یادآوریهایی با خود دارند. در این میان میتوان مدعی شد تقویم شیعه برای ما بچه مسلمانها، سراسر ذکر و یادآوری است. به همین دلیل بر آن شدیم در مجموعه نوشتههایی، برخی از این یادآوریها و ذکرها را بیاوریم.
مناسبتهای ماه شوال را که مرور میکنی، در برخی روزها بیشتر از بقیه ممکن است مکث کنی. یکی از این روزها، سالروز دستگیری امام کاظم(ع) توسط هارون عباسی است. آنطور که شنیدهایم و میدانیم، آغاز امامت ایشان همزمان با دوران استقرار و ثبات خلافت عباسیان است. سلسلهای که دارای حکام مستبدی بود و به حکومتدارای همراه با خفقان و تهدید و بگیر و ببند، مشهور بودند. طبیعی است در چنین شرایطی، شخصیتی مانند امام موسی کاظم(ع) روز خوش نداشته باشد. بنا به روایتهای تاریخی، علت اصلی اسارت و زندانی کردن امام موسی کاظم(ع)، شهرت امام و دسترسی شیعیان به ایشان و توجه بیسابقه مردم به آن حضرت است. حضرت موسی بن جعفر(ع) در طول دوران امامتش بارها از طرف خلفای عباسی احضار و زندانی شد. در مورد مدت زندانی بودن امام(ع) گزارشهای مختلفی وجود دارد که میتوان گفت مدت آخرین اسارت منتهی به شهادت ایشان چهار تا پنج سال و مجموع اسارت ایشان در دوران زندگیشان، بین 10 تا 12سال است. اگرچه در بسیاری از موارد، امام(ع) در خانه برخی از افراد، محصور و تحت نظر بودند؛ اما در مواردی حکومت عباسی به شکنجه ایشان در زندانهایی مخوف و سیاهچالها میپرداختند که در زیارتنامه حضرت به این موضوع اشاره شده است. بر اساس گزارشی دیگر، هارون گاهی برای تفریح به پشتبامی میرفت که مشرف به زندان بود. روزی به ربیع گفت این پارچه چیست که هر روز آن را داخل زندان میبینم؟ ربیع گفت: پارچه نیست! موسی بن جعفر است که پس از فجر تا هنگام نماز ظهر به سجده میرود. هارون گفت: او از راهبان بنیهاشم است! ربیع از او پرسید: پس چرا در زندان بر وی سختگیری میکنی؟ هارون گفت: چارهای نیست!
نخستینبار امام در زمان خلافت مهدی عباسی از مدینه به بغداد تبعید شد که زمان دقیق آن ذکر نشده است. اما دومین بار به وسیله هارون در ۲۰شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر و ۷ ذیالحجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد. نفوذ معنوی امام کاظم(ع) در دستگاه حاکم بهحدی بود که کسانی مانند علی بن یقطین وزیر دولت عباسی، از دوستداران حضرت موسی بن جعفر(ع) بودند و به دستورات ایشان عمل میکردند. هارون سرانجام در سفری که در سال 179 به خانه خدا رفت، از عظمت معنوی امام و احترام خاصی که ایشان در بین مردم داشت بیش از پیش آگاه شد. او پس از بازگشت به مدینه و زیارت مرقد پیامبر(ص) تصمیم گرفت موسی بن جعفر(ع) را دستگیر و زندانی کند. به دستور هارون در زمان انتقال آن حضرت از مدینه به بصره، کجاوههایی در مسیر همراه با کجاوه امام حرکت کردند تا در طول مسیر از راههای مختلف مسیر خود را تغییر دهند و به این ترتیب مردم ندانند امام را به کجا و با کدام کجاوه بردند. این سیاست برای مأیوس کردن مردم و بیخبری از تبعیدگاه امام(ع) بود، سیاستهایی که نشاندهنده ترس حاکمان مستبد از نور و عظمت این امام بزرگوار بود؛ ترسی که به شهادت ایشان منجر شد. اما تاریخ گواه معتبری برای شکست استبداد و باقی ماندن نور است.
زهره هاشمی