بنای شماره۲کانون پرورش شیراز بلاتکلیف است/نازیبایی سیمای باغ موزه
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۴۰۷۷۱
به گزارش خبرنگار مهر، چندی است که زمینی از سوی شهرداری منطقه ۲ به طور معوض برای ساخت مرکز شماره ۲ کانون پرورش فکری کودک و نوجوان شیراز اختصاص یافته که به گفته متولیان این نهاد فرهنگی آموزشی دچار مشکل شده است.
مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان فارس با قدیمی برشمردن این مرکز که پیشتر در پارک ولی عصر قرار داشت و به دلیل ساخت و ساز پل کابلی تخریب شد، در این خصوص می گوید: علیرغم اینکه شهرداری زمینی در مجاورت بیمارستان زینبیه به این کار اختصاص داد، اما برخی ادوات از جمله خودروهای بجا مانده از دوران دفاع مقدس از سوی متولیان باغ موزه دفاع مقدس شیراز در این محل قرار گرفته و شهرداری هم در پاسخ به ما برای اعطای زمین تاکنون اقدامی نکرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زهرا افتخاری در گفت و گو با خبرنگار مهر با مهم برشمردن جایگاه مرکز شماره ۲ کانون پرورش فکری شیراز و میزان تاثیرگذاری که این مکان برای آموزش کودکان و نوجوانان این بخش از شهر از سال های دور داشته، می افزاید: پی گیری های ما تاکنون علیرغم اینکه زمین مهیاست به جایی نرسیده درحالیکه نقشه ساخت این مرکز تهیه و به تایید رسیده است.
این در حالیست که مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان فارس هم در پاسخ به خبرنگار مهر پیرامون مطلبی که متولیان کانون پرورش فکری فارس از جمله سعیدرضا کامرانی، معاون فرهنگی مدعی است که مرکز فوق نیاز به پی گیری شهرداری دارد، می گوید: ما در این موضوع دخالتی نداریم و آنچه مسئولان کانون پرورش فارس مدعی می شوند و زمینی که عنوان شده، در حال حاضر پارکینگی متعلق به شهرداری است.
سرهنگ پاسدار حمیدرضا گرامی می افزاید: شهرداری منطقه، مسکن و شهرسازی و نهادهایی که متولی واگذاری به هر نوع هستند، چنانچه اسناد مکتوبی دارند که واگذار کرده اند باید اجرا شود، لذا اینکه به گفته باشد، چنین نیست.
وی در پاسخ به اینکه این ادوات و خودروهای نظامی متعلق به چه ارگانی است، عنوان می کند: از آنجا که بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس زیرمجموعه ستاد کل نیروهای مسلح است؛ این دو دستگاه خودرو متعلق به اداره کل است.
گرامی از سویی پی گیری موضوع کلانی را مورد اشاره قرار می دهد و می گوید: تملک زمین مجاور برای تبدیل به باغ موزه و یک پارک برای مردم محله برنامه ایست که دنبال می کنیم؛ آن زمینی هم که مورد اشاره است چنانچه واگذاری ها قطعی شده باشد طبق قانون باید کار انجام گیرد، زیرا ما که نمی توانیم مانع قانون شویم.
این درحالیست که به گفته مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، زمانی هم عنوان شد که پارک ولی عصر شیراز قرار است توسط یک تونل به باغ موزه دفاع مقدس ملحق شود در حالیکه در حد گفتن بوده است، یعنی جایی مکتوب نشده است.
گرامی با این وجود درخصوص مکتوب شدن چنین طرح هایی هم عنوان می کند: این فرایندی دارد که باید در شورای شهر به تصویب برسد سپس در کمیته انطباق فرمانداری به تایید رسیده و ابلاغ شود، بعد شورا و شهرداری اعلام می کند که این کار انجام شود، اما گاهی به شکل صورت جلسه نوشته می شود که جنبه قانونی و دستوری ندارد یعنی ما باید برای آن فرایند اداری توجیه باشیم.
وی درعین حال تصریح می کند: حال چنانچه شهرداری و شورا ۵۰۰ متر زمین به این مرکز واگذار کرده، اگر سیر مراحل قانونی انجام گرفته باشد، کسی نمی تواند مانع آن شود، بنابر این باید دید که این فرایند قانونی طی شده است؟
مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس البته وجود خودروهای یادشده را مشکلی ندانسته و می گوید: می شود این دو دستگاه خودرو را به وسیله بکسل ۵۰متر جابه جا کرد و خیلی سخت نیست، بنابر این مشکل به ماشین ها باز نمی گردد بلکه گیر سر اصل قضیه است.
گرامی درخصوص نقش شهرداری در واگذاری زمین به کانون پرورش فکری تاکید می کند: طبیعتا چون زمین مربوط به پارکینگ شهرداری است، حتما این نهاد باید پی گیر ماجرا شود زیرا در فرایند تفکیک زمین، سهم شهرداری شده است.
وی پیرامون منظر نامناسب موزه دفاع مقدس که میان فروشگاه های میوه و تره بار قرار گرفته هم اعلام می کند: تمام تلاش ما این است که با همکاری استانداری و دیگر نهادهای مسئول این تملک ها انجام گیرد یا معاوض داده و یا خریداری شود که هنوز به نتیجه قطعی نرسیده ایم.
کد خبر 4410114منبع: مهر
کلیدواژه: باغ موزه دفاع مقدس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس زهرا افتخاری شیراز کانون پرورش فکری فارس ماه محرم بوشهر کرمانشاه خبرگزاری مهر عاشورا مشهد مراسم عزاداری هفته دفاع مقدس شهرکرد گرگان رژه نیروهای مسلح سانحه تصادف تاسوعا و عاشورا خطبه های نماز جمعه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۴۰۷۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابهایی که اگر فیلم شوند، پرفروش میشوند
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مهناز سعیدحسینی- مریم قربان زاده نویسنده شناخته شدهای در کشور ما است که عموماً او را با کتاب «خاتون» و «قوماندان» که توجه و تقریظ رهبر انقلاب را به دنبال داشت، میشناسند، اما این نویسنده صاحب سبک کتابهای متعدد و قابل توجهی در حوزه ادبیات دفاع مقدس با تمرکز ویژه بر روی نقش بانوان دارد که نه تنها هم قد و قواره خاتون و قوماندان هستند، بلکه حتی میتوان این کتابها و ویژه حوض شربت این نویسنده را یک سر و گردن بلندتر هم دانست. با این بانوی نویسنده گپ و گفتی درباره ادبیات دفاع مقدس و نقش زنان در این ادبیات داشتیم که با هم در ادامه میخوانیم:
خانم قربان زاده! از نظر شما اهمیت پرداختن به شخصیت مادران و همسران شهدا یا جانبازان چیست؟ این پرداخت چه کمکی میتواند به وضعیت امروز ما در حوزه زنان بکند؟
ما در جامعه و به خصوص در مورد نوجوانها نیاز به الگو داریم. از این منظر خواندن از موفقیتها و توفیقات افراد حتماً اثرگذار خواهد بود و به تغییر دیدگاه خیلی از خانمهایی که مشکلات و مسائل زندگی شان تقریباً شبیه آنها است، کمک میکند. کلاً قصه گویی ما ایرانیها سر همین ماجرا است. از کودکی دنبال این مسئله بودیم که ببینیم آن شخص چطور مشکلش را حل کرد و در آن افسانه چه اتفاقی افتاد و برای آن اسطوره چه مسئلهای پیشآمد و بعد بعد به خودمان بگوییم پس تو هم میتوانی همان راه را بروی و موفق شوی.
الگویی برای زنان امروز
زن امروز جامعه ما یک مقدار سردرگم شده است. نمیداند که دقیقاً از خودش چه میخواهد. دلش میخواهد یک مادر خیلی خوب و کامل باشد، دلش میخواهد تحصیل کرده در مدارج عالی باشد، دلش میخواهد یک مانکن باشد ... نمیداند چه میخواهد و به همین دلیل هر دری را میزند تا ببیند کدام یک از این جنبهها میتواند او را به آرامش برساند. دیدن الگوها و شنیدن زندگی آنها از این جهت که این راه را نشان میدهد و الگویی میشود تا به راه دیگری هم فکر کرد و طور دیگری هم نگاه کرد، اهمیت دارد.
کیفیت کتابهای منتشر شده در این زمینه چگونه است؟
آن چنان نیست که انتظار میرود و لایق این حوزه است. علی رغم تنوعی که به لحاظ موضوعات و افراد و سوژهها و زندگیهایی که بازتاب داده میشود، کتابها خیلی متنوع نیستند؛ یعنی انگار روی یک سیر خط زمانی پیش میروند. هرچند همه آنها یک جاهایی باهم دیگر فرق میکنند اما در نهایت یک زندگی شبیه زندگی یکی دیگر شد. گرچه سبک زندگی آدمهایی که در این مسیر هستند تا حدودی شبیه هم هست، اما این شباهت یک وقتهایی باعث شده که خواننده را نتواند قانع برای خواندن کتاب جدید کند. تعجیلی هم که ناشرها دارند برای کتابهای این سبکی که به فلان مراسم و به فلان تاریخ برسد و در کنارش عدم همکاری خانوادهها باعث میشود نویسنده فراغ بال نداشته باشد و نتواند ان چنان که دلش میخواهد بنویسد همین منجر میشود به کتابسازی.
حجم کار زیاد است و همه دلشان میخواهد در این حوزه باشند و برای خودشان کلی تکلیف و وظیفه تعیین کردهاند، اما به لحاظ کیفیت آنچه که باید باشد نیست. ضعف ادبی و قدرت مانور ادبیات، به لحاظ تاریخی و نگاه جدید و خلاقی که نویسنده باید داشته باشد بر فقر آثار می افزاید و همینها دست به دست هم میدهد که این کارهای ضعیف بر کارهای قوی غلبه کند و کارهای قوی چوب کارهای ضعیف را بخورد.
ضربه به ادبیات پایداری و کتابهایی که طعم و نمک ندارند
این کتاب سازیها چه آسیبی میزنند و در مقابل چه کار باید کرد؟
دلم میخواهد به نهادها و ارگانهای مسئول بگوییم که کاری نکنند! حداقل در حوزهی ادبیات و بحثهای رسانهای کاری نکنند. ما بیشترین ضربه را از همین نهادها و ارگانها و سازمانهایی خوردیم که دلشان میخواست بیلان کاری پر کنند و زودتر طرحها را به تولید برسانند و کتابها را منتشر کنند و لیست بدهند و جدول پر کنند. علی الخصوص بسیاری از اینها نگاه ادبی به کتابها ندارند؛ نگاه اعتقادی دارند و آن احساس تکلیف_ که حتماً محترم و مقدس است_ باعث ورود آنها شده اما بیشتر آسیب میزنند. چقدر از ادبای کشور و اهل پژوهش و ادبیات، در مصادر تولید کتابهای حوزه دفاع مقدس هستند؟ چقدر رستههای نظامی یا دولتی در مناصب تولید این آثارند؟ در این شکل دیگر آن شانیتی که کار ادبی باید داشته باشد و در ادبیات پایداری خودش را نشان بدهد، ندارد. چون آن ارگان و نهاد و موسسه دنبال این هستند که زودتر کتابش دربیاید و بعد بتواند آن را بگذارد روی میز و جلو بقیهی نهادها و ارگانها بگوید مثلاً من این کتاب را چاپ کردم و این سوژه ما بوده و مسائل این چنینی...
این کارها به ادبیات پایداری آسیب زده است. بسیاری از این کتابها خشک و بیروح هستند و طعم و نمک ندارند.
نظرتان درباره جایزهها چیست؟
جایزهها با هدف رشد و شناسایی و تشویق نویسندههاست اما عملاً جایزهها برای کتابهای سفارشی خود نهادهای سفارش دهنده است. وقتی خودشان کتاب مینویسند، خودشان تقدیر و خودشان چاپ میکنند باید خودشان هم کتاب را بخوانند!
این قسمت ماجرا آزار دهنده است و کار برای نویسندههایی که بخواهند مستقل کار کنند و زیر بلیت کسی نباشند، سخت است و نامشان در لیست کاندیداهای جوایز قرار نمیگیرد.
اعتبار جوایز به آثاری است که بر میگزینند. انتخاب آثار ضعیف به صرف این که سفارش دهنده یا ناشر یا داوران دستی در تولید آن داشتهاند، ضربه زدن به اعتبار جوایز ادبی است و نویسندگان اصیل ترجیح میدهند اصلاً در چنین جوایزی شرکت نکنند.
یعنی شما معتقد هستید برای تولید آثار بهتر و بیشتر در حوزه دفاع مقدس به حمایت نهادها و ارگانها هیچ نیازی نیست؟
این حمایتها و احساس تکلیفهای نادرست باعث شده ما با لشکری از آدمها مواجه باشیم که توهم نویسندگی دارند. فضا آن قدر بیدر و پیکر شده که همه دل شان برای شهدا میسوزد و احساس میکنند باید قلم دست بگیرد و بنویسد. اما این افراد ادبیات را نمیشناسند و با شرکت در چند کلاس و دوره فکر میکنند نویسنده شدهاند. نویسندهای که رمان نخوانده و ادبیات و سبکها و اصلاً جریانات ادبی را نمیشناسد، چطور میتواند نویسندگی کند؟ به صرف اینکه قلم خوبی دارد؟
قلمهایی که نیاز به رشد دارند
این قلم قابل احترام است اما همان قلم نیاز به رشد و پرورش دارد. با چهار تا کارگاه و کلاس نویسندگی که آدم نویسنده نمیشود. اما این اتفاق دارد میافتد و کرور کرور از این مدل آدمها میآیند و کتاب مینویسند. هر چند با همان کتاب اول _متاسفانه بگوییم یا خوشبختانه _خلع سلاح میشوند و دیگر اقبالی به سمتشان پیدا نمیشود. این درد هم دامنگیر افراد است و هم دامنگیر ادبیات. یک بار یکی از ناشران از من خواست تا بر کار نویسندگانشان نظارت کنم. یکی از شروط من برای این کار این بود که این نویسندهها صد رمان برتر دنیا را خوانده باشند و لیست رمانهای خوانده شدهشان را به من بدهند. اما آن ناشر خندید و گفت شما خیلی توقعتان بالا است!
طبیعی است وقتی اینطور به ادبیات نگاه میکنند نباید منتظر کتابهای مانا و تأثیر گذار باشیم.
مساله مهم دیگر اینکه با وجود کتابهای ضعیف و سطحی، ما کتاب خوب در حوزه دفاع مقدس کم نداریم، چرا از این کتابها به اندازه کافی اقتباس نشده است و ما فیلم خوب دفاع مقدسی هم کم داریم؟
این را باید از کارگردانها و سینماگران و تهیه کنندهها بپرسید. سرمایه گذاری در این گونه موضوعات توجیه پذیر است و میتوانند سرمایهشان را برگردانند. مردم ادبیات پایداری را دوست دارند و از فیلمهایی که ساخته میشود استقبال میکنند.
چه طور میتوان یک زنجیره کامل از کتاب تا اثر هنری مثل تئاتر، فیلم، مستند، انمیشن و در کشور ایجاد کرد؟
سینمای ما هنوز نفهمیده که اصالت با متن و با کتاب است. همان طور که بازیگر نمیداند اصالت با کارگردان است و کارگردان از او مهمتر است. کتابهای خوب دفاع مقدس کارهای آمادهای هستند. علی الخصوص کارهایی که مربوط باشد به زندگی همسران شهداست، صحنههای نظامی و هزینه بردار هم ندارد که خرجش بالا باشد. سوژه این کتابها هم مورد نیاز جامعه است. اینکه در سالهای پس از پیروزی انقلاب سراغ این سوژهها نرفتند واقعاً برای من هم جای سؤال دارد. یک بخشاش شاید بحث همین رسانهها و مطبوعات و تلویزیون است که این نیاز را منتقل و این بستر را فراهم نکردهاند تا گفتوگویی بین نویسنده و فیلمنامهنویس یا تهیهکننده اتفاق بیافتد و نویسنده بتواند تهیهکننده و کارگردان را مجاب کند که آنچه نوشته است ارزش فیلم ساختن را دارد. گفتوگویی بین این دو گروه برقرار نمیشود.
به هر حال برای بسیاری از کارگردانها و تهیه کنندهها اقتصاد خیلی مهم هست و بالاخره بحث اقتصاد سینما چیزی نیست که آدم بتواند از آن بگذرد یا حتی بخواهد زیر سوالش ببرد اما بعضی از کارها و کتابهای دفاع مقدس آن قدر خوب هستند که اگر ساخته شوند بازخورد خوبی خواهد داشت و مطمئناً تهیه کنندگان میتوانند به بازگشت سرمایه خودشان مطمئن باشند. چه بسا که بیش از بازگشت سرمایه هم برایشان داشته باشد؛ چیزی که تا الان تجربه نشان داده فیلمهای خانوادگی طیب و طاهر با دیالوگهای خلاقانه و با صحنه پردازیهای فکر شده توانستهاند مردم را به تماشای خودشان بکشانند و موفق شوند.
انتهای پیام/