در خدمت و خيانت روسيه؛ چرا افكار عمومی ايران نسبت به رابطه با روسيه بدبين است؟
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۶۹۵۰۴۰
بايد بپذيريم كه جمهوري اسلامي ايران با توجه به شرايط خاصي كه در سطح بينالمللي دارد نه از دستان گشادهاي براي انتخاب شركاي خود برخوردار است و نه شركاي مقطعي آن تعهد و التزام محكمي براي ماندن در كنار ايران در همه شرايط دارند. بنابراين، تكرار اين موضوع كه ما در چنين شرايطي قرار داريم و دايما در حال ركب خوردن هستيم بيشتر به خودزني شباهت دارد تا دلسوزي براي منافع ملي.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش آفتابنیوز؛ يك نكته قابل توجه پيش از پاسخ به اين پرسش اين است كه همه كساني كه با چنين عبارات و گزارههايي روابط ايران و روسيه را تحليل و توصيف ميكنند از منظر واحد و آغازگاه يكساني به اين مساله نگاه نميكنند. با وجود شباهتهاي كلامي، براي بخشهايي از جامعه اين عبارات و گزارهها توصيفكننده احساس كمتر انديشيده شدهاي است كه ريشههاي تاريخي و فرهنگي دارد و با نوعي فوبياي روابط با قدرتهاي بزرگ عجين شده است، اما براي بخشهايي ديگر اين گزارهها ابزاري براي نقد كليت گفتمان سياست خارجي ايران در چند دهه اخير به شمار ميآيند. براي گروه دوم مساله اصلي نه روابط ايران و روسيه، بلكه كليت سياستهايي است كه در ربع قرن گذشته تلاش كرده است با استفاده از تعارضات موجود ميان روسيه و غرب، از روسيه براي تداوم تقابل و رويارويي با غرب بهره بگيرد. در واقع اين عبارات و گزارهها از اين منظر در يك متن اعتراضي وسيعتر بيان ميشوند و اغلب با هدف تقبيح اين رابطه مورد اشاره قرار ميگيرند و نه توضيح يا تحليل آن.
بي اعتمادي نسبت به سياستهاي رسمي و حتي در مواردي تمايل به ايجاد فاصله با سياستهاي جاري نيز از دلايل ضديت با روسيه در برخي خردهگفتمانهاي سياست داخلي بوده است. برخي نخبگان سياسي با پيشفرض گرفتن تقابل ميان گفتمان رسمي و گفتمان عمومي نسبت به روسيه، نقد روسيه و روابط اين كشور با ايران را نوعي همنوايي و همسويي با گفتمان عمومي و قرار گرفتن در جبهه مردمي تلقي ميكنند.
در برخي موارد موضوع روابط ايران و روسيه بيش از آنكه در متن گفتمان سياست خارجي مورد تحليل و ارزيابي قرار بگيرد، موضوع كشاكش خردهگفتمانهاي سياست داخلي و پيشفرضهاي غالب در آنها بوده است. در واقع عضويت در يك جريان يا وابستگي به يك تفكر سياسي تا حد زيادي در نوع نگاه مثبت يا منفي به روسيه موثر بوده و افراد را بدون توجه كافي به واقعيتهاي موجود به سمت نگاه خوشبينانه يا بدبينانه به روسيه و روابط اين كشور با ايران سوق داده است. در اين ميان، برخي تحليلگران و صاحبنظران سياسي نيز از منظر نقد درون گفتماني به سياست خارجي ايران، اين عبارات و گزارهها را مورد استفاده قرار ميدهند. براي اين عده روسيه بازيگري است كه دايما بايد مواظب آن بود و از نزديكي بيش از حد به آن بايد احتراز كرد.
در صحنه سياست وجود اين ديدگاههاي متنوع بهويژه نسبت به موضوعاتي كه چالشبرانگيز هستند امري طبيعي و بديهي است و نشان از سرزندگي جامعه سياسي دارد، اما آنچه بحثها بر سر روسيه و جايگاه اين كشور در سياست خارجي ايران را تاحدودي از مسير طبيعي خود خارج ميكند اين است كه اغلب كساني كه به هر دليلي نسبت به سياست روسيه در قبال ايران يا به طور كلي روابط ايران و روسيه يا بخشهايي از آن منتقد هستند، از اين عبارات و گزارههاي كلي كه بيشتر ماهيت احساسي و عاطفي دارند براي بيان انتقاد خود بهره ميگيرند. با يك جستوجوي كوتاه به سادگي ميتوان نقل قولهايي را از مخالفين نظام گرفته تا برخي از اصلاحطلبان و حتي اصولگرايان و از مردم عادي گرفته تا صاحبنظران دانشگاهي و حتي برخي مقامهاي مسوول و اعضاي وزارت امور خارجه پيدا كرد كه حاوي اين گزارهها هستند.
اين موضوع كه پس از ربع قرن از زمان فروپاشي شوروي و بيش از يك قرن از پايان امپراتوري تزاري هنوز عدهاي از مردم تصوير رعبانگيز اين قدرت بزرگ را كنار مرزهاي شمالي ايران فراموش نكنند امر غيرمنتظره و تعجببرانگيزي نيست. علاوه بر اين، اين پرسش كه چرا افكار عمومي در ايران تا اين اندازه نسبت به رابطه با روسيه با يك رويكرد منفي و بدبينانه نگاه ميكند پرسشي است كه با توجه به حضور موثر و مستقيم روسها در متن زندگي سياسي مردم ايران در دو قرن اخير و نقش منفي اين كشور در ثبات، امنيت و تماميت ارضي ايران تا پيش از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، از منظري تبارشناسانه ميتوان پاسخهايي را براي آن جستوجو كرد، اما اينكه دايما تحليلگران يا افراد تاثيرگذار سياسي اتخاذ هرگونه سياستي از سوي روسيه را با اتكا به اين تصوير تاريخي يا اين گزارههاي غيرعلمي تحليل و تفسير كنند، بيش از آنكه نقد روسيه و جايگاه تاريخي اين كشور در سياست خارجي ايران باشد، نشان از ناتواني در نگاه واقعبينانه به مسائل بينالمللي دارد.
بحث بر سر اين نيست كه روسها با كارت ايران بازي نكردهاند يا هيچگاه از پشت به ايران خنجر نزدهاند، بلكه بحث بر سر اين است كه اين كليگوييها و باز كردن پروندههاي تاريخي به ويژه از سوي كساني كه دستي در سياست امروز ايران دارند، در شرايط موجود چه كمكي به سياست خارجي ايران ميكند؟ چنين گزارههايي حتي در ادبيات كلاسيك روابط بينالملل نيز گزارههاي معناداري براي تحليل يا ارزشگذاري يك رابطه به شمار نميآيند. در ادبيات روابط بينالملل انتظار وفاداري، گذشت، ايثار، اعتماد و ساير مفاهيمي كه بار اخلاقي دارند در بهترين حالت در درجه دوم اهميت قرار دارند.
هنگامي كه يك نماينده مجلس از ركب زدن روسيه به ايران يا بازيچه قرار گرفتن ايران توسط روسيه سخن ميگويد در واقع تنها مفروضات و انتظارات غيرواقعي و نادرست خود را آشكار ميسازد. اگر كسي انتظار داشته كه روسيه به خاطر منافع ايران در بازار نفت از منافع خود بگذرد، يا روسيه را نشناخته يا با قواعد بازي در سطح بينالمللي آشنا نيست يا برداشت نادرستي از روابط ميان ايران و روسيه دارد. اين مورد اخير يعني برداشت نادرست از روابط ميان ايران و روسيه معضلي است كه نهتنها افكار عمومي بلكه بسياري از نخبگان سياسي نيز گرفتار آن هستند. بايد يك بار براي هميشه بپذيريم كه روسها هيچ شراكت استراتژيكي با ايران نداشته و نخواهند داشت. دلايل امتناع اين مساله هم بيش از آنكه به روسيه برگردد متوجه جمهوري اسلامي ايران است. ويژگيها و خاصگيهاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران از يكسو و سطوح قدرت نابرابر ايران و روسيه از سوي ديگر، اجازه نميدهند كه سطح همكاري ايران و روسيه در حوزههاي استراتژيك از ميزان معيني از همكاريها فراتر رفته و شكل فراگيري پيدا كند. بايد يكبار براي هميشه بپذيريم كه روسيه مانند هر بازيگر ديگري در وهله نخست به منافع خود ميانديشد و از اين منظر به موضوعات نگاه ميكند. تكرار مداوم اين موضوع كه روسيه شريك ثابت قدم و وفاداري براي ايران نيست، حتي اگر مخاطب آن برخي افراد يا جريانهاي داخلي باشند، نه تنها كمكي به سياست خارجي ايران نميكند، بلكه انفعال و ناتواني ايران را در حفاظت از منافع خود انعكاس ميدهد.
نميتوان از يكسو بر مستقل بودن سياست خارجي ايران تاكيد و افتخار كرد و از سوي ديگر حمايت قدرتهاي ديگر را به شكل غيرمستقيم انتظار كشيد. يكي از هزينههاي داشتن سياست خارجي مستقل پذيرش احتمال هرگونه رفتاري از سوي قدرتهايي است كه خود را مالكان نظام بينالمللي ميدانند. روسيه حتي اگر خود را حافظ نظم موجود نداند خود را يكي از چند سهامدار اصلي نظام بينالملل ميداند. به همين دليل سر برآوردن يك مدعي تازه در كل امر مطلوبي براي اين كشور به شمار نميآيد. براي روسيه و براي هر قدرت بزرگ ديگر آنچه به اندازه رقابت با ساير قدرتهاي بزرگ اهميت دارد اين است كه اجازه ندهند قدرت جديدي به جمع قدرتهاي بزرگ كه تعيينكننده قواعد بازي هستند اضافه شود. قاعده بازي با قدرتهاي بزرگ قاعده احساسي، عاطفي و حتي اخلاقي نيست. به صرف اينكه در برخي موضوعات بينالمللي ايران و روسيه نظر و ديدگاه مشابهي دارند نميتوان انتظار داشت كه در تمامي حوزهها روسيه در مسير مورد نظر جمهوري اسلامي ايران گام بر دارد.
علاوه بر اين، ظاهرا فوبياي روابط با قدرتهاي بزرگ كه در متن خود نوعي انفعال و ناتواني ايران از داشتن يك رابطه برابر و منصفانه با اين قدرتها را مفروض ميگيرد، دست از سر برخي تحليلگران بر نميدارد. ترس تاريخي از روابط با قدرتهاي بزرگ كه محصول چند قرن سلطه آنها بر تمامي ابعاد سياست داخلي و خارجي ايران است، تصور داشتن يك رابطه برابر با اين قدرتها را به لحاظ ذهنيتي براي بسياري از تحليلگران دشوار يا حتي غيرممكن كرده است. به همين دليل هميشه احساس نوعي فريبخوردگي در روابط با تمامي قدرتهاي بزرگ جهاني ما را رها نميكند. در مساله برجام نيز يكي از مشكلات ذهني اين بود كه براي بسياري از مردم و صاحبنظران پذيرش اين موضوع كه ميتوان در يك چانهزني مستقيم با قدرتهاي بزرگ حداقل يك بازي برد- برد را به پيش برد قابل هضم نبود. براي اين دسته از افراد هر توافقي ميان قدرتهاي جهاني و ساير كشورها به طور بالقوه يك قرارداد تركمنچاي به شمار ميآيد.
افكار عمومي و حتي بعضا نخبگان سياسي در ايران به درست يا غلط در پس هر رويدادي خود را موضوع تصميمات و بازيهاي پنهاني قدرتهاي بزرگ تصور ميكنند. تصوري كه متاسفانه سابقه تاريخي مكرر و ناخوشايندي به همراه خود دارد. به همين دليل هر خبري- ولو نادرست- اذهان عمومي را به اين سمت و سو سوق ميدهد كه باز هم قرار است در كشاكش بازي بزرگان، ايران و منافع ايران قرباني منافع و مطامع قدرتهاي ديگر بشود. اينبار هم در آستانه ديدار پوتين و ترامپ اين نگراني وجود دارد كه ممكن است رفتارهاي منفعتجويانه روسيه از يك سو و اقدامات خصمانه امريكا از سوي ديگر عملا مانند دو تيغه قيچي قدرت مانور منطقهاي و بينالمللي ايران را هرچه بيشتر محدود كنند. چنين رويكردهايي حتي اگر نادرست هم نباشند چيزي جز انفعال و وادادگي را بازتوليد نميكنند.
مساله ديگر اين است كه ما در بسياري از موارد تلاش ميكنيم هزينه ناتواني و ضعف خود را به گردن ديگران و توطئههاي پنهاني آنها بيندازيم. اگر ما نميتوانيم پروژه يا سياستي را در سطح بينالمللي يا منطقهاي با موفقيت به پيش ببريم در درجه نخست اين عدم موفقيت به ضعف و ناتواني ما برميگردد نه الزاما به رفتار يا خيانت ديگران. در روابط بينالملل امروز نميتوان به اتكاي قدرت ديگران بازيگري موثري داشت. يك بازيگر خردمند دايما خود را فريبخورده معرفي نميكند، بلكه برعكس، بازيگر خردمند تلاش ميكند در عرصهاي كه قاعده اصلي آن خودياري است و فريبكاري و سواري رايگان نيز بخشي از مرسومات اجتنابناپذير آن است، راهي براي ارتقاي منافع خود پيدا كند.
صاحبنظران در صورت داشتن هرگونه نقدي بايد با توجه به شرايط موجود راهحل ارايه بدهند. نميتوان غيرمسوولانه تنها به نقد وضع موجود پرداخت يا تنها ديدگاههاي سلبي ارايه كرد. كساني كه بدون توجه به شرايط خاص ايران در مقطع كنوني، به هرگونه همكاري ميان ايران و روسيه با سوءظن مينگرند و از هر فرصتي براي طرح اين ادعا كه اتكا به روسيه ميتواند خطرآفرين باشد استفاده ميكنند بايد بگويند سياست خارجي ايران كجا بر اساس اعتماد به روسيه پيش رفته است كه دايما مستحق چنين تذكري است؟ همچنين بايد بگويند كه راهحل جايگزين آنها در موضوعاتي كه ايران و روسيه با يكديگر همكاري نزديكي داشتهاند (مانند همكاريهاي هستهاي، تسليحاتي يا مساله سوريه) چيست؟ تحليلگران يا صاحبنظراني كه معتقدند عضويت در سازمان همكاري شانگهاي دستاوردي براي ايران نخواهد داشت بايد بگويند چه پيشنهاد جايگزيني براي شكستن انزواي منطقهاي ايران دارند؟ كساني كه معتقدند اتحاديه اقتصادي اوراسيا، روسيه و ساير همسايگان شمالي به لحاظ اقتصادي و تكنولوژيك نميتوانند كمكي به توسعه اقتصادي ايران بكنند بايد بگويند كه در مقايسه با كدام حق انتخابهاي ديگر ايران به اين نتيجهگيري رسيدهاند؟
اگر نخواهيم پاسخهاي ساختارشكنانه به اين پرسشها بدهيم، بايد بپذيريم كه جمهوري اسلامي ايران با توجه به شرايط خاصي كه در سطح بينالمللي دارد نه از دستان گشادهاي براي انتخاب شركاي خود برخوردار است و نه شركاي مقطعي آن تعهد و التزام محكمي براي ماندن در كنار ايران در همه شرايط دارند. بنابراين، تكرار اين موضوع كه ما در چنين شرايطي قرار داريم و دايما در حال ركب خوردن هستيم بيشتر به خودزني شباهت دارد تا دلسوزي براي منافع ملي.
نبايد انتظار حداكثري از روسها داشت زيرا برآورده نشدن انتظارات حداكثري ميتواند مانع از تحقق انتظارات حداقلي بشود. در واقع به همان اندازه كه نگاه خوشبينانه به قدرتهاي بزرگ ميتواند خطرناك باشد، نگاه بدبينانه نيز قدرت مانور دستگاه سياست خارجي را سلب ميكند. ما بايد واقعيت روسيه را آنگونه كه هست بپذيريم با تمامي خدمتها و خيانتها. القاي ترس از خيانتكاري روسها يا هر بازيگر ديگري به همان اندازه كه ميتواند هشدارآميز باشد به همان اندازه هم ميتواند حق انتخابهاي محدود را محدودتر كند. چرا بايد تلاش كرد تا دوستان نصفه و نيمه و حتي موقتي را به دشمن تبديل كرد؟ بازتوليد و بزرگنمايي بدگماني نسبت به روسيه در شرايطي كه براي جمهوري اسلامي ايران حق انتخابهاي محدودي وجود دارد جز بستن مسيرهاي تنگ موجود چه اثر مثبتي دارد؟
اين مساله البته به معناي آن نيست كه ما حق نداريم هيچگونه انتظاري از روسها داشته باشيم. طبيعتا هر ميزان از همكاري و همراهي توقعات و انتظاراتي را براي هر دو طرف ايجاد ميكند، اما اين انتظارات نبايد ما را از واقعبيني دور كرده يا دايما در فضايي از بيم و اميد قرار دهد. اگر كسي انتظار داشته كه روسيه در سوريه به پشتوانهاي براي جبهه مقاومت عليه رژيم صهيونيستي تبديل شود حتما با سياست خارجي روسيه آشنايي كافي ندارد. حتي پيش از آنكه گزارشهاي ضد و نقيضي از توافقات پشت پرده روسها با برخي كشورها مطرح بشود، يا مصاحبهها و سخنان شبهه برانگيزي از سوي برخي مقامهاي روس در مورد ضرورت خروج ايران از سوريه انتشار پيدا كند، كساني كه با دقت بيشتري مسائل منطقهاي و بينالمللي را رصد ميكردند به اين موضوع توجه داشتند كه در شرايط جديد منطقهاي ممكن است تفاوتها و ناهمخوانيهايي ميان مواضع و منافع دو موتلف اصلي در بحران سوريه، يعني جمهوري اسلامي ايران و فدراسيون روسيه بروز كند. ائتلافها در صحنه بينالمللي اغلب به دليل وجود اهداف مشترك در مقابله با يك تهديد يا كسب يك منفعت خاص ايجاد ميشوند و به همين دليل با از بين رفتن يا تغيير ماهيت تهديد يا نفع مشترك، ممكن است كمرنگ شده يا از بين بروند. بنابراين، مساله عجيب و غيرمنتظرهاي نيست كه اگر پس از مهار نسبي خطر داعش و تثبيت نسبي دولت اسد تفاوت ديدگاههايي ميان ايران و روسيه در مورد آينده سياسي سوريه و ساختار امنيتي منطقه بروز كند. ايران و روسيه دو قدرت مستقل هستند كه هركدام بر اساس اهداف و منافع خود به بحران سوريه وارد شدند و هر كدام بر اساس اهداف و منافع خود ممكن است در آينده سياستها و طرحهاي متفاوتي را در اين موضوع دنبال كنند. هنر سياستگذار يا استراتژيست اين است كه متناسب با هر موقعيت سياست يا استراتژي لازم را طراحي و دنبال كند نه آنكه با پيشفرضهاي كليشهاي- چه خوشبينانه و چه بدبينانه- رويكردي احساسي و عاطفي به مسائل داشته باشند.
منبع: روزنامه شرق
کد خبر: ۵۳۴۶۰۵ تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۷ تعداد نظرات: ۸ نظر
منبع: آفتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۶۹۵۰۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ائتلاف تهران مسکو، محوری در نظم جدید جهانی
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، برنامه گفتگوی ویژه خبری چهارشنبه پنجم اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ با حضور آقایان مصطفی خوش چشم کارشناس ارشد مسایل بین الملل و روح الله مدبر کارشناس مسایل روسیه، اهداف، ظرفیتها و دستاوردهای ایران را در اجلاس امنیتی روسیه بررسی کرد.
*قدرت از غرب به شرق در حال انتقال است
سوال: اهداف، ظرفیتها و همچنین دستاوردهای اجلاس سن پترزبورگ چرا مهم است؟
خوش چشم: جهان ما در حال تغییر است، در حقیقت قدرت در دنیا در حال جابه جایی از تمدن غرب به شرق است، با افول تدریجی آمریکا و همین طور کشورهای غربی و وضعیتی که وجود دارد، قدرت در طول زمان جابه جا میشود.
این کار و اتفاق یک اتفاق یک شبه و یک ساله نیست، در شاید یک دهه کمتر یا بیشتر طول میکشد که ما در همین دههای که هستیم یک چند سالی است که در حقیقت میتوانیم علائم اولیه و بروزش را ببینیم، خوب در طرف مقابل وقتی میگوییم قدرت به شرق جابه جا میشود، شرق منظورمان یک کشور یا دو کشور نیست، اساسا دنیای فردا، دنیایی که در سالهای آتی خواهیم دید، دنیای تک قطبی یا دو قطب دو کشور نخواهد بود، دنیایی از ائتلافهای منطقهای و بین المللی خواهد بود، چرا؟ به خاطر این که ما الان در حال چالش بین شرق و غرب به صورت روزافزون هستیم یعنی آن کسی که قدرت را دارد به این سادگی قدرت را از دست نمیدهد، چالشهای امنیتی – نظامی و جنگهای ترکیبی بر علیه قدرتهایی که در دنیا تاثیرگذار هستند، ایجاد میکند به صورت روزافزون، این یعنی چی؟ ایران، روسیه، ولی با توجه به این که در حال جابه جایی و انتقال قدرت هستیم، شما در حقیقت کم کم بروز این چالش را هم بیشتر خواهید دید در سالهای آینده، به شکل تنش و به شکل روزافزون زیاد خواهد شد ولی این اتفاق یک دفعه نخواهد بود، دفعتا رخ نمیدهد، همین الان در حال شکل گیری این نظم جدید هستیم، این نظم نیازمند ارکان و نهادهای خودش است، یعنی این که اگر در دنیای پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا و غرب آمدند یک، در حقیقت دایرلوگ امنیتی برقرار کردند که بهترین شکل آن را شما میتوانید در کنفرانس مونیخ ببینید و محلی است برای این که شما بتوانید آن نوع گفتمان و طرحها و راهبردهای امنیتی غرب را بهتر درک بکنید حالا که دیگر صد در صد این طوری شده است، چون قبلا یک کارکرد دیگر نسبتا خوبی داشت، تا سالهای اخیر، آن هم این بود که رقبا با هم جمع میشدند، از نگرانیهای امنیتی همدیگر باخبر میشدند و دیدگاهها به هم منتقل میشد و گاه بر سر مسایل کشورهای ثالثی که چالشهایی بودند برای این قدرتهای متخاصم، نمونه افغانستان یک چالش بود بیست و اندی سال پیش، هم برای ایران و هم برای چین و روسیه و بقیه همسایگان و هم برای آمریکا و این جا جمع میشدند راجع به مسایل مشترک اگر راهکاری میشود پیدا کرد و اگر نمیشود حداقل نگرانیهای همدیگر را درک کنند، ولی دو سال است که ایران و روسیه در کنفرانس امنیتی مونیخ حضور ندارند و خیلی یک سویه در مورد ایران که اپوزیسیون و مخالفینی که حالا خیلی ارزشمند نیستند، راضی شدند آنها را بیاورند یعنی شمشیر از رو کشیدن، بنابراین برای آن نظم قبلی یک سری نهادهایی دارید در حوزههای امنیتی، اقتصادی و ...، برای نظم جدید و بلوک جدید و ائتلافهای جدید نیازمند یک سری نهاد هستند، نهادهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، پیمان شانگهای سیاسی – امنیتی، مسکو اتفاقی که الان در سن پترزبورگ در خاتمه اش هستیم، به لحاظ امنیتی دارد سرو شکل میگیرد، بهتر از هم آن است که خیلی شناخته شده است در حوزه اقتصادی بریکس، اینها رقیب نهادهای غربی هستند و اتفاقا این نهادها در فردای دنیا و در این نظمی که در حال شکل گیری است بسیار تعیین کننده هستند. برای این است که شما میبینید پارسال صد و یک کشور و امسال هم صدو ده کشور اگر اشتباه نکنم حضور دارند.
مجری: صد و شش کشور
خوش چشم: خوب دانه درشتها که باید باشند، اما بسیاری از کشورهای دیگر از منطقه بالکان، از آمریکای جنوبی، از آفریقا و آسیا حضور دارند به خاطر این که دنیا دارد درک میکند که این کشور همه الزاما به این معنی نیست که رقیب غرب نیستند ولی درک میکنند که دنیای فردا چگونه است بنابراین این اجلاس امنیتی سن پترزبورگ یا مسکو خیلی اهمیت روز افزونی پیدا کرده است برای مخصوصا کشورهای اصلی مانند چین، روسیه و ایران که امسال برای ایران یک معنای خاص دیگر هم البته چند بعدی بود برای ایران، که حالا راجع به آن صحبت خواهیم کرد، چیزی که مهم است این است که این نهاد امنیتی است که دارد سرو شکل میگیرد، هر روز بیشتر این اجلاس و هنوز آن معنای نهاد مثل بریکس و شانگهای ولی دارد کم کم نقش روزافزونی پیدا میکند و قطعا در یک دهه آینده شما ترتیبات امنیتی منطقهای جهانی را در خروجی این جا خواهید دید یعنی نقش تعیین کننده در دنیای فردا خواهد داشت و بسیار مهم است.
یک توضیح کوچک دیگر من عرض کنم این است که ببینید دنیای فردا، دنیای ائتلافهای منطقه و بین المللی است، چون تازه این نظم دارد شکل میگیرد و در ابتدای کار است و تثبیت نشده است و اگر تازه تمام شود وضعیت و قالب شود این قدرت قدرتهای شرق، تازه آن موقع میشود گفت به سمت ثبات میرویم و هنوز ثبات پیدا نکرده است و در طول این یک دهه تا به تثبیت برسد کشورهای عضو این ائتلاف بسته به منافع شان جایگاه شان را در ائتلافهای مختلف تغییر بدهند.
یعنی الان منافع در خلیج فارس یک چیز است، در آسیا یک چیز دیگر است، این جا در یک ائتلاف، در ائتلاف بین المللی همین طور، ممکن است یارت را عوض بدل کنید، حضور در یک تشکلها و شاید نهادهای مثل همین اجلاس باعث میشود که شما پیوندهای تان شدیدتر و قویتر بشود و بازی مشترک فردا را رقم بزنید. در حقیقت کسانی که در این اجلاس حضور دارند مخصوصا که دبیر شورای عالی امنیت ملی توسط روسها دو بار دعوت ویژه هم شد ، یک بار در آستانه بود در اجلاس شانگهای و یک بار آقای پاتروشوف در مسکو دعوت شان کردند به صورت ویژه، حضور ما و بقیه کشورهای تاثیرگذار دنیا در چنین اجلاسی باعث میشود که در آینده دنیا و در ترتیباتی که به لحاظ امنیتی در منطقه و جهان ایجاد بشود، حتما ملاحظات مربوط به ما، خواستههای ما و منافع ما در آنها دیده شود بنابراین هم خود این رویداد مهم است و هم حضور ما خیلی مهم است.
*چهار محور بسیار مهم و ویژه در دستور کار اجلاس سن پترزبورگ
سوال: بیشتر راجع به این حضور ایران و اهمیتی که شما اشاره کردید صحبت میکنیم، آقای دکتر مدبر، آقای خوش چشم به افول آمریکا و انتقال قدرت و شکل گیری نظم جدید و بعد هم تاکیدی داشتند به نگاه به آینده و نگاه فعال کشورها در موضوعاتی که مورد تاکید بود، الان اجلاس دوازدهم نسبت به گذشته در شرایط کنونی نقاط متمایزتری دارد اگر بخواهیم جزئیتر نگاه کنیم.
مدبر: دوازدهمین کنفرانس سن پترزبورگ روسیه در چهار عنوان شرایط بسیار متمایزی با دورههای گذشته دارد و میتوانیم این اجلاس را جایگزین کنفرانس امنیتی مونیخ توسط کشورهای مستقل نظام بین المللی با ابتکار عمل روسیه در بعد امنیتی و کنفرانس اقتصادی سن پترزبورگ روسیه هم جایگزین مجمع اقتصادی داووس غربی ببینیم، اول دستور کار اجلاس بود، دستور کار اجلاس در چهار محور بسیار مهم و ویژه بود.
بخش نخست این بود که حفظ هویت ملی و ارزشهای سنتی به عنوان عنصر جدایی ناپذیر در حفظ امنیت، ثبات و صلح در نظام بین الملل و این موضوع بسیار مهم است و من به بخشی از آن را تبیین میکنم، دوم تضمین امنیت اطلاعات در نظم جدید جهانی، سوم مهاجرت غیر قانونی، چهارم حفاظت از مردم در درگیریهای نظامی در شرایط طبیعی و غیر طبیعی، منظور از شرایط غیر طبیعی بحث آزمایشگاه بیولوژیکی است که آمریکاییها و غربیها در منطقه ایجاد کردند، این چهار محور به صورت ویژه در این اجلاس مورد توجه قرار گرفت که اتفاقا سخنرانی دبیر شورای امنیتی ملی ایران هم روی محور سوم، امنیت اطلاعات و امنیت سایبری بود که میدانید خوشبختانه آذرماه امسال مجلس شورای اسلامی لایحه همکاریهای امنیت اطلاعات و سایبری و حفاظت سایبری بین ایران و روسیه را تصویب کرد که این دستاورد بسیار مهمی برای ماست.
نکته بعدی تحولات منطقهای و بین المللی ادامه بحران اوکراین، ادامه جنایت رژیم صهیونیستی در غزه و تغییر شرایط بعد از عملیات وعده صادق جمهوری اسلامی ایران بر مبنای ماده ۵۱ منشور ملل متحد است و مسئله چهارم پیام آقای پوتین به این کنفرانس بود.
*ایجاد ائتلاف امنیتی برای منطقه پیام مهم پوتین به اجلاس سن پترزبورگ
آقای پوتین در پیام این کنفرانس به دو محور ویژه اشاره کرد، محور نخست بحث تروریسم سازمان یافته بین المللی دولتی با حمایت از سرویسهای اطلاعاتی غربی، محور دوم بحث اعلام رسمی روسیه برای ایجاد ائتلاف امنیتی برای منطقه و فرامنطقه با شرکای علاقمند که مسئله بسیار مهمی است.
الان وزیر خارجه بریتانیا با یک سفر تحریک آمیز به منطقه آسیا مرکزی حرکت کرده است و در حال بازدید است و امروز وارد قزاقستان شد، دیروز باطرف مغولستان گفتگو کرد، با تاجیکستان ملاقات داشت، تحرکات خطرناکی از بریتانیا داریم در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی میبینیم و این یکی از محورهایی است که اتفاقا امروز در اجلاس مورد بحث بود که غرب قصد دارد ائتلاف مستقلین را دچار بحران کند و ما باید چاره سازی کنیم در این زمینه.
سوال: آقای مدبر بر آنچه که شرکت کنندگان در اجلاس امنیتی روسیه به آن اشاره کردند مهمترین مباحث مطرح شده چه بود؟
مدبر: همانطور که اشاره شد در کنار بحث امنیت سایبری و حفظ هویت فردی افراد که این میدانید در بحث امنیت سایبری سه مسئله قابل توجه داریم تهدید سخت و تهدید نیمه سخت و تهدید نرم سخت که بحث بحث نظامی است نیمه سخت پلتفرمها دست جریانات وابسته به آمریکا است و بحث تهدید نرمش این است که هویت فکری افراد تغییر پیدا میکند آنچه که امروز بسیار حائز اهمیت است رسیدن به بحث ائتلاف امنیتی است ما بعد از عملیات وعده صادق و مکالمهای که بین آقای رئیسی و آقای پوتین بود برای نخستین بار واکنش بسیار ویژهای را از کرملین علیه رژیم صهیونیستی دیدیم و آقای پوتین اسرائیل را متجاوز خطاب کرد این مسئله، مسئله بسیار حائز اهمیتی است یا گفتگوها و مواردی که چه پاترا شوف چه لاوروف چه سایر مقامات روسی در بحث اسرائیل و حمایت از ایران در عملیات وعده صادق مطرح کردند یا طرحی که در جلسه شورای امنیت مطرح شد و نماینده دائم روسیه در شورای امنیت رژیم صهیونیستی را متهم به نفاق کرد و غربیها را از واژه منافق از آنها استفاده کرد این نشان دهنده این است که در نظم جدید جهانی حرکت تهران و مسکو برای رسیدن به یک ائتلاف امنیتی در برابر شرایطی که میدانید کنفرانس مونیخ همانطور که آقای دکتر اشاره کردند در نشست دو سال اخیرش تهران دعوت نشد مسکو دعوت نشد و در آنجا منشا فتنهگری علیه نظام بینالملل طراحی شد من میخواهم برگردم به یک موضوع فوق العاده مهم میدانید که تهران و مسکو در دو بعد بسیار مهم دارند با هم دارند همکاری میکنند یک فضا دو قطب جنوب و سومی سه موضوع بحث امنیت ترانزیتی اقیانوسها و آبراههای بینالمللی میدانید ما الان نشست بریکس و مقامات امنیت بریکس در کنار این اجلاس بود مهمترین بحث بریکس ترانزیت است و امنیتش اگر تهران به عنوان یک قطب اصلی در بحث امنیت دریایی و حضور در اقیانوسها در این ائتلاف حرکت بکند آن جایگاه خدشه ناپذیرش به یک جایگاه ویژه میرسد اینجاست که به این میرسیم که آمریکا و غرب در سه محور به شدت تلاش میکند که تهران و مسکو نزدیک نشوند ۱. امنیتی ۲. اقتصادی ۳. سیاسی، لذا رسیدن به بحث ائتلاف امنیتی میدانید امسال ریاست پیمان امنیت جمعی هم که کشورهای مستقل مشترک المنافع است با روسیه است با مانوری که بین کشورهای مشترک المنافع برگزار شد تهران دعوت شد در مانور در بلاروس ما اگر در این پیمان حضورمان مستحکمتر شود برسیم به یک فضای تبادلات ویژه امنیتی میتوانیم خودمان در نظم جدید جهانی این مسیر را در مقابل آن تهدیدهایی که برای ما ایجاد میشود بسیار قویتر عملیاتی کنیم.
سوال: آقای دکتر خوش چشم حضور اسلامی ایران در مسیر و ثبات و موضوعات امنیتی مطرح شده و البته در مقطعی که ما شاهد انجام عملیات وعده صادق هستیم در پاسخ به تجاوزات رژیم صهیونیستی؟
خوش چشم: ببینید حضور ما در این اجلاس و در این کنفرانس از دو منظر خیلی مهم است اول اینکه این قدرتهای در حال ظهور که نظم نوین جهانی و نظم در حال شکلگیری جهانی را شکل خواهند داد که البته عرض کردم دنیای فردا دنیای یک کشور یک قطب دو کشور و سه کشور نخواهد بود ائتلافها، اما بازیگران اصلی در ائتلافها علاوه بر این سه تا البته هند هم است بعد اعضای دیگر بریکس هم البته هستند منتها هند، چون خیلی مشکلی ندارد با طرف غربی، ما روی این سه تا بیشتر یعنی چین ایران و روسیه صحبت میکنیم به خاطر اینکه اینها اصلاً هدف طرحهای فرسایشی آمریکا هستند اینها هر چقدر به همدیگر در تبادلات دوجانبهشان در حوزههای مختلف سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و نظامی هر چقدر با همدیگر روابطشان گستردهتر و راهبردیتر باشد قطعاً اشتراک منافع بیشتری خواهند داشت دشمنان مشترک بیشتری خواهند داشت همکاریهای بیشتر و بسیار مهم است برای همین است که شما میبینید که بین ایران و چین و چین و روسیه و روسیه و ایران قراردادهای راهبردی و همکاریهای بلند مدت راهبردی و استراتژیک امضا میشود، اما در عین حال نیاز است که این پیوندها چند جانبه هم باشد و در این اتفاق در فرمت این گونه کنفرانسها و یا ائتلافهایی مثل شانگهای و بریکس رخ میدهد و قطعاً بیشتر هم خواهد شد این برای این است که در فردای دنیا در این ائتلافهای تاثیرگذار منطقهای و بینالمللی این بازیگران اصلی هم جهت باشند منافعشان در تضاد قرار نگیرد بنابراین حضور ما در جایی مثل کنفرانس امنیتی مسکو و یا سن پترزبورگ از این باب بسیار مهم است که ما بتوانیم حضورمان در چنین ائتلافهایی که فردای دنیا را رقم میزند منافعمان را نگرانیهایمان را و همینطور خواستههایمان را در ترتیبات فردا جایی بدهیم حالا جالب است من عرض کنم متاسفانه یک مقدار فعالیت رسانهای در دوستان کم است که اینها بیان نشده و البته حالا فکر میکنم الان یک مقدار فعالیتشان بیشتر شده ولی خوب است که هم مردم بدانند و هم امیدوار هم میشوند مثلاً ما تازه به عضویت رسمی پیمان شانگهای درآمدهایم جالب است که بدانید در همین اخیر اجلاس اخیر دبیر شورای عالی امنیت ملی آقای احمدیان که الان مسکو هستند در آنجا حضور داشتند و تیم هم حضور داشت و اتفاقات جالبی را رقم زدند که این اصلاً بیان نشده خوب است که حالا دوستان بیایند راجع به آن صحبت بکنند گرچه ازش گذشتهایم از جمله در آن اجلاس تا آنجا که من میدانم حرفی از غزه و محکومیت قضیه حمله اسرائیل به غزه نبود که به ابتکار ما بود که این گنجانده شد در مورد محکومیت حمله به مسکو میدانید حمله داعش هم که نه حمله تروریستی شده بود طبیعی بود که آن هم بیاید در بیانیه، اما چند ماه از حمله کرمان گذشته بود و آن را هم گنجاندند در مورد افغانستان اگر یک خط وجود داشت ایران تبدیلش کرد به ۹ خط بر اساس نگرانیهای خودش فرمول خودش و منافع خودش ببینید چقدر تاثیرگذار است و اولاً پنج مورد بود حالا این سه تا مورد اصلی را من عرض کردم این حضور تاثیرگذار شما در پیمانهای مهم میتواند منافع شما را تضمین بکند بنابراین چیز سهلی نیست یعنی یک کنفرانس امنیتی مسکو که ما میگوییم یک چیز آسونی نیست که بگوییم خیلی خوب این هم یک کنفرانس است شرکت کردیم تمام شد حالا حرفهایمان را زدیم و برگشتیم نه شما داری از منافع و منافع آتی و در شکل دادن به دنیای فردا حرف میزنی این خیلی مهم است هم در صحنه سیاسی و دیپلماتیکمان و هم در صحنه رسانهای و برای اینکه برد بیشتری پیدا بکند در جنگ نرم شما میبایستی حضور فعال داشته باشی و خوشحالم که اتفاقاً میبینم که حضور فعالتر و تاثیرگذارتری را شروع کردیم.
*دنیا به قبل و بعد از فلان رویداد طوفان الاقصی تقسیم شد
سوال: پس از اینجا ما رفتیم سراغ دستاوردها و کارکردها برای ما یعنی جمهوری اسلامی ؟
خوش چشم: عرض کنم خدمت شما که ببینید اصلاً وعده صادق به نظرم میآید حالا خیلی این شاید کلیشهای باشد و خیلی گفته شده که مثلاً دنیا به قبل و بعد از فلان رویداد تقسیم میشود در مورد حمله هم میشود این را گفت ولی واقعا دنیا و منطقه ما به قبل و بعد از این اتفاق رخ میدهد چرا بعد از آن جنگهای چند روزه اصلاً دههها است که کسی که به رژیم صهیونیستی حمله نکرده اینطوری در خانه خانهای که وجود ندارد اراضی اشغالی دوم اینکه اصلاً در طول تاریخ بشریت کسی به یک قدرت اتمی حمله نکرده ما حالا الحمدلله کم نگذاشتیم این سومی بوده این سومین قدرت اتمی بوده که ما این کار را کردیم و این محل بسیار مسئله جذاب و بسیار کنجکاوانه است برای کسانی که میآیند در این اجلاس شرکت میکنند یعنی با اینکه دو روز دبیر آنجا بوده ولی خوب یک ترافیک ملاقاتهای دوجانبه وجود دارد یکی از چیزهایی که آنها خیلی دوست دارند بدانند این است که ما چطور به این تصمیم رسیدیم که ۳۰۰ پهپاد و موشک روانه کنیم به سمت اسرائیلی که کل لبه تکنولوژی پدافند هوایی دنیا یعنی انگلیس آمریکا و فرانسه جلویش ایستاده و خودش هم بهترین سیستمهای پدافندی را دارد میخواهند ببینند ما اولاً بر اساس چه تصمیمی به این رسیدهایم چقدر آمادگی داشتیم برای موج بعدیش و بعد ما معادله منطقهای را نه فقط در سوریه در کل این منطقه به هم ریختهایم و آن دنیایی که من گفتم قدرت دارد و جابجا میشود طرفهای غربی و آمریکا ایستادند برای اینکه این سه تا قدرت را دچار تنشهای روزافزون کنند فرسایش بکنند که نمونهاش جنگ اوکراین است در مورد چین هم ما فضای تنش روز افزونی را داریم میبینیم جنگ غزه هم یکی از از این جنگهای تمدنی است یعنی در این بین نقش ایفا میکند برای همین است که با همیشه خیلی فرق دارد شما عنصر تاثیرگذار این صحنه هستید همه هم میبینند که چه وضعیتی را برای آن طرف مقابلت به وجود آوردهاید حالا این قدرت تو بسیار تثبیت شده است بنابراین میآیند خیلی هم با علاقه و تعجب میخواهند بدانند که اگر اسرائیل یک جواب میداد شما چه میکردید طرحهای شما چیست نگرانیهای شما چیست اهداف بلند مدت شما چیست از این لحاظ برای این خیلی مهم است به خاطر اینکه نه فقط تاثیرگذار میشوید روی منطقه و کشورهای دیگر جهان بلکه یک نقش بارزی را ایفا میکنید در زمانی که اروپاییها و آمریکاییها اعلام کردند بعد از وعده صادق تحریمتان میکنیم منزوی تان میکنیم از همین حرفهایی که همیشه زدهاند و فایدهای هم ندارد و قبلاً هم امتحان کردهاند در این وضعیت شما میروید در ۱۰۶ کشور و همه توجهات به شماست.
سوال: آقای دکتر مدبر نقش همکاریهای ایران و روسیه در نکته بسیار مهم ثبات و تقویت نه تنها منطقه بلکه در عرصه بینالملل چیست؟
مدبر: ببینید دیروز آقای پاتاشوف دبیر شورای امنیت روسیه که رئیس سرویس اطلاعات روسیه هم است یک گفتگویی با مجله گازیتا داشت در آن نکات بسیار مهمی در حمایت از ایران مطرح کرد این بود که روسها ایران را به عنوان یک متحد و شریک راهبردی میدانند و در آن گفتگو اختصاصی به آمریکا حمله کرد که بیش از ۸۰۰ مورد بحران سازی در نظام بین الملل ایجاد کرده و از ابزارهای مختلف مثل تحریم برای فشار از ایران که میخواهد مستقل عمل کند پیش میبرد یا در بقیه گفتگوهایی که چه مقامات اطلاعاتی و امنیتی روس و چه مقامات سیاسی با طرف ایرانی صحبت میکنند فضا به این سمت رفته که تهران مسکو به عنوان یک ائتلاف و محور در نظم جدید جهانی در حال حرکت هستند و اینجاست که ما میبینیم اتاق فکر واکینگهام و کاخ سفید به شدت تلاش میکند با شایعهسازی اختلاف بین تهران و مسکو ایجاد کند و اخباری را بر ضد دو کشور در بین افکار عمومی در نشریاتی که به آنها وابسته هستند منتشر کنند من شدیداً به این موضوع هشدار میدهم و میگویم منفعت اختلاف و شایعه پراکنی علیه روابط ایران و روسیه قطعاً مغایر با منافع ملی دو کشور است و اینها از اتاق فکر واکینگهام و کاخ سفید هدایت میشوند نکته دوم این است که دو محور اجلاس امسال که اشاره کردم بحث حفاظت از ارزشهای سنتی و تضمین امنیت سایبری که در سخنرانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران هم بهش اشاره شد در بحث امنیت سایبری از آن جهت حائز اهمیت است که ما میدانیم که پلتفرمهایی که فرماندهیش دست اتاق فکر آمریکاییها است خروجیاش این است که هویت افراد را تحت خطر قرار بدهند از آن پلتفرمها اقدام بکنند برای اقدامات تروریستی که ما دیدیم هم در حادثه کرمان و هم در حادثه مسکو از همین ظرفیت استفاده شد و تهران پیشنهاد ایجاد سپر امنیتی در این موضوع را داد که من احساس کردم، چون نشست را من مستقیم داشتم ملاحظه میکردم طرفهای شرکت کننده پیشنهاد تهران را قابل توجه دیدند و این مسئله امنیت اطلاعات موضوع بسیار قابل توجه و ویژهای است که محور اساسی اجلاس امسال بود که از خروجی این ما میتوانیم در بحث ائتلاف دفاعی و سایر ائتلافات که اوضاع سیاسی و اقتصادی است هم به نتایج و دستاوردهای قابل توجهی برسیم .
سوال: جمعبندی و نکات پایانی آقای دکتر خوش چشم؟
خوش چشم: عرض کردم که به رغم اینکه ما تازه عضو رسمی شانگهای شدیم ، چه تاثیرگذاری داشتهایم این ثابت میکند که هر زمان ما با طرح و برنامه و با جدیت حضور پیدا میکنیم در این اتفاقات بینالمللی در ائتلافها در کنفرانسها میتوانیم به خوبی از منافع ملی حفاظت کنیم بنابراین بهتر است که ما با یک نگاه بلند مدت ۱۰ تا ۲۰ ساله به آینده جهان نقش روز افزون برای خودمان در حوزههای دیپلماسی و همینطور در حوزههای جنگ نرم و دیپلماسی عمومی ببینیم در حقیقت باور کنیم که ما به عنوان یک عنصر تاثیرگذار بینالمللی میبایست یک طرح و برنامه بلند مدت دیپلماسی عمومی و دیپلماسی رسمی تدوین کنیم برای حضور هرچه پررنگترمان در فردایی که چند سال آینده است و الان در حال به وجود آمدن و شکل دادن است.
سوال: و چقدر الان حضورمان در اجلاس روسیه ناظر بر همین نگاه بلند مدت است؟
خوش چشم: خوب ما که میرفتیم در این اجلاس از ابتدا هم میرفتیم الان هم خوب طبیعتاً عرض کردم نقش بیشتری هم پیدا کردیم و قطع به یقین حالا بایستی صبر کرد تا نتایج حاصله را دید نمیشود از پیش این را بیان کرد، اما یک چیز مشخص است من عرایضم به اینجا تمام شود چهل و چند سال آنی که گلادیاتوری شاخ به شاخ با آمریکا جنگیده در این منطقه و عقب رانده و در ۲۰۰۳ افغانستان عراق ۳۸ پایگاه منطقهایه اطراف ما بودند ما در مرزها ۲۰ سال گذشته آنها رفتهاند دم مدیترانه بزرگترین دارایی شان که اسرائیل زیر ضربه است و ما عمق استراتژیکمان تا مدیترانه رفته ر این وضعیت ما قطع به یقین یک رشد خیلی خوبی داشتهایم، اما در این ۴۰ سال چهل و چند سال آنی که گلادیاتور بوده به آمریکا ما بودیم چین و روسیه ماداتور بودند تا همین دو سال پیش که جنگ اوکراین راه افتاد یک ماداتور گاوبازی که بعضی موقعها گاو وحشی آمریکا را با حولهای کردن و مانور دادن از کنارش رد بشوند و بعضی موقعها ضربه بزنند حالا در این آینده دنیا اونی که اتفاقاً به بقیه هم روحیه داد و تازه بقیه دارند به سبک او میپیوندند اونی که سهم بیشتری نمیخواهم بگویم نسبت به روسیه و چین ولی یک سهم اصلی دارد که باید تثبیت شود من جمله در حوزه دیپلماسی و دیپلماسی عمومی باید روی این مسئله خیلی خوب کار شود ما هستیم، بنابراین باور کنیم بعد از چهل و چند سال که در حوزه اقتصادی همه سختی کشیدند تا به این جایگاه رسیده ایم حالا دیگر زمان آن رسیده طرح و برنامههای بلند مدت راهبردی داشته باشیم برای اینکه حالا که سختیش را کشیدهایم از منافعش هم به صورت حداکثری استفاده کنیم.