روحانی نسبت به دوره قبل گامهای بزرگتر و قویتری برداشته است
تاریخ انتشار: ۵ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۳۳۴۵۵۴
به گزارش ایلنا، در نگاهی به یک و سال اندی که از دور دوم روی کار آمدن دولت حسن روحانی گذشته، میتوان این نتیجه را گرفت که این دولت توانسته است با مشکلات و مسائلی که از دولتهای قبل به او رسیده بود - ازجمله در بحث سیاست خارجه و مهار تورم- توفیقات خوبی داشته باشد. اگرچه مردم انتظار داشتند که در دور دوم، دولت با برنامهریزی و استراتژی قویتر و روشنتر پا به عرصه عمل بگذارد و اقدامات بنیادی و اساسی که در دولت اول انجام داده و زیرساختش را بناکرده، به نتیجه برساند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینکه دولت آمریکا یکجانبه و برخلاف معاهدات بینالمللی تحریمهایی را علیه ایران اعمال میکند بحث جدی و مهمی است وگرنه تا پیش از شرایط جدید دولت درزمینهٔ کنترل تورم و بخش سرمایهگذاری اطمینان خاطری به مردم داده بود و از سویی درزمینهٔ حل معضلات جدی ما با نظام بینالملل گامهای موفقی برداشته بود. اکنون وارد شرایط ویژهای شدهایم که نیاز به بازمعرفی جدی داریم که امید و اعتماد مردم را به دستاوردها و خدمات دولت دوباره احیا کند. کار بسیار سختی است اما دولت باید با جدیت بیشتر و استفاده از نخبگان این عرصه را باز کند. نیاز است که دولت فضای گفتوشنود را بیشتر باز کند و مردم را به درک درستی از مشکلات حال حاضر برساند و بیشک در ادامه مسیر باقیمانده، دولت بهتر عمل خواهد کرد. مردم نباید فراموش کنند که ما از چه فضایی در شرایط فعلی قرارگرفتهایم. یادمان باشد در دولت مهرورز گذشته مشکلات بنیادی و اساسی برای کشور ایجادشده بود.
باید تأکید کنم دولت با مشکلات زیادی روبهرو است اما کسی از این مشکلات اطلاعی ندارد. یکی از اصلیترین مشکلات دولت وارونه جلوه دادن دستاورد توسط رقبای سیاسی است؛ رقبایی که در شرایط حساس کنونی کشور فضا را مناسب دیده و در تلاش برای تسویهحساب سیاسی هستند. این مجموعه این الزام را ایجاد میکند تا افکار عمومی در وهله نخست در جریان امور قرار گیرد و در وهله دوم اطمینانهای لازم از دولت را کسب کند. وقتی افکار عمومی ازآنچه در کشور رخ میدهد کماطلاع یا بیاطلاع باشند منجر به شکلگیری یک فضای ناامن برای افکار عمومی میشود. در این شرایط، افکار عمومی متصور میشود تدبیر جدی برای برونرفت از وضعیت فعلی وجود ندارد. اگر چنین تصوری برای افکار عمومی شکل بگیرد یا رسانههای خارجی و دشمنان چنین تصوری را ایجاد کنند، جامعه به سمت روشهای خودتدبیری حرکت میکند. این روشهای خودتدبیری آثار بسیار خطرناکی برای کشور به همراه دارد.
غلامرضا ظریفیان
استاد دانشگاه و فعال سیاسی
منبع: ایلنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۳۳۴۵۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
احساس بیپناهی میان پزشکان جوان
به گزارش «تابناک» به نقل از خبرآنلاین سال جدید برای جامعه پزشکی خوب شروع نشد، همان اوایل سال بود که خبر رسید یک پزشک دست به خودکشی زده است، از این حادثه چیزی نگذشته بود که خبر خودکشی پزشک بعدی هم منتشر شد، خودکشی پزشکان و کادر درمان در سالهای اخیر پرتکرار شده و بهنظر میرسد اگر تصمیمهای جدی درباره آن گرفته نشود عاقبت عجیبی در انتظار است.
هر موقع درباره خودکشی یا افکار خودکشی صحبت میشود یکی از متهمهای اصلی وضعیت روحی و اختلالهای روانی است، اما دبیر کمیسیون آموزش دیدهبان شفافیت و عدالت درباره آن میگوید: «خودکشی پزشکان جوان معمولاً ربطی به بیماری های روحی و روانی حاد ندارد، برای اینکه اگر پزشکی تا این حد دچار اختلالات روحی و روانی باشد نمیتواند تا روز قبل از اقدام به خودکشی، در مراکز درمانی پزشکی کند.»
هومان سبطی، در این گفتوگو با خبرآنلاین از دلایل بیانگیزه شدن پزشکان جوان و شرایطی که اقدام به خودکشی را برای آنها تسهیل میکند میگوید. متن کامل این گفتوگو در ادمه آمده است.
*این روزها درباره خودکشی پزشکان خبرهای زیادی شنیده میشود، نظرتان درباره این وضعیت چیست؟
میزان خودکشی میان پزشکان جوان در کشور ما از میانگین جهانی بیشتر است، در مقایسه با کشور خودمان هم وضعیت صعودی پیدا کرده و زنگ خطر را به صدا درآورده است.
*هر موقع درباره خودکشی صحبت میشود بلافاصله پای مسائل روحی به میان باز میشود، درباره پزشکان هم همین است؟
خودکشی پزشکان جوان معمولاً ربطی به بیماری های روحی و روانی حاد ندارد، برای اینکه اگر پزشکی تا این حد دچار اختلالات روحی و روانی باشد نمیتواند تا روز قبل از اقدام به خودکشی، در مراکز درمانی پزشکی کند.
*پس بهنظرتان دلیل اقدام به خودکشی آنها چیست؟
بهنظر میرسد در حل تعارضهایی که این گروه با آن مواجه هستند، مکانیسم جایگزین دیگر جوابگو نیست، یعنی یک پزشک جوان آنقدر پلهای پشتسر خودش را برای اینکه به رزیدنتی یا اینکه به پزشکی دوران طرح برسد خراب کرده که وقتی به پشت سر خود نگاه میکند میبیند هیچ امکان برگشت و تغییر مسیر ندارد( بر خلاف سایر رشته ها) و شرایط فعلیای که دارد بهقدری غیرانسانی و غیرقابل تحمل است که متاسفانه ترجیح میدهد خودکشی کند.
*شما میگویید شرایط پزشکان جوان، چه در دوره دستیاری و چه در دوره طرح غیرانسانی و غیر قابل تحمل است، مگر چه شرایطی بر آنها حاکم میشود؟
ما میتوانیم شرایط را به دو دسته تقسیم کنیم، یکسری دلایل درونزاد است، یعنی به سیستم بهداشتی و درمانی، روابط کاری و تعارض منافع مربوط میشود. قسمت دوم دلایل برونزاد هستند و به تعامل کادر درمان بهویژه پزشکان با سایر اقشار جامعه و البته لایههای قدرت و ثروت برمیگردد.
*اگر موافق باشید از شرایط درونزاد شروع کنیم، دقیقا منظورتان چیست؟
دلایل درونزاد به این معنا که خود پزشکان آنطورکه باید مراقب یکدیگر نیستند، مثلا یک پزشکی که دارای درآمد بالایی دارد خیلی مواقع پزشکان جوان را به شکل جانشینان خودش میبیند، به آنها پر و بال میدهد، حتی در مطب خودش امکان طباطب به آنها میدهد، اما نقطه مقابل این هم وجود دارد، یعنی پزشکانی هستند که به پزشک جوان بهچشم رقیب نگاه میکنند و از قدرت خودشان به عنوان استاد سوءاستفاده میکنند گویی که میخواهند آنها را تحقیر یا تنبیه کنند، چنین وضعیتی یک پزشک جوان را خرد میکند. این نوع برخورد میان دستیاران سال بالا و پایین هم بسیار گزارش شده است.
اگر وزارت بهداشت و دانشگاههای تابع آن، معتقد هستند که در دوره دستیاری فقط به پزشکان رزیدنت آموزش میدهند بنابراین رزیدنتها باید فقط در حد آموزش کار کنند، در این صورت کشیکهای شب باید توسط پزشکان استخدام شده بیمارستانها انجام شود و دستیاران کنار آنها باشند برای یادگیری نه بیشتر، اما واقعیت جاری این نیست، یعنی همه بار بیمارستان از غروب تا صبح روز بعد به عهده رزیدنتها است. پس اگر رزیدنتها درحال کار کردن و خدمتگزاری و کسب درآمد برای بیمارستان هستند باید بیمه شوند و بهدنبال آن از حقوقی درخور برخوردار شوند. حقوق رزیدنتها به حدی ناچیز است که از گفتن آن خجالت میکشند، بنابراین این وضعیت دستیاران مانند همان مثل یک بام و دو هوا است، نه میدانند آموزشی هستند و نه میدانند یک نیروی کار هستند.
گاهی تفاوت ایدئولوژی میان پزشک جوان و پزشکانی که بهعنوان استاد در سیستم بهداشت و درمان وجود دارند دیده میشود، این سهمیههای رنگارنگی که با آن از گروههای فکری مختلف وارد دانشگاه میشوند سبب شده برخی دانشجویان از برخی دیگر جدا شوند و در ذهن خود مرزبندی هایی داشته باشند و این به هر دو گروه آسیب میرساند.
*از پزشکان برای دوره دستیاری تعهد یا ضمانتنامه میگیرند، چرا؟
بله، از دستیاران برای دوره تحصیل تعهدها و ضمانتهای مالی گرفته میشود، به این اعتبار که به آنها میگویند بهازای آموزشهایی که سیستم پزشکی کشور به شما میدهد بعد از پایان تحصیل در مناطقی که ما برای شما مشخص میکنیم به عنوان پزشک طرح باید ارائه خدمت بدهید، و این تعهدهای مالی ضمانت ارائه خدمت است، ضمن اینکه اصل این اقدام را باید یکبار بررسی حقوقی کرد که آیا اساسا درست است یا خیر، این تعهدهای مالی را طوری تنظیم میکنند که اگر یک پزشک حین تحصیل به هر دلیلی فوت کند این تعهدهای مالی به گردن ضامنان او باقی میماند و وزارت بهداشت میتواند آن را از ضامن پزشک فوت شده بگیرد، بنابراین تصور کنید این وضعیت چه فشار روحی برای دستیاران ایجاد میکند.
وقتی پزشکی فارغالتحصیل میشود اگر به هر دلیلی نتواند وارد دوره طرح شود، یعنی اگر بگوید پدر و مادرم هر دو امسال فوت کردهاند و شش ماه یا یکسال وضع روحی مناسبی ندارم و نمیتوانم وارد دوره طرح شوم، گاهی بدون ملاحظه وثیقه او را به واحد حقوقی وزارت بهداشت ارجاع می دهند؛ این شدت برخورد در مقابل پزشکانِ جوان یک احساس بیپناهی به آنها میدهد.
*به عامل دوم برسیم، درباره شرایط برونزا که سبب ایجاد مشکلاتی برای پزشکان شده است، بگویید.
جامعه را نسبت به پزشکان بیمعرفت کردهایم، نمیخواهم این را به گردن مردم بیندازم اما الان مردم در خودکشی پزشکان نقش دارند، مردم هم از پزشکان انتظار بالایی دارند و هم سعی میکنند آنها را بهحساب نیاورند، تمام مشکلات سیستم بیمه و سیستم بهداشت و درمان کشور را به همین سربازان خط مقدم که پزشکان هستند نسبت میدهند و با آنها بدخلقی و بیمعرفتی میکنند، درحالی که مردم ما باید بدانند از نظر دسترسی به امکانات پزشکی در بهشت پزشکی جهان زندگی میکنند.
مردم برای یک آنفلوآنزای ساده در کشوری مانند آمریکا یا نروژ اصلا به این آسانی به پزشک دسترسی ندارند و بهای یک معاینه و تجویز ساده هم بسیار به نسبت درآمد سرانه بیشتر از ایران است. در ایران این دسترسی بسیار ساده است، مردم باید آنجا را ببینند تا متوجه شوند دسترسی به پزشک در ایران مانند بهشت است. البته در خیلی از موارد ما میتوانیم بهتر باشیم اما این مسائل اصلا به پزشک ربطی ندارد، بیمه گاهی پول بیمارستانها را نمیدهد و بیمارستانها هم نمیتوانند امکانات لازم را فراهم کنند، اما مردم همه اینها را به گردن پزشک یا پرستار یا دندانپزشک جوان و نخبه کشور میاندازند.
از طرفی جو رسانهای علیه پزشکان زیاد است، یکی دو کمدین معروف و دوستداشتنی کشور هستند که وقتی به موضوع پزشکی میرسند آنچنان پزشکان را به باد انتقاد میگیرند که من فکر میکنم ضربه زیادی میزنند. پزشکان برای چند گروه در جامعه استرسزا هستند، یکی از این گروهها هنرمندان هستند، آنها دوست دارند همیشه در مرکز توجه جمع باشند و گاهی پزشکان برای آنها مانع هستند. سیاستمداران نباید اجازه میدادند از پزشک یک آدم سودجود، بیقید، زیرمیزی بگیر و بی درد تصویرسازی شود تا در واقعیت یک فرد برای سرماخوردگی یک پزشک را زیر باد کتک نگیرد.