Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-06@16:16:15 GMT

میزان ازدوج و طلاق در شهرستان مرند کاهش پیدا کرده است

تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۱۰۷۵۶۶

میزان ازدوج و طلاق در شهرستان مرند کاهش پیدا کرده است

به گزارش خبرنگار مهر، نادر دوستعلی ظهر یکشنبه در دومین جلسه ستاد ساماندهی امور جوانان شهرستان ویژه مرند که به مناسبت هفته ازدواج در فرمانداری برگزار شد، با اشاره به اینکه وقایع ازدواج و طلاق در گذشته به صورت دستی ثبت می شد، اظهار داشت: هم اکنون وقایع ازدواج و طلاق به صورت الکترونیکی ثبت و در پایگاه جمعیتی جمع بندی شده و به صورت یکساله آمار آن استخراج می شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی با اشاره به تعداد ازدواج های ثبت شده در شهرستان مرند افزود: در چهار ماهه امسال ۶۹۸ مورد ازدواج در شهرستان مرند ثبت شده است، در حالی که در مدت مشابه سال گذشته ۸۳۵ مورد ثبت شده بود.

رئیس اداره ثبت احوال شهرستان مرند با اشاره به اینکه امسال ازدواج کمتر از ۱۰ سال در شهرستان مرند نداشتیم، عنوان کرد: امسال تعداد ازدواج ۱۰ تا ۱۴ سال در شهرستان مرند ۷۰ مورد بود که ۱۰ درصد ازدواج ها را شامل می شود که در سال گذشته این میزان ۹۱ مورد بود.

ادامه داد: امسال ۲۲۲ مورد ازدواج ۱۵ تا ۱۹ ساله ثبت شد که ۳۱ درصد ازدواج ها را شامل می شود، ازدواج های ۲۰ تا ۲۴ ساله نیز ۱۴۲ مورد بود.

دوستعلی خاطرنشان کرد: در سنین ۳۵ تا ۳۹ سال ۴۵ مورد، سنین ۴۰ تا ۴۴ سال ۱۶ مورد و ۴۵ سن به بالا نیز ۲۴ مورد ازدواج امسال در شهرستان مرند ثبت شد.

وی گفت: سه طلاق بین سنین ۱۰ تا ۱۴ ساله، ۱۹ مورد در سنین ۱۵ تا ۱۹ ساله و ۷ مورد طلاق ۴۵ تا ۴۹ ساله در سال جاری در این شهرستان ثبت شده است.

رئیس اداره ثبت احوال شهرستان مرند تاکید کرد: آمار ازدواج و طلاق در شهرستان مرند نسبت به مدت مشابه سال گذشته در ۴ ماه اول، کاهش پیدا کرده است.

کد خبر 4372502

منبع: مهر

کلیدواژه: ازدواج طلاق مرند روز خبرنگار خبرگزاری مهر بوشهر کرمانشاه گرگان مشهد شهرکرد شیراز یاسوج خطبه های نماز جمعه بیرجند احتکار سانحه تصادف مجلس شورای اسلامی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۱۰۷۵۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش

 

به گزارش تابناک، زن ۳۲ ساله‌ای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعب‌العلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت می‌کرد و ما مشکل مالی نداشتیم.

مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن می‌گفت و با حسرت از گذشته‌اش یاد می‌کرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچ‌گاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خاله‌ام ارتباط بسیار صمیمانه‌ای داشتم تا اینکه عاشق پسرخاله‌ام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان می‌داد و رابطه‌اش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار می‌کرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.

هنوز آخرین سال دبیرستان را می‌گذراندم که روزی مادر و خاله‌ام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری می‌کردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشه‌گیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.

پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است
جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمی‌دهم مگر به شرط...
با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفت‌های مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.

هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. این‌گونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار می‌رفتم و به بخت سیاه خودم می‌گریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمی‌رفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحت‌های اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.

در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبه‌ای ارتباط دارد و به من خیانت می‌کند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمی‌کند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.

با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار می‌دانستم به گونه‌ای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی می‌کرد. من هم اهمیتی نمی‌دادم و دیگر برایم رفتارهایش بی‌معنی بود.

روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخاله‌ام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام می‌دادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.

با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمی‌خواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانت‌های همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت می‌کردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقه‌ای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخاله‌ام می‌دانستم.

حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمده‌ام.

با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسی‌های قانونی و مشاوره‌ای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.

 منبع: خراسان

دیگر خبرها

  • آمار طلاق در دو سال اخیر کاهش یافته است
  • کاهش طلاق در دو سال اخیر/ تدوین دفترچه برای دستگاه‌ها در حوزه آسیب‌های اجتماعی
  • کاهش ازدواج و طلاق در کردستان در سال گذشته
  • کاهش ازدواج و طلاق در کردستان طی سال گذشته
  • غرق‌شدن اعضای یک خانواده در رودخانه نیاتک شهرستان هیرمند
  • (ویدئو) بلاگرها متقلب شدند؛ ماجرای ازدواج پیرزن ۸۵ ساله با پسر ۲۵ ساله در ایران!
  • پیدا شدن جسد مردی با دست‌و‌پا و دهان بسته در رودخانه اردل
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش
  • تفاوت طلاق رجعی و بائن چیست؟
  • عشق شیدا سرمربی سپاهان را شیعه کرد!