سناتور افراطی استرالیا: باید به مهاجرت مسلمانان پایان داد
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۱۷۴۷۷۳
کوالالامپور- ایرنا- یک سناتور افراطی استرالیا در سخنانی تحریک آمیز و نژادپرستانه در سنای این کشور از مردم استرالیا خواست به مساله پرمناقشه مهاجرت مسلمانان و غیرانگلیسی زبان ها به این کشور پایان دهند.
به گزارش روزپنجشنبه ایرنا از رسانه های استرالیایی، ' فریسر آنینگ ' Fraser Anning عضو پیشین حزب افراط گرای ملی و عضو کنونی حزب کاترز استرالیا،در سنای این کشور گفت: مردم استرالیا باید به این سوال پاسخ دهند که آیا می خواهند مسلمان ها و غیر انگلیسی زبان ها از جهان سوم به این کشور مهاجرت کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: ممکن است استرالیایی ها بخواهند با بازگشت به سیاست 'استرالیای سفید' ، فقط از اروپا مهاجر بپذیرند.
رسانه ها گزارش دادند ، اظهارات این سناتور ناشی از دیدگاه های نژادپرستانه کنونی در دولت مالکوم ترنبول نشات می گیرد.
این سناتور استرالیایی با تقویت اسلام هراسی در این کشور ادعا کرد: بیشترین آمار جرایم و تهدیدات تروریستی در میان مهاجران استرالیا مرتبط با مسلمانانی است که از کشورهای مختلف در استرالیا زندگی می کنند.
آنینگ همچنین مدعی شد : اکثر مسلمانان استرالیا به دلیل سالمندی کار نمی کنند و مسلمانان در دو ایالت نیوساوت ولز و ویکتوریا سه برابر دیگران به دلیل جرایم مختلف محکومیت داشته اند.
وی گفت همه مسلمانان تروریست نیستند اما ما گروههای تروریست مسلمان از آفریقا و گروههای تروریست وابسته به داعش دراین کشور داریم.
این سناتور افراطی در این سخنرانی تحریک آمیز ادامه داد ک چرا کسی باید بخواهد که افراد بیشتری از آنها وارد استرالیا شود و این کشور باید به موقعیتی برسد که مهاجران تازه وارد به این کشور تا 5 سال در زمره دریافت خدمات رفاهی از دولت قرار نگیرند.
دولت ترنبول در 5 سال اخیر شدیدترین قوانین را علیه مهاجران غیرقانونی که وارد مرزهای این کشور شدند اعمال کرده و چند هزار نفر از آنها را در اردوگاه ها و بازداشتگاه های دسته جمعی از جمله مانوس و نائورو بدون هر گونه محاکمه قانونی نگه داشته است.
طبق سیاست 'استرالیای سفید' که از سال 1901 تا پایان دهه 1960 در این کشور به اجرا گذاشته شد،مهاجرت افراد غیر اروپایی به این کشور اقیانوسیه بسیار محدود شد.
شورای حقوق بشر سازمان ملل تاکنون چندین بار اقدام استرالیا در بازداشت و زندانی کردن مهاجران غیرقانونی در بازداشتگاه های این کشور را محکوم کرده است.
این ارگان سازمان ملل باصدور بیانیه ای انتقادی علیه استرالیا گزارش داد: برخی از این مهاجران غیرقانونی حدود 9 سال است که در بازداشتگاه های استرالیا به صورت غیرقانونی بدون هیچ اتهامی در زندان به سرمی برند.
کارگروه بازداشت های خودسرانه، یکی از ارگان های اصلی این شوراست که موارد مرتبط با بازداشت های غیرقانونی را به شورای حقوق بشر سازمان ملل گزارش می کند.
این کارگروه از سال 2017 تاکنون 5 گزارش انتقادی در موارد بازداشت های نامحدود مهاجران غیرقانونی و پناهجویان در بازداشتگاه های استرالیا منتشر کرده است.
این شورا در این گزارش ها به طور مستمر بازداشت های نامحدود این مهاجران توسط استرالیا را غیرقانونی اعلام و آن را محکوم کرده است.
در تمامی این گزارش ها از استرالیا خواسته شده است تا مردان بازداشت شده را بلافاصله آزاد کند و به آنها به منظور جبران خسارت و بازداشت غیرقانونی غرامت بپردازد.
با این وجود هیچ یک از این مردان که در رده سنی 29 تا 45 سال هستند، آزاد نشده و همچنان در زندان های استرالیا به صورت غیرقانونی به سر می بردند.
آساق*1599 **1917
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي استراليا مسلمانان مهاجران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۱۷۴۷۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشیمانم!
مهاجرتهای ناموفق هنرمندان و سلبریتیها، سابقهای نسبتا طولانی دارد. در اواسط دهه نود، گروهی از هنرمندان درجه دو و سه عرصه بازیگری با هدف رشد حرفهای، به کشورهای دیگر- بالاخص ترکیه - مهاجرت کردند. مهاجرتهایی که اغلب با شکست مواجه شد و تقریبا تمامی این افراد یا به کشور بازگشتند و یا پیشه هنری خود را به فراموشی سپردند و به زندگی در قالب یک شهروند عادی خو گرفتند.
به گزارش ایسنا، در پی انتشار مصاحبه یک شبکه فارسی زبان معاند با بازیگر ایرانی مهاجر و ابراز ندامت وی، روزنامه صبح نو در مطلبی درباره این موضوع نوشت: پس از وقایع سال ۱۴۰۱ اما گروه دیگری از هنرمندان، با تصمیماتی شتابزده، مهاجرت را به مثابه یک تصمیم احساسی در دستور کار قرار دادند و اکنون پس از گذشت زمانی کوتاه، اخباری از ندامت در گفتار اغلب ایشان به گوش میرسد. اخیرا صحبتهای اشکان خطیبی درباره مهاجرت، خبرساز شده که به همین بهانه، نگاهی به مسأله مهاجرت هنرمندان ایرانی داریم.
مقوله مهاجرت در ایران به یک بحران عمومی تبدیل شده است و بررسی آن، از دو منظر فردی و اجتماعی گستره وسیعی از نکات عبرتآموز را در بر میگیرد. از منظر فردی، لزوم پرهیز از نگاه فانتزی به مقوله مهاجرت، بسیار حائز اهمیت است؛ به این معنا که زندگی در خارج از مرزهای ایران، الزاما به معنای رستگاری و جهش طبقاتی نخواهد بود. رواج غربزدگی در ایران، طی سالهای اخیر به شکلگیری یک تصویر رؤیایی از مهاجرت دامن زده است. علاوه بر این، بخش زیادی از تجربه مهاجرتکنندگان هم علنی نمیشود و به گوش مردم نمیرسد. با این همه، مروری بر وضعیت هنرمندان پس از مهاجرت، برخی از زوایای پنهان این موضوع را روشن خواهد کرد.
اساسا هنرمندان، اعضای صنفی هستند که پس از مهاجرت، بیشتر از سایر مشاغل، در معرض اضمحلال قرار میگیرند. کار هنرمند خلق اثر هنری است و خلاقیت در بافت جامعه شکل میگیرد. هنرمندی که در میانسالی جامعه خود را تغییر میدهد، از یک سو ارتباط با فرهنگ عمومی کشور خود را از دست میدهد و از سوی دیگر نمیتواند بهعنوان یک هنرمند خلاق در کشور مقصد پذیرفته شود. علاوه بر این، جامعه مخاطبان یک هنرمند نیز پس از مهاجرت بسیار محدودتر میشود و از همین رو است که اغلب هنرمندان، مدتی پس از مهاجرت، ابراز تمایل به بازگشت میکنند.
مورد اخیر مصاحبه اشکان خطیبی، از مهمترین نمونههای فرجام مهاجرتهای عجولانه هنرمندان است. محتوای این مصاحبه، چیزی شبیه به یک کمدی تلخ است. دو سال قبل، اغتشاشاتی در ایران رخ داد و گروهی از سلبریتیها که فکر میکردند گروهی از مردم میتوانند معادلات سیاسی و اجتماعی را، با توسل به اعمال خشونتآمیز، تغییر دهند، خودشان زودتر از همه، تصمیم به ترک کشوری گرفتند که میخواستند شرایط آن را برای زندگی بهتر از نظر خودشان فراهم کنند.. اشکان خطیبی هم با این امید که بتواند با خیال راحت و از طریق فعالیت در فضای مجازی، در آتش ناآرامیهای داخل ایران بدمد، حالا خودش را در بنبستی گرفتار میبیند که حتی ممکن بوده از کشوری که در آن ساکن است هم دیپورت شود. خطیبی در میانههای حرفهایش، تلویحا میپذیرد که تحت تاثیر جنگهای روانی قرار گرفته و شاید بهتر بود برای مهاجرت و حضور در برخی جمعهای خارج از کشور، قدری بیشتر خویشتنداری میکرد. مروری بر صحبتهای این بازیگر نشان میدهد که وی روزگار خوبی را سپری نمیکند و این در حالی است که خطیبی در ایران، علاوه بر بازیگری و اجرا، مسئولیتهای فرهنگی و مدیریتی را هم بر عهده داشت که خودش آنها را، با لحنی حسرتبار، مرور میکند.
جمله مهم اشکان خطیبی در این مصاحبه این است: «خودم پشت پا زدم به همه چیز». همین جمله، به وضوح ندامت و پشیمانی را در کلام این بازیگر را هویدا میکند.
مهمتر از به خطر افتادن موقعیت شغلی و وضعیت اقتصادی هنرمندان پس از مهاجرت، به خطر افتادن سلامت روانی ایشان است. هنرمندی که یک جامعه بزرگ چند ۱۰ میلیونی از مخاطبان و چرخه ارتباطات چند ۱۰ هزار نفری همصنفان خود را با جامعهای بسیار محدود تاخت میزند، قبل از هر چیز، درگیر نوعی بحران عدم توجه و به دنبال آن بروز نشانههای افسردگی میشود؛ چیزی که در لحن اشکان خطیبی هم کاملا هویداست، هرچند که او هنوز هم سعی دارد وضعیت را به شکلی دوپهلو توجیه و خودش را قربانی یک شرایط ناخواسته معرفی کند.
خبرهایی که از وضعیت ارژنگ امیرفضلی، دیگر بازیگر مهاجرت کرده مخابره میشود نیز حاکی از چیزی بهتر از این نیست. ریحانه پارسا، حمید فرخنژاد، مزدک میرزایی، مهناز افشار، برزو ارجمند، احسان کرمی و تعداد دیگری از هنرمندان و سلبریتیهایی که مهاجرت کردهاند هم به هر بهانهای، درباره آنچه با مهاجرتشان از دست دادهاند، حرف میزنند و آرزو میکنند که بتوانند به کشور بازگردند. کیست که نداند امثال فرخنژاد و افشار، وقتی که در ایران بودند، تا چه حد میتوانستند از مواهب توجه عمومی بهرهمند باشند. حمید فرخنژاد در مصاحبهای به صراحت اعلام کرد که قبل از مهاجرت برنامه کاریاش تا یک سال آینده بسته شده بوده؛ اما در این مدتی که از مهاجرتش میگذرد، حتی امکان بازی در یک نقش فرعی سینمایی را هم به دست نیاورده است. مهناز افشار نیز که در ایران جز به بازی در نقش اول راضی نمیشد، تقریبا بازیگری را به دست فراموشی سپرده است. این وضعیت، حتی شامل حال خوانندگان و هنرمندانی که دههها از مهاجرتشان میگذرد نیز میشود. مروری بر واکنشهای خوانندههای لسآنجلسی، حسرت کار کردن در ایران را بازنمایی میکند و تقریبا هیچیک از ایشان، نسبت به بازگشت به کشور، چیزی جز اشتیاق از خود نشان نمیدهند. وضعیت پیش آمده برای هنرمندانی که با خراب کردن پلهای پشت سرشان، مسیر بهشت خیالی غرب را در پیش گرفتند، میتواند چراغ راهی برای سایر هنرمندان باشد تا فراموش نکنند که تمام هویت ایشان در گرو توجه جامعه کثیر مخاطبان ایرانی و امکان کار کردن در داخل مرزهای این کشور است.
انتهای پیام