دختر 15 ساله برای تامین مخارج اعتیادش با صیغه مرد غریبه شد و ...
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۰۵۹۴۵۹
به گزارش خرداد، هیچ کس از اعتیادم در مدرسه خبر نداشت تا این که روزی مدیر مدرسه حین کشیدن سیگار مچم را گرفت ...»این ها بخشی از صحبت های لیلا دختری جوان است که در سن 15سالگی فریب خورد و در تله اهریمن گرفتار شد. دختر رنگ پریده بادندان های کدر درباره ماجرای زندگی زنگار بسته اش می گوید: از روزی که آن زن من را در دام اعتیاد گرفتار کرد یک روز خوش در زندگی ام ندیدم و همه چیزم را از دست دادم؛ از غرور و جوانی ام تا درس و مدرسه و آینده ام.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بعد از مدتی آن زن به من گفت که صیغه یک مرد بشوم تا بتواند هزینه های اعتیادم را بدهد . به ناچار این کار را کردم ولی آن مرد فقط شب اول صیغه شدنم آمد و یک انگشتر طلا برایم خرید و دیگر او را ندیدم درحالی که همه عفتم را باخته بودم زندگی نکبت بارم را ادامه دادم...صبح زود قبل از رفتن به مدرسه مواد مصرف می کردم و بعد از آن در مدرسه به دور از چشم ناظم در سرویس سیگار می کشیدم تا کمی از خماری ام کم شود چون مدام سرکلاس چرت می زدم و به همه می گفتم به خاطر شب نشینی و بی خوابی کسل هستم. هیچ کسی از اعتیادم در مدرسه خبر نداشت تا این که روزی مدیر حین کشیدن سیگار مچم را گرفت و بعد از آن بود که خانواده ام متوجه اعتیادم شدند.بعد از این ماجرا مادرش خیلی سعی می کند او را در خانه ترک دهد اما فایده ای نداشت، گذشته از این ها وقتی می بیند حال دخترش بد می شود به خاطر احساس مادرانه اش راه غلط را بر می گزیند و پول مواد دخترش را می دهد تا بیش از آن شاهد ناله و بد حالی جگر گوشه اش نباشد. دختر رنگ به رخسار نمانده می گوید: رفته رفته اعتیادم زیاد شد و دیگر از آن دختر با نشاط خبری نبود.به خاطر خماری لاغر و کج و معوج شده بودم به همین دلیل بعد از اتمام سال تحصیلی به ناچار ترک تحصیل کردم. در واقع عذر من را خواستند چون به یک الگوی ناهنجار برای دانش آموزان در مدرسه تبدیل شده بودم.چند بار در خانه سعی کردم ترک کنم اما دوباره پایم می لغزید و به سوی مواد می رفتم. دختر تنها که به خاطر یک اشتباه از جاده اصلی زندگی خارج شده بود برای مدتی دل به دیار غربت می سپارد و چند صباحی در یکی از شهر های شمالی کشور روزگار می گذراند.او تعریف می کند: دیگر خسته شده بودم چون اطرافم پر از مواد فروش بود و نمی توانستم تصمیم درست بگیرم برای همین کوله بارم را بستم و راهی دیار غربت شدم. روز اول در شهر غریب در صف نانوایی با یک پیرزن آشنا شدم و با خرید چند عدد نان برای او دلش را به دست آوردم و این سرآغاز زندگی دو نفره ما شد. پیر زن که مثل من تنها زندگی می کرد از من خواست تا زمانی که در آن شهر هستم کنار او بمانم.در ازای کارهای خانه مزدی نمی گرفتم و از این که خرج من را می داد و یک سرپناه در اختیارم گذاشته بود راضی بودم. نزدیک به دو سال در کنار پیرزن ماندم و در این مدت به خاطر دوری از دوستانم و محله آلوده مان از بدی ها پاک شدم و کم کم خودم را پیدا کردم.احساس می کردم دوباره همان دختر قبل از آشنا شدن با مواد شده ام و به آینده امیدوار شدم اما حیف که دلتنگی هایم دوباره کار دستم آمد و با تماس های مادرم هوای دیارمان را کردم و دوباره به محله مان بر گشتم.با برگشتنم نزد خانواده دوباره همه چیز از نو شروع شد و بوی مواد مرا تحریک کرد و نتوانستم مقاومت کنم و به سراغ مواد رفتم.بعد از شروع مصرف مواد به شدت از خودم و از همه خسته و بیزار شدم و خودم را دوباره در قفس دیدم. وقتی هر روز منزوی تر شدم تصمیم قطعی ام را گرفتم و از برادرم خواستم من را به کمپ بیاورد تا از قفس دود و اعتیاد رها شوم.
منبع: رکنا برچسب ها: حوادث ، اعتیاد ، صیغه
منبع: خرداد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۰۵۹۴۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(ویدئو) پشت صحنه سکانس جنجالی صیغه شکلاتی
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
منبع: تابناک
tags # پردیس پورعابدینی ، شبکه نمایش خانگی سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟