پرونده ویژه؛ توطئه شیشهای- ۴|یاسمن آبی؛ پروژه محرمانه غربی برای براندازی در سوریه
تاریخ انتشار: ۲۳ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۶۵۴۰۰۷
پروژه غربی- صهیونیستی یاسمن آبی برای تجزیه سوریه قرار بود از اوایل هزاره جدید آغاز شود، اما پیروزی حزبالله در جنگ ۳۳ روزه آن را یک دهه به تعویق انداخت. ۲۳ تير ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۵ ویژه نامهها سوریه نظرات
به گزارش خبرگزاری تسنیم، غرب و رژیم صهیونیستی قطعاً هر موضوع مرتبط با رویکرد اتحاد امت عربی و اسلامی را رد میکنند، چرا که میدانند این اتفاق سبب ایجاد قدرت فراوان انسانی و سیاسی و اقتصادی و نظامی و فرهنگی مسلمانان میشود و مانعی در برابر تلاشهای غرب برای نفوذ در خاورمیانه مملو از منابع پولی و انرژی خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پروژه تجزیه سوریه و از بین بردن هویت عربی و اسلامی آن بخشی از پروژه خاورمیانه جدید بود که با استفاده از مبنای « هرج و مرج سازمان یافته و هدفمند» و با به کارگیری گروههای گستردهای از عناصر مسلح و تروریست با تسلیحات فراوان و کشنده و ضمن آمادهسازی مادی و روانی این عناصر تحت عنوان عملیات موسوم به « یاسمن آبی» از 7 سال پیش تاکنون به اجرا گذاشته شده است.
با توجه به نزدیک شدن به پایان زمان موجودیت گروهةای تروریستی در سوریه، هر اندازه که با حجم بالای توطئهها و اهداف آمریکایی- صهیونیستی برای سقوط دولت سوریه یا تجزیه آن بیشتر آشنا میشویم، ابعاد شکست طرحهای آمریکایی و صهیونیستی بیش از پیش خود را نشان میدهد.
بخش چهارم: روند اجرایی تجزیه سوریه
از زمانی که بحران سوریه آغاز شد، هشدارهای زیادی در رابطه با پروژه های تجزیه طلبانه آماده شده برای این کشور به عنوان گزینه نهایی این بحران مطرح شد. در این فاصله تروریستهای مختلفی وارد اراضی سوریه شدهاند و هزینههای زیادی برای تامین تسلیحاتی و نفرات آنها انجام شد، چرا که آنها ابزار اجرای این پروژهها بودند.
بحران سوریه چندی پیش، با سه تحول مهم همراه بود. این اتفاقات عبارت بودند از: ایجاد منطقه امن شامل ادلب و حلب و لاذقیه و حمص و تحرکات نظامی آمریکا و اردن و انگلیس در مرزهای اردن و سوریه و مناطقی که تحت عنوان سند حوران مشخص میشود. این سند یکی از خطرناکترین رویکردهایی است که نشان دهنده پروژه های تجزیه طلبانه سوریه است و از سوی گروه های مخالف دولت در ترکیه امضا شده و مبتنی بر ایجاد اقلیم یا منطقه خودمختار شامل درعا دو السویدا و القنیطره در جنوب سوریه است. این طرح، منطقه مذکور را اقلیم حوران جنوبی نام گذاشته بود. این طرح به عنوان راهکار عملیاتی و اجرایی نظام فدرالی در سوریه شناخته میشود و مبانی و ساختارهای اداری و خدماتی و قضایی و حقوقی و رسانه ای و آموزشی مبتنی بر آن نیز قرار بود در این استان بنا گذاشته شود. این طرح همچنین شامل مبانی و جزئیات حقوقی در رابطه با مالکیتها واحوال شخصی و آزادیهای عمومی بود. قرار بود ارتباط آسان میان مناطق تحت کنترل حوران و مناطق هممرز با اردن ایجاد شود، بنابراین نیروهای نظامی به صورت گسترده در مرزهای جنوبی استانهای السویدا و درعا مستقر شدند. در این منطقه حدود 4500 تروریست مسلح آموزش دیده از مدتها پیش استقرار پیدا کرده بودند. نیروهای مذکور در منطقه التنف واقع در مرزهای سوریه حضور داشتند.
منطقه خودمختار همچنین شامل السویدا نیز میشد.این موضوع نشان میداد که در صورتی که طرح مذکور موفقیتآمیز بود، تجاوز اردنی و آمریکایی و انگلیسی نیز به خاک سوریه صورت میگرفت تا موضوع اقلیم جنوبی سوریه به عنوان حامی اسرائیل و یکی از اقلیمهای مورد نظر برای اتحادیه فدرال سوریه روی کار بیاید.
بر کسی پوشیده نیست که تجزیه هر کدام از کشورهای عربی در راستای منافع اسرائیل است. در همین راستا مرکز مطالعات جامعه و دولت اورشلیم به ریاست دوری گولد قائم مقام سابق وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در گزارشی اعلام کرد که تشکیل اقلیمی که بتواند شامل منطقه درعا و جبل الدروز و القنیطره باشد، یکی از بهترین گزینه هایی است که میتواند سبب ایجاد سازش فراگیر در سوریه شود. وی در این گزارش مدعی شد که اگر مطالب مندرج در سند حوران به اجرا گذاشته شود، فرصت تبدیل شدن منطقه جنوب سوریه به تهدیدی برای اسرائیل از طریق موجودیت ایران یا حزب الله تا حد زیادی کاهش پیدا میکند. وی در این گزارش اعلام کرده است که آنچه در این سند مورد اشاره قرار گرفته به صورت عملی به معنی تجزیه سوریه است.
با این وجود فیصل داود نماینده سابق پارلمان و دبیرکل جنبش مبارزه لبنانی عربی در این خصوص معتقد است که سند حوران یک سند صهیونیستی برای تجزیه بخشی از جنوب سوریه و ایجاد منطقه مرزی امن برای خود است و ارتباطی به طایفه دروزیها و اهالی مناطق السویدا و درعا و القنیطره ندارد.
اهمیت جنوب سوریه از این لحاظ است که میتواند کمربند امنیتی برای رژیم صهیونیستی ایجاد کند که اهمیت اقتصادی بالایی برای این رژیم دارد. مارتین آرمسترانگ در گزارشی مینویسد که جنوب سوریه برای اسرائیل از نظر ارزیابیهای اقتصادی مهم تلقی میشود. وی این اهمیت را از نظر میادین گسترده نفت خام در ارتفاعات جولان میداند که گفته میشود بیشتر از مجموع نفت عربستان در خود نفت جای داده است.
از سوی دیگر حضور مستقیم نیروهای نظامی آمریکا در مناطق جنوبی سوریه طی سال های گذشته در واکنش به گزارش آکادمی بروکینگز بود که در سال 2015 منتشر کرده و از تصمیمسازان واشنگتن خواست تا از جنگ نیابتی از طریق گروه های تروریستی دست بردارند و مداخله نظامی مستقیم با نیروهای آمریکایی را در جنوب این کشور آغاز کنند. این گزارش به یکی از عوامل اصلی اصلاح طرح آمریکایی در سوریه تبدیل شده و نیروهای آمریکایی از جنوب سوریه به سمت شرق و شمال شرقی این کشور حرکت کردند تا با مناطق تحت نفوذ کردها که مورد حمایت آمریکا قرار داشت، تماس برقرار کنند. این تغییر استراتژی در نتیجه بن بست آمریکا و پیروزیهای متوالی ارتش عربی سوریه و محور مقاومت و جریانهای حامی دولت در تمام مناطق سوریه بود.
دولت اردن و سرویسهای جاسوسی این کشور نقش مشکوکی در تحقق برنامهها و منافع آمریکا در جنوب سوریه ایفا کردند. در شمال سوریه نیز آمریکا از طریق جریانهای کرد وارد عمل شد و آنها را به جای ترکها به کار گرفت. در همین رابطه "هدیة یوسف" رئیس مشترک شورای موسسان فدرالی دموکراتیک شمال سوریه در گفتگو با روزنامه آبزرور انگلیس میگوید که رسیدن به دریای مدیترانه بخشی از پروژه کردها در شمال سوریه است. وی این موضوع را حق کردها قلمداد کرده و میگوید که آمریکا با حمایتهای سیاسی خود از کردها به دنبال دستیابی به مسیری تجاری تا دریای مدیترانه است.
این سیاست طبعا در راستای منافع پروژه صهیونیستی به ویژه در زمینه از بین بردن آرمان فلسطین و ایجاد دولتهای کوچک طایفهای و فرقهای در منطقه و ایجاد درگیری بین آنها است تا افکار عمومی از درگیری اصلی موجود در منطقه یعنی منازعه عربی- صهیونیستی غافل شود.
روزنامه الاخبار لبنان در انتشار اسناد محرمانه از تلگرام دیپلماتیکی که از سفارت انگلیس در واشنگتن صادر شده، خبر می دهد. این تلگرام توسط دیوید ساترفیلد معاون وزیر خارجه آمریکا در امور خاورمیانه تهیه شده و گزارشی از نشست هایی است که وی با نمایندگان «گروه سوریه و آمریکا» داشته است. در این دیدار علاوه بر ساترفیلد، «هیو کلاری» رئیس تیم سوریه در وزارت خارجه انگلیس و «جیروم بونافون» رئیس بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در وزارت خارجه فرانسه نیز حضور داشتند. این سند اعلام میکند که ساترفیلد در این نشست به صراحت از اهداف آمریکا در سوریه که همان تجزیه و جداسازی شرق و شمال شرقی سوریه از این کشور است، سخن به میان میآورد.
وی میگوید طرحی که باید برای انجام آن تلاش شود، متشکل از پنج مرحله است. این مراحل عبارتند از:
- تخریب سوریه.
- تخریب نتایج نشست سوچی.
- مهار ترکیه.
- صدور دستوراتی برای استفان دی میستورا میانجی بین المللی برای بازگرداندن روند اوضاع به نشست ژنو.
- اجرای سند هشت بندی آمریکا شامل راهحل بحران سوریه که آمریکا آن را در نشست اخیر مخالفان سوریه و نمایندگان دولت در وین ارائه کرده است.
جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا از استراتژی دیگری خبر داده و میگوید در صورتی که رسیدن به پایان درگیریها در سوریه مدت زمان بیشتری طول بکشد، نگه داشتن این کشور مشکل خواهد بود. این اولین باری بود که یک مسئول عالی رتبه آمریکایی از گزینه تجزیه سوریه خبر میداد و راهکار آن را فرسایشی کردن جنگ سوریه قلمداد می کرد. این در حالی است که پیش از این مسئولان واشنگتن مدعی تاکید بر ضرورت حفظ سوریه به عنوان یک دولت دموکراتیک و لائیک بودند.
در این میان سرگی ریابکوف نیز اعلام کرد که مخالفتی با ایده تشکیل دولت فدرالی در سوریه نخواهد داشت تا در مذاکرات بتوانند به این دیدگاه نزدیک شوند. نماینده روسیه ابراز داشت که باید معیارهای مشخصی برای ساختار سیاسی سوریه در آینده تعریف شود که مبتنی بر حفظ وحدت اراضی این کشور از جمله تشکیل جمهوری فدرالی در جریان مذاکرات است.
بخش پنجم: یاسمن آبی ، پروژه محرمانه غرب برای براندازی در سوریه
طی سه دهه گذشته اولویت اصلی و فوری دولت آمریکا در منطقه ضربه زدن به دولت سوریه بود. البته آمریکا میدانست که ساقط کردن سوریه به علت مناسبات بینالمللی این کشور از ابعاد تئوریک مشکل به نظر میرسد، از سوی دیگر واشنگتن در دهه 90 قرن گذشته در براندازی الجزایر ناکام مانده بود، به همین علت تلاش کرد مقاومت در لبنان را از پای در آورد و پس از آن استخراج گاز این کشور و انتقال آن و در نهایت تجزیه منطقه را تضمین کند. اما مصیبتی که آمریکا دچار آن شد، شکست اسرائیل در عملیات خوشه خشم در سال 1996 و ناتوانی در از بین بردن حزبالله لبنان بود.
از سال 1996 تا سال 2000 واشنگتن ضربات سختی را دریافت کرد، در سال 1997 توافقنامه مشارکت بین چین و روسیه به امضا رسید و اختلافات فیمابین که چندین دهه در زمان اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت، از بین رفت. به این ترتیب توافق حسن همجواری در سال 2001 بین دو کشور در دوره ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین در روسیه به امضا رسید. همچنین ونزوئلا از سلطه آمریکا خارج شد، این در حالی بود که این کشور یکی از منابع گازی مورد نیاز آمریکا به شمار میرفت. پوتین به عنوان حاکم روسیه موفق شد فتنه چچن را فرو بنشاند و در نهایت تسلط کامل خود را در سال 2000 در این جمهوری به دست آورد. به این ترتیب بود که کابوس وحشتناک آمریکایی آغاز شد.
آمریکاییها در سایه این شرایط و در اوایل حاکمیت اردوغان و حزب عدالت و توسعه در ترکیه وارد معامله با آنها شدند. آنها در مذاکرات خود به توافقی دست پیدا کردند که مفاد آن به این ترتیب است.
واشنگتن متعهد شد یونان و نفوذ این کشور در قبرس را به نفع ترکیه متوقف کند.ترکیه طرح تجزیه منطقه از جمله تجزیه بخشهایی از خاک خود را پذیرفت.قرار شد ترکیه در ازای بخشهایی از خاک خود، مناطقی از سوریه را اشغال کند و در دولتهای کوچک سنی در مصر و سوریه نفوذ داشته باشد.آمریکا، ترکیه را به نقطه عطف گاز رسانی جهانی تبدیل میکرد و این رفاه اقتصادی این کشور را تأمین مینمود.آمریکا هم چنین متعهد شد به اردوغان نقشی جهانی بدهد، درست مانند اتفاقی که در توافق با امیر قطر افتاده بود.ترکیه با حذف آرمان فلسطین موافقت کرد.ترکیه به صورت محرمانه در اشغال عراق و افغانستان و بعدها در سوریه به آمریکا کمک میکرد.آنکارا روند ورود آمریکا به آسیای مرکزی و مهمتر از همه ایجاد هرجومرج در دولتهای بالکان را تسهیل میکرد.ترکیه در مقابل اعطای گاز لبنان به اسرائیل، به نفت سوریه دست پیدا میکرد. بر اساس این معامله، گاز قبرس نیز تحت نفوذ ترکیه قرار میگرفت.براساس برنامهریزیهای کلی انجام شده، اقدامات اصلی تجزیه طلبانه دشمن در سوریه شامل موارد زیر بود:
1- از بین بردن واقعیت از طریق انتشار شایعات به شکل گسترده و باورپذیر کردن آنها از طریق رواج گسترده آن در جمع مردم.
2- گروهکهای مسلح که از مناطق سنینشین یا افرادی که به سمت این مناطق منتقل شده بودند، اقدام به قتل بسیار فجیع شخصیتهای مشخصی از میان علویها میکردند، آنها اسناد جنایتهای خود را منتشر میکردند تا بتوانند التهاب طایفه ای در جامعه ایجاد کنند.
3- مزدوران از میان جوامع علوی اقدام به ایجاد فضایی برای دفاع از خود از طریق انتشار برخی شایعات و بزرگنمایی حوادث و تشویق کردن مردم به دفاع از خود میکردند. این شایعات کاملاً برنامهریزی شده بود.
4- هدف قرار دادن زیرساختهای اقتصادی مهم برای فلج کردن دولت و ایجاد هرجومرج بهویژه از بین بردن و تأسیسات انرژی.
ادامه دارد...
R36346/P36355/S1109,1213/CT14منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۶۵۴۰۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بررسی ادعاهای تازه بیبیسی در مورد پرونده نیکا شاکرمی
با گذشت بیش از یکسال از پرونده درگذشت نیکا شاکرمی، بی بی سی در نبش قبری تازه روایتی پر شائبه در رابطه با این فرد منتشر کرده و مدعی شده نیکا شاکرمی پس از دستگیری مورد تعرض و ضرب و جرح قرار گرفته و بر اثر ضربات ماموران کشته شده است، سندی که بررسی دقیق آن پرده از تناقض گوییهای تازه این شبکه برمیدارد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، روز سهشنبه _یازدهم اردیبهشت_ انتشار تصاویری جنجالی از یک سند محرمانه توسط بی بی سی در رابطه با پرونده «نیکا شاکرمی» خبرساز شد. نیکا شاکرمی نوجوانی ساکن تهران بود که در بحبوحه اغتشاشات زن، زندگی، آزادی جان خود را از دست داد و در همان زمان جریانات رسانهای معاند تلاش بسیاری کردند تا او را به عنوان یکی از کشته شدگان اعتراضات به دست ماموران حکومت جا بزنند تا در کنار مهسا امینی او را به چهره ای برای بهره برداری هرچه بیشتر از احساسات مردمی تبدیل کنند، با این وجود هرگز نتوانستند دلایل محکمی در تایید این اتهام ارائه کنند و تحقیقات میدانی افراد مستقل و گزارش پزشکی قانونی نیز با آشکار کردن تعارضات موجود در این روایت، دروغ بودن چنین ادعایی را ثابت کرد.
حالا با گذشت یکسال و اندی از آن وقایع، بی بی سی فارسی بار دیگر روایتی پر شائبه درهمین رابطه منتشر کرده و مدعی شده طبق اسنادی که سرویس جهانی بی بی سی به دست آورده و تایید شده، نیکا شاکرمی، پس از دستگیری مورد تعرض جنسی و ضرب و جرح قرار گرفته و بر اثر ضربات سه مأمور امنیتی کشته شده است، سندی که اینبار نیز بررسی دقیق آن پرده از تناقض گویی ها و روایت سازی های تازه این شبکه برمیدارد.
بی بی سی میگوید این اسناد حاوی گزارش افراد درگیر در ماجرای بازداشت و قتل نیکا شاکرمی، از جمله اظهارات خود این افراد بوده است و این گزارش دارای مهر «بسیار محرمانه» و حاوی خلاصه جلسه رسیدگی به پرونده نیکا توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
همچنین در بخش هایی از این گزارش به جزئیاتی در رابطه با آزار و اذیت نیکا شاکرمی پرداخته شده که بی بی سی آنها را تکاندهنده میخواند و مدعی است که سرویس جهانی بی بی سی برای کسب جزئیات لازم و تایید صحت این اسناد پرتناقض، چندین ماه را به بررسی و مقابله و تطبیق آن با منابع متعدد اختصاص داده است!
بعد از انتشار این گزارش، وحید اشتری، از فعالان رسانه ای مستقل عدالتخواه که در سال ۱۴۰۱ نیز نتیجه تحقیقات میدانی خود در رابطه با پرونده نیکا شاکرمی را منتشر کرده بود، به بررسی تناقض گویی ها و نقاط مبهم و عجیب این گزارش پرداخته است و نتیجه بررسی های خود را در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرده است.
اشتری در همین راستا نوشته است: «همزمان با تلاش مسئولان جمهوری اسلامی برای تکه پاره کردن مجدد ایران با فعال کردن دوباره گشت موسوم به ارشاد، لبه دیگر قیچی یعنی بی بی سی انگلیسی برای تحریک احساسات یک گزارش جدید در مورد نیکا شاکرمی کار کرده است. چند خطی به این بهانه مینویسم.»
وی در ادامه آورده است: «مستند این مطلب یک نامه است که فاقد ابتدائیات مثل فونت رایج نامههای اداری است. سازندگان نامه از کف حداقلها بی اطلاع بودهاند. نامه مهر خیلی محرمانه ندارد ولی آن بالا خیلی محرمانه را تایپ کردهاند. نکته مهمتر اینکه نمیشود نامه خیلی محرمانه باشد ولی تاریخ نداشته باشد.»
این فعال رسانه ای میگوید: «به کار بردن عباراتی مثل فلانی «اشعار داشته» است (ظاهراً به جای اظهار داشته است) یا «متهمه» احتمالاً برای متهمان زن که اصلاً در نامههای اداری و قضایی رایج نیست نشان دهنده همان مدعاست که سازندگان قبل از این نامه حداقل دو تا نامه اداری مشابه که در فضای مجازی پر است را ندیده بودند.»
اشتری نوشته است: «از همه عجیبتر در نامه بدون تاریخ آن بالا نوشته «سال تولید، دانش بنیان، اشتغال آفرین» که اسم سال ۱۴۰۱ است و نامه ظاهراً متعلق به همان سال است، ولی ناجا از سال ۱۴۰۰ تبدیل به فراجا شد و در همه سربرگها و مکاتبات رسمی اسم فراجا میآید. در حالیکه در این نامه مبتدیانه هنوز ناجاست.»
وی معتقد است: « به جز این نامه که بی بی سی مدعی افشاگری آنست کلیات گزارش نکته جدیدی ندارد و همان حرفهای قبلی است، یعنی مدعی است نیکا بعد از تجمع ساعت ۴ و ۵ بعد از ظهر بازداشت شده است، تنها ادعای جدید آنجاست که میگوید نیکا در حین حمل در ماشین یخچالدار مورد تجاوز قرار گرفته و کشته شده است، این ادعا با قرائن زیادی همخوانی ندارد. از جمله مصاحبههای اطرافیان نیکا مثلاً مادر نیکا پیش از این بارها گفته که در واپسین ساعات ۲۹ شهریور حدود ساعت ۲۳:۳۰ با نیکا حرف زده و نیکا به او گفته بعد از ظهر در تجمع بوده و از دست ماموران فرار کرده است.»
این فعال رسانهای مستقل در ادامه اینطور نتیجه میگیرد که «خب عقلا نمیشود آدمیزاد ساعت ۴ و ۵ بعد از ظهر در یک تجمع بازداشت شود بعد حالا یکی دو ساعت یا چندین ساعت بعد در نقل و انتقالها در ماشین یخچالدار کشته شود بعد همین جنازه ساعتها بعد حدود ۲۳:۳۰ به موبایل دسترسی پیدا کند و با مادرش تماس بگیرد و از فرار از دست نیروی انتظامی بگوید.»
اشتری در ادامه پرده از اشتباهات دیگر این گزارش برمیدارد: « این روایت بی بی سی باگهای دیگری هم دارد. این روایت را قرائن زیادی که در مصاحبههای اطرافیان نیکا وجود دارد تمسخر میکنند. از این تناقضها یکی دو تا نیست. قبلاً با جزئیات در مورد واقعه و نکات مصاحبهها نوشتهام. (همانها را بخوانید) این نامه فاقد ابتدائیات چیز جدیدی ندارد.»
وی معتقد است: «کارکرد قصه نیکا شاکرمی در کوران حوادث سال ۱۴۰۱ برای تحریک احساسات و رادیکالتر کردن فضای اعتراضات بود. امروز جمهوری اسلامی به برکت راه انداختن مجدد گشت ارشاد روزانه خودش صدها کلیپ ضرب و شتم واقعی برای تحریک مجدد احساسات تولید میکند و در فضای مجازی به اشتراک گذاشته میشود، نبش قبر آن قصه شاید برای رسانههای بین المللی خالی از وجه باشد ولی این رو کردن چند وقت یکبار یک سند مجعول بی سر و ته بهعنوان یک کشف جدید بیشتر دفاع این رسانهها از حیثیت بر باد دادهشان در آن ماجراست. بالاخره قصه عجیبی بود…»
این فعال رسانهای در ادامه میگوید: « یک قصه بدون فکت بدون شاهد بدون صوت و فیلم بدون راوی بدون هیچ گونه مستند در مورد بازداشت و … را با پروپاگاندای جمعی چنان پرداختند که هرگونه پذیرش قصه برساخته چیزی جز تحمیق مخاطب در پی ندارد و ناچارند چند وقت یکبار یک نامه مجعول بهعنوان سند مدعا رو کنند.»
اشتری در انتها یادآور میشود: «در گزارش بی بی سی آمده است که نمیتواند ۱۰۰ درصد مطمئن باشد که این سند واقعی است. جالب اینکه خود این متن ویرایش شده است و در اسنپ شات قبلی این صفحه چنین چیزی وجود ندارد.»
وی در نهایت به گاف دیگر این گزارش اشاره میکند: «خیلیها نمیدانند منزل خاله نیکا حوالی چهارراه امیراکرم بود و جنازه نیکا در حیاط یک ساختمان ۳ طبقه نزدیک به آن پیدا شد. بی بی سی انگلیسی هم ظاهراً تهران را بلد نبوده که در اسناد نوشته جنازه را در یادگار زیر پل رها کردند. از یادگار تا امیر اکرم یک ساعت فاصله است.»
لازم به ذکر است که پس از واکنش اشتری به ماجرای سند محرمانه بی بی سی و انتقاد گسترده مخاطبان در صفحات بی بی سی، این شبکه در یک عقب نشینی جالب توجه و برای باور پذیر کردن این روایت در توییتی نوشت «بی بی سی برای حفظ امنیت افرادی که اسناد را به دستش رسانده آمد آنها را بازسازی کرده است!» ادعایی که به نظر هدفی جز توجیه خطاهای فاحش موجود در این گزارش ندارد.
کد خبر 749500