شکست از پیش تعیین شده ترامپ
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۱۴۰۳۶
پس از خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای با ایران، این نخستین مجمع عمومی است که البته روسای جمهور ایران و امریکا نیز در آن حضور پیدا خواهند کرد و دوربینهای بسیاری مترصد فرصتی خواهند بود که نزدیکترین فاصله دو رییسجمهور به هم را ثبت کنند.
هفتادوسومین مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک در حقیقت دومین مجمع عمومی است که تحتتاثیر ریاستجمهوری دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا در نیویورک برگزار میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای با ایران، این نخستین مجمع عمومی است که البته روسای جمهور ایران و امریکا نیز در آن حضور پیدا خواهند کرد و دوربینهای بسیاری مترصد فرصتی خواهند بود که نزدیکترین فاصله دو رییسجمهور به هم را ثبت کنند. در آستانه سفر حسن روحانی، رییسجمهور به نیویورک، چهرههای باند ضدایرانی دولت ترامپ یک به یک پشت تریبون قرار گرفته و در آتش تنش با تهران میدمند و البته همزمان که احتمال هرگونه مذاکره در هر سطح با ایران را به صفر نزدیک میکنند از تمایل خود برای عادیسازی رابطه ایران و امریکا به شرط تغییر رفتار تهران هم سخن میگویند.
دومین مجمع عمومی سازمان ملل در سایه ریاستجمهوری ترامپ درحالی برگزار میشود که دور نخست تحریمهای هستهای ایران بازگشته و بازماندگان در برجام در حال سر و کله زدن با تبعات آن هستند و همزمان دور دوم تحریمها که حوزه بانکی و نفت را شامل میشود تا نخستین روزهای ماه نوامبر از راه خواهد رسید. خروج ترامپ از برجام، بازگشت تحریمهای هستهای ایران و شکاف میان امریکا و اروپا بر سر این مساله به یکی از اصلیترین سوژهها برای سخنرانیهای هرکدام از مقامهای ایران و 1+5 سابق در مجمع عمومی، نشستهای حاشیهای و کنفرانسهای خبری در نیویورک بدل شده است.
درحالی که اروپا در کنار روسیه و چین به عنوان بازماندگان در توافق هستهای تلاش میکنند با منتفع نگاه داشتن ایران از برجام، مانع از هم فروپاشی این توافق شوند، اعضای کابینه ترامپ دست در دست اسراییل، امارات متحده عربی و عربستان در مسیر مقابل به دنبال تنگتر کردن حلقه فشار پیرامون ایران هستند. محدود بودن زمان تعهدهای هستهای ایران، فعالیتهای منطقهای و آزمایشهای موشکی سه بهانهای هستند که ترامپ و انگشتشمار متحدانش در منطقه با دستاویز قرار دادن آنها تلاش میکنند تهران را به پای میز مذاکراتی جدید بکشانند و البته پروژه به ظن خود محدود کردن نفوذ ایران در منطقه را از طریق آن دنبال کنند.
**ترامپ، تهدید است نه تهران
خروج یکجانبه ترامپ از توافق هستهای با ایران این فضا را به سخنرانهای 1+4 در مجمع عمومی میدهد که از تریبون سازمان ملل حمایت خود از توافقی در حوزه منع اشاعه را برای چندمین بار تکرار و همزمان تاکید کنند که برخورداری ایران از منافع اقتصادی و سیاسی برجام، وظیفه کسانی است که این توافق را با ایران در جولای 2015 به امضا رساندند. همزمان رییسجمهور ایران نیز با در دست داشتن کارنامه سفید تهران در حوزه عمل به تعهدات برجامی میتواند از جایگاه سازمان ملل به همه آنها که در یک دهه اخیر ایران را متهم به عدم همکاری و پنهان کاری کرده بودند، بگوید که ایران با وجود همه بیاعتمادیها به واشنگتن پای میز مذاکره نشست، محدودیتهای هستهای را به عنوان گامی اعتمادساز در قالب راهبرد برد – برد پذیرفت و تا به امروز با وجود خروج یکجانبه امریکا از توافقی چندجانبه باز هم مفاد آن را اجرا میکند.
درحالی که دونالد ترامپ و تیم وی تمام تلاش خود را به کارگرفتهاند تا آرایشی ضدایرانی به مجمع عمومی امسال و نشستهای حاشیهای آن ببخشند، اما شواهد امر و نظر تحلیلگران بینالمللی حاکی از این است که محور سعودی – صهیونیستی و امریکایی از این مسیر به آرزوهای خود نخواهد رسید. سایت پولیتیکو در این باره مینویسد: تریبون مجمع عمومی سازمان ملل برای دونالد ترامپ فرصتی است تا بتواند ایران را به ترویج ترور و ناآرامی در منطقه متهم کند (نیکی هیلی، نماینده امریکا در سازمان ملل در جلسه شامگاه پنجشنبه در شورای امنیت، برایان هوک، مسوول میز ایران در وزارت خارجه امریکا و مایک پمپئو، وزیر خارجه این کشور در 48 ساعت گذشته در سخنرانیهای متعدد خود همین خط تخریبی علیه ایران را در پیش گرفتهاند.)
با وجود این نیت ترامپ به نظر میرسد که اکثر متحدان امریکا از فرصت سخنرانی در مجمع عمومی جهت تهدیدی برای صلح جهانی خواندن ترامپ ولو به شکل تلویحی استفاده کنند. نتیجه این تضارب اهداف و انگیزهها هم میتواند جدل در نشستهای مجمع عمومی باشد که اصولا در ادوار گذشته به آن به چشم فرصتی برای هماهنگیهای بیشتر بازیگران بینالمللی نگاه شده بود. رییس شورای روابط خارجی امریکا در این باره میگوید: به نظر نمیرسد که ما امسال شاهد گفتوگوهای خوشایندی از تریبون مجمع عمومی باشیم. فعالیتهای ضدایرانی ترامپ در مجمع عمومی امسال هم ریسک و هم رضایتمندیهای سیاسی را به دنبال خواهد داشت.
سخن گفتن علیه ایران به تقویت جایگاه ترامپ در میان جمهوریخواهان و خشنودسازی اسراییل و برخی متحدان عرب امریکا در منطقه منتهی خواهد شد اما عکسالعمل وسیعتر منزوی شدن ترامپ در صحنه بینالمللی به خصوص پس از خروج از برجام است. رییس شورای روابط خارجی امریکا در این باره میگوید: مجمع عمومی و فرصتهای حاشیهای آن، مهمترین جایگاه عمومی است که ترامپ تا این تاریخ برای بیان غیرقابل مذاکره بودن استراتژی خود در برابر ایران در اختیار داشته است. با این وجود بازیگران بینالمللی که مخالف این اقدام ترامپ بوده و هستند میتوانند از فرصت حضور در نیویورک برای نقد اقدام یکجانبه ترامپ استفاده کرده و حتی برای دیدگاه خود در حمایت از ایران در حوزه برجام طرفداران بیشتری دست و پا کنند.
**نشست پر اما و اگر به ریاست ترامپ
یکی از حاشیههای ضدایرانی که نیکی هیلی تلاش کرد برای بزرگنمایی مساله ایران در مجمع عمومی سازمان ملل ایجاد کند تشکیل جلسه شورای امنیت با سوژه ایران به ریاست دونالد ترامپ بود. ماهیت این جلسه تا لحظه تنظیم این گزارش دستخوش تحولاتی شد و به زبان ساده میتوان گفت که تیم ترامپ از حرف اولیه خود درباره جزییات تشکیل این جلسه عقبنشینی کرد. در نتیجه این عقبنشینی، نشست شورای امنیت که رییسجمهور امریکا دیروز در توییتر خود اعلام کرد ریاست آن را برعهده خواهد داشت، تحت عنوان بحث درباره منع اشاعه برگزار خواهد شد.
براساس گزارشهای رسیده از نیویورک، فقط اعضای شورای امنیت در این جلسه حق صحبت خواهند داشت و در حالی که بحثهایی درباره حضور ایران در سطح وزیر خارجه یا نمایندهای دیگر در محافل رسانهای مطرح است اما گفته میشود به این دلیل که ریاست شورا موضوع کلی منع اشاعه را انتخاب کرده و نامی از ایران نبرده، نمایندهای از ایران نیز نمیتواند صحبت کند. سوژه منع اشاعه به عنوان محور این جلسه شورای امنیت باعث میشود که مسائل دیگری مانند کره شمالی یا سوریه نیز مورد بحث قرار گیرند. زمزمههایی که از داخل دولت ترامپ به گوش میرسد حاکی از این نگرانی در میان مشاوران ترامپ است که احتمالا اگر ترامپ بحثهای تندی را علیه ایران از تریبون شورا مطرح کند با برخورد دیگر اعضای شورا روبهرو شود که تیرهای ترامپ را با نقد عملکرد وی در خروج از برجام به جانب وی بازگردانند. دونالد ترامپ روز گذشته در توییتر خود رسما اعلام کرد که در این جلسه درباره ایران صحبت خواهد کرد.
**اتحاد ایران و 1+4 پیش از سخنرانیهای ترامپ
درحالی که حسن روحانی روز 23 سپتامبر (اول مهر ماه) راهی نیویورک میشود و مدت زمان اقامت وی نیز سه روز پیشبینی شده است ترامپ در روزهای 25 و 26 سپتامبر یک بار در مجمع عمومی و یک بار هم احتمالا در صحن شورای امنیت اظهارات ضد ایرانی را بر زبان خواهد راند. یک مقام کاخ سفید در گفتوگو با پالیتیکو تایید کرده که متن سخنرانی ترامپ در مجمع عمومی امسال نیز مانند سال گذشته شامل اظهارات ضدایرانی خواهد بود. به گفته این منبع آگاه، ترامپ در سخنان خود در شورای امنیت که روز 26 سپتامبر (4 مهرماه) ایراد خواهد شد نیز به نقد رفتارهای ایران میپردازد.
یکی از نشانههای تضاد میان امریکا به عنوان عضو سابق برجام و 1+4 به عنوان بازماندگان این توافق در زمانبندی نشست وزرای خارجه ایران و 1+4 در حاشیه مجمع عمومی قابل مشاهده است. براساس اخبار منتشر شده، وزرای خارجه ایران، روسیه، چین، بریتانیا، فرانسه و آلمان روز 24 سپتامبر (2 مهر ماه) باهم دیدار خواهند کرد.
بهطور معمول خروجی این قبیل جلسات بیانیهای سیاسی است که پیشبینی میشود اینبار در حمایت از برجام لحن تند و تیزتری داشته باشد. این بیانیه پیش از سخنرانی ترامپ در مجمع عمومی و همچنین حضور وی در شورای امنیت منتشر خواهد شد و بیشک میتواند اظهارات ضدایرانی بعدی ترامپ را تحتالشعاع قرار داده و ضرباهنگ آن را بگیرد.
**ایران، سوژه لو رفته سخنرانیهای ترامپ
یک منبع آگاه در کاخ سفید درباره آنچه باید از ترامپ در مجمع عمومی و حاشیههای آن درباره ایران انتظار داشت، به پولیتیکو گفت: ترامپ ایران و متحدانش را به تعقیب فعالیتهای تروریستی در منطقه و دخالت نظامی در فراتر از مرزهایش متهم خواهدکرد. ترامپ همچنین با رد این ادعا که ایران به برجام پایبند بوده به مخاطبان خود میگوید که ایران هیچگاه در عرصه واقعی برنامه هستهای خود را پایان نخواهد داد.
این مقام آگاه در بخشهای دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه مواجهه با ایران همواره اولویتی در دستگاه سیاست خارجی ترامپ خواهد بود، گفت: «ما تلاش خواهیم کرد در جریان برگزاری نشست مجمع عمومی امسال مساله فعالیتهای ثباتزدای ایران در منطقه را پیگیری کنیم و از هرجلسهای یا نشستی در حاشیه مجمع برای پیشبرد این هدف استفاده خواهیم کرد.» یک مقام سابق دولت ترامپ نیز در گفتوگو با پولیتیکو تاکید میکند که تلاشهای جدی و جدیدی در دولت ترامپ برای تحت فشار قرار دادن ایران در همه حوزهها در حال شکل گرفتن است.
تقویت جبهه ضدایرانی در دولت ترامپ با مقاومت از سوی نزدیکترین متحدان امریکا در اروپا روبهرو شده است. تروئیکای اروپایی شامل بریتانیا، فرانسه و آلمان که از حمایت غیررسمی اما مشخص چین و روسیه هم برخوردار هستند عزم خود را جزم کردهاند تا اجازه ندهند که در مجمع عمومی امسال میکروفن تنها در دستان ترامپ برای پیشبرد اهداف ضدایرانیاش به خصوص در حوزه برجام باشد. متحدان اروپایی امریکا به صراحت اعلام کردهاند که در برابر درخواستهای ترامپ برای پاره کردن توافق هستهای با ایران تسلیم نخواهند شد. ترامپ در حالی به امید رسیدن به توافقی جدید با ایران از برجام خارج شد که مقامهای اروپایی بر سرعت خود برای تحقق درخواستهای برجامی ایران افزودهاند و هفته گذشته تروئیکای اروپایی تاکید کردند که درحال به پایان رساندن تدوین بستهای هستند که قرار است خسارت ناشی از خروج امریکا از برجام را برای ایران جبران کند.
همزمان فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز با هدف قرار دادن تلاشهای ضدایرانی ترامپ تاکید دارد که برجام به واسطه قطعنامه 2231 مورد تایید شورای امنیت است. یک دیپلمات ارشد آلمانی در این باره به دیپلمات میگوید: بحثها بر سر ایران در حقیقت بحثها بر سر حفظ نرمهای بینالمللی است. مقامهای اروپایی از مقابله با امریکا بر سر ایران در محافل بینالمللی خوشحال هستند چرا که اعتقاد دارند ترامپ نمیتواند با استدلالهایش افراد چندانی را دور خود و علیه ایران جمع کند.
با این وجود در آنسوی میدان مقامهای امریکایی اعتقاد دارند که تلاشهای اروپا برای حفظ توافق هستهای با ایران پرسر و صدا است اما با توجه به تحریمهای امریکا ره به جایی نخواهد برد چرا که کمپانیهای بزرگ اروپایی یک به یک در حال ترک ایران هستند. درحالی که ترامپ تلاش میکند در این دور از مجمع عمومی توجهها را به سمت فعالیتهای منطقهای ایران ببرد و امیدوار است که تفاهم اولیه اروپا و امریکا بر بیثبات خواندن این فعالیتها بتواند اجماعی علیه ایران جمع کند اما اروپاییها برخلاف رییسجمهور امریکا اعتقاد دارند که در این مورد هدف، وسیله را توجیه نمیکند.
اروپاییهایی که برای رسیدن به توافق هستهای با ایران 13 سال انتظار کشیدهاند درباره فعالیتهای منطقهای ایران ابراز نگرانی کردهاند اما مسیری را که ترامپ برای پرداختن به این اختلاف با تهران رفت، مردود میدانند. اروپاییها اعتقاد دارند که مذاکره با ایران بر سر مسائل غیرهستهای باید بر بستر توافق هستهای صورت میگرفت. پولیتیکو در این باره مینویسد: اروپاییها این ادعای شفاهی دولت ترامپ را که به دنبال تغییر نظام در ایران نیست نمیپذیرند بلکه اعتقاد دارند مجموع عملکرد امریکا در قبال ایران بدون آنکه استراتژی بلندمدتی پشت آن نهفته باشد میتواند به تغییر نظام در ایران منتهی شود یا حداقل این کشور آرام در خاورمیانه را دچار بیثباتی کند.
هرچند که دونالد ترامپ در چندماه گذشته از برجام خارج شده و تحریمهای هستهای را بازگردانده اما همزمان شخص وی پیشنهاد مذاکره مستقیم با ایران را میدهد و وزیرخارجهاش هم پیششرطهایی را برای مذاکره تعیین میکند. در چنین شرایطی نگاهها به حسن روحانی در مجمع عمومی امسال دوخته شده است. برخی از منابع میگویند که احتمالا ترامپ امسال نیز مانند سال گذشته پیشنهاد دیدار با رییسجمهور ایران را خواهد داد اما پاسخ همتای ایرانی به این درخواست قطعا منفی خواهد بود.
**تذکر ترامپ به بولتون: جنگ با ایران هرگز
دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا حلقهای از ایرانستیزها را دور خود جمع کرده است، مردانی چون جان بولتون، مشاور امنیت ملی یا مایک پمپئو وزیر خارجه و در درجه خفیفتر به نسبت این دو چهره جیمز متیس، وزیر دفاع. حضور چهرههایی مانند بولتون در تیم ترامپ با سابقه ولع او برای حمله نظامی به ایران از همان ابتدا حکایت از تند شدن سیاست امریکا در قبال تهران داشت. با وجود این گمانهزنیهای سیاسی، سایت «دیلی بیست» در گزارشی اختصاصی روایتی از روز انتصاب جان بولتون منتشر و ادعا کرده که رییسجمهور امریکا به طنز به وی گفته که نمیگذارد جنگ علیه ایران راه بیندازد.
به گزارش انتخاب به نقل از دیلی بیست، زمانی که جان بولتون به کاخ سفید آمد، ترامپ از او با پیامی روشن استقبال کرد: «اجازه نخواهم داد علیه ایران جنگ به راه اندازی.» یک مقام ارشد کاخ سفید البته این گفتوگوی ترامپ و بولتون را با قدری تفاوت به یاد میآورد و میگوید: ترامپ به بولتون گفت :«میدانم در آخرین سمتی که داشتی، میخواستی دو جنگ را کلید بزنی، من نمیگذارم چنین کاری بکنی». نزدیکان بولتون و تیم او حاضر به تایید یا رد چنین گفتوگویی نیستند اما چندین مقام امریکایی گفتند که کاخ سفید قصد رویارویی مسلحانه با ایران را ندارد و حتی توصیه تدی روزولت، رییسجمهور اسبق امریکا مبنی بر «نرم سخن گفتن همراه با حمل یک چماق بزرگ» را برعکس میخواهد اجرا کند.
اکنون دولت ترامپ «بلند فریاد بزن و امیدوار باش که هرگز وارد درگیری نشوی» را دنبال میکند و سعی دارد از اهرم اقتصادی استفاده کند. براساس این گزارش دیلی بیست، ترامپ اصلا به دنبال جنگ نیست و برایش اهمیتی ندارد که ایران در سوریه یا یمن چه میکند. ترامپ تنها به دنبال منحرف کردن توجهات از اوباماست.
منبع: روزنامه اعتماد؛ 1397،6،31
گروه اطلاع رسانی**2059**2002
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي اعتماد ديپلماسي سياسي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۱۴۰۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرائیل جرأت نشان دادن خسارت عملیات ایران را نداشت
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه ایران، سردار غلامعلی رشید از فرماندهان عملیات «وعده صادق» در گفتوگویی مطرح کرد: دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصی و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم صهیونیستی بر نمیگردد.
عملیات ۷ اکتبر حماس را چگونه ارزیابی میکنید و فکر میکنید مهمترین دستاورد این عملیات چه بود؟
مهمترین دستاورد این عملیات این است که پوشالی بودن اسرائیل نمایان شد. پایههای ارتش اسرائیل به عنوان نیرویی که به این شکل پرمدعا و این ارتش دروغگو که طی این هفتاد سال ادعا میکرد من بیحریفم؛ من کسی بودم که ارتش مصر را شکست دادم ارتش اردن را شکست دادم، ارتش سوریه را شکست دادم، فروریخت؛ رژیمی جعلیای که در این سالهای اخیر هم مأموریت دارد که علیه ما رجز خوانی کند. این نکته بسیار مهمی است. شهید حاج قاسم سلیمانی میگفت هر دولتی در عالم یک ارتش دارد اما در اسرائیل برعکس است؛ یک ارتش وجود دارد که آن ارتش یک دولت جعلی ساخته است، یعنی ما فقط با یک نیروی نظامی مواجهیم و نه چیزی بیشتر. اینها آمدند و چیزی را در اینجا کاشتند که به خیال خودشان از آن یک کشور به وجود بیاید؛ اسرائیل مفهومی شبیه ایمپلنت در دندانپزشکی است که انگلیسیها و کشورهای غربی آن را کاشتهاند و حیات اسرائیل هم به غرب وابسته است. یعنی اگر روزی غرب نباشد، اسرائیل یک شبه فرو میپاشد و برعکس هم هست؛ یعنی اگر اسرائیل فروبپاشد، غرب هم فرومی پاشد. اسرائیل در ایران سفارت ندارد، اما تمام سفارتخانههای غربی به او کمک میکنند. از اطلاعات و هر کمکی اعم از سیاسی، نظامی، رسانهای و... نیاز داشته باشند، در اختیارشان قرار داده میشود.
جمهوری اسلامی ایران بارها به وضوح بیان کرده است که اسرائیل غاصب و اشغالگر باید از بین برود؛ این آرمان در عرصه واقعیت تا چه اندازه دست یافتنی است؟
این نکته را اینجانب عرض کنم که متأسفانه برخی از اساتید دانشگاه و روشنفکران مغالطه کردهاند که جمهوری اسلامی ایران، گفته ما میخواهیم اسرائیل غاصب را نابود کنیم؛ در حالی که رهبری و مقامات جمهوری اسلامی همیشه گفتهاند که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی به کمک همه دولتها و ملتهای مسلمان باید اسرائیل غاصب و متجاوز را که قبله اول مسلمین و سرزمین ملت مسلمان فلسطین را اشغال کرده، شکست دهد و نابود کند. چیزی که برای فرماندهان ارتش اسرائیل آزار دهنده است و مایه کابوسشان است، همین شکننده بودنشان است؛ و کابوس آزاردهنده برای فرماندهان اسرائیل این است که اینها میگویند فقط ۱۱۰۰ نفر به ما حمله کردند و ما را به این شکل به هم ریختند؛ حماس ۳۰ هزار رزمنده دارد؛ اگر ۱۰ هزارنفر از این رزمندگان بار دیگر غافلگیرانه به ما حمله کردند، به همراه ۱۰ هزار نفر از رزمندگان حزبالله لبنان و ۲ یا ۳ هزار نفر از این جوانان کرانه غربی، کار اسرائیل تمام میشود. تازه این رقم بخش کوچکی از قوای آنهاست.
اسرائیل سرزمین بسیار کوچکی دارد؛ یک بار در خردادماه سال گذشته در یکی از جلسات مستمری که با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح سپاه و ارتش داشتیم با اشاره به عملیات بیت المقدس مقایسهای بین شیوه اقدام ما در این عملیات و وضعیت اسرائیل انجام دادم؛ وسعت عملیات بیت المقدس ما در جنگ در برابر عراق ۶۰۰۰ کیلومتر مربع بوده است. یعنی ما وسعت جغرافیایی فلسطین اشغالی را در این عملیات آزاد کردیم؛ ما نقشه این منطقه را روی نقشه جغرافیایی فلسطین اشغالی گذاشتیم؛ از مرزهای جنوب لبنان یعنی نیمه شمالی خاک فلسطین اشغالی را پوشاند تا اطراف کرانه غربی و تا اشدود را پوشاند؛ یعنی تا جنوب تل آویو. یعنی ما دیدیم که مراکز حکومتی، مراکز نظامی، مراکز جمعیتی و مراکز اقتصادی همگی در این منطقه قرار میگیرند؛ مابقی مناطق جنوب اسرائیل عمدتاً بیابانی است؛ مناطقی مثل صحرای نقب و اطراف غزه تا بندر عقبه همگی بیابان هستند و جمعیت قابل توجهی در آنجا وجود ندارد. عمده جمعیت یهودی و اعراب قدیم ۱۹۴۸ در این منطقه هستند؛ همه شهرهای اسرائیل، همه مراکز حکومتی، وزارت دفاع، ستاد ارتش، مراکز صنعتی و... آن حرفی که فرمانده ارتش ما برادر عزیزم امیر سرلشکر موسوی زد، حرف محاسبه شدهای بود؛ خبرنگاری قبلاً از امیر موسوی پرسیده بود که اگر جنگی بین ایران و اسرائیل اتفاق بیفتد، ارتش، سپاه و نیروهای مسلح ایران چگونه میتوانند اسرائیل را شکست دهند؟ او در پاسخ گفته بود که اگر شرایطی و امکانی به وجود بیاید که ارتش و سپاه در کنار هم در مقابل ارتش اسرائیل قرار بگیریم، فقط با یک عملیات و نه بیشتر در همان مقیاس عملیاتهایی مثل فتح المبین و بیت المقدس کار اسرائیل را تمام میکنیم؛ یعنی اگر از جنوب لبنان، از جولان و از همین کرانه غربی و از خود غزه نیرویی در حد همین رزمندگان فتح المبین به اسرائیل حمله کنند، کار آنها تمام است و ارتش اسرائیل نابود میشود و واقعه ۷ اکتبر هم نمونهای از این مسأله بود؛ اسرائیل نتوانست حتی در مقابل یک گروه چریکی و نه یک ارتش منظم به درستی عمل کند؛ آن هم حملهای که فقط حدود ۱۶ تا ۲۰ ساعت به طول انجامید پس این ارتش پر مدعا تصویری که از خودش میسازد دروغین است.
وضعیت کنونی اسرائیل را از حیث مؤلفههای جغرافیایی و جمعیتی چگونه میبینید؟ فکر میکنید بحرانهای مختلفی که رژیم اسرائیل با آنها روبهرو است تا چه اندازه این کشور را شکننده و ضعیف کرده است؟
ما نباید فکر کنیم که اسرائیل همان چیزی است که خودش و رسانههای غربی به تصویر میکشند. بعضی وقتها اسرائیل میآید در ایران کاری انجام میدهد و مثلاً دانشمند هستهای ما را ترور میکند یا اقدام انفجاری در یک نقطه محدود انجام میدهد و بعد این کار خودش را بسیار بزرگتر از چیزی که بوده نشان میدهد؛ کل امپراطوری رسانهای غرب هم از او پشتیبانی میکند؛ چون اسرائیل با کمکهای مستقیم امریکا و اروپا سرپاست، همه امکانات را به رایگان در اختیارش قرار میدهند؛ پول، تجهیزات، پیشرفتهترین سلاحها و هر نوع کمکی که بخواهد. در حال حاضر فرمانده سنتکام در تلآویو قرارگاه عملیاتی برپا کرده و از نزدیک در حال فرماندهی میدان جنگ است. سربازان فرانسوی، انگلیسی و امریکایی در کنار سربازان اسرائیلی میجنگند؛ یعنی اسرائیل چنین رژیم جعلی است.
کتابی هست به نام جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا که آلاسدایر درایسدل و جرالد هنری بلیک که دو جغرافیدان انگلیسی هستند، آن را در دهه ۸۰ میلادی نوشتهاند و توسط خانم درّه میرحیدر ترجمه شده و خواندن آن را به شما پیشنهاد میکنم؛ در بخش دوم کتاب تحت عنوان «جداسازی و سیر تکامل نظام دولتها» وارد بحث اسرائیل شده و نوشته است: اسرائیل یک پارادوکس است و ثمره یک ایدئولوژی افراطی به نام صهیونیسم است؛ مسائل بسیار حادی دارد و هرگز قادر به واحدسازی این مردمی که از سراسر دنیا گرد آورده، نیست. در این کتاب آمده که جمعیت یهودیهای اسرائیل از سراسر دنیا از ۱۰۲ کشور مختلف آورده شده و در اینجا جمع شدهاند و این جمعیت گردآوری شده، چند زبانه است و حداقل به ۱۵ زبان تکلم میکنند (عبری - عربی - انگلیسی - لهستانی - روسی - آلمانی - ایرانی - اسپانیایی - آفریقایی و...). دلیل این شکستی که متوجه اسرائیل شد و قادر به ترمیم آن نخواهد بود، چیزی نیست جز اینکه این ارتش و این دولت جعلی اسرائیل و جامعهای که در آن سرزمین اشغالی جمع شدهاند، بیهویتاند و فاقد علت وجودی هستند که عامل مهم تشکیلدهنده یک دولت و ملت است ـ هویت ملی ندارند - پیوستگی فرهنگی ندارند و هیچکدام از عناصر و مؤلفههای مهم را که یک دولت و ملت باید داشته باشند، ندارند.
اینها هویتی ندارند؛ نه هویت فرهنگی دارند و نه هویت ملی و نه به هم پیوستهاند؛ یعنی انسجام و پیوندی میان آنها وجود ندارد. وضعیت این جمعیت با وضعیت مردم ایران اصلاً قابل قیاس نیست؛ مردم ایران پیوندهای مستحکم و قوی با یکدیگر دارند؛ عواملی مانند تجانس مذهبی، تجانس نژادی، تجانس زبانی و تجانس قومی که در ایران هست در کمتر جایی از دنیا وجود دارد. دشمنان و رسانههای معاند غرب سعی دارند القا کنند که تنوع قومیتی در ایران سبب شکاف میان جامعه ما شده است، در حالی که در واقعیت اینگونه نیست؛ درست است که در ایران تنوع فرهنگی و قومی وجود دارد، اما مردم ایران از این تفاوتها در راستای همدلی خود استفاده میکنند و اتفاقاً این تنوع و تفاوت، صمیمیتها را بیشتر کرده است. همه این قومیتها و گروههای متنوع در جامعه ایران هر زمان که ذرهای احساس خطر میکنند، یک دل و یک زبان کنار هم میمانند و برای دفاع از ایران با هم متحد میشوند. عوامل موقعیت راهبردی و فضا، وحدت سرزمینی، ریشه کهن تاریخی، تجانس زبان، مذهب و دین و نژاد و قومیت، ساختار فرهنگی، آرمان سیاسی و حکومت قدرتمند مرکزی از عوامل درونزا و تهدیدات خارجی (به تحریک استکبار جهانی) از عوامل برونزا هستند که در ایجاد و افزایش همبستگی و وحدت و پیوستگی میان ساکنان سرزمین ایران مؤثرند و اما در اسرائیل چنین چیزی وجود ندارد؛ هیچ کدام از این پیوندها وجود ندارد؛ اسرائیل هیچ کدام از مؤلفههایی را که علت وجودی یک کشور است و بر اساس آنها یک کشور تشکیل میشود، ندارد.
درباره عملیات وعده صادق توضیح دهید و ابعاد داخلی و بینالمللی آن را برای مخاطبان خارجی بیان کنید.
دو عملیات «طوفان الاقصی» که توسط حماس انجام شد و عملیات «وعده صادق» که اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم بود، بهوضوح نشان داد که اسرائیل بشدت آسیبپذیر است. دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصی و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی برنمیگردد. هر شکل از پاسخ رژیم برای رهایی از باتلاقی که در آن گرفتار شده، باعث فرورفتگی بیشتر خواهد شد. محورهای مقاومت دست برتر را دارند و افق ده سال آینده محور مقاومت دیدن دارد. تاریخ از نو بازخوانی خواهد شد.
ملتهای مظلوم منطقه بویژه ملت مظلوم و مسلمان فلسطین و لبنان در برابر اشغالگر صهیونیستی راه مقاومت را آموختهاند و به فضل پروردگار بر رژیم اشغالگر صهیونیستی به کمک همه دولتها و ملتهای مسلمان از جمله جمهوری اسلامی ایران غلبه خواهند کرد و او را شکست خواهند داد. مشخصههای امریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه همه ملتها میبینند؛ اشغال سرزمین ملتی مسلمان، آواره کردن ملت فلسطین، زورگویی، باجخواهی، جنایت و نسلکشی و کشتار طی ۷۰ سال ادامه دارد و ملت مسلمان فلسطین حاضر به تسلیم شدن در برابر امریکا و رژیم صهیونیستی نیستند.
مهمترین برجستگی عملیات وعده صادق ظهور اراده و تصمیم رهبری ایران بود که همه دشمنان را غافلگیر کرد؛ اسرائیل که تصور میکرد یک دژ نظامی نفوذناپذیر است، مورد تهاجم و نفوذ موشکها و پهپادها قرار گرفت و نفس اراده و تصمیم ملت بزرگ ایران که در رهبری انقلاب متجلی شد، اهمیت استراتژیک دارد. اینکه چه میزان از شلیکهای ایران بر اهداف اصابت کرده، به مراتب اهمیت کمتری دارد. عملیات وعده صادق، عبور از بازدارندگی خودساخته و توهمی رژیم صهیونیستی بود که تصور میکرد با تکیه بر قدرتهای امریکا و ناتو، بازدارندگیاش تضمین شده است. وقتی که دیدند رهبری ایران تصمیم قاطع خود را برای تنبیه متجاوز اسرائیلی گرفته است، همه با هراس به کمک اسرائیل آمدند. امریکا با حمایت کامل و گلچینی از قدرتهای ناتو بویژه انگلیس و فرانسه و برخی کشورهای منطقه، لایههای دفاعی متعددی در برابر قدرت تهاجمی موشکی و پهپادی ایران ایجاد کردند و در جغرافیایی به وسعت حداقل یک میلیون کیلومتر مربع بر فراز فضاهای عراق، اردن، شمال عربستان، دریای سرخ، شرق مدیترانه، قبرس و فلسطین اشغالی آرایش دفاعی گرفتند و علیرغم این دیوارهای دفاعی در حمایت از رژیم صهیونیستی، موشکهای پر قدرت ایران از سپرهای دفاع موشکی عبور کرد و دو مرکز نظامی نواتیم و شلاخیم را درهم کوبید. رژیم صهیونیستی جرأت نکرد تصاویری از این دو پایگاه نظامی را به دنیا نشان بدهد؛ اگر امریکاییها، انگلیسیها و فرانسویها و سنتکام به کمک رژیم صهیونیستی نمیآمدند، قطعاً ۸۰ درصد از پرتابههای ایران، پایگاههای نظامی رژیم صهیونیستی را درهم میکوبیدند.
با عملیات وعده صادق، آرایش استراتژیک یکبار دیگر به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد و این تغییر در شرایطی اتفاق افتاد که امریکا اعلام کرد «ما کنار اسرائیل با اراده آهنین ایستادهایم!» امریکا و رژیم صهیونیستی و سایر قدرتهای غربی که به کمک اسرائیل آمدند، در طول عملیات، ۱۰ ساعت در هراس و اضطراب و دلهره بسر بردند و شاهد تحمیل اراده ملت ایران و شکست بازدارندگی اسرائیل بودند. قدرت ایران را همگان تحسین کردند که بدون غافلگیری و با اعلام قبلی، رژیم صهیونیستی را تنبیه کرد و در حقیقت، سیلیها و مشتهای محکمی به لات گستاخ و جنایتکار منطقه زد و او را سر جایش نشاند.
این عملیات تهاجمی را در پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی علیه فرماندهانش در کنسولگری و سفارت ایران در دمشق انجام داد که به درخواست دولت سوریه در آنجا مستقر شدهاند؛ عملیات تهاجمی وعده صادق را بخشی از نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برعهده داشت که این بخش کوچک، تنها ۲۰ درصد توان تهاجمی خود را به کار گرفت و در مقابل، امریکا و ناتو و سنتکام و رژیم صهیونیستی با ۲۴۰ فروند هواپیمای جنگنده و سامانههای متعدد ضد موشکی مستقر بر ناوهای امریکا در مدیترانه و دریای سرخ و سامانههای ضد موشکی رژیم صهیونیستی با هراس به دفاع برخاستند و آن بخش کوچک نیروی هوا فضای سپاه با ۸۰ درصد توان تهاجمی خود آماده بود تا بنا به دستور موجهای بعدی حمله را آغاز کند؛ اما فرماندهان ایران تشخیص دادند که تنبیه رژیم صهیونیستی در همین حد کفایت میکند و حمایت این گونه از رژیم صهیونیستی از سوی امریکا، انگلیس، فرانسه و دولتهای اروپایی، انسان را یاد جنگهای صلیبی میاندازد.
امریکا و دولتهای اروپایی شریک قطعی جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی هستند و هرگز این هزینههای راهبردی که امریکا و دولتهای اروپایی برای حمایت از رژیم صهیونیستی میپردازند، مورد قبول ملتهای غربی نیست. آیا انسانهایی حکیم و عاقل در جامعه غرب پیدا خواهد شد تا به کمک ملتهایشان، مانع سیاستهای دولتهای خود در حمایت از نسلکشی و ویرانگری اسرائیل غاصب علیه ملت مظلوم فلسطین بشوند؟
یعنی واقعیت اسرائیل با آنچه در رسانهها از خود به نمایش میگذارد، یکی نیست؟
خیر. تصویری که اسرائیل از خودش در رسانهها میسازد، هرگز با تصویر واقعی اسرائیل در داخل سرزمین فلسطین اشغالی انطباق ندارد. تصویر دروغین از خودش میسازد؛ اینکه من بیحریفم و حریف ندارم.
در عملیات ۷ اکتبر تمام هیمنه دروغینش شکسته شد؛ توسط ۱۱۰۰ یا ۱۲۰۰ نفر از رزمندگان یک گروه چریکی که همه نظامیان میدانند این تعداد، استعداد رزمی و مانوری یک تیپ پیاده است. ۱۱۰۰ نفر به این ارتش پرمدعا حمله کردند؛ بعضی از رزمندگان حماس میگویند که اسرائیلیها خواب بودند، شراب خورده بودند؛ همه در تانکها و در قرارگاهها، خواب بودند؛ اصلاً باورمان نمیشد که ارتش اسرائیل با یک عملیات چند ساعته ما تا این اندازه فرو بپاشد. خود امریکاییها هم میگویند؛ بلینکن که وزیر خارجه امریکاست و به کشورهای عربی رفت و آمد میکند، به منطقه که آمده بود، به نخستوزیر عراق گفته بود که ارتش اسرائیل فروپاشیده بود و کارش تقریباً تمام بود؛ ما رفتیم و به آنها کمک کردیم و این ارتش را از زمین بلند کردیم و نگهاش داشتیم تا به طور کامل از بین نرود و سعی کردیم آنها را مجاب کنیم تا ایستادگی کنند و با تکیه به ما کارشان را ادامه دهند. بنابراین رژیم صهیونیستی از نظر اقتصادی و نظامی به کمک حمایتهای مستقیم امریکا و اروپا سر پا ایستاده است و به رایگان هر امکانی را که نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار میدهند حتی سلاح کشتار جمعی یعنی بمب اتم!