حرکت اصلاحطلبان برمدار خواستههای مردم
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۶۸۹۱۴۸
تهران- ایرنا- اصلاحات به معنای پذیرش یک اصل و پس از آن رفرم و تغییر است. تغییری که اساس کار را حفظ کرده، اما آنطور که مورد پذیرش جامعه باشد، نوعی حرکت اصلاحی را در دستور کار خود قرار میدهد. این اصلاحات باید مفاهیمی را مورد پذیرش قرارداده و تعریف کند.
روزنامه آرمان در سرمقاله ای به قلم حسینکمالی رئیس دورهای خانه احزاب، نوشت: اصلاح طلبان باید در زمینههای مختلف مثلا در سیاست داخلی، بینالمللی، آزادیهای اجتماعی و فعالیتهای اقتصادی به مفاهیم و نظرات مشترکی برسند و نگاه مشخصی داشته باشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در حوزه اجتماعی نیز اصلاحطلبان باید رفتار متفاوت و تعریف شدهای نسبت به سایر گروهها از خود بروز دهند. یعنی وقتی مردم به اصلاحطلبان اقبال مشخصی نشان میدهند اصلاحطلبان باید بدانند که با چه رویکردی نسبت به مردم عمل میکنند و کدام خواسته و مطالبه مردم را در اولویت پاسخ قرار خواهند داد. در مورد مسائل فرهنگی نیز همینگونه است، نگاهی که اصلاحطلبان به مسائل فرهنگی دارند طبیعتا باید تبیین شده و مشخص باشد. در حقیقت باید مانیفستی وجود داشته باشد که بر اساس آن مرام، سیاستها، روشها، اهداف و نکات کلی که مد نظر اصلاحطلبان است مورد توجه قرار گیرد و ارائه شود.
این نگاه که بخواهیم اصلاحات را در افراد خلاصه کنیم و برخی از افرادی که خود را اصلاحطلب میدانند فکر کنند که جریان اصلاحات به مثابه مغازهای است که سرقفلی آن در اختیار آنها است و هرکس که خواست به جرگه اصلاحات وارد شود باید سرقفلی مغازه را از آنها اجاره کند، نگاه درستی نیست. نگاه به اصلاحات نباید بر مبنای اشخاص بلکه باید بر مبنای مفاهیم مشترک و مورد پذیرش اصلاحطلبان باشد. بدین معنی که اصلاحطلبان پذیرفتهاند اساس نام جمهوری اسلامی را حفظ کنند، اما به حدی در همه زمینهها اصلاحات بهوجود آورند که بقای مجموعه را تضمین کنند. این نکته کلی نسبت به اصلاحات باید مورد توجه قرار گیرد. از طرف دیگر سازوکاری لازم است که بر اساس آن مشخص شود که براساس کدام رویه جلو میرویم.
اینکه هر گروه پشت پیشرو خود حرکت کند یا اینکه افکار با یکدیگر جمع شوند و بر اساس تصمیم و تدبیر جمعی در جامعه ظهور و بروز پیدا کنند. این نگاه با نگاه برخی از دوستان متفاوت است. چرا که برخی معتقدند لازم است برای حفظ وحدت تبعیت کنیم. وقتی که به تبعیت محض میرسیم در مسیری قرار میگیریم که مبتنی بر خردجمعی نیست که مورد توجه اصلاحطلبان بوده است. هر جریانی که بخواهد برجامعهای مدیریت کند یا مدیریت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در دست بگیرد نمیتواند جدای از خواستهها و تفکرات مردم حرکت کند. طبیعتا جریانات سیاسی باید نوعی تعامل خوب و سازنده با جامعه داشته باشند و خود را با واقعیات اجتماعی تطبیق دهد. اگر غیر از این باشد جریان جداگانهای خواهد بود که حرف خود را میزند و مردم نیز به راه خود خواهند رفت.
*منبع:روزنامه آرمان،1397،4،25
**گروه اطلاع رسانی**1893**9131
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي آرمان اصلاح طلبان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۶۸۹۱۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاحطلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است
به گزارش خبرآنلاین عباس عبدی در اعتماد نوشت:
ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده است. وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ میکرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاحطلبان با آن همراهی نمیکردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرفها را میزد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاحطلبان هم مثل اغلب مردم استقبال میکردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده میشد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاحطلبی به عنوان یک مجموعهای با پیشینهای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیکتر است. البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان میگویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار میکردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاحطلبان اندکی از آن مواضع را میگرفت، در چشم بههم زدنی بازداشت و بازجویی میشد و جایش در زندان بود.اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاحطلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشتهای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهرهمندند.
البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاحطلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت ولی هیچگاه به عنوان یک فعال اصلاحطلب نه خودش را معرفی میکرد و نه کسی به چنین صفتی او را میشناخت. شاید هم سعی میشد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاحطلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمیدانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.»
ابتدا بهتر بود که پیشتر با دوستان خود هماهنگ میکردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفتهاند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بیطرفانه داشتند. علت نیز روشن است.من در گفتوگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول چون حرفهای خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمیدانند. به علاوه نمیخواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب اینگونه ریزشها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاحطلبان برای خودش مییافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمیکرد.
گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بیصداقتی و دورویی است، ولی بیعقلی نیز در آن موج میزند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاحطلبان هم سلطنتطلب شده باشند، حتما افراد با گرایشهای فراتر از اصلاحطلبی هم شدهاند، پس چه کسی برای سیاست رسمی میماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آنهم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخشهای ضعیفتر و کماثرتر است.
اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار میکردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمیگردد و... ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطنشناسی میکنید و نصیری را باطن آنها میدانید. آیکیو، در اندازه گنجشک هم نیست.
21302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903293