Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری میزان- دارنده مدال طلا ووشوی بازی های آسیایی جاکارتا گفت: در این ١٢سال که قهرمان شدم سه ماه هم استراحت نداشتم.

به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری میزان به اندونزی، محسن محمدسیفی در خصوص کسب مدال طلا در بازی‌های آسیایی جاکارتا گفت: ووشو برای چین است. با برنامه‌ریزی که از قبل داشتیم توانستم خیلی راحت ووشوکار چینی را در دو راند شکست دهم و برای سومین دوره قهرمان بازی‌ها شوم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی تصریح کرد: من در سه دوره بازی‌های آسیایی در سه وزن مختلف مبارزه کردم و خدا را شاکرم در هر سه وزن طلا گرفتم. در این ١٢سال که قهرمان شدم سه ماه هم استراحت نداشتم.

سیفی افزود: از همه ملت تشکر می‌کنم. می‌دانم دعا‌ی آنها همیشه بدرقه راه ما بوده است. از خانواده‌ام به خصوص همسرم هم تشکر می‌کنم که نبودن‌هایم را تحمل کردند. آنها زحمات زیادی برای من کشیدند و خدا را شکر توانستم با کسب مدال طلا، گوشه‌ای از زحمات آن‌ها را جبران کنم.

وی در پایان گفت: این مدالم را به همسرم تقدیم می‌کنم.

انتهای پیام/

منبع: خبرگزاری میزان

کلیدواژه: محسن محمدسیفی جاکارتا بازی های آسیایی ووشو بازی های آسیایی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۲۷۴۸۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و...

به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۹ ساله که مدعی بود فریب مردی شیطان‌صفت را خورده است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: پاییز سال ۸۷ بود که به همراه مادرم سوار خودروی شخصی مسافربر شدیم. بین راه راننده که مدام از آینه جلو به من نگاه می‌کرد ناگهان روی ترمز کوبید و مرا از مادرم خواستگاری کرد. من هم که آن زمان جوانی خام و بی‌تجربه بودم با این رفتار راننده بلافاصله عاشق شدم و به طور پنهانی با او ارتباط برقرارکردم.

من و حامد در نهایت با هم ازدواج کردیم ولی خیلی زود متوجه شدم او دست بزن دارد و با هر بهانه کوچکی مرا کتک می‌زد. با وجود این چاره‌ای جز سوختن و ساختن نداشتم چراکه وضعیت اقتصادی خانواده‌ام بسیار ضعیف بود و نمی‌توانستم دوباره به خانه پدرم بازگردم.

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است

حامد شب‌ها دیر به خانه می‌آمد و درگیر مواد افیونی هم شده بود. حالا دیگر نه‌تنها هیچ‌گونه عشق و محبتی بین ما وجود نداشت، بلکه او نمی‌توانست مخارج زندگی را هم تامین کند. در این شرایط پسرم نیز به دنیا آمد و من برای هزینه‌های پزشکی و مخارج روزانه دچار مشکل شده بودم. به همین دلیل دیگر چاره‌ای جز طلاق برایم باقی نماند و مجبور شدم پسرم را به پدرش بسپارم و از او جدا شوم.

وقتی به خانه پدرم برگشتم، هیچ‌گونه حمایت مالی نداشتم. این بود که به یکی از شرکت‌های خدماتی و نظافتی مراجعه کردم و آنها مرا برای نگهداری از یک زن کهنسال معرفی کردند. در همین روزها مادرم به دلیل ابتلا به بیماری کرونا جان سپرد و یک سال بعد هم پدرم را به دلیل کهولت سن از دست دادم.

در شرایط اسفباری قرار گرفته بودم که پسر بزرگ پیرزن پیشنهاد کرد در خانه آنها سکونت داشته باشم و به طور شبانه‌روزی از مادرش پرستاری کنم. من هم خیلی زود پیشنهادش را پذیرفتم، ولی او چند روز بعد از من خواست برای آن که در منزل آنها راحت باشم، به عقد موقت او دربیایم. با آنکه یعقوب همسر و فرزند داشت، به ناچار پذیرفتم تا سرپناهی برای خودم داشته باشم. اما ۳ ماه بعد از این ماجرا پیرزن فوت کرد و فرزندانش نیز منزل ارثیه‌ای را فروختند.

در این وضعیت من دست به دامان یعقوب شدم و از او خواستم خانه‌ای برای من اجاره کند تا با هم زندگی کنیم. اما او مرا به همراه لوازم شخصیم از خانه بیرون انداخت و مدعی شد مدت زمان عقد موقت به پایان رسیده است و دیگر هیچ تعهدی به من ندارد.

دیگر تنهاتر از همیشه بودم و جا و مکانی هم برای زندگی نداشتم. این بود که به یکی از پارک‌های مشهد رفتم تا شب را در آن جا سپری کنم. در همین حال مردی به من نزدیک شد و ادعا کرد مکانی برای اقامت شبانه من دارد. من هم به خاطر نادانی و غفلت پیشنهادش را پذیرفتم و سوار خودرویش شدم تا به خانه او بروم ولی آن مرد مرا از یک جاده خاکی به بیابان‌های حاشیه شهر برد و قصد تعرض به مرا داشت که تصمیم گرفتم فرار کنم ولی او خودرو را خاموش کرد و با گرفتن کیف و لوازم شخصیم مرا در تاریکی شب در بیابان‌ها رها کرد و گریخت.

من هم نتوانستم به خاطر تاریکی هوا شماره پلاک خودرو را یادداشت کنم. مدتی در کنار جاده سرگردان بودم تا اینکه خودرویی از راه رسید و خانواده‌ای مرا سوار کردند و به شهر آوردند. اکنون نیز به کلانتری آمده‌ام تا از آن مرد شیطان‌صفت شکایت کنم.

با صدور دستوری از سوی سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) تحقیقات پلیس درباره ادعاهای این زن جوان آغاز شد.

کد خبر 849567 برچسب‌ها خبر مهم سارق - سرقت ازدواج - طلاق حوادث ایران

دیگر خبرها

  • نکونام: بازیکنان پرسپولیس را کنار تیم ما بگذارید بعد قضاوت کنید
  • فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و...
  • به دنبال طلای بازی‌های آسیایی هستم/ رکورد ایران را جا به جا کردم
  • احمدی: هدفم این است دو طلا کسب کنم / قبل از اینکه ارزش پول پایین بیاید هرچه سریعتر پاداش را بدهند +فیلم
  • خاکپو: این ضربه سر تقدیم به پسرم
  • صحن شورای شهر اصفهان به صحنه‌ تقدیر و تجلیل از معلمان و قهرمان ورزشی تبدیل شد
  • کسب نخستین مدال تاریخ بوکس آذربایجان شرقی توسط ورزشکار مراغه‌ای
  • نخستین مدال تاریخ بوکس آذربایجان شرقی برگردن ورزشکار مراغه‌ای
  • وقتی مسی را تعویض کردم، خبر از عواقبش نداشتم!
  • عکس| ایرانی‌ها در اولین فینال آسیایی بعد از فغانی