محسن اسماعیلی: حاکم مسئول حفظ اتحاد عملی جامعه است؛ نه مسئول یکسان سازی اجباری نظرها
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۱۹۵۴۸۰
سیاست > احزاب و شخصیتها - دکتر محسن اسماعیلی در آخرین جلسه از سلسله جلسات شرح نهج البلاغه به موضوع تنازعات در جامعه پرداخت. مشروح این جلسه را می خوانید.
گام اول و دوم برای مدیریت اختلاف در جامعه دعوت به تفاهم و گفت و گو و سپس مدارا و تحمل نظر مخالف است، اما اگر نه دعوت و نه مدارا موثر واقع نشد، باز هم نباید اختلاف را دستمایه نزاع و عداوت ساخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گام سوم: ارجاع تنازع به ولیّ امر
اما معلوم است که کتاب و سنّت به خودی خود قادر به حل مشکل نیستند؛ زیرا باز هم ممکن است هر کس نظر خودش را مطابق نظر آنها شمارد و بر دامنه اختلاف و تنازع افزوده شود. پس باید به مفسّر رسمی کتاب و سنت مراجعه کرد و قرائت و برداشت او را فصل الخطاب قرار داد؛ مفسری که از سوی خدا تعیین شده و سخنش حجّت است؛ یعنی پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله. وقتی هم که او نبود، جانشینان او یعنی امامان معصوم علیهم السلام که اولوالامر و صاحب اختیار هستند، و در زمان غیبت نیز مجتهدان جامع الشرایطی که ولایت امر را بر عهده دارند.
مرجع حل تنازع در قرآن
آیات 59 تا 65 سوره نساء یکی از روشن ترین مستندات وجوب رجوع به حاکم مشروع الهی به هنگام تنازع است. قرآن در این آیات، ابتدا می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّسُولِ».
از «فَإِن تَنَازَعْتُمْ» معلوم می شود که موضوع این آیه تنازع است نه تفاوت. می فرماید: اگر درباره چیزی نزاع پیدا کردید، برای حل آن به خدا و پیامبر مراجعه کنید؛ نه اینکه در باره هرچه تفاوت نظر داشتید، فکر خود را تعطیل و تحلیل خود را کنار بگذارید و ببینید آنها چه می گویند. حاکم مسئول جلوگیری از تنازع و حفظ اتحاد و انسجام عملی جامعه است نه مسئول یکسان سازی اجباری افکار و سلیقه ها.
تنازع های احتمالی در جامعه اسلامی بر دو نوع است؛ گاهی راجع به احکام شرع است و گاهی راجع به موضوعات روزمره اجتماعی. گاهی مثلاً نمی دانند که فلان چیز حلال است یا حرام؟ جهاد با بغات واجب است یا نه؟ گاهی هم مثلاً نمی دانند که فلان گروه باغی محسوب می شوند یا نه؟ یا قتال با فلان گروه باغی در این زمان واجب است یا نه؟
برای دفع تنازع نوع نخست باید به خدا مراجعه و از امر او اطاعت کرد، و برای دفع تنازع نوع دوم به رسول و اولوالامر که از جانب خدا مسئول اداره جامعه هستند. دلیل تکرار امر به اطاعت نیز همین است.
قرآن ابتدا دستور می دهد که مدعیان ایمان باید اطاعت از هر دو نوع حکم را بر خود واجب بدانند. سپس به این پرسش احتمالی پاسخ می دهد که اگر در خود این احکام تنازع شد، چه باید کرد؟
می فرماید: «فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّسُولِ». مراجعه به خدا، یعنی مراجعه به کتاب خدا و مفسران رسمی آن که باز هم رسول و اولواالامر خواهند بود. سپس با لحن تهدیدآمیزی می افزاید: اگر واقعاً ایمان به خدا و قیامت دارید وظیفه شما این است و عمل به این فرمول نیز به سود خود شماست.
قرآن دستور می دهد: به هنگام پیدایش تنازع به کسی مراجعه کنید که حجت خدا بر شماست؛ و نه هیچ کس دیگری! زیرا هر کس دیگری جز او طاغوت است. لذا در آیه بعد می فرماید:« آیا به کسانی که گمان می کنند به آنچه بر تو و پیش از تو نازل شده ایمان آورده اند، ننگریستی که می خواهند در موارد نزاع و اختلافشان داوری و محاکمه نزد طاغوت برند؟ »
یعنی آنانکه به هنگام تنازع رو به غیر حجت خدا می آورند، « خیال می کنند » که ایمان دارند (يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا)، ولذا در آیات بعد چنین کسانی را منافق می نامد و در پایان تصریح می کند که وجوب ارجاع تنازع به مرجعی که مقرر شده، مقتضا و نشانه ایمان واقعی است:« فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا».
مرجع حل تنازع در نهج البلاغه
امیرمومنان صلوات الله علیه نیز در دو جای نهج البلاغه به این آیات شریفه استناد و البته مفاد آنها را تفسیر و تبیین فرموده اند. ایشان به مالک اشتر نوشته اند: «در كارهاى مهم و دشوار و شبهه آميز ( که منشأ اختلاف و تنازع می شوند)، به خدا و رسولش رجوع كن؛ زيرا خداى تعالى به قومى كه دوستدار هدايتشان بود، گفته است: اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا اطاعت كنيد و از رسول و الوالامر خويش فرمان بريد و چون در امرى اختلاف كرديد اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد به خدا و پيامبر رجوع كنيد. «فَالرَّدُّ إِلَى اللهِ الاَْخْذُ بِمُحْکَمِ کِتَابِهِ، وَالرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ الاَْخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَيْرِ الْمُفَرِّقَةِ»؛ رجوع به خدا، گرفتن محكمات كتاب اوست و رجوع به رسول، گرفتن سنت جامع اوست؛ سنتى كه مسلمانان را گرد مى آورد و پراكنده نمى سازد.
این عبارت هم دو جور ترجمه و تفسیر شده است؛ یکی اینکه اخذ به سنت رسول موجب اجتماع و اتحاد است نه تفرقه. دیگر اینکه صفت سنت باشد؛ یعنی رجوع به سنتی که همه بر آن اتفاق نظر دارند؛ نه سنت هایی که مورد اختلاف نظر است.
جای دیگری که حضرت به این آیه استناد کرده اند، در پاسخ به خوارج است. آنان که خود عامل پذیرش اصل حکمیت و شخص حَکَم بودند، حالا به آن بزرگوار اعتراض می کردند که چرا شما حکميّت آن دو نفر را در اين مسأله مهم دينى پذيرفتيد؛ در حالى که حَکَم فقط خدا و کتاب خداست.
امام در پاسخ آنان فرمود: کتاب خدا که سخن نمی گوید، بالاخره کسی باید از جانب آن سخن بگوید و حُکم آن را تبیین کند:« ما افراد را حَکَم قرار نداديم، بلکه فقط قرآن را به حکميّت برگزيديم، ولى قرآن خطوطى است که در ميان دو جلد قرار گرفته و سخن نمى گويد، بلکه نيازمند به ترجمان است، و تنها انسانها مى توانند از آن سخن بگويند. بنابراين هنگامى که آن قوم ما را دعوت کردند که قرآن ميان ما و آنها حَکم باشد، ما گروهى نبوديم که به کتاب خداوند سبحان پشت کنيم؛ در حالى که مى فرمايد : اگر در چيزى تنازع کرديد آن را به خدا و رسولش باز گردانيد.»
اما معنای رجوع به کتاب و سنت چیست؟ فرمود:« فَرَدُّهُ إِلَى اللَّهِ أَنْ نَحْكُمَ بِكِتَابِهِ وَ رَدُّهُ إِلَى الرَّسُولِ أَنْ نَأْخُذَ بِسُنَّتِهِ»؛ باز گرداندن به خدا، اين است که به کتابش حُکم کنيم و ارجاع به رسول الله صلى الله عليه وآله، اين است که به سنتش عمل نماييم.
پس تعیین اشخاصی که البته تحمیل شدند، مستند به این آیه قرآن بود و اگر درست عمل می کردند حرفی نبود: «اگر درباره کتاب خدا، به درستى حُکم شود ما سزاوارترين مردم به پذيرش آن هستيم و اگر به سنت پيامبر حُکم شود ما نيز از همه شايسته تر و سزاوارتريم که به سنت او عمل نماييم.»
2929
کلید واژهها : امام علی(ع) - قرآن - تفسیر قرآن -
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: امام علی ع قرآن تفسیر قرآن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۱۹۵۴۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پدر، مادر، ما متهمیم ...
وقتی در اتوبوس انسانهایی را میبینی که بعد از دوران پرتلاطم کرونا علیرغم مریضی هنوز با ماسک و دستمال بیگانهاند و با عدم رعایت خود دهها نفر را در این شرایط سخت درگیر بیماری میکنند ، وقتی در کوچه تنگ ، با ماشین کنار میکشی تا ماشین روبرو بدون دردسر عبور کند و در ادامه نگاه طلبکارانه را دشت میکنی، وقتی در جشن چهارشنبهسوری ،به جای آتش بازی و جشن و شادی و استفاده از وسایل امن امروزی با مواد محترقه وحشتناک و خطرناک جشن تاریخی با فوت بیش از ۲۰ نفر و مشکلات بیمارستانی بیش از ۲۰۰۰ نفر را نظاره می کنی ، وقتی در عصر حاضر هنوز بنا به عدم رعایت بدیهیات و اصول اولیه بهداشت فردی باید با بوی نامطبوع و کثیفی بسوزی و بسازی ، وقتی در زندگی امروزی هنوز اصول اولیه آپارتمان نشینی را جانیفتاده میبینی ، وقتی توانایی و درک و فهم مردم از روابط متقابل در تمامی نقشها را در مرز فاجعه رصد میکنی ، وقتی آمارهای فرهنگی ، اجتماعی را به گِل نشسته میبینی ، وقتی ...
چندیست به رفتار و کردار عموم مردم بیشتر حساس و دقیق شدهام و گویی هرچه بیشتر دقیق میشوم عمق دردناک ماجرا بیشتر هویدا میشود.
آنچه میبینم چیزی جز زوال فرهنگی نیست. دیگر کار از معضلات بزرگ فرهنگی گذشته، مشکلات به عدم رعایت سطوح ابتدایی فرهنگ رسیده.هرچند دیدن این زوال در جامعه ایی که کتاب در آن تبدیل به کالای لوکس شود و خرید کتاب فراموش شود و لیست کتاب های پرفروشش هم بنا به محتوای کتاب برق شوقی در چشمت نمی اندازد، جامعه ایی که پرفروش ترین فیلمهایش فیلم های کمدی دم دستی هستند و فیلم های اخلاقی و فرهنگی حوصله دیده شدن نمی یابند ، جامعه ایی که کافه هایش از پاتوق بحث های روشنفکری به پاتوق بازی های مافیایی تغییر جهت داده ، جامعه ایی که از زنگ هنر و فرهنگ در ساختار آموزشی اش چیزی جز اسمی نمادین باقی نمانده ، جامعه ایی که اساتید دانشگاهی که الگوهای جذاب سنین جوانی هستند از تهی سرشار شده و چیزی به تعداد انگشتان دست از آنها باقی نمانده، جامعه ایی که رسانه اش خوراک فرهنگی تزریق نمی کند و بنا به شکاف عمیق کارسازی اش را از دست داده پیش بینی این وضعیت چندان عجیب نبوده و نیست.
قطعا نگاه ایده آل گرایانه ندارم و می دانم در هر جامعه ایی (حتی جوامع پیشرفته فرهنگی) هم فیلم های کمدی و تفریحات سرگرم کننده طرفداران خودش را دارد و همچنین آگاهم که بخشی از این تغییرات حاصل مناسبات و اقتضائات زندگی امروزه است اما صحبت از تناسب و تعادل است. وقتی تناسب و تعادل به کلی برهم خورد و فیلمها و صفحات و تفریحات دم دستی و سطحی فاصله ی کیلومتری با موارد تحلیلی و قابل تامل و فاخر می یابد نتیجه متفاوت و غم انگیز می شود.
آری، در هر جامعهایی حاکمیت و دولت با فرهنگسازی از طریق دو ابزار قدرتمند رسانه و فضای آموزشی که در دستانش است نقش اساسی ایفا می کند و برکمتر کسی پوشیده نیست که فرهنگسازی در وهله اول وظیفه دولت و حاکمیت است تا با ابزارهای قدرتمندش فرهنگ سازی کند و جهت دهد و در ادامه نیز خانواده. اما وقتی در ساختار کلان این هدف را کم رنگ وکارکرد تاثیرگذاری اش را کم رمق می یابی، یا جهت دهی اش را جهت دهی مناسب تحلیل نمیکنی و خانواده را نیز به عنوان بازیگر فعال بعدی، به دلیل حضور در همین بستر اقتصادی فرهنگی در اکثر موارد غیرموثر و پیرو می یابی چه باید کرد؟
آیا باید ایستاد و این سقوط دهشتناک را نظاره کرد ؟ آیا همچون اقتصاد و ... کاری از دستمان برنمی آید؟
نقش افراد (به ویژه بنا به فراگیر شدن فضای مجازی ) در ریز موارد چه می شود؟
در این خصوص شاید نتوان در بُعد کلان کاری کرد و این فرصت بنا به موارد گفته شده در حیطه و توان ما نباشد یا در نگاه بدبینانه تر از دست رفته باشد و فرآیندی جدی تر و قوی تر و متفاوت تر برای احیایش نیاز باشد ، اما در خصوص ریز موارد و خرده فرهنگها نقش افراد کمرنگ نیست
اینکه در رانندگی اینچنینیم، اینکه بدیهیات بهداشتی اولیه را نمی دانیم، اینکه موارد ابتدایی آداب و معاشرت را بلد نیستیم ،اینکه با هنر رابطه نا آشناییم ، پای چیزی بیش از کمکاری دولت و حاکمیت در میان است..
به نظرم برخلاف اقتصاد و سیاست های کلان سیاسی که نمیتوان در بعد فردی چندان کارساز بود، در بحث فرهنگی شاید بتوان تلنگر و جریانی ایجاد کرد. جریانی هرچند کوچک.
شاید در عصری که فضای مجازی محرومیت و محدودیت های دانستن و یادگیری را از بین برده و از طرفی هر صفحه مجازی خودش نقش یک بیلبورد را ایفا می کند ،عضویت در گروههای منتشر کننده مطالب مفید ، خواندن و بازنشر تلنگرهای فرهنگی در فضاهای مجازی مان می تواند خود به خود نقش موثری در بیداری ما و در ادامه، جامعه ایجاد کند. باید از فضای مجازی نه فقط در جهت خرید وسرگرمی و پُرکردن اوقات فراغت که گاها برای دِین فرهنگی مان بهره ببریم.
باید آستین ها را بالا زد، زوال فرهنگی با سرعتی عجیب در حال پیشروی ست . معضلی که تحملش از زوال اقتصادی و سیاسی به مراتب سخت تر است چرا که اگر دلخوشی و تکیه گاه فرهنگی مان هم از دست دهیم، تحمل بار اقتصادی ،سیاسی دیگر غیرممکن خواهد بود.
پس، از آنچه داریم برای آنچه میتوانیم اصلاحش کنیم نهایت استفاده را ببریم.
همرفیق ،همشهری، همکار و هم میهنی عزیز ، حداقل با رعایت موارد اولیه فرهنگی و اضافه کردن چند پیجِ خوب ادبی، روانشناسی ، تحلیلی و اندیشه ایی به صفحات مورد علاقه خود و اضافه کردن عادت مطالعه روزنامه و کتاب خوب چرخه زوال فرهنگی را به سهم خود بشکن و در سال جدید از فضای مجازی ،درکنار استفاده کاری یا پُر کردن اوقات فراغت برای خواندن ، تامل کردن ،تغییر کردن و در ادامه بازنشر مسائل فرهنگی برای استفاده دیگر دوستان بهره ببر . ساده ترین و کمترین کارهایی که بدون هزینه یا با حداقلی ترین هزینه می توانیم انجام دهیم و جای هیچ بهانه جویی در آن نیست.
قصد شعار دهی های کلیشه ایی ندارم اما چاره ایی نیست، تا دیرنشده خانه تکانی فرهنگی کنیم و برای نجات تتمه بارقه های سوسو زننده فرهنگی بکوشیم.
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
*فعال اجتماعی
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903032