Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: دونالد ترامپ تنها در طول دو سال از  پیمان «مشارکت ترنس پاسیفیک» ( تی پی پی) خارج شده، پیمان «مشارکت تجاری و سرمایه گذاری ترنس آتلانتیک» (تی تی آی پی) را کنارگذاشته، آمریکا را از توافق آب و هوایی پاریس خارج کرده و به طور یکجانبه آمریکا را از توافق اتمی با ایران موسوم به طرح جامع اقدام مشترک بیرون کشیده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


بدون شک برخی از این تصمیمات در مکان هایی بسیار دور از سواحل آمریکا حمایت های مردمی را به خود جلب کرده است. خروج آمریکا از تی پی پی مورد استقبال جمهوری خلق چین قرار گرفته است. درطول ریاست جمهوری اوباما، ژی جین پینگ قویا نسبت به کنار گذاشتن پکن از تی پی پی اعتراض کرده بود. در مورد تی تی آی پی متحدان اروپایی  در بیشتر موارد به شدت با این معاهده مخالفت کرده اند، به این دلیل که مقامات آمریکایی می توانستند شرکت های چند ملیتی اروپایی را مشمول تحریم ها و جریمه هایی کنند.
توافق آب و هوایی که محدودیت های مهمی را بر سر انتشار آلودگی های کربنی و نیز مقرراتی را برای مدیریت آلودگی ها وضع می کرد، با مقاومت شدید الیگارش های انرژی آمریکایی رو به رو شده بود. خروج از توافق پاریس  درصد قابل توجهی از کمک کنندگان مالی انتخاباتی به ترامپ را که به صنعت هیدروکربن و دیگر بخش ها مرتبط بودند، خشنود کرده است. سرانجام اینکه خروج از توافق اتمی با ایران، تحسین ریاض و تل آویو، دو شریک مهم در راهبردهای داخلی و خارجی ترامپ را برانگیخته است.
با مشاهده پیامدهای این انتخاب های سیاسی در ماه های بعد از وقوع آنها، به سادگی می توان دید که چگونه جهان به شکلی کم و بیش مشابه نسبت به آن واکنش نشان داده که  همانا نادیده گرفتن ایالات متحده و تاکید برهمکاری بین خودشان بوده است. تی پی پی با توافق 11 کشور بدون واشنگتن بر سر آن، به قوت خود باقی مانده است. توسعه روابط بین آسه آن و چین همچنان بدون مشارکت واشنگتن ادامه دارد. در حالی که تی تی آی پی متوقف شده و «توافق تجاری و اقتصادی جامع» در مرحله تصویب نهایی قرار دارد، توافقی بین کانادا و اتحادیه اروپا صورت گرفته که تی تی آی پی الهام گرفته از آمریکا را دور می زند. توافق اتمی ایران با وجود خروج زبونانه واشنگتن همچنان به قوت خود باقی است و پنج کشور دیگر همچنان در توافق با ایران که قصد دارد به این توافق احترام بگذارد باقی مانده اند، توافقی که چندین سال بر سر  امضای آن مذاکرات گسترده ای انجام شده بود.
علاوه بر خروج از معاهدات فوق، واشنگتن یک جنگ تجاری جدی را شروع کرده و تعرفه هایی را به یکسان بر متحدان و دشمنان خود وضع کرده است. از روسیه تا اتحادیه اروپا و نیز چین، کره جنوبی، ژاپن و ترکیه همه با تصمیم بی سابقه وضع تعرفه هایی بر تجارت مواجه شده اند. از نظر ترامپ این تنها راه برای متوازن کردن یک کسری تجاری است که اکنون به بیش از 500 میلیارد دلار رسیده است.
علاوه بر  برهم زدن معاهدات و وضع تعرفه ها، ترامپ قویا برخی از ستون های نظم لیبرال پس از جنگ جهانی دوم نظیر ناتو و متحدان اروپایی آمریکا را مورد انتقاد قرار داده است. گفتن اینکه ناتو احتمالا دیگر منسوخ شده حتما پایتخت های اروپایی را تا مغز استخوان تکان داده است، هرچند که ممکن است فدراسیون روسیه آن را  به عنوان سیگنالی از دورنمای روابط مثبت با آمریکا ببیند. بعدتر معلوم شد که راهبرد ترامپ  این است که در مقابل انتخاب کنندگان خود را رئیس جمهوری با دستاوردهای محسوس نشان دهد که در این مورد، این دستاورد افزایش شدید هزینه های نظامی کشورهای عضو ناتو در اروپا بوده است. ترامپ خواهان  آن است که این کشورها تعهد کنند 2 درصد از تولید ناخالص داخلی شان را در زمینه دفاعی هزینه کنند و رهبران ناتو نیز هم اکنون بر ضرورت سرمایه گذاری پول بیشتر در این باره توافق کرده اند.
سرانجام آنکه  ضربه ویرانگر با خروج از توافق اتمی با ایران وارد شد که تنش های قابل توجهی را با متحدان اروپایی باعث گردید. واشنگتن تصمیم به وضع تحریم هایی بر شرکت هایی گرفته که از نوامبر 2018 با ایران تجارت داشته باشند. اتحادیه اروپا بلافاصله قانونی را برای محافظت از شرکت های اتحادیه اروپا در برابر مجازات های آمریکا به تصویب رساند، اما چنین به نظر می رسد که بسیاری از شرکت های فرانسوی و آلمانی از بیم تلافی جویی واشنگتن پیشاپیش  پروژه های خود را در ایران رها کرده اند.
ترامپ حتی متحدان تاریخی خود را نیز هدف قرار داد و ابتدا از انگلیس ترزا می به خاطر کندی روند برگزیت به شدت انتقاد کرد و بعد ترکیه اردوغان را به خاطر خرید سیستم اس-400 و نیز  بازداشت یک کشیش آمریکا (که متهم به مشارکت درکودتای نافرجام سال 2016 شده) مورد ملامت قرار داد و به عربستان سعودی برای به راه انداختن جنگ تجاری و سیاسی خود با قطر که یکی از متحدین نزدیک ترکیه است، چراغ سبز نشان داد.
دراین فضای نامطمئن و بی سابقه بهترین دوستان دونالد ترامپ اسرائیل و عربستان سعودی هستند و دولت ایتالیا نیز در اروپا چهره ای دوستانه از خود نشان می دهد و تنها کشور اروپایی بزرگی است که با ترامپ به مخالفت برنخاسته است. دولت ایتالیا قصد دارد خود را متمایز از فرانسه و آلمان نشان دهد و بار دیگر در تصمیمات اروپایی صاحب نفوذ گردد. در آینده خواهیم دید که این شیوه سیاسی چه اندازه معتبر خواهد بود، به خصوص با در نظر گرفتن چیزی که ترامپ  به طور اخص در ارتباط با لیبی و مسائل تجاری و تعرفه ای مختلف، در عوض حمایت سیاسی خود از کنته خواهد خواست.
به نظر می رسد که در طول تقریبا 24 ماهی که از دوران ریاست جمهوری اش می گذرد، ترامپ خطوط کلی راهبرد سیاسی خود را مشخص کرده است. نومحافظه کاران بدون آنکه رقیب قدرتمندی وجود داشته باشد که بتواند سر راه آنها قرار گیرد، پس از یازدهم سپتامبر از نیروی نظامی در عراق و افغانستان استفاده کردند. در دولت اوباما این راهبرد به عملیات در پوشش دمکراسی و حقوق بشر و استفاده از شیوه های ظریف تر برای رسیدن به هدف تغییر رژیم ها نظیر انقلاب های رنگی تغییر شکل داد. به نظر می رسد که این راهبرد کلی با ترامپ نیز تداوم می یابد، هر چند که در حال حاضر ابزارهایی در دسترس او قرار دارد. طراحان نظامی آمریکا این روزها باید با یک نیروی نظامی موثر  که همچنان چوب لای چرخ امور آنها می گذرد رقابت کنند، یعنی مسکو که کریمه را به فدراسیون روسیه باز گرداند و در سوریه برای حمایت از دولت قانونی این کشور مداخله کرد.
به نظر می رسد که ترامپ پیامی را که از سوی پکن و مسکو در ارتباط با غیرقابل تعرض بودن قلمروشان، سپهرهای نفوذشان و حق حاکمیت ملی شان ارسال می شود، درک کرده است. به همین دلیل به نظر می رسد که تهاجم واشنگتن بیشتر بر حوزه اقتصادی متمرکز باشد. ترامپ از دلار به عنوان سلاح استفاده کرده و در حال به کارگیری یکسان آن علیه متحدان و دشمنان آمریکا به منظور کسب سود بیشتر برای آمریکاست. چیزی که دولت فعلی قصد دارد  انجام دهد استفاده از جایگاه دلار (که قبلا یک ارز ذخیره و واسطه تبادل اجناسی چون نفت بود) به عنوان یک سلاح علیه متخاصمان و متحدان است. با توجه به اینکه اقتصاد جهانی حول واشنگتن و دلار  می چرخد، این وضعیت برای کشورهایی که هدف این سیاست قرار می گیرند دردناک خواهد بود.
توانایی بازداشتن شرکت های اروپایی از فعالیت در ایران، محصول جایگاه دلارهای نفتی است. واشنگتن بانک های خارجی را از کار کردن با بانک های ایرانی منع کرده و به شکل موثری جریان دلارهای آمریکایی به داخل این کشور را سد می کند. بازداشتن کشورهای هدف گیری شده از دسترسی به شبکه بانکی سویفت را نیز باید به این وضعیت اضافه کرد.
برای درک پیامدهای این سیاست ها، باید دید که روسای جمهور پیش از ترامپ چگونه برای پیشبرد امپریالیسم آمریکا عمل کرده اند. همانطور که اشاره شد به دنبال جنگ های عراق و افغانستان، چندین کشور شروع به مشارکت و برنامه ریزی علیه سناریوهای تهاجمی آمریکا کردند. اتحادها تقویت شد (پاکستان و چین، هند و روسیه، قطر و ترکیه، ایران با روسیه و چین، ایران با روسیه و ترکیه) مسائل بسیاری  به کندی در حال حل شدن هستند (هند و پاکستان، کره جنوبی و کره شمالی) و کشورهای زیادی به منظور  بازداشتن امپریالیسم آمریکا از پیشروی بیشتر، ترجیح می دهند تسلیحات خود را از روسیه و چین خریداری کنند.
روش شناسی انقلاب های رنگی در پرتو حفاظتی که اکنون  از سوی کسانی چون روسیه و ایران ارائه می شود،  به جای مداخله نظامی مستقیم (نظیر آنچه در عراق و افغانستان رخ داد) در رویارویی با دیگر تهدیدات (لیبی، اوکراین و سوریه) به کار گرفته شد. بعد از جنگ های سال 2002 و2003 در عراق و افغانستان، چین، روسیه و ایران خط قرمزی را  در ارتباط با مداخله گرایی واشنگتن ترسیم کردند. زمانی که روس ها، چینی ها و ایرانی ها شروع به  اخراج ان جی او هایی کردند که کسانی چون سوروس و دیگر  تامین کنندگان مالی گلوبالیست برای رسیدن به هدف تغییر رژیم در پوشش دمکراسی و حقوق بشر بودجه آنها را تامین می کردند،  کارآمدی انقلاب های رنگی  کاهش یافت.
چشم انداز تشکیلات سیاسی واشنگتن مبتنی بر قدرت سخت نظامی است که اکنون مادون توانایی تهاجمی چین-روسیه- ایران قرار دارد که تضمین کننده استقلال راهبردی اورآسیا و شرکایش (ترکیه، هند، قطر، پاکستان، لبنان، سوریه، لیبی، مصر، فیلیپین و غیره) است. درارتباط با انقلاب های رنگی، نیرنگ های به کار گرفته شده هم اکنون فاش شده اند و کشورهایی که هدف این حملات قرار دارند، اکنون می توانند آنها را تشخیص دهند و به سرعت برای خنثی کردن آنها دست به عمل بزنند، درست نظیر اتفاقی که در  سال 2014 درهنگ کنگ رخ داد.
به نظر می رسد که دونالد ترامپ  تنها سلاح باقی مانده در دسترس خود را به کار گرفته باشد که همان قدرت اقتصادی و دلار آمریکا باشد که فرصت لازم را برای شکل دادن به چند و چون رویدادها در اختیار او قرار می دهد. این راهبردی است با مزایای کوتاه مدت  که در دراز مدت اثرات ویرانگری را برای واشنگتن به دنبال دارد. در واقع تنها راه برای مبارزه با سلطه اقتصادی آمریکا، رها کردن دلار به عنوان ارز ذخیره از سوی این کشورهاست. قدرت اقتصادی واشنگتن از نحوه استفاده ای که جهان از دلار می کند ناشی می شود. پس روشن است که تصمیم ترامپ در استفاده از دلار آمریکا به عنوان یک سلاح، در آینده هزینه های زیادی برای کشورش خواهد داشت و دلار احتمالا شاهد از دست دادن نقش خود به عنوان یک ارز ذخیره جهانی خواهد بود. همانطور که تاریخ نشان داده، زمانی که یک ارز ذخیره به ارز دیگری منتقل می شود، خود آن امپراتوری که جایگاهش وابسته به جایگاه آن ارز است نیز راه افول را در پیش خواهد گرفت. این اتفاق در مورد فرانسه و بریتانیا رخ داده و احتمالا در مورد ایالات متحده آمریکا نیز رخ خواهد داد.
اگر  اس-400 از نظر نظامی نشانگر بیلاخی به واشنگتن باشد و سلطه هوایی آمریکا را از آن سلب کند، غیردلاری کردن نیز پاسخ روشنی به استفاده ترامپ از دلار به عنوان سلاحی است که آن را علیه دوستان و دشمنان به کار گرفته است.
این آسیب پذیری برای متحدان یک زنگ بیداری بود، متحدانی که جیب هایشان و خزاین کشورهایشان را  با دلارهایی انباشته اند که با نرخ های بهره صفر چاپ شده اند. فقط نگاهی به وضعیت فعلی در ترکیه بیندازید که با حدود 100 میلیارد دلار بدهی خارجی، آنکارا از  دلاری کردن مفرط اقتصاد خود رنج می کشد. از این رو این کشور همچنان در برابر یک حمله دلاری از سوی ترامپ آسیب پذیر باقی می ماند و بدون قطر که با سرمایه گذاری هایی به ارزش 15  میلیارد دلار به نجات آن آمده، لیر ترکیه قادر به مقاومت برای مدت زمان زیادی نمی بود. خطر یک فروپاشی اقتصادی واقعی است، درست شبیه همان اتفاقی که در اواخر دهه 1990 از طریق  حملات ویرانگر مالی-بورس بازی در آسیا تجربه شده است. برعکس، مسکو بدهی دولتی بسیار اندکی، یعنی فقط 13 میلیارد  در  قالب وثیقه های دلاری دارد و به فضاسازی برای دلارزدایی از اقتصاد خود ادامه می دهد.
ترامپ غیرمستقیم جهشی را باعث شده که برای توازن مجدد جهانی بسیار مورد نیاز بود. کاسته شدن قدرت واشنگتن گذشته از هر چیز دیگر از طریق یک تبادل بنیادین در سطح اقتصاد جهانی رخ خواهد داد. تا وقتی که واشنگتن  آزاد است تا پول چاپ کند، بدهی ها را افزایش دهد، دلار را با کالاهای واقعی تبادل کند و برای بقیه جهان آنچنان صاحب اعتبار باقی بماند که همچنان به جای طلا به عنوان یک بهشت امن به خرید بدهی های آمریکا ادامه دهند، ترامپ آزاد خواهد بود تا از دلار آمریکا به عنوان یک چوب بیسبال استفاده کند که می تواند آن را بر سر دوستان و مخالفان خود بکوبد.
استفاده بالقوه از دلار آمریکا به عنوان یک چوب بیسبال  بیشتر از یک دهه است که برای روس ها، چینی ها و ایرانی ها مشهود شده است. به همین دلیل است که آنها سال هاست دلارهای خود را با ارزهای دیگر مبادله کرده اند. ایالات متحده به عنوان یک امپراتوری رو به زوال به مقابله برخاسته و تک تک سلاح های موجود را به کار گرفته تا جایگاه درحال افول خود را به عنوان یگانه ابرقدرت جهان احیا کند. اکنون نوبت متحدان آمریکاست تا دلار را کنار بگذارند و درک کنند که حق حاکمیت و استقلال ملی واقعی از طریق استقلال اقتصادی تامین و تضمین می شود.
نویسنده: فدریکو پیراچینی (Federico Pieraccini)  نویسنده مستقل و متخصص در امور بین المللی، کشمکش ها، سیاست ها و راهبردها.
منبع: yon.ir/G8WjQ

انتهای پیام. 

منبع: فارس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۵۲۹۹۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آتش‌بس یا تقسیم کار واشنگتن و تل‌آویو برای ادامه جنایت‌گری؟

به گزارش قدس آنلاین، روزنامه صهیونیستی یدیعوت‌آحارونوت، شنبه جزئیاتی از توافق سه مرحله‌ای پیشنهادی اسرائیل و آمریکا به جنبش حماس را اعلام کرد. توافق سه مرحله‌ای مطرح شده به شرح زیر بوده و ۱۲۴ روز طول خواهد کشید:

 مرحله نخست؛ ۱- آتش‌بس ۴۰ روزه، ۲- آزادی ۳۳ اسیر اسرائیلی، ۳- آزادی ۸۰۰اسیر فلسطینی، ۴- بازگشت مردم غزه به خانه‌های خود در شمال نوار غزه. 

مرحله دوم؛ ۱- آتش‌بس ۴۲ روزه، ۲- بقیه اسرای اسرائیلی آزاد می‌شوند، ۳- اسرای فلسطینی آزاد می‌شوند. 

مرحله سوم؛ ۱- آتش‌بس ۴۲ روزه، ۲- تمامی اجساد اسرای اسرائیلی مبادله می‌شوند، ۳- تمامی اجساد اسیران فلسطینی مبادله می‌شوند، ۴- خروج ارتش اسرائیل از نوار غزه.

زیاده‌خواهی صهیونیست‌ها
پایگاه خبری المیادین به‌نقل از برخی مقامات ارشد فلسطینی گزارش داد مذاکرات به‌دلیل مخالفت رژیم صهیونیستی با آتش‌بس دائمی با مانع بزرگی مواجه شده است؛ این در حالی است که آمریکا و اسرائیل تلاش می‌کنند حماس را به عنوان عامل شکست مذاکرات کنونی در قاهره معرفی کنند و توپ را در زمین مقاومت غزه بیندازند. 

محسن پاک‌آیین، دیپلمات پیشین کشورمان در گفت‌وگو با قدس درباره روند مذاکرات میان حماس و رژیم صهیونیستی، گفت: مذاکرات در حال حاضر به بن‌بست رسیده و عامل اصلی شکست مذاکرات هم زیاده‌خواهی رژیم صهیونیستی است. بر اساس آنچه از مفاد پیشنهادی مقاومت منتشر شده، مواضع حماس منطبق با موازین بین‌المللی و مبتنی بر عقلانیت است. مقاومت خواهان آتش‌بس و ترک مخاصمه در وهله نخست و در ادامه، اقدام برای از سرگیری روند تبادل اسرا شده، اما رژیم صهیونیستی که صرفاً به دنبال خریدن فرصت از قِبل مذاکرات است، درصدد است اسرا را بدون پذیرش آتش‌بس آزاد کند؛ به این معنا که با آزاد شدن اسرا از فشارهای داخلی که در حال حاضر با آن دست به گریبان است، بکاهد و در ادامه، حملات را از سر بگیرد، اما به‌طورقطع مقاومت با چنین مسئله‌ای موافقت نخواهد کرد.

تحرکات معنادار آمریکا
پاک آیین در ادامه، تحرکات واشنگتن در روزهای اخیر را تلاش برای اعمال فشار بر مقاومت دانست و اظهار کرد: در روزهای گذشته رسانه‌های آمریکایی مثل سی‌ان‌ان و فاکس‌نیوز تلاش کردند حماس را عامل به بن‌بست رسیدن و شکست احتمالی مذاکرات جلوه دهند و از طرف دیگر، دستگاه دیپلماسی آمریکا با اعمال فشار از طریق برخی کشورهای عربی همچون عربستان، قطر و مصر تلاش می‌کند روند مذاکرات را به سمت و سویی سوق دهد که خواسته‌های اسرائیل را برآورده کند. درواقع همان‌طور که از ابتدای جنگ شاهد هستیم، تلاش آمریکایی‌ها حمایت تمام قد از رژیم صهیونیستی است و این حمایت چه در زمینه تسلیح این رژیم و چه در زمینه مذاکرات همچنان ادامه یافته است.

تحلیلگر مسائل بین‌الملل درباره احتمال حمله زمینی اسرائیل به رفح در صورت شکست مذاکرات کنونی تصریح کرد: در زمینه احتمال حمله به رفح آمریکایی‌ها تنها لفاظی می‌کنند و هیچ سندی دال بر مخالفت یا حمایت نکردن آمریکا از حمله اسرائیل به رفح وجود ندارد و به نظر می‌رسد این لفاظی‌ها تنها برای توجیه چهره خودشان در داخل و هموار کردن مسیر به واسطه نزدیک شدن به موعد انتخابات داخلی آمریکاست. از طرفی دولت افراطی نتانیاهو به دلیل شکست‌های پیاپی به شرایط انتحار رسیده و در حال حاضر هر اقدامی از این رژیم ممکن است سر بزند، اما قطعاً حمله احتمالی به رفح، واکنش‌های متعدد جهانی را به دنبال خواهد داشت.

شکست خورده جنگ در پی پیروزی در مذاکرات
مصیب نعیمی، کارشناس مسائل منطقه نیز در گفت‌وگو با قدس با بیان اینکه جنگ در غزه از نظر صهیونیست‌ها با یک بن‌بست مواجه شده، اظهار کرد: آنچه در حال حاضر رخ می‌دهد آغاز یک سناریو مشترک از سوی واشنگتن و تل‌آویو است؛ آمریکا تلاش می‌کند خود را به عنوان یک واسطه معرفی کند که برای برقراری آتش‌بس تلاش دارد و صهیونیست‌ها به عنوان طرفی که به دلیل محقق نشدن شروط و امتناع حماس از پذیرش آتش‌بس، آمادگی پذیرش آتش‌بس را ندارند، هدف هم این است در این مرحله بدون دادن هیچ تعهدی، زمینه را برای آزادی اسرای صهیونیستی به‌گونه‌ای فراهم کنند که شرایط برای ادامه جنگ فراهم باشد.

نعیمی افزود: از آن سو حماس حتی حاضر شد با یک آتش‌بس پنج ساله موافقت کند که این شرط حماس نیز مورد موافقت صهیونیست‌ها قرار نگرفت و آن‌ها تنها با برقراری یک آتش‌بس موقت که ضمانت آن را واشنگتن برعهده بگیرد، موافقت کردند، در حالی که حماس تضمین واشنگتن را معتبر نمی‌داند و در این مرحله خواستار خروج نیروهای نظامی اسرائیل و ارائه یک ضمانت نوشته شده از سوی تعدادی از کشورهای منطقه و فرامنطقه‌ای شده است.

کارشناس مسائل منطقه تصریح کرد: درواقع نتانیاهو درصدد است آنچه تاکنون از طریق نظامی موفق به دستیابی به آن نشده را از طریق مذاکره‌ بدست بیاورد و راه را برای ادامه جنایات تل‌آویو هموار سازد و با آزاد کردن اسرای صهیونیست، خود را به عنوان پیروز جنگ غزه جلوه دهد؛ مشخص است چنین خواسته‌ای مورد موافقت حماس و سایر گروه‌های مقاومت در غزه قرار نخواهد گرفت.

حمله به رفح از چند هفته پیش آغاز شده است
وی درباره احتمال حمله رژیم صهیونیستی به رفح در صورت شکست مذاکرات کنونی نیز تأکید کرد: البته حملات رژیم صهیونیستی به رفح آغاز شده است و روزی نیست شاهد حمله هوایی و توپخانه‌ای به بخش‌هایی از منطقه رفح نباشیم، اما قطعاً حمله زمینی به رفح یعنی جایی که میلیون‌ها فلسطینی از مناطق دیگر غزه به آنجا پناه برده‌اند، هولناک خواهد بود.

نعیمی اظهارات مقامات آمریکایی در خصوص مخالفت واشنگتن با حمله زمینی احتمالی رژیم صهیونیستی به رفح را هم در راستای سناریو تقسیم نقش میان واشنگتن و تل‌آویو دانست و تأکید کرد: مخالفت آمریکا با برقراری آتش‌بس دائم و تأکید بر برقراری آتش‌بس موقت درواقع گویای مخالف نبودن آن‌ها با ادامه حملات رژیم صهیونیستی به غزه است و این اظهارات مقامات آمریکایی به دلیل انتخابات پیش رو و ترمیم وجهه آمریکا نزد افکار عمومی جهانی است که به‌شدت به دلیل حمایت از نسل‌کشی اسرائیل در غزه تخریب شده است.

سیداحمد موسوی

دیگر خبرها

  • قیمت جهانی طلا امروز ۱۴۰۳/۰۲/۱۷
  • قیمت جهانی نفت امروز ۱۴۰۳/۰۲/۱۷ |برنت ۸۳ دلار و ۲۹ سنت شد
  • آتش‌بس یا تقسیم کار واشنگتن و تل‌آویو برای ادامه جنایت‌گری؟
  • ترامپ بهترین دوست اسرائیل!
  • حماس: پیشنهاد جدید در مذاکرات قاهره بهتر از قبل است/ نتانیاهو مانع توافق می‌شود
  • (ویدئو) اهتزاز پرچم فلسطین در دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا
  • فاشیسم با یک سلاح جدید بازگشته است: نظریه توطئه!
  • دیدنی های امروز؛ از روز جهانی آزادی مطبوعات تا سفرهای تبلیغاتی ترامپ
  • قیمت جهانی طلا امروز ۱۴۰۳/۰۲/۱۵
  • قیمت جهانی نفت امروز ۱۴۰۳/۰۲/۱۵ |برنت ۸۲ دلار و ۹۶ سنت شد