نگارش اثری متفاوت از نویسنده «دختر شینا»
تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۴۳۱۸۱۲
به گزارش ایکنا به نقل از فارس بهناز ضرابیزاده نویسنده کتابهای دفاع مقدس درباره تازهترین اثر خود اظهار کرد: در حال تدوین مراحل پایان خاطرات همسر شهید سردار امیر بهمن باقری هستم.
وی در ادامه با بیان اینکه از سال 1395 مصاحبههایی را با نسرین باقرزاده همسر سردار باقری انجام دادهام و در حال حاضر خاطرهنگاریها تمام شده، گفت: فکر میکنم تنها بخشهای کوچکی از بازنویسی باقی مانده که در حال اتمام است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ضرابی زاده این اثر را سفارشی ندانست اما توضیح داد: این اثر تنها خاطرات همسر سردار باقری است، روایتی که از کودکی در خرمشهر آغاز شده و به مبارزات سیاسی انقلاب و به مرور انقلاب و حوادث جنگ اشاره دارد. در این اثر به ماجرای آتش سوزی سینما رکس آبادان هم اشاره شده است.
این نویسنده با تاکید بر اینکه سردار باقری پسر عمومی خانم باقرزاده هستند اما نمیدانم چرا فامیلی متفاوتی دارند، ابراز داشت: ایشان علاقه خاصی به خانم باقرزاده داشته که منجر به ازدواج میشود. این اثر دارای داستانی درام است. یکی از آثاری است که بسیار آن را دوست دارم و سه سالی میشود که با آن زندگی میکنم.
به گفته نویسنده کتاب «گلستان یازدهم» این خاطرات حوادث بسیار و بی شماری را در دل خود دارد و به نوعی تاریخ جنگ است. خاطرات همسر سردار، از سال تولدشان یعنی سال 1343 آغاز شده و از آن تاریخ داستان روایت میشود. روایت خاطرات تا پایان جنگ ادامه دارد، اما خاطرات ایشان تا سال 91 را در اختیار دارم.
وی با تاکید بر اینکه اگر قرار باشد تمام خاطرات پس از جنگ ه بیان شود حجم کتاب زیاد خواهد شد توضیح داد: ترجیح بر این است ابتدا بخش نخست منتشر شود و در صورت اقبال عمومی جلد دوم کتاب نیز نوشته شود چرا که ایشان خاطرات جذابی از پس از جنگ دارند.
ضرابی زاده نامی را برای کتاب عنوان نکرد ولی افزود: هنوز با ناشری برای سپردن کتاب صحبتی نکردهام اما باید بگویم اثری متفاوت از «دختر شینا» و « گلستان یازدهم» شده است چون بانوی راوی خرمشهری است و من از همدان خارج شدهام و وارد خوزستان شدم، مدتی را برای شناخت اقلیم، آنجا ساکن شدم و حتی سفرهای بسیاری نیز داشتهام.
وی در پایان گفت: این کتاب را بسیار دوست دارم، سه سال با آن زندگی کردهام و امیدوارم مورد توجه مخاطبان نیز قرار گیرد.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: ایکنا همدان بهناز ضرابی زاده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۴۳۱۸۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودش را نکشت
به گزارش «تابناک»، چند هفته پیش خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد.
روزنامه اعتماد به نقل از دختر کیومرث پور احمد نوشت: «ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است... .
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند.
خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است.
غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.»