شیخ نعیم قاسم: شکست تروریسم تکفیری در سوریه، لبنان را دهها سال از این سلول سرطانی محافظت کرد
تاریخ انتشار: ۲۵ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۶۴۹۵۸۶
شیخ نعیم قاسم معاون دبیرکل حزب الله تصریح کرد: ضربه به تروریسم تکفیری در سوریه، لبنان را دهها و صدها سال از این سلول سرطانی برآمده از سلول سرطانی اسرائیل محافظت کرد.
به گزارش گروه بین الملل قدس آنلاین، شیخ نعیم قاسم معاون دبیرکل حزب الله در مراسم عزاداری ماه محرم در شهر صور تصریح کرد: قدرت ما در وحدت ما است و وحدت بین حزب الله و جنبش امل خیر و برکت زیادی برای شیعیان و کشور ما و منطقه ما و سراسر جهان به همراه داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شیخ نعیم قاسم به دخالت های خارجی در امور داخلی لبنان اشاره کرد و نوشت: همگان شاهدند که دخالت های خارجی در لبنان خواه از طرف آمریکا یا کشورهای اروپایی یا برخی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به نفع لبنان نیست بلکه در راستای تامین منافع خودشان است. دخالت های خارجی منافع آنها را به زیان منافع لبنان مدنظر قرار می دهد.
وی به موضوع آوارگان سوری در لبنان و استقبال مردم این کشور از آنها پرداخت و نوشت: امروز امکان بازگشت آوارگان به کشورشان فراهم شده است؛ بویژه که سه چهارم سوریه و شاید بیشتر از آن آزاد شده است و در دستان دولت سوریه است که از شهروندان سوری برای بازگشت به کشورشان استقبال می کند. اما قدرت های بزرگ و برخی کشورهای عربی دخالت می کنند و به بهانه نبود امنیت می گویند که نباید آوارگان به سوریه بازگردند.
وی خطاب به این قدرتها و کشورها گفت: به ما دروغ نگویید و با حقیقت با مردم صحبت کنید. شما می خواهید که آوارگان در لبنان برگه ای برای معامله باشد تا بگویید که تداوم حضور آنها در لبنان به دلیل ناامن بودن سوریه است و برای بازگشت امن آنها باید یک راه حل سیاسی وجود داشته باشد که در آن مذاکره کنندگان به برگ های برنده نیاز دارند. آنها این برگ برنده را تروریسم تکفیری می دانستند اما وقتی تروریسم تکفیری درهم شکست شده و خاک لبنان به کنترل دولت بازگشت و دیگر اراضی اشغالی وجود ندارد که بر سر آن با دولت سوریه مذاکره کنند، دریافتند که موضوع آوارگان برگه معامله ای است که آن را روی میز مذاکرات قرار دهند و بگویند که اگر به ما امتیازات سیاسی می دهید ما هم بازگشت آنها را می پذیریم. بنابرین آنها خواهان بازگشت آوارگان به نفع خود آوارگان نیستند.
شیخ نعیم قاسم تصریح کرد: بازگشت آوارگان با راه حل سیاسی به نفع لبنان نیست زیرا راه حل سیاسی ممکن است یکسال یا دوسال یا حتی بیشتر طول بکشد تا غربیها و برخی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به این درک برسند که نمی تواند دستاوردی کسب کنند؛ بویژه که آنها از اساس اهمیتی به سوریه و مردم آن نمی دهند و حتی اگر سوریه 10 یا 20 سال به همین شکل باقی بماند؛ آنها ضرری نمی کنند زیرا وظیفه آنها فقط این است که پول بدهند و اقدامات تحریک آمیز انجام دهند و فشار سیاسی بین المللی بیاورند اما این ملت سوریه و ملت های منطقه هستند که از این وضعیت زیان می بینند.
وی افزود: منابع ما در رابطه اقتصادی با سوریه است. برخی از سوریه می خواهند که گذرگاه نصیب گشوده اشت زیرا به نفع دو طرف است. سوری ها تاکید کرده اند که حاضر به گشودن آن هستند اما براساس تماس مستقیم بین دو دولت سوریه و لبنان. در نتیجه چه مانعی وجود دارد که با سوریه تفاهم کنیم؛ بویژه که قانون اساسی بر روابط خود با سوریه تاکید دارد و عملا نیز سفیر لبنان و سوریه در کشورهای یکدیگر حضور دارند. ما مصالح دوجانبه داریم. اما درخصوص جنگ، لبنان رابطه ای با جنگی که در سوریه روی داد، ندارد. وقتی حزب الله به سوریه رفت، به عنوان یک حزب رفت نه به عنوان نماینده کشور لبنان. کشور لبنان رابطه ای با آن ندارد. ما رفتیم تا به برادران خود کمک کنیم که به ما در محور مقاومت کمک کردند. صریح بگویم که ضربه به تروریسم تکفیری در سوریه، لبنان را دهها و صدها سال از این سلول سرطانی برآمده از سلول سرطانی اسرائیل محافظت کرد.
معاون دبیرکل حزب الله گفت: آنها می خواستند لبنان دروازه از بین بردن مسئله فلسطین باشد و اگر مقاومت اسلامی در لبنان نبود، این کشور به گذرگاهی برای از بین بردن مسئله فلسطین در مراحل پایانی خود بعد از یورش اسرائیل به لبنان تبدیل شده بود اما به یاری خداوند ما با اسرائیل نبرد کردیم و پیروز شدیم و آنها را شکست داده و بیرون راندیم و این نقشه آنها را متوقف کردیم. مقاومت معادله را تغییر داد و سه ضلع ارتش و ملت و مقاومت سرزمین لبنان را آزاد کرد و اسرائیل را بازداشت و پیروز شد و اگر پیروزی 33 روزه سال 2006 میلادی بر اسرائیل نبود، پیروزی بر تکفیری ها نیز حاصل نمی شد.
وی درباره تشکیل دولت لبنان نیز گفت: ما می توانیم دولتی را بدون این فشارهای خارجی تشکیل دهیم؛ بویژه که انتخابات پارلمانی نتیجه نسبی مهمی را رقم زد و لازم است که این نسبیت را در دولت اجرایی کنیم.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: اسرائیل تروریسم تکفیری حزب الله شیخ نعیم قاسم قدس آنلاین لبنان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۶۴۹۵۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ریشههای تروریستپروری در سیاستهای غرب؛ ترور برای بقا!
این روزها نام فلسطین بیش از هر زمان دیگری بر سر زبانها افتاده و از اقصینقاط جهان به گوش میرسد و یک جنبش عمومی برای احقاق حقوق مردم غزه آغاز شده است. البته جنایت صهیونیستها که در ماههای اخیر به اوج خود رسیده، محدود به وقایع بعد از عملیات طوفانالاقصی و ماههای اخیر نمیشود و قدمتی ۷۵ساله دارد و مهاجرت اجباری و پاکسازی قومیتی سوغات شوم صهیونیستها در این تهاجم است.
رسانهایشدن بخشی از جنایتهای ارتش صهیونیستی در غزه و مخابره تصاویر بیمارستانها و مراکز درمانی که تاکنون سانسور میشد همبستگی عمیقی را بین ملتهای مختلف علیه رژیم کودککش اسرائیل رقم زد و این کینه به اقدام بزرگ و ارزشمندی نظیر تظاهرات مردم و تجمع دانشجویان جهان علیه صهیونیستها منجر شد.
گزارشهای ارسالی از دانشگاههای آمریکا یکی از شگفتانگیزترین اخبار این روزها بود و باعث شد تا نقاب از چهره سران آمریکا کنار رفته و افکارعمومی جهان با ماهیت تروریستپرور این دولت استعماری آشنا شوند چراکه اگر حمایتهای بیدریغ کاخسفید از این رژیم تداوم نداشت، کار اسرائیل پیش از اینها یکسره شده بود و ملت مظلوم غزه قربانی زیادهخواهی صهیونیستهای غاصب نمیشدند.
مروری بر تاریخ پرفرازونشیب منطقه غرب آسیا حکایت از این دارد که کشورهای غربی ازجمله آمریکا برای بهرهمندی از مواهب و امکانات استراتژیک این منطقه، رژیمی با عنوان اسرائیل را علم کردند تا با اقدامات ایذایی و تروریستی علیه ملتهای منطقه غرب آسیا، اهداف استعماری آنها را محقق کند، اما رویدادهای اخیر نشان میدهد که بومرنگ این بدخواهیها به سمت کشورهای غربی برگشته است و افکارعمومی این کشورها با محاکمه آنها خواستار بازنگری این سیاستهای نژادپرستانه هستند؛ مسألهای که به زعم کارشناسان توجه و عدم توجه به آن، حاکمیت آمریکا و دولت بایدن را با چالشی جدی مواجه کرده و به افول هژمونی آن میانجامد.
یکی ازموضوعاتی که ریاکاری و استانداردهای دوگانه دولتهای غربی را بهصورت واضح آشکار کرده و موجب رسوایی آنها میشود استفاده دوپهلو از پدیده تروریسم است. سیاستمداران غربی از یکسو در سخنرانیها و موضعگیریهایشان مکررا از لزوم مقابله با تروریسم میگویند و از طرف دیگر با حمایت از گروههای تروریستی و تقسیم آن به دو بخش خوب و بد، رویه دروغین خود در فریب افکارعمومی را آشکار میکنند. سناتورهای آمریکایی و دیپلماتهای اروپایی پشت تریبونهای رسمی، خودشان را دشمن نخست گروههای تروریستی معرفی میکنند، اما تاکنون عملیات قابلتوجهی از سوی آنها علیه اهداف غربی صورت نگرفته است و همواره در راستای تحقق اهداف آمریکا که جنگافروزی و دستاندازی به ثروتهای ملتهاست حرکت کردهاند و بیدلیل نیست که از حمایت آنها نیز برخوردار هستند و تروریسم در خدمت آمریکاست؛ مسألهای که با نگاهی به عملکرد دولتهای غربی قابل رویت است و میتوان رد پای آنها را در روابط متقابل دید. تشکیل دولت غاصب صهیونیست که مصداق کاملی از تروریسم است بخشی از این تعامل است که صدمات زیادی را بر پیکره جهان اسلام و جامعه بشری وارد کرد. شواهد و مستندات بسیاری وجود دارد که نشان میدهد مقامات اروپایی با همراهی صهیونیستها، از حمایت مردم بیدفاع غزه خودداری کرده و ناقض حقوقبشری شدهاند که داعیه پاسداری از آن را دارند و عجیبتر آنکه در برخی موارد از اقدامات بشردوستانهای که در حمایت از حقوق مردم فلسطین انجام گرفته است نیز جرمانگاری کرده و مانع ارسال کمکهای بشردوستانه شدهاند.
نقش آمریکا در تثبیت جریانهای تروریستی
میسال ۱۹۴۸بودکه اعلامیه دولت آمریکا مبنی بر شناسایی دولت اسرائیل صادر شد. درحالیکه این طرح هنوز در مجمع عمومی سازمان ملل در جریان بود و کارشناسان مشغول بررسی و گفتگو درباره طرح قیمومیت بودند، اما تصمیمگیرندگان کاخسفید مثل همین حالا که چشم و گوش خود را نسبت به جنایات صهیونیستها بستهاند، بدون توجه به نتایج بررسی سازمان ملل، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخته و مسئولان اسرائیلی نیز استقلال خود را اعلام کردند و این آغاز راه آمریکا برای حمایت از اسرائیل بود. موضوعی که در این هفتهها بهدلیل آن به مصاف شهروندان کشورش رفته و حتی برای حفاظت از منافع اسرائیل تمام اصول قانونی را زیر پا گذاشته است.
رئیسجمهور آمریکا در ادامه تصمیمهای متعددی را در راستای پاسداری از موجودیت نحس اسرائیل اتخاذ کرده و در نخستین ملاقات رسمی با مقامات صهیونیستی، مبلغ صدمیلیون دلار در اختیار آنها قرار داد و با تأسیس دفتر سیاسی در تلآویو به روابط دیپلماتیک میان آمریکا و اسرائیل رسمیت بخشید تا سایر کشورها نیز از این قاعده پیروی کنند. خوابی که برای منطقه غربآسیا دیده بودند و با جهاد رزمندگان محور مقاومت کابوسی شد که علاوه بر اضمحلال صهیونیستها برای آمریکاییها نیز پرمخاطره شده است. اما آمریکا به همین هم بسنده نکرده و تلاشهای زیادی را برای پذیرش اسرائیل در سازمان ملل متحدانجام داد واین خوشخدمتیها بالغو تحریم نظامی وارسال اسلحه به اسرائیل از طرف آمریکا تکمیل شد و مجموعه این کارها اراده آمریکا در تشکیل این رژیم تروریستی را نشان میدهد که علنا اعلام جنگی علیه اعراب و ساکنان فلسطین بود.
ریشههای تروریسم در غرب آسیا
این سلسلهاقدامات باعث شد تا کشورهای غربی به رهبری آمریکا، رژیم غاصب صهیونیستی و دلارهای نفتی برخی حکام دستنشانده در منطقه اضلاع مثلث تروریسم را در منطقه غربآسیا کامل کنند. برخورداری از منابع طبیعی فسیلی یکی از مواردی بود که باعث شد تا غربیها چشم طمع به این منطقه دوخته و این پهنه جغرافیایی را تبدیل به مأمن تروریستها کنند. از سوی دیگر وقوع جنگ در این منطقه سود کلانی را نصیب این دولتهای استعماری میکرد و آمریکا برای ادامه حیات خود محتاج میلیونها دلاری است که از طرف کارخانههای اسلحهسازی به خزانه آنها سرازیر میشود. پس پرواضح است که جنگافروزی از طریق حمایت از تروریسم در منطقه بهترین راه برای جوشدادن این معاملات پرسود است.
علاوه بر آمریکا، اسرائیل نیز به دلایل متعددی برای حمایت از گسترش تروریسم در منطقه اشتیاق دارد: از ابتدای تأسیس رژیم منحوس صهیونیستی در غربآسیا و در قلب سرزمینهای اسلامی حفظ امنیت مهمترین دغدغه این رژیم بوده و هست. از طرفی صهیونیستها بهدلیل نداشتن وسعت و جمعیت کافی بهمنظور جنگ مجبور است تا از درگیری بلندمدت با کشورهای منطقه و حتی جنبشهای اسلامی مانند حزبا... و حماس اجتناب کند؛ بنابراین بهترین راه برای درگیرنشدن مستقیم در منطقه حمایت از گروههای تروریستی است تا کشورهایی مانند سوریه، لبنان و ایران درگیر مبارزه با تروریسم شوند و از مبارزه با اسرائیل دست بردارند.
تولید و حمایت تروریسم از سوی آمریکا یکی از توطئههای پنتاگون است تا طی آن رقبای منطقهای این دولت استکباری مشغول حلوفصل این مسأله ویرانکننده در داخل مرزهایشان باشند و برای رهایی از آن دست به دامان آمریکا یا متحد صهیونیستها شوند و بهاینترتیب این کشورها علاوه بر اینکه مجری سیاست آمریکا باشند، منافع اقتصادی چشمگیری را نیز نصیب دولتهای غربی کنند. پس از بهار عربی و سقوط حکومتهای خودکامه در آفریقا و غربآسیا، حکومتهای وابسته که با دیدن عاقبت همکیشان خود دچار هراس شده بودند برای رهایی از خشم مردم به دولتهای تروریستپرور متوسل شدند و اعتراف مقامات آمریکایی در تاسیس داعش نشان از همراهی مستمر آنها با گروههای تروریستی دارد و عجیب آنکه بازهم دولتهای خودکامه وابسته به غرب از گزند داعش در امان بودند.
حمایت دولتهای اروپایی از گروهک تروریستی منافقین و پشتیبانی از گروههای مسلح تجزیهطلب مثالهای نغزی است که نشان میدهد دولتهای غربی با استانداردهای دوگانه خود گاهی برای مقابله با تروریسم به کشورهای دیگر لشکرکشی کرده و استقلال آنها را زیر سؤال میبرند و بعضا با پذیرش افرادی که نقش مستقیمی در کشتار ۱۷هزار نفر از شهروندان ایرانی داشتهاند، تمام قوانین مرتبط با این موضوع را زیر پا گذاشته و برای آنها فرشقرمز پهن میکنند.
به هر تقدیر وقایع این روزهای غزه وجنون نسلکشی توسط صهیونیستها و حمایت عریان مدعیان حقوقبشر از این رژیمنژادپرست نشان میدهد که باید مراقب آدرس غلط رسانههای غربی بود. موضوعی که در نامه رهبر معظم انقلاب که سالها پیش خطاب به جوانان اروپایی نوشته شده بود هم به آن اشاره شده بود و معظمله فلسطین را مرز حق و باطل عنوان و تاکید کرده بودند: «تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلط باشد و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستوجو کرد.» بنابراین صحنههای غمانگیزی که این ماهها از غزه مخابره میشود ریشه در خشونت آمریکایی دارد و به فضل خدا با بیداری جهانی که در سطح جهان فراگیر شده است، به نابودی صهیونیسم و آزادی قدس منجر میشود.
منبع: رونامه جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی