حمایت منتقدانِ بنزین چند نرخی از بازگشت سهمیه بندی
تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۳۵۵۶۴۱
روزنامه دنیای اقتصاد با انتشار گزارش موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی که تحت مدیریت مسعود نیلی اداره می شود، به جمع حامیان پیشنهاد بازگشت سهمیه بندی بنزین با سازوکار جدید پیوست.
به گزارش مشرق، روزنامه «دنیای اقتصاد» با انتشار گزارشی ضمن حمایت از پیشنهاد بازگشت سهمیه بندی بنزین با سازوکار جدید، اعلام کرد کلیات این پیشنهاد به تایید موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی تحت مدیریت مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رئیس جمهور رسیده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نیلی و رسانههای حامی دولت مانند روزنامه دنیای اقتصاد از جمله مخالفان سرسخت بنزین چند نرخی و سهمیه بندی آن بودند و این برای اولین بار از خردادماه 94 است که از اجرای مجدد این سیاست حمایت می کنند.
بیشتر بخوانید:
واکنش وزیر نفت به خبر افزایش قیمت بنزینماجرا از این قرارست که اوایل خردادماه 94 و با مصوبه هیئت دولت، بنزین تک نرخی شد و اجرای سیاست سهمیه بندی بنزین که از تیرماه 86 آغاز شده بود و نقش موثری در کنترل مصرف آن در این دوره زمانی ایفا کرده بود، متوقف گردید. یکی از بزرگترین حامیان این مصوبه دولت یازدهم، مسعود نیلی، دستیار ویژه اقتصادی رئیس جمهور و یکی از افراد اصلی تیم اقتصادی حامی روحانی بود.
نیلی و همفکرانش در رسانه هایی مانند «دنیای اقتصاد» به شدت به حمایت از این مصوبه دولت پرداختند و ضمن اشاره به آثار منفی بنزین چند نرخی از دیدگاه خود، بر ضرورت عرضه این فرآورده نفتی به صورت تک نرخی تاکید کردند.
دو شاخصه مهم سازوکار جدید پیشنهادی برای اجرای سهمیه بندی بنزین
با این وجود، همانطوری که انتظار می رفت، حذف سیاست موفق سهمیه بندی بنزین موجب شد تا کنترل مصرف این فرآورده نفتی از دست دولت روحانی خارج شود به گونهای که رشد مصرف این فرآورده نفتی در سال های اخیر به طور چشمگیری افزایش یافت. به گونه ای که در سال 95 به 5.1 درصد، در سال 96 به 8.1 درصد و در چهار ماه ابتدایی امسال به 9.6 درصد رسید. با توجه به همین وضعیت، از پاییز پارسال، برخی از مراکز پژوهشی معتبر مانند مرکز پژوهش های مجلس با انتشار گزارش ها و نامههایی بر ضرورت بازگشت سهمیه بندی بنزین البته با سازوکاری جدید تاکید کردند. دو تفاوت مهم این سازوکار جدید با سازوکار قبلی عبارت بود از: الف-اختصاص سهمیه بنزین به هر فرد به جای هر وسیله نقلیه: پیشنهاد شده بود که به تمامی افراد جامعه، 20 لیتر در ماه سهمیه بنزین اختصاص داده شود، ب- راه اندازی بازار بنزین: در این بازار، امکان خرید و فروش بنزین بین افراد مختلف وجود دارد و قیمت آن براساس سازوکار عرضه و تقاضا تعیین شود.
هرچند دولت در جریان بررسی تبصره 18 لایحه بودجه 97 با توجه به مخالفت مجلس با پیشنهادش مبنی بر افزایش قیمت بنزین به 1500 تومان به صورت تک نرخی، مجبور شد که از پیشنهاد بازگشت سهمیه بندی بنزین حمایت کند ولی نهایتا به دلیل عدم حمایت جدی دولت از پیشنهادهای مراکز پژوهشی، امکان تصویب آن در قالب تبصره 14 قانون بودجه 97 فراهم نگردید.
با این وجود، در ماه های اخیر، فضای دولت درباره این موضوع در حال تغییر است و روز به روز علائم بیشتری از حمایت بخش های مختلف دولت از این پیشنهاد کارشناسی رسانه ای می شود. ابتدا حسام الدین آشنا، رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری در نشست «بررسی گزینههای جدید سیاست یارانه بنزین» که اوایل تیرماه در این مرکز برگزار شد، به صورت ضمنی از این پیشنهاد حمایت کرد.
حمایت تمام قد دنیای اقتصاد و موسسه نیلی از بازگشت سهمیه بندی بنزین
یکشنبه این هفته هم روزنامه دنیای اقتصاد با انتشار گزارشی با عنوان «انتقال ثروت به کمدرآمدها» که تیتر یک این روزنامه هم شده بود، بر ضرورت بازگشت سهمیه بندی بنزین با سازوکار جدید یعنی اختصاص سهمیه بنزین ماهیانه 20 لیتر به هر نفر و همچنین راه اندازی بازار بنزین تاکید کرد. در بخشی از این گزارش آمده بود: «کلیات این تحقیق از سوی موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی نیز بررسی و تایید شده است».
در ابتدای این گزارش با اشاره به اینکه قیمت تمام شده بنزین در سال گذشته حدود ۲ هزار تومان بوده که افزایش قیمت دلار در ماههای اخیر این قیمت را به میزان قابل توجهی افزایش داده، آمده است: «درصورتی که مصرفکننده اصلی بنزین قشر ضعیف جامعه بود، میشد ادعا کرد این سوبسید در مسیر درستی قرار گرفته است. اما بررسیها نشان میدهد که بخش قابل توجهی از بنزین از سوی قشر پر درآمد جامعه تقاضا میشود. بر مبنای گزارشهای مرکز آمار، حدود نیمی از خانوارهای شهری و حدود ثلث خانوارهای روستایی صاحب خودرو نیستند. بنابراین رویه کنونی حاکم بر بازار که مبتنی بر «سوبسید مصرفی» بوده رفاه ۵۰ درصد از خانوارهای شهری و ۶۷ درصد از خانوارهای روستایی به جیب ۴ قشر «قاچاقچیان»، «خودروسازان»، «مصرفکنندگان خارجی» و «اقشار پردرآمد» ریخته خواهد شد».
در ادامه گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، عموم مردم به سه گروه تقسیم شدهاند که عبارتند از: «گروه اول خانوارهایی بوده که صاحب خودرو نیستند. گروه دوم از عموم جامعه، خانوارهایی است که بنزین برای آنها یک کالای ضروری تلقی میشود. خانوارهایی که درآمد آنها بهطور مستقیم در تعامل با بنزین و خودرو است جزو این گروه قرار میگیرند. از جمله این گروه میتوان به تاکسیداران یا خانوارهای فعال در حوزه ناوگانهای حمل و نقل اشاره کرد. گروه سوم از عموم مردم، خانوارهایی هستند که بنزین و خودرو برای آنها یک کالای لوکس محسوب میشود. بهطوری که درآمد این خانوارها به قیمت بنزین و کالای خودرو وابسته نیست. تقاضای بنزین برای این خانوارها عمدتا از درآمد آنها فرمان میگیرد. خانوارهای دهکهای بالای جامعه و خانوارهای صاحب چند خودرو در این گروه قرار میگیرند».
این روزنامه سپس با اشاره به اینکه در دهههای گذشته بعضی اوقات اصلاح قیمت بنزین موازی با جبران رفاهی اقشار جامعه همراه بوده و در برخی مواقع اصلاح قیمت بدون جبران رفاه صورت گرفته است، به نقد این راهکارها پرداخته و نوشته است: «نکته مهم این است که هیچ یک از تجربههای یاد شده قیمت بنزین را به نرخ جهانی آن نزدیک نکرده است. تجربه نشان داده که نتیجه هر دو مکانیزم مذکور به دلایل مختلف شکست بوده است. بهطوری که سوبسید ناشی از اصلاح قیمت در هر دو حالت به اقشاری از جامعه رسیده که جامعه هدف سیاستگذار نبوده است. در زمانهایی که شکاف قیمتی بنزین داخلی به میزان قابل توجهی بیشتر از قیمت جهانی بوده، سوبسید ناشی از تخفیف قیمت بین دو گروه «قاچاقچیان» و «شهروندان خارجی» تقسیم شده است. در شرایطی دیگر، سوبسید مذکور به دو گروه «دهکهای بالای جامعه» و «خودروسازان» رسیده است. در چنین شرایطی از یک طرف سوبسید تخصیص داده شده به بنزین به جامعه هدف اصابت نکرده و توزیع درآمد را به سمت نابرابری سوق داده است و از طرف دیگر، از طریق اثرات جانبی مانند کیفیت خودروهای داخلی، اثرات زیستمحیطی و گسترش اقتصاد زیرزمینی، هزینههای حائز اهمیتی را به عموم جامعه منتقل کرده است. مکانیزمهای سابق مدیریت بازار بنزین دو اشکال عمده داشته است. اول اینکه سوبسید تخصیص داده شده به این کالا به هدف اصابت نمیکند. با توجه به اینکه استفادهکنندگان عمده بنزین دهک بالای جامعه بوده و طبقات پایین و روستاها سهم ناچیزی از تقاضای بنزین دارند، سوبسید مذکور به دهکهای بالای جامعه تخصیص داده خواهد شد. دومین اشکال نیز اثرات جانبی آن در اقتصاد، در بلندمدت است. بهطوری که مکانیزمهای موجود از یک طرف در صورت شکاف قیمتی، زمینه را برای قاچاق و ناکارآیی در بازار خودرو فراهم کردهاند از طرف دیگر، در بلندمدت سوبسید مذکور الگوی مصرف را از حالت بهینه خارج کرده است».
در ادامه گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، سراغ تبیین راهکار پیشنهادی خود رفته است. در این بخش از این گزارش آمده است: «با توجه به شرایط موجود، مکانیزم ارجح مکانیزمی است که از یک طرف، سوبسید را از شرایط مبتنی بر مصرف برگردانده و به جامعه مورد هدف سوق دهد و از طرف دیگر، در بلندمدت زمینه را به نحوی فراهم کند تا بازیگران بازار در خلال یک تصمیم درونزا مصرف بیرویه بنزین را کاهش دهند. بهمنظور دستیابی به اهداف مذکور و با توجه به شرایط موجود، به نظر میرسد مکانیزم «تخصیص سوبسید بر مبنای کوپن فردی» دسترسی به اهداف مذکور را به میزان قابل توجهی تسهیل میکند. مکانیزم سوبسید بر مبنای کوپن فردی به گونهای است که با اختصاص حجم عرضه متناسب با استانداردهای جهانی سهمیهای برای تمامی ایرانیان در نظر گرفته شود تا به این طریق بخش غالب جامعه که تقاضای بنزین نزدیک به صفر دارند در یارانه مذکور سهیم شوند و بخش دیگر که مصرف بنزین بیشتر از سهمیه مذکور دارند، در یک بازار متشکل نیاز خود را برآورده سازند. بررسیها نشان میدهد که سرانه مصرف روزانه بنزین در ایران حدود یک لیتر است. با توجه به اینکه قیمت بنزین در ایران در مقطع کنونی هزار تومان است، در خلال این مکانیزم، دولت میتواند روزانه بین ششدهم تا هفتدهم لیتر به هر فرد تخصیص دهد. رقم تخصیص ماهانه در حدود ۲۰ لیتر میشود. سهمیه افراد فاقد وسیله نقلیه میتواند در یک بازار عرضه شود و کسانی که مازاد بر سهمیه خود نیاز دارند متقاضی این عرضه باشند. قیمت استخراجشده از حجم عرضه و تقاضا تعیین میشود. بنابراین عرضهکنندگان سهمیه مستقیما از مابهالتفاوت قیمت رسمی و قیمت کشفشده در بازار منتفع میشوند. با این چارچوب عدم النفع تفاوت قیمت بنزین داخلی و کشورهای همسایه که همواره به مصرفکنندگان عمده میرسید به گروههای فاقد وسیله نقلیه منتقل میشود. بنابراین تحت چنین مکانیزمی، قواعد بازی برای بازیگران مختلف دستخوش تغییراتی قرار خواهد گرفت که به احتمال زیاد همسو با تابع هدف اجتماعی خواهد بود».
در بخش پایانی این گزارش هم آثار اجرای این سیاست جدید بر رفتار گروه های مختلف با بازار بنزین یعنی «دولت»، «خانوارها»، «قاچاقچیان» و «خودروسازان» مورد بررسی قرار گرفته است.
روزنامه دنیای اقتصاد روز دوشنبه این هفته هم با انتشار گزارش دیگری با عنوان «جزئیات طرح بازتوزیع عادلانه بنزین»، توضیحات بیشتری درباره گزارش موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی درباره این موضوع ارائه داده است.
منبع: روزنامه دنیای اقتصادمنبع: مشرق
کلیدواژه: سوال از رئیس جمهور حمایت از کالای ایرانی برجام بازی های آسیایی بنزین تولید بنزین دنیای اقتصاد قیمت بنزین مصرف بنزین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۳۵۵۶۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محمد رهبری، پژوهشگر شبکههای اجتماعی: گشت ارشاد بیشتر از حمله ایران به اسراییل مورد توجه قرار گرفت/ جامعه از زمان ماجرای مادر قمی به مسأله حجاب حساس شده/ در ایتا یک جزیره جدا از جامعه شکل گرفته است
به گزارش جماران؛ رویداد24 نوشت: شبکههای اجتماعی کمتر از یک دهه است که بدل به مهمترین سکوی بیان آزاد نظرات شهروندان تبدیل شدهاند. علیرغم فیلترینگ گسترده، روندهای این شبکهها هنوز شاخص مهمی برای فهم تحولات جامعه ایران است.
شبکههای اجتماعی، نمونه مهمی برای بررسی جامعهشناسیاند. این شبکها اثرات روانی بسیاری بر کاربران میگذارند که این تأثیرات در حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، سبک زندگی و... بروز و ظهور دارد. از جمله در شبکههای اجتماعی داخلی که برخی مدعیاند با توجه به نظریه پژواک، مدیران این مجموعه از تاکتیک جامعهی همفکر برای القا نظریات خود و تزریق نگاه افراطی استفاده میکنند. در نمونه دیگر بررسی محتوایی و آماری رفتار کاربران در توییتر نیز نشان میدهد ک جامعه با وجود شرایط بحرانی جنگی، حساسیتهای اجتماعی و فرهنگی خود را از دست نداده و واکنشها نسبت به طرح نور، بسیار جدی است.
به جهت بررسی موضوع فوق، گفتگو کردیم با محمد رهبری، جامعهشناس و پژوهشگر شبکههای اجتماعی، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
در یک نگاه کلی، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در چند ماه اخیر، از نظر محتوا، محدودیت و کاربران در چه وضعیتی قرار داشت؟
در چند ماه اخیر بحث انتخابات مجلس و تنش ایران و اسراییل را در پیش داشتیم که در فضای اجتماعی از جمله توییتر، جلب توجه کرده بود. در کنار آن بحث آقای صدیقی، طرح نور، ماجرای حجاب درمانگاه قم و بازگشت گشت ارشاد به خیابان نیز بسیار مطرح شده است. در هر کدام از این موضوعات، کاربران مختلفی مشارکت داشتند.
در انتخابات مجلس عمدتاً جریان اصولگرایی بیشترین فعالیت را داشتند، البته بخشی از کاربران اصلاحطلب نیز کار کردند. در موضوع مربوط به آقای صدیقی و مباحثی که راجع به ایشان و زمین ازگل مطرح شده بود نیز، اصولگرایان و اصلاحطلبان حضور پررنگتری داشتند.
در موضوع مربوط به تنش میان ایران و اسراییل، حجم بسیار زیادی از داده منتشر شد و بر اساس میزان واکنشها به آن، میتوان آن را یکی از مهمترین موضوعات یکسال اخیر تلقی کرد. تمام گروهها و جریانات سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، اصلاح طلبان و منتقدین و اصولگرایان و جریان انقلابی با تنوع درونی این گروهها، به بحث تنش میان ایران و اسراییل پرداخته بودند. فقط در فاصله 24 ساعت ابتدایی پس از حمله ایران به اسراییل، حدود 1 میلیون توییت و ریتوییت به زبان فارسی منتشر شد که اهمیت این مسأله را نشان میدهد. به لحاظ محتوایی نیز تنوع داشتیم، از افتخار و شادمانی برای حمله به اسراییل تا انتقاد نسبت به این مسأله که توسط طیفهای مختلف منتشر شده بود.
طرح نور در فضای مجازی بازتاب بسیاری یافت، وسعت برخورد کاربران با این پدیده در شبکههای اجتماعی چگونه بود؟
نکته قابل توجه در چند ماه اخیر بحث برخوردها در زمینه حجاب است که از قبل عید و در جریان درمانگاه قم، قابل مشاهده شده که جامعه نسبت به آن حساس شده است و این را از واکنشهای عمومی به آن موضوع فهمید. به لحاظ تنوع هم تمام طیفهای سیاسی داخل و خارج به آن ماجرا توجه کرده بودند. بعد از عید با آغاز طرح نور این حساسیت به قدری اوج گرفت که بعد از حمله ایران به اسراییل و در روزهایی که پیشبینی میشد اسراییل به ایران پاسخ دهد، مسأله اصلی فضای توییتر، بازگشت گشت ارشاد به خیابان بود. بیشترین محتوایی که در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه پیش از پاسخ اسرائیل به ایران در فضای توئیتر مطرح بود، مسأله گشت ارشاد بود که بیشتر از اسراییل مورد توجه قرار گرفت.
نکته خیلی جالب در بررسی دادهها، حضور کاربران روزمرهنویس در واکنش به فعالیت دوباره گشتهای ارشاد است. این کاربران به ندرت در مسائل سیاسی ورود میکنند و عمدتا به مسائل خودشان میپردازند، اما در این ماجرا شاهد هستیم که این طیف نیز توییتهای زیادی داشتند. بعد از یکسال دوباره شاهد بازگشت حساسیتها نسبت به حجاب و سیاسیتر شدن کاربران روزمرهنویس به دنبال این مسأله هستیم.
آیا میتوان ادعا کرد که توییتر بر فضای سیاسی و فضای سیاسی بر توییتر اثر تعیینکننده میگذارد؟
توییتر و بهطور کلی شبکههای اجتماعی، به دلیل تغییر شکل روابط انسانی، تأثیرات عمیقی بر عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، داشتهاند. از آنجایی که عمده روابط انسانی به فضای آنلاین منتقل شده، این امر بر روی مسائل سیاسی و اجتماعی نیز تأثیر خود را خواهد داشت.
یکی از این تأثیرات، قطبی شدن فضای عمومی است. شبکههای اجتماعی میتوانند باعث قطببندی در جامعه شوند. قطببندیها در جامعه ما در توییتر بازنمایی و تشدید میشود. محیط توییتر و سایر شبکههای اجتماعی امکاناتی را فراهم میکنند که اجتماعات همفکر در آنجا شکل بگیرد. کاربران، کسانیکه را که با آنها اختلاف دارند دنبال نمیکنند و در مواردی مسدود (بلاک) میکنند. این رفتارها در شبکههای اجتماعی باعث تشدید قطببندیها در جامعه میشود. از آنجاییکه بسیاری از کاربران توییتر، کنشگران سیاسی و مدنی هستند، قطببندیها را به فضای واقعی نیز میرسانند. در نتیجه ما شاهد شکلگیری چرخه قطببندی هستیم؛ به این شکل که قطببندی موجود در جامعه وارد شبکههای اجتماعی شده و آنجا تشدید میشود و کاربرانی که در عرصه عمومی اثر دارند، این قطببندی تشدید شده را به آن محیط نیز منتقل میکنند و در ننتیجه قطببندی به شکل تشدید شدهتر به جامعه بازمی گردد و مرتبا شاهد افزایش قطببندیهای سیاسی هستیم.
نظریه «اتاق پژواک» در شبکههای اجتماعی چگونه تعریف میشود و تا چه حد بر رفتار کاربران اثرگذار است؟
افراد عموماً ترجیح میدهند که در محیطی قرار بگیرند که همفکرانشان درآنجا حضور دارند و مواضع همدیگر را تأیید کنند. در نتیجه هر فردی که درون اجتماع افراد همفکر با خودش قرار گرفته، مرتبا انعکاس و پژواک صدای خود را از دیگر بخشهای شبکه (همان کاربران همفکر) میشنود. به همین خاطر به این پدیده، اتاق پژواک میگویند. این فضا باعث میشود افراد حس کنند که اکثریت هستند و در نتیجه خود را برحق میدانند. تمام اینها باعث میشود تحملشان نسبت به نظرات دیگر کمتر شود و عقیدههایشان محکمتر شود. وقتی چنین اتفاقی میافتد، شاهد تشدید قطببندیها هستیم. در محیطهای قطبی گرایش به دیدگاههای رادیکال بیشتر است و کاربران تمایل دارند به کسانی بپیوندند که مواضع رادیکالتری دارند.
این پدیده تا چه حد در شبکههای اجتماعی داخلی نظیر ایتا، دیده میشود؟
ابتدا باید بگویم که این امر تا حدی در شبکههای اجتماعی مختلف و پیامرسانها دیده میشود. در توییتر ممکن است اجتماع همفکر میان چندین گروه مختلف شکل میگیرد؛ اما آنچه در ایتا شاهد هستیم شکلگیری یک اتاق پژواک بزرگ و اجتماع افراد همفکر بزرگ در کل این شبکه هست. بنظر میرسد آنچه در خصوص کاربران فعال در ایتا مشاهده میشود، شکلگیری یک جزیره جدا از کل جامعه است چرا که دیدگاههای مختلف در آنجا مطرح نمیشود و همین امر باعث تشدید قطببندی سیاسی و در نتیجه افزایش رادیکالیسم میشود. در نتیجه احتمال اینکه کاربران فعال ایتا به مرور گرایش به مواضع افراطی پیدا کنند، بیشتر میشود.
مواضع افراطی برخی کاربران شبکههای اجتماعی داخل، مشخصاً در چه حوزههای بروز و ظهور دارد و مثال آن چیست؟
ما در ایتا میبینیم که درباره علم پزشکی عقاید خیلی خاصی جریان دارد؛ بحثهایی که درباره دلارزدایی مطرح میشود در ایتا خیلی جدی است. در حوزه سیاسی نیز همینطور است و برخی تحلیلگران، نتیجه انتخابات مجلس در تهران را نتیجه رأی کاربران ایتایی میدانند که به جریانی خاص رای دادند.
راهکار عبور کاربران از فضای افراطی گلخانهای درون برخی شبکههای اجتماعی و جلوگیری از دیدگاههای تنشآمیز چیست؟
سه راه حل بیشتر نمیتوان پیشنهاد کرد؛ اول اینکه پلتفرمهای داخلی بسته شود که من موافق این ایده نیستم. راه حل دوم متکثر کردن کاربران پلتفرمهای داخلی است تا در آن دیدگاهها و عقاید متنوعی طرح شود که میبینیم که این هم جواب نداده است. جریان قدرتمند حامی ایتا سالها تلاش کرده گروههای مختلف در آنجا حضور داشته باشند اما با وجود تمامی حمایتها از ایتا، فقط گروه خاصی در آنجا فعال است. راه حل سوم این است که تلاش شود کاربران ایتا در پلتفرمهای دیگر حضور داشته باشند که این امر با رفع فیلترینگ محقق میشود. اساسا بخش مهمی از کاربران ایتا پس از فیلترینگ به آنجا پیوستند و اگر سهولت دسترسی از ایتا، در استفاده از سایر شبکههای اجتماعی وجود داشته باشد و این کاربران در سایر پلتفرمها در معرض عقاید دیگر قرار بگیرند، شاید بخشی از مسأله حل شود. بنابراین رفع فیلتر شبکههای اجتماعی چاره کار است.
نظریه سرمایهداری نظارتی که مدعی است دولتها با استفاده از اطلاعات کاربران، برای آنها استراتژی تعیین کرده و شهروند را تبدیل به یک الگو خاص خود میکنند، تا چه حد در ایران جریان دارد؟
در دوران جدید، اطلاعاتی که در شبکههای اجتماعی وجود دارد، یک منبع بزرگ برای دولت هاست که شهروندان خود را بشناسند و کاربران کشورهای دیگر را نیز شناسایی کنند. این شیوه در تمام کشورها جریان دارد و هم استفاده و هم سوءاستفاده میشود. وقتی مردم از اینترنت و شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، یعنی اطلاعات خود را در معرض دید حکومتها قرار میدهند.