انتخاب اسکاری ایران با امضای ترامپ!
تاریخ انتشار: ۲۵ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۶۴۰۴۰۸
هیئت انتخاب فیلم و بنیاد فارابی برای رقابت در رشته بهترین فیلم خارجیزبان اسکار با معرفی فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» به کارگردانی «وحید جلیلوند» ضمن نادیده گرفتن فیلم «به وقت شام» پازل غرب برای نمایش چهرهای فلاکتبار از جامعه آن هم در ۴۰ سالگی انقلاب را تکمیل کرد.
روزنامه جوان: هیئت انتخاب فیلم و بنیاد فارابی برای رقابت در رشته بهترین فیلم خارجیزبان اسکار با معرفی فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» به کارگردانی «وحید جلیلوند» ضمن نادیده گرفتن فیلم «به وقت شام» پازل غرب برای نمایش چهرهای فلاکتبار از جامعه آن هم در ۴۰ سالگی انقلاب را تکمیل کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روز گذشته بنیاد فارابی طی بیانیهای به صورت رسمی اعلام کرد که فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» به عنوان نماینده سینمای ایران به اسکار ۲۰۱۹ معرفی میشود. دونالد ترامپ اخیراً در مصاحبه با نشریه بلومبرگ با طرح این ادعا که سیاستهای او ممکن است به فروپاشی ایران بینجامد، گفته بود: «وقتی من اینجا آمدم مسئله این بود که چه موقع آنها (ایران) در خاورمیانه مسلط میشوند، اما اکنون فشارهای ما بر مردم ایران جواب داده و مسئله فعلی این است که آنها میتوانند دوام بیاورند یا خیر». حال باید پرسید که معرفی فیلم تلخ و سیاه «بدون تاریخ، بدون امضا» به آکادمی اسکار که به تنهایی خبر بسیاری از رسانهها میشود، در این شرایط چه نسبتی با منافع ملی دارد. آیا در این شرایط تماشای «بهوقت شام» توسط هزاران عضو آکادمی اسکار در راستای منافع ایران بود یا فیلمی که از جامعه ایران ویرانهای رو به زوال به تصویر میکشد.
مردارخواری بهتر از «به وقت شام»
تناقضات آشکار و مدعاهای متناقض در بیانیه اعلامی گروه انتخاب فیلم به اسکار تا حدودی از چرایی انتخاب فیلمی که مردم را «مردارخوار» و منفعت طلب نمایش میدهد، رمزگشایی میکند. در بخشی از این بیانیه که با مطلع «گروهی که از سر خیرخواهی و غیرت دینی و ملی، خواهان تحریم اسکار شدهاند» شروع میشود، آمده است: «سینمای ایران به عنوان بخشی از دیپلماسی فرهنگی و در چارچوب دیپلماسی عمومی میتواند از فرصت شرکت در این مراسم برای تقویت ارتباط بین ملتها، تأثیر بر افکار عمومی و لاجرم افزایش فشار بر دولت امریکا استفاده کند.»
طرح این مدعا هنگامی رنگ میبازد که همین گروه فیلمی را به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در اسکار ۲۰۱۹ معرفی میکند که نکبت، فقر، گرسنگی و اصالت سود در آن موج میزند. آیا هیئت انتخاب گمان کردهاند که با روزگار سیاه مردم ایران در این فیلم از جانب افکار عمومی فشاری بر امریکا وارد میشود یا اینکه شبکه جهانی رسانهای که در اختیار منویات صهیونیستها و تقویت هژمونی امریکاست آن را سندی برای تاثیرگذاری تحریمها در بین آحاد جامعه و مستأصل شدن نظام در تأمین ابتداییترین نیازهای مردم نشان میدهند؟! نادیده گرفتن اثری قوی و قابل اعتنا مثل «به وقت شام» از سوی این دوستان که مدعای دفاع از نظام و حتی منطقه و نیز تبیین مظلومیت و حقانیت انقلاب را فقط در سطح بیانیههای داخلی دارند چه دلیلی دارد؟ آیا تدلیس و همراهی با دولتمردان از سوی سازندگان فیلم «بدون تاریخ...» در این انتخاب تاثیری نداشته؟ آیا سخنان آتشین حاتمیکیا در انتقاد به برخی جریانات پنهان سینما و گناه نابخشودنیاش در به چالش کشیدن هژمون پوشالی و سستتر از خانه عنکبوت غرب و امریکا در فیلم «به وقتشام» برای عدم انتخاب یکی از استراتژیکترین تولیدات سینمای ایران تاثیرگذار نبوده است؟
واقعیت جامعه یا آرزوی امریکا
در بخشی دیگر از این بیانیه شورای انتخاب فیلم به اسکار که تناسبی با اقدامات و تولیدات مورد حمایت ارشاد ندارد، آمده است: «با توجه به فیلمهای معرفی شده، نماینده ایران رقابتی بسیار دشوار در پیش دارد، اما یقین داریم در صورت توفیق، این مراسم بستری مناسب در اختیار سینماگران شایسته ایران قرار میدهد تا صدای ملتی کهن، نجیب و صلحدوست را به گوش همه جهانیان برساند. [!]»
این مدعا یکی از عجیبترین قسمتهای این بیانیه است. چه اینکه وقتی به تحلیل و بررسی محتوای فیلم «بدون تاریخ...» میپردازیم فلاکت، بدبختی، سیاه روزی، گرسنگی، اصالت سود، عصبیت و... جزو اولین مؤلفههایی است که میتوان از آن احصا کرد. سؤالی که به ذهن میآید این است که کجای این فیلم کمترین اشارهای به نجابت، صلحدوستی و مظلومیت ملت ایران دارد؟ تصویر کردن مردارخواری نشان دهنده مظلومیت است یا فلاکت و بدبختی؟! کجای این فیلم کمترین تناسبی با واقعیات و حقایق جامعه کنونی کشورمان دارد؟! آیا همه هدف امریکا و ترامپ از رجزخوانی هایش علیه نظام و انقلاب چیزی رساتر از محتوای این فیلم میتواند باشد؟! قطعاً اگر این فیلم از سوی آکادمی اسکار واجد دریافت جایزه نگردد، شخص ترامپ به عنوان رئیسجمهور امریکا ضمن تقدیر از آن نه تنها سرتاپای هالیوود را لجن مالی کرده بلکه آنها را به پیگیری خط قصه این فیلم به عنوان تأمین کننده اهداف استکباری و استعماری غرب و امریکا مجبور خواهد کرد!
نام بردن از فیلم «به وقت شام» برای نمایندگی «مظلومیت» ملت کهن ایران که در بیانیه هیئت انتخاب هم ادعا شده به این دلیل است که این اثر هم از نظر جلوههای ویژه و همچنین بیگ پروداکشن بودن در کنار نمایش اقتدار و توانمندیهای نظامی کشورمان، میتوانست منادی و نماینده شایستهتری از فیلم سرشار از نکبت «بدون تاریخ...» در مراسم اسکار باشد. نکته قابل اعتنای دیگر در بیانیه شورای انتخاب برخلاف همه مدعاهای دهان پرکن آن در دلسوزی برای نمایش فرهنگ ملتی کهن و با اصالت در کنار حرکت بر مدار اهداف نظام، لو دادن استدلال و تدلیل پنهان و اصلی در انتخاب فیلم «بدون تاریخ...» است. برخلاف تمامی نمایشهای وطنپرستانه آنها که فقط در سطح لفاظی و بازی با کلمات مطنطن متوقف شده است، علت اصلی و واقعی انتخابشان را چنین اعلام میکنند:
«. پس از بازخوانی سوابق نامزدهای اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان و عوامل مؤثر در کسب موفقیت در این جشن بزرگ سینمایی ...» بنابراین هیئت انتخاب با تکیه بر «عوامل مؤثر در کسب موفقیت در این جشن بزرگ سینمایی» این فیلم که نمایش دهنده نکبت و بدبختی مردم ایران است، آن را انتخاب کرده و این اقدام آنها هیچ ارتباطی با «برقراری تحریمهای غیرقانونی و ظالمانه علیه مردم و نظام ایران» نداشته است. نکته خندهآور در این بیانیه به میان کشاندن پای برجام است. آنجایی که یکی از مهمترین دلایل معرفی این فیلم گذشته از دیگر مؤلفهها «خروج یکجانبه امریکا از برجام» قلمداد شده است. با بررسی همه جوانب و بندهایی از بیانیه فارابی و گروه انتخاب بسیار روشن است که این افراد سعی کردهاند به هر شکل ممکن این انتخاب کاملاً سیاسی و غرضآلود را پشت کلمات عامه پسند پنهان کنند و با یک استراتژی پوپولیستی و بیشتر عوامفریبانه، از برجام تا اسکار را به هم پیوند بزنند.
سینمای ایران یا انقلاب اسلامی؟!
درست همزمان با بزنگاه کنونی یا به قول رهبر انقلاب در روزگار عبور از «پیچ تاریخی» که منطقه و دنیا در آن قرار دارند، گروه انتخاب نماینده ایران در مراسم اسکار با انتخاب فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» خواسته یا ناخواسته! مطابق و نعل به نعل سیاستهای خصمانه امریکا و ترامپ و همراستا با تحریمهای غیرانسانی غرب با هدف به زانو درآوردن مردم و تغییر نظام، حرکت کرده است.
متأسفانه سینمای ایران و برخی تصمیمسازان آن بعد از گذشت ۴۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز نمیخواهند تکلیف خودشان را با دشمنان کینهتوز مردم و کشورشان تعیین کنند. در روزگاری که افکار عمومی جهان تشنه حقیقت است بنیاد فارابی به جای استفاده از فرصت طلایی به دست آمده برای تبیین اهداف انقلاب و استراتژی آن که جز به تعالی الهی انسان و تکریم آن دعوت نمیکند، مثل همیشه تواناییاش را در سوزاندن فرصتها و مشی کورکورانه در بزنگاهها به رخ کشیده است.
منبع: فردا
کلیدواژه: ترامپ بدون تاریخ بدون امضا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۶۴۰۴۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سلمان؛ روایت درست تاریخ
نگارش این سریال را هم خودش بهعهده داشته و حسین طاهری، تهیه کننده این اثر است. جالب اینکه امرا...احمدجو که ید طولایی در نویسندگی و کارگردانی دارد هم به عنوان مشاور با این پروژه همکاری میکند. تصویربرداری این سریال از ۱۰ دی ۱۳۹۸ آغاز شده و قرار است در ۶۰ قسمت ساخته شود. جالب اینکه در ۱۱فروردین۱۴۰۲ مستندی با نام سلمان درباره مراحل تولید و پشت صحنه فصل اول این مجموعه پخش شد که در نوع خود دیدنی بود.این مجموعه تاریخی به دوران زندگی، زمانه و مهاجرت سلمان فارسی میپردازد و طبق برنامهریزیها تا واقعه غدیر خم ادامه خواهد داشت. سلمان فارسی در نوجوانی ایرانشهر را ترک میکند و مسیحی میشود. او حدود ۷۰ سال در شهرها، کلیساها و دیرهای مختلف بیزانس سیر و سلوک میکند. این مجموعه یکی از پربازیگرترین و پرلوکیشنترین سریالهایی است که در حال ساخت است و طبق پیشبینیها قرار است در سال ۱۴۰۵ پخش شود. جامجم به پشت صحنه این مجموعه رفته و گزارشی از روند تولید آن داشته و با برخی عوامل آن از جمله حسین طاهری، امرا... احمدجو، حامد میرباقری و مهدی نقویان(رئیس سیمافیلم) هم به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.سلمان درآتشکده ماربین
در انتهای یکی از خیابانهای شهرک سینمایی غزالی و درست پشت کاروانسرای مرمر مجموعه سلمان فارسی قلعهای ساخته شده که نام آن آتشکده ماربین است. یکی از لوکیشنهای اصلی این مجموعه که عوامل گروه مدتی است برای ضبط سکانسهای مربوط به ایران در این لوکیشن حضور دارند و زیر تیغ آفتاب و همراه با باد و خاک در حال ضبط سکانسهایی از این سریال هستند. نزدیک ورودی در اصلی یک پرده کروماکی آبی رنگی وصل و مقابل آن اسبی به یک درخت بسته شده است. اسب گاهی شیههای سر میدهد اما مانعی برای ضبط سریال نیست. فقط رفت و آمدهای بک قاب دوربینها بررسی میشود. گروه در حال ضبط است و ما باید چند دقیقهای را منتظر بمانیم تا کات داده شود. سکانس شلوغ و سختی است. هنرورهای بسیاری با پوشش و گریم مناسب آن سکانس در هر نقطهای از این قلعه ایستادهاند. حتی سربازان و برمکیها نیز با لباس و گریمی که برایشان تعریف شده در میزانسن کارگردان جای گرفتهاند. کمی جلوتر میرویم. انوش معظمی را با گریم و سبیل از بناگوش دررفته و چهره بسیار متفاوتی میبینیم. گرچه ابتدا قابل شناسایی نیست اما همین که دیالوگهایش را میگوید و صدایش را میشنویم، متوجه میشویم که امروز او مقابل دوربین است. هوا بهشدت گرم است و خورشید وسط آسمان قرار دارد. با این حال مانعی برای ادامه کار نیست. از یکی از عوامل میشنویم که حسام منظور، فرخ نعمتی و امیررضا دلاوری در اتاق گریم هستند و خودشان را برای ضبط سکانسهای بعد آماده میکنند. از آنجا که داوود میرباقری حساسیت و دقت بسیاری روی کار خود دارد، این سکانس بارها ضبط میشود تا مورد تایید او قرار بگیرد. البته در این میان صدای هواپیما هم گهگاهی شنیده میشود که یکی از عوامل بهشوخی میگوید: «جالبه که همیشه پروازها تاخیر دارن اما امروز همه پروازها داره بهموقع انجام میشه!»
داوود میرباقری، امرا... احمدجو و حسین طاهری داخل یک چادر نشستهاند و از مانیتور مقابلشان کار را دنبال میکنند. یکباره بادی میوزد و یکی از صندلیهای پلاستیکی به هوا رفته و مقابل پای یکی از اسبها پرتاب میشود و او را عصبانی میکند. سایر اسبها هم که در گوشهوکنار این قلعه ایستادهاند، سروصدا میکنند. نگاهی به اطراف میاندازیم. سربازها و نگهبانان قلعه در برج و باروی قصر مشغول محافظت هستند. فضاسازی میرباقری مثل همیشه حرف ندارد. انگار مخاطب را با خود به قلب تاریخی میبرد که شاید هزاران سال با آن فاصله دارد. یکی از هنروران با سبدی در دست و با اشاره دستیار کارگردان به نقطهای میرود و میایستد که به او گفته شده است. داخل سبد نان و خرما دارد. یکی از هنروران شوخی لقمهای نان و خرما از او طلب میکند و باعث خنده میشود. لباسها و کفشها و گریم هنروران همه نشانگر است که در حال ورقزدن تاریخ چندهزارساله هستیم. نسیمی میآید و صورتها را نوازش میکند اما همچنان هوا گرم است و گروه باید تا شب سکانسهای بسیاری را ضبط کنند. زمان بهسرعت درحال گذراست و گروه هیچ ثانیهای را نباید از دست بدهد. به همین خاطر است که سرما و گرما هم مانعی برای کارشان نشده است. به نظر میرسد این مجموعه از کار قبلی میرباقری سختتر است و به همین دلیل او انرژی بیشتری روی آن میگذارد. در گوشه دیگری از این شهرک هم کارگاههای چرم و کهنهکاری سریال قرار دارد و همزمان تیم دیگری در حال ساخت ادوات جنگی است. لوکیشنهای دیگری هم در حال ساخت است. خلاصه اینکه همه در تلاش هستند تا یک سریال شستهرفته و ماندگار دیگر در تاریخ این رسانه ثبت شود.
استاندارد بالای ۱۵دوربین روشن
مهدی نقویان، رئیس سیمافیلم در پشت صحنه این سریال حاضر است و درباره روند تولید این پروژه و دقتی که میرباقری در ساخت این اثر دارد و زمانبندی آن به جامجم میگوید: خوشبختانه با حمایتی که ریاست سازمان از این پروژه دارد و بهصورت هفتگی جلساتی برای این پروژه میگذارد، مشکلاتی که در پیشتولید وجود دارد، خیلی زود رفع میشود و حمایتهای لازم از این اثر صورت میگیرد. میتوانم بگویم برای اولینبار طی این ۳-۴سالی که این سریال تولید میشود، لوکیشنهای این بخش تا پایان سال ۱۴۰۳ ساخته شده و آماده است. اما در سالهای قبل اینگونه نبود. به همین دلیل برنامهریزیهای تولیدی نامنظم انجام میشد و ساخت لوکیشن در برنامهریزی سریال تاثیرگذار بود.وی ادامه میدهد: امسال هم دنبال این هستیم که لوکیشنهای مربوط به سال بعد همین امسال ساخته شود تا مانع تولیدی نداشته باشیم و کار با سرعت پیش برود. البته این سرعت با همان استانداردها و کیفیتی است که باید باشد و مدنظر کارگردان و ریاست سازمان هم هست.نقویان همچنین میافزاید:خوشبختانه چرخه تولید درسال۱۴۰۳ راه افتاد، سرعت تولید کارهای الف ویژه بیشتر شد ومدتهاست به استاندارد بالای ۱۵دوربین روشن رسیدهایم که نیاز آنتن است تا زیر ۱۵ تا دوربین روشن نداشته باشیم و همین طور حمایت میشود. ما الان شش سریال درمرحله پستولید داریم که منتظر آنتن هستند.
حضور ۴۰ بازیگر خارجی
حسین طاهری، تهیهکننده سریال در گفتوگو با جامجم درباره تدراک گسترده برای تولید این سریال عنوان میکند: شایسته کشوری مثل ایران که تاریخ کهن و همچنین سابقه فیلمسازی غنی دارد این است که در تولید آثار نمایشی ارتقا پیدا کند. سریال سلمان فارسی مجموعهای است که سازمان صداوسیما با آن در کنار آقای میرباقری قدم بزرگی برداشته است. ما براساس برنامهریزی تولید را جلو میبریم و از این برنامه عقب نماندهایم. همانطور که قبلا گفتم، اینجا یک دانشگاه است. دوستان و همکاران ما تلاش میکنند از بزرگان در این مجموعه بیاموزند. وی به جامجم میگوید: بخشهای ایران باستان بسیار جالب توجه است، البته همچنان ساخت و ساز ادامه دارد وماتاپایان فصل ایران باستان بیش از۳۰لوکیشن داریم. طاهری درباره انتخاب هنرورها هم توضیح میدهد:۲۰هزار نفر را از میان تئاتریهای سراسر ایران انتخاب کردیم. رزومه دادندو۶۰۰۰نفر از میانشان گزینش شدند که حرفهای هستند، البته در این دانشگاه بیشتر میآموزند. وی در مورد حضور چهرهها نیز عنوان میکند: بیشتر بازیگران ایران علاقهمندی خود را برای حضور در این پروژه اعلام کردهاند و این برای ما باعث افتخار است. اما علاوه بر آنان، چهرههای تازه نیز معرفی میشوند و حدود ۴۰ بازیگر خارجی نیز تا کنون در این سریال حضور پیدا کردهاند. بازیگرانی از مراکش، تونس، یونان، ارمنستان و... از این جمله هستند. برخی از آنان اصلا با ایران آشنایی نداشتند و بهواسطه بازی در این سریال با ایران آشنا شدند. این تهیهکننده درخصوص ادامه تصویربرداری در شهرک غزالی نیز میگوید: دو سه هفتهای در شهرک غزالی هستیم تا فصل زمستان را تصویربرداری کنیم. برای تصویربرداری فصل بهاربه شاهرودبازمیگردیم ویکی دوماه آنجامیمانیم.بازبه تهران بازمیگردیم ودوره پرشکوه ایران باستان را تصویربرداری میکنیم.
میرباقری سنگ تمام گذاشته است
امرا...احمدجو یکی از نویسندگان و کارگردانان پیشکسوت عرصه سینما و تلویزیون است که آثار بسیاری را در تلویزیون ماندگار کرده است. هنوز هم مخاطبان بسیاری با «روزی روزگاری» این هنرمند خاطره دارند. تفنگ سرپر، پشت کوههای بلند و سردار جنگل از جمله آثاری است که برای تلویزیون ساخته است. وی که بهعنوان مشاور با این پروژه همکاری میکند، در اینباره به جامجم میگوید: داوود میرباقری قصه سلمان را اززمان تولداین شخصیت آغاز کرده است. البته از آنجایی که از آن تاریخ اطلاعات جزئی در دسترس است بخشی از فیلمنامه باید دراماتیزه میشد. بهطور مثال پدر سلمان از ملاکان جی در اصفهان بوده و ثروت زیادی داشته است ولی ما از پدر او اطلاعات دیگری نداریم و بخشی از داستان درباره شرایط زندگی وی در ایران و همچنین مسائل پیرامونی او بهصورت داستانی در فیلمنامه وارد میشود.وی همچنین میافزاید: با توجه به تجربیاتی که داوود میرباقری دارد، این سریال آنطور که پیشبینی کردهایم در حال انجام است. البته بهدلایل مختلف ازجمله کرونا توافقهایی داشتهایم اما خللی در کار ما ایجاد نکرده است؛ ضمن اینکه همه شرایط مهیاست و تصور میکنم نتیجه درخشانی هم خواهد داشت.احمدجو در ادامه بیان میکند: میتوانم بگویم سلمانفارسی یک اثر ماندگار و فاخری خواهد بود و از آن سریالهایی میشود که میتواند برای نسلهای مختلف آموزنده و جذاب باشد؛ چون من چند سال است شاهدم که میرباقری برای این کار سنگتمام گذاشته و با تجربه زیادی که در این زمینهها دارد و با همه وجود پلان به پلان این سریال را جلو میبرد.وی با اشاره به منابعی که به آنها در نگارش سریال رجوع کرده است، میگوید: همه زحمات را آقای میرباقری کشیده ومن در کنارش به او کمک میکنم اما برای نگارش، کتابهای زرتشتی ازجمله اوستا مرجع من شده است. تحقیقاتی هم جدا ازفیلمنامه توسط سازمان صداوسیما انجام شده است و من از آنها استفاده میکنم. همزمان برای اینکه در آن فضا قرار بگیرم به این تحقیقات و کتابهای دیگر هم مراجعه میکنم. با همه این احوال گاهی برای یک دقیقه دیالوگ دو یا سه روز وقت میگذارم و گاهی هم گفتوگوها بهراحتی به ذهنم میآید و روی کاغذ مینویسم.وی همچنین درباره زبانی که در سلمان فارسی بهکار برده شده و نحوه گویشها عنوان میکند: اگر بخواهیم زبان را نزدیک به آن زمان انتخاب کنیم، نامفهوم خواهد بود؛ بنابراین من سعی میکنم دستور زبانی را که قابل فهم است با گویش امروزی استفاده کنم ونظرخود میرباقری هم براین مبنابود که دیالوگهابه زبان امروز ومحاوره نزدیکتر باشد.احمدجو در پایان هم میگوید: چند سالی است یک سریال جنگی به نام «تولد» را دارم که اگر بعد از سریال سلمان فارسی همچنان زنده باشم و ویلچرنشین نشوم، میخواهم آن را بسازم. بخشی از کارهایش هم انجام شده است.
بازیگرانی که به عشق سلمان آمدهاند
حامد، فرزند داوود میرباقری است که همواره در کنار پدر تلمذ میکند و در آثاری که او میسازد، هم بازی میکند و هم در پشتصحنه حضور دارد و پدر را همراهی میکند. وی در این سریال هم بهعنوان دستیار کارگردان فعالیت میکند و قرار است نقشی را هم بازی کند که در اینباره به جامجم میگوید: درباره نقشم فعلا صحبتی نمیکنم اما مدتی است که بخش مربوط به ایران را ضبط میکنیم که بخشی از لوکیشنهای این بخش در شهرک غزالی است و بخشی هم در شهرک دفاعمقدس و شاهرود ضبط میشود. از آنجا که طبق زمانبندی پیش میرویم، حدود هشت روز دیگر در شهرک هستیم و بعد به شاهرود میرویم.وی در ادامه در توضیح لوکیشن آتشکده ماربین بیان میکند: این آتشکده در جی یا همان اصفهان سابق است که بیشتر کارهای اداری در این مرکز رخ میدهد. اینجا یکی از لوکیشنهای اصلی بخش ایران است که میتوان گفت ۲۵ درصد بخش ایران در این لوکیشن مقابل دوربین میرود.میرباقری درباره حضور هنروران و انتخاب آنها توضیح میدهد: تمام این افراد از نقاط مختلف کشور انتخاب شدهاند. به همین دلیل اسم آنها را منتخبان گروه کارگردانی گذاشتهایم. چون همه این افراد جزو بازیگران استانهای مختلفی هستند که تجربه بازیگری دارند و به عشق سلمان وارد این پروژه شدهاند. برای اولین بار است که این اتفاق در یک پروژهای افتاده است، چون آقای میرباقری ترجیح میدادند با افرادی کار کنند که تجربه بازیگری داشتند. ما برای انتخاب آنها سفرهای بسیاری رفتیم و دو سال قبل از فیلمبرداری شروع کردیم و به همه استانهای ایران سفر کردیم تا این افراد انتخاب شدند. در حال حاضر برای هر فاز این سریال باز سفر میرویم و افراد دیگری را میبینیم. چون همچنان کار انتخاب بازیگر ادامه دارد و در حال انجام است. در جمع بازیگران اصلی چهرههای جدیدی داریم که پیش از این تجربه تئاتر داشتند و با این سریال معرفی میشوند.میرباقری درباره لوکیشنهای این سریال بیان میکند: هنوز ساخت و سازها و لوکیشنهای این سریال در حال انجام است. اگر فاز ایران را بخواهیم تقسیم کنیم، بخش جی دو لوکیشن اصلی دارد و همین آتشکده و خانه بودخشان، فرماندار جی و پدر سلمان که در شاهرود در حال ساخت است. یکی دیگر از لوکیشنهای اصلی ایران، کاخ تیسفون است و در واقع آن چیزی که در عکسها داریم، نمانده و در حال ساخت است. وی در ادامه درباره تحقیق و پژوهش این سریال میافزاید: پیش از کار، تحقیق و پژوهش انجام شده، اما برای هر فاز از کار باز هم تحقیق و انتخابها انجام میشود. میتوانم بگویم هر دو قسمت از این سریال مثل یک سینمایی حرفهای گرفته شده؛ با همان دقت، حساسیت و انتخاب لوکیشن و بازیگر و... .میرباقری در پایان هم میگوید: فصل بیزانس کار شد و زمان زیادی گذاشتیم. چون لوکیشنهای بسیاری داشت و مدام درسفربودیم. لوکیشنهای فصل حجاز آماده است و برای فصل ایران هم متمرکزتر بودیم. به هر حال در تلاشیم تا کار به موقع تمام شود.