معمای بزرگ بعد از جدایی ابراهیمی و جباروف
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۹۷۰۴۰۹
ساعت24-آیا استقلال همان استقلال نیم فصل دوم لیگ هفدهم خواهد شد؟ آن استقلالی که صاحب بیشترین امتیاز در نیم فصل دوم لیگ گذشته شد و تحسین همه کارشناسان را برانگیخت؟
استقلال روزهای مبهمی را پیش روی خود میبیند و این وضعیت در حالی آینده این تیم را به مخاطره انداخته که اگر قدری در حفظ بازیکنان فصل پیش مدیریت میشد، اکنون شاهد جدایی 5 بازیکن از ترکیب آبیها نبودیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فرمانده یا بازیساز؟! اسمش را هر چیزی که بگذاریم یک معنی دارد؛ عنصری که در مرکز زمین به شکل بازی استقلال نظم دهد. بازیکنی که گاهی در حال بازیسازی برای مهاجمان باشد (توپ پخش کند) و گاهی در حال کمک به عملیات دفاعی. بعد از جدایی امید ابراهیمی و جباروف عملا استقلال از داشتن بازیکنی با چنین ویژگیهایی محروم شده و یارگیران این باشگاه هم هیچ اقدامی در راستای جذب هافبک طراح نکردهاند؛ شاید هم گزینهای نیست؟! حال ممکن است جای خالی امید ابراهیمی که غالبا بازیکنی با خصوصیات دفاعیتر بود به واسطه حضور فرشید باقری، علی کریمی و یا بعدها روزبه چشمی پر شود اما خلأ سرور جباروف کاملا آشکار است. شاید برخی اعتقاد داشته باشند که فرشید اسماعیلی میتواند چنین ویژگیهایی داشته باشد و در مرکز زمین به بازیکنی محوری بدل شود اما به چند دلیل او فاقد چنین ظرفیتهایی است. شکل بازی اسماعیلی به گونهای است که در گوشها عنصر تاثیرگذارتری است.
اسماعیلی بازیکنی است که اساسا به کنارههای زمین تمایل دارد و نمیتواند در حفظ توپ و یا ارسالهای دقیق پشت مدافعان و حتی زدن ضربات کاشته آنچنان موفق باشد. در بازی نخست دیدیم که اسماعیلی پشت چند ضربه کاشته قرار گرفت اما هیچ یک از این فرصتها حتی خطری 50 درصدی هم روی دروازه پیکان به وجود نیاورد. اسماعیلی فصل قبل اما یکی از بهترینهای استقلال بود که این وضعیت را باید وامدار حضور توأمان ابراهیمی و جباروف در خط میانی استقلال بدانیم. در واقع تا زمانی که این دو بازیکن در استقلال بودند و به قول معروف جنس استقلال جور بود، اسماعیلی هم در مرکز زمین جولان میداد و با بازی باطراوت خود همه را به وجد میآورد اما در استقلال فصل جاری نه خبری از ابراهیمی است و نه جباروف و همه وظایف بازیسازی به دوش بازیکنی افتاده که ظرفیتهای کافی برای برآورده کردن انتظارات را در این پست ندارد.
یکی از دلایلی که موجب شد استقلال در بازی هفته اول مقابل پیکان از پیروزی محروم بماند و نتواند در ایجاد موقعیت به توفیق برسد، فقدان بازیساز یا همان بازیکن محوری بود. گرچه نداشتن مهاجمی در سطح مامه تیام نیز استقلال را آزار داد اما به طور قطع میتوان گفت تیمی که در ایجاد موقعیت موفق نباشد و کار انتقال توپ به خط حمله بدون نقص انجام نشود (ویژگی که در استقلال فصل هفدهم وجود داشت) عملا در رسیدن به دروازه حریف ناکام میماند و این فرصت را میدهد تا دروازه خودش بارها تهدید شود. استقلال شاید از نداشتن تیام لطمههای آنچنانی نبیند اما تردیدی نیست فقدان بازیساز در این فصل استقلال را با مشکلات عدیده مواجه میکند.
بعد از جذب تبریزی ضرورت جذب یک هافبک طراح در استقلال بیش از پیش حس میشود و مشخص نیست که هافبک آلمانی (نیومایر) در آن سطحی باشد که استقلال را به لحاظ حرکتی در مرکز زمین به وضعیتی نزدیک کند که در فصل پیش دیدیم. استقلال فصل پیش به واقع جنسش در همه خطوط جور بود و در نیم فصل دوم به تیمی کامل و بینقص بدل شد. تیمی که هم ابراهیمی با خصوصیات دفاعیتر را در مرکز زمین داشت و هم جباروف را که در بازیسازی بسیار موفق بود. از سویی گاهی اگر استقلال با مشکلاتی در این ناحیه مواجه میشد، از وجود امید نورافکن هم بهره میگرفت اما هیچ یک از این بازیکنان در استقلال لیگ هجدهم نیستند و مضاف بر این دو مامه تیام و مجید حسینی هم استقلال را ترک کردهاند.
ترکیب استقلال در بازی با پیکان ترکیبی جوان شده و متفاوت نسبت به آنچه در هفتههای پایانی لیگ هفدهم دیدیم، بود. تیمی که هرگز هارمونی تیم فصل قبل را نداشت و بدون استراتژی در میدان بازی با پیکان ظاهر شد.
این استقلال تا یافتن بهترین گزینهها برای ترکیب خود هفتههای بسیاری کار دارد و بعید نیست همان سناریویی که در فصول گذشته تکرار شد و آبیها در همین هفتههای آغازین امتیازهایی از دست دادند این بار نیز تکرار شود. آنچه استقلال را در فصول قبل از قهرمانی عقب انداخت همین امتیاز از دست دادنهای هفتههای نخست بود و حالا اگر دوباره همان سناریو تکرار شود آبیها لطمههای بزرگی خواهند دید و ممکن است بار دیگر همان اتفاقات تکرار شود.
بدون شک اگر استقلال 5 بازیکن کلیدی فصل قبل خود را حفظ میکرد و جوانهای تازهکاری هچون روحا... باقری، محمد دانشگر و سجاد آقایی را آرام آرام به ترکیبش فرامیخواند نتیجه بهتری عایدش میشد اما استقلال در مخمصهای گیر افتاده که ناچار است از همین هفتههای ابتدایی با ترکیب و فرم جدید وارد عرصه رقابتهای لیگ برتر شود که مشخص نیست سرنوشت این تیم در لیگ هجدهم چه خواهد شد. استقلال امروز به نقطهای رسیده که با قاطعیت میتوانیم بگوییم هیچ فرمانده یا مرکز ثقلی در مرکز زمین ندارد و شاید همین مساله حیاتی در نهایت موجبات ناکامی استقلال را در فصل هجدهم فراهم آورد.
منبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۹۷۰۴۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۰ماه با علی خطیر؛ هیاهوی بزرگ برای هیچ!
روزنامه اعتماد-صبح روز چهارشنبه روزنامه اعتماد در خبری اختصاصی نوشت «مشخص شده علی خطیر به پایان کار خود در استقلال رسیده» و به زودی برکنار میشود. آخر همان شب خبر اخراج خطیر روی خروجی خبرگزاریها درج شد.
علی خطیر مدیرعاملی که ۱۰ماه قبل با هزار ابهام و سوال به صندلی مدیریتی یکی از دو باشگاه بزرگ کشور رسیده بود بعد از واگذاری سهام باشگاه به هلدینگ خلیجفارس به سمت درهای خروجی باشگاه هدایت شد تا یک دوره پرتنش، پرحاشیه و البته بدون دستاورد به پایان برسد. در ادامه نگاهی گذرا داریم به نقاط عطف کارنامه این مدیر جنجالی.
علی خطیر با پرزنت و حمایت حسین قربانزاده رییس قبلی سازمان خصوصیسازی، پشتیبانی رییس فعلی فدراسیون فوتبال که او را به سمت مشاور خود منصوب کرده بود، حمایت برخی نهادهای خارج از فوتبال به مدیرعاملی استقلال رسید. اولین سوالی که در آن زمان در شبکههای اجتماعی و رسانهها مطرح شد، این بود: مگر خطیر دوتابعیتی نیست؟ پس چطور برخلاف قانون مجلس توانسته جایگاهی چنین مهم را به دست آورد؟ این سوال امروز هم پابرجاست و باید آنهایی که او را به مدیرعاملی استقلال رساندند حتما به آن پاسخ دهند. مشخصا قربانزاده و حمید سجادی وزیر سابق ورزش.
همان موقع بسیاری از کارشناسان و اهالی فوتبال ابهامات دیگری در مورد توان مدیریتی خطیر مطرح کردند: شرایطی که او با آوردن استراماچونی به وجود آورد، درگیریاش با وینفرد شفر، کیروش و علیرضا حقیقی، ماجراهای بازی پرسپولیس و النصر، پروندههای مربوط به باشگاه تراکتور و.
با این حال آنچه این مدیر در پیش از آمدن به باشگاه استقلال رقم زده بود در مقابل دوران ۱۰ماهه او در جمع آبیها داستان دیگری است.
تا به حال سابقه نداشته است که یک مربی فوتبال با مدیرعامل باشگاه از همان روز اول روی دنده لج بیفتد و این اتفاقی است که دقیقا از روز آمدن خطیر در باشگاه استقلال رقم خورد و جواد نکونام مقابل او موضع گرفت. دلیل چنین اتفاقی هم واضح بود هرچند هرگز به صورت رسمی اعلام نشد. منابع خبری میگفتند خطیر نکونام را نمیخواهد و منتظر فرصت است که بتواند گزینه مدنظر خود را به استقلال بیاورد. این مساله در مورد آوردن بازیکنان هم وجود داشت.
مدیرعامل باشگاه قصد داشت بازیکنانی را به تیم اضافه کند، عمدتا خارجی، که نکونام علاقهای به همکاری با آنها نداشت چرا که با توجه به تجربه طولانیمدتش در فوتبال میدانست پشت پرده این نقل و انتقالات احتمالی چیست. وضعیت کارد و پنیر شدن خطیر و نکونام کار را به جایی رساند که عملا تمام تیم از سرمربی تا مربیان و بازیکنان به اضافه هواداران و پیشکسوتان مقابل مدیرعامل و نفرات مدیریتی او در بدنه باشگاه قرار گرفتند و حالا در این دو، سه روز به شکل قابلتوجهی از رفتن خطیر ابراز خوشحالی کردند. اتفاقی کاملا بیسابقه در فوتبال که بعید است تکرار شود. مخصوصا اگر بدانیم حتی مدیران قبلی استقلال و حتی مربیان پیشین این تیم مثل وینفرد شفر هم از رفتن خطیر شادمان شدند!
بررسی کارنامه مدیریتی یک امر آماری و قابل اندازهگیری است و در فوتبال ایران و به خصوص دو باشگاه سرخابی، بیشتر معطوف به یک مورد میشود: اینکه مدیر مورد نظر چقدر پول وارد باشگاه کرده؟
خطیر در وهله اول قراردادی برای چند بازی معدود با شرکتی به نام کاسکو امضا کرد. مشخص نیست نوع نوشتن این قرارداد به چه صورت بوده که این شرکت بدون پرداخت پول کار را به اتمام رساند و هنوز پرونده این ماجرا مفتوح است. مدیرعامل استقلال سپس با یک موبایلفروشی وارد همکاری شد که بعدها مجبور شد به خاطر حواشی لوگوی آن را از روی لباس استقلال بردارد. این هم پروندهای است که احتمالا دردسرهای بزرگی در آینده برای باشگاه خواهد ساخت. وضعیت مالی باشگاه با این شکل قراردادها به سمتی رفت که هم بازیکنان از پرداختیها ناراضی شدند هم پروندههای بدهی باشگاه که از قبل باقی بود روی هوا ماند.
از جمله پرونده شکایت باشگاه سانتاکلارا بابت انتقال محبی. پروندهای که از آبان سال گذشته مفتوح شد و هنوز آن بدهی تسویه نشده. البته مدیران استقلال مدعی بودند بخشی از این بدهی پرداخت شده که آن هم از روی مطالبات استقلال در نزد فیفا بوده است. یعنی مدیرعامل باشگاه موفق نشد پولی برای حل پرونده جور کند. در این بین برخی منابع گزارش دادهاند پرونده شکایت سانتاکلارا از استقلال در بحث گرفتن مجوز حرفهای برای باشگاه مشکل ایجاد خواهد کرد چرا که این بدهی تا موعد مقرر یعنی اوایل فروردین پرداخت نشده بود و هنوز هم پرداخت نشده.
در این مدت حواشی دیگری هم اطراف نام مدیرعامل استقلال مطرح شد از جمله چند بار بحث جعل سند و امضا و داستانهای سقف قرارداد که اتفاقا خود علی خطیر در تدوین قوانین آن نقش داشت و مسائلی از این دست که به هر حال روزهای طولانی تیم را به حاشیه برد. مخصوصا اجبار بازیکنان به کم کردن قرارداد که آنها را حسابی شاکی کرد و شرایط را به سمت عقد قراردادهای غیررسمی پیش برد.
البته مدیرعامل باشگاه تلاش کرد در این ۱۰ماه با برخی اقدامات برای خودش برندسازی کند. نمایشی مفرح با عنوان عقد قرارداد با چند شریک شرق آسیایی برای ساخت استادیوم یکی از این اقدامات بود. آن هم در شرایطی که دولت با همه امکاناتش هنوز در انجام پروژه ساخت استادیوم با مشکل روبهرو است. ملاقاتهای عجیب با سفیر عربستان و شهردار و که و که در راستای همین اقدامات نمایشی بود که امروز مشخص شده نه به کار استقلال میآمدند نه به کار خود شخص مدیرعامل.
حالا علی خطیر رفته! اول از همه باید آنهایی که این مدیر را با آن کارنامه روی صندلی مدیریت باشگاه بزرگ استقلال نشاندند جواب بدهند روی چه حسابی او را انتخاب کردند؟ مرحله بعدی مربوط به مالک جدید باشگاه است؛ آنها باید از این تجربه ۱۰ماهه درس بگیرند و برای انتخاب مدیر اجرایی تیم فارغ از جوسازیها، فشارها و اقدامات رسانهای فردی را انتخاب کنند که تنشهای به اوج رسیده را کاهش بدهد.
به هر حال حتی مدیری کارمندمسلک که فقط اقدامات اجرایی را انجام دهد بهتر از فردی است که نه تنها اقدام مثبتی انجام نمیدهد که درگیری و جنجال را سرلوحه کار خودش قرار میدهد. عقلانیت در پروسه انتخاب مدیر بعدی استقلال آن چیزی است که همه اهالی فوتبال از جمله استقلالیها خواهان آن هستند تا در روزهای بسیار حساس پیش رو شرایط برای قهرمانی باشگاه مهیا شود.