برای ترویج گفتمان صلح عادلانه باید به مبنای الهی آن برگشت
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۴۳۰۲۴
به گزارش خبرگزاری مهر، صلح و عدالت مفاهیمی دیرپا در جامعه بشری هستند که از دغدغه های جدی انسان در طول تاریخ بوده اند و از این رو،ساختن جهانی سرشار از صلح،عدالت و احترام به کرامت انسانی ، آرمانی بزرگ برای بشریت به شمار می آمده است.از این رو مجمع جهانی صلح اسلامی به مناسبت ۲۱ سپتامبر(مصادف با ۳۰ شهریور ماه) «روز جهانی صلح» مصاحبه ای با لاله افتخاری از اعضای شورای راهبری مجمع و نماینده اسبق مردم تهران در مجلس را ترتیب داده است که در ادامه متن این مصاحبه را می خوانید؛
*با توجه به شعار امسال سازمان ملل «حق بر صلح» به مناسبت هفتادمین سالگرد اعلامیه جهانی حقوق بشربه نظر شما تا چه حدی این شعار در زمینه برقراری صلح در جهان محقق خواهد شد؟
عملکرد سازمان ملل نشان دهنده ی این است که نتوانسته در برقراری صلح بخاطر نگاه دوگانهای که دارد موفق باشد و در حقیقت اگر آنها به خوبی عمل می کردند ما امروز شاهد این همه ناامنی و جنگ در کشورهایی مثل یمن در منطقه خود ما و بسیاری از نقاط دنیا نبودیم و بنابراین فکر میکنم که در حقیقت باید یک بازنگری بکند و عملکرد خودش شعار خوبی است ولی عملکرد خودش را با شعار باید تنظیم کنند و در حقیقت اسم و مسمی باید با هم همخوانی پیدا کند در غیر اینصورت مثل سالهای گذشته خروجی خوبی نخواهد داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*به نظر شما با توجه به تحولات اخیر در منطقه و جهان از جمله داعش، سوریه، حمله عربستان سعودی در یمن، جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و مسلمانان میانمار برای ایجاد جهانی مملو از صلح و امنیت در سطح بین المللی چه الزاماتی وجود دارد؟
احترام به حقوق دیگران و رعایت عدالت در مورد کشورهای مختلف و شناسایی و به رسمیت شناختن حقوق بشری و تمامیت ارضی و دیگر مسائلی که کشورهای مختلف دارند این الزام دارد و باید از طرف همه کشورها این مسئله مورد نظر قرار بگیرد و بعد هم اینکه نیروهای بیگانه باید از منطقه بیرون بروند چه به عنوان دموکراسی باشد و چه برای ایجاد امنیت در منطقه و یا به هر عنوان دیگری یا اقدامات پیشگیرانه که اسم آن را می گذراند به هر عنوان که آمده باشند باید اینها از منطقه خارج شوند و مسئولیت کشورها و حفظ امنیت و آرامش و صلح در کشورها را به خود آنها واگذار کنند.
*به نظر شما سازمان ها و نهادهای بین المللی و مدافع حقوق بشر و مسول در برقراری صلح در جهان چرا تاکنون نتوانسته اند به مسوولیت حقیقی خود در تامین و برقراری صلح در جهان عمل کنند؟
علت عدم موفقیت سازمانها و نهادهای بینالمللی حقوق بشری و یا مدعی صلح این است که این ها همچنان که گاهی اوقات خودشان شاید ناآگاهانه به این اعتراف می کنند برای حفظ منافع و دستاوردهای تعداد اندکی که خودشان را ابرقدرت و کدخدای جهان میدانند تاسیس شدهاند. چون از اول بنیان حسنهای نداشته اند و با نیت خیر تاسیس نشدند اساس آنها مشکل دارد وهمچنین مدیریت کننده آن کسانی است که جنگ افروزان دنیا هستند مثل آمریکا و .. هم خود آنها از سلسله جنبانهای اصلی هستند و هم حق وتوهایی که برای این ها در نظر گرفته میشود با آن نگرشی که آنها دارند این باعث میشود که بجای اینکه این ها صلح و امنیت را تامین کنند خود اینها ابزاری شده اند برای توجیه اقدامات جنگ افروزان که به بهانه صلح و امنیت لشکر کشی کنند و مجالس شادی و مجالس خانوادگی مردم بیگناه افغانستان، عراق و یمن و همه این ها را به خاک و خون بکشند.
*با توجه به اهداف و اقدامات مجمع جهانی صلح اسلامی در زمینه برقراری صلح، عدالت در جهان پیشنهاد شما برای ترویج گفتمان صلح عادلانه در جهان چیست؟
برای ترویج گفتمان صلح عادلانه باید به مبنای الهی آن برگشت یعنی همان که در آموزه های دینی آمده که متناسب با فطرت است که فطره الله التی فطر ناس علیها و این همان طور که قرآن می فرمایند: لاتبدیل لخلق الله. به هر حال این ثابت است اصول آن در همه زمان ها و مکان ها برای همه ملت ها با هر رنگ و نژاد و آیین و عقیده ای که باشند یکسان است و در حقیقت این می تواند حلقه وصل آنها باشد و باید از این طریق اقدام بشود و چیزی که با ندای فطرت همسو است بر دلها می نشیند و مردم آزاده و بیدار دنیا را می تواند حول محور خودش جمع کند و این جا صف بندی بین منفعت طلبان و مال باختگان نیست آن طوری که الان در دنیا مطرح است. اینجا منافع همه بشر منافع انسان ها موردنظر است و از این جهت است که همه می توانند دور هم جمع شوند و می توانند منافع خودشان را در آنجا ببینند و باید از نخبگان با توجه به پژوهش های عمیق، گسترده با عنایت به مشترکات ادیان، مذاهب و ملل باید شروع کرد و بعد به توده مردم آن را توسعه داد تا بتوانیم این گفتمان را گفتمان جهانی قرار بدهیم. همچنان که پیام امام حسین علیه السلام پیامی در عین حال که به ظاهر عاشورا شیعی است ولی ما می بینیم که بر دل رهبران هند و مردمی بعد از ۱۴قرن در دنیای امروز ما با این انفجار اطلاعات می نشیند و در اربعین بعضی از مردم را دور هم و بعضی از بت پرستان، مسیحیان و ایزدیان و بقیه این ها و یک زمانی هم الگو می شود برای در حقیقت مردم هند و خیلی از کشورهای دیگر.
کد خبر 4410327 سارا فرجیمنبع: مهر
کلیدواژه: روز جهانی صلح لاله افتخاری مجمع جهانی صلح اسلامی عاشورا امام حسین ع ماه محرم معرفی کتاب پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فلسفه فعالیت های قرآنی سازمان اوقاف و امور خیریه رادیو گفتگو نقد کتاب پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قیام عاشورا تازه های نشر مراسم عزاداری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۴۳۰۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا فلسطین طی ۷ ماه جنگ همواره اصلیترین موضوع جهانی بوده است؟
جنگ طوفان الاقصی ۷ ماه قبل آغاز شد، اما از آن زمان تاکنون مساله نخست جهان بوده است. هیچ اتفاقی باعث نشده تا تمرکز جهانی از سرزمینهای اشغالی خارج شود. این تمرکز به شکل دوسویه از سمت ملتها و دولتها بوده است؛ درحالیکه طی جنگ اوکراین این دولتها بودند که بر جنگ تمرکز داشتند.
آنچه باعث شده جنگ غزه از نظر اهمیت در صدر موضوعات جهانی قرار گیرد، تاثیرگذاری آن بر اصلیترین مولفههای زیست بشر است. به لحاظ موضوعی دو کلان مساله امنیت و اقتصاد که با امکان زندگی و رفاه درهم تنیدهاند، دارای اهمیت بوده و هر پدیدهای که بتواند بیشتر بر روی آنها اثربگذارد در اولویت قرار میگیرد.
جنگ غزه طی ۷ ماه گذشته بیش از هر رویداد دیگری این دو مولفه را تحت تاثیر قرار داده است. گرچه برخی پدیدهها در ابتدا تاثیراتی سهمگین دارند ولی اغلب به مرور از اهمیت آنها کاسته میشود، اما جنگ غزه هرچه به پیش رفته امواج سهمگینتری را روانه موضوعات کلان جهانی کرده است. اگر در ابتدا طوفان الاقصی احتمال گسترش جنگ به منطقه وجود داشت هرچه زمان به پیش رفت این احتمال نیز افزایش یافت.
امنیت و اقتصاد جهان به جنگ غزه پیوند خوردهاند. دلیل این پیوند ضمن آنکه به موقعیت جغرافیایی فلسطین مرتبط است بیشتر از آن به طرفهای درگیر ارتباط دارد. محور مقاومت پس از اقدام غرب و رژیم در ایجاد ناامنی و تحریم اقتصادی در جغرافیای منطقه، تلاش کرده مشکلات مشابهی را به آنها تحمیل کنند. پس از ۷ اکتبر که غزه زیر آتش و تحت محاصره قرار گرفت گروههای مقاومت لبنانی و عراقی جنگ را به تلآویو تحمیل کردند. مقاومت لبنان مرزهای شمالی را به آتش کشید و مقاومت عراق زیرساختها را هدف خود قرار داد. ایران و یمن نیز محاصره اقتصادی علیه رژیم را کلید زدند.
این ناامنی و تهدید اقتصادی، اما تنها علیه رژیم اعمال نمیشد بلکه در دورنما و مجاورت خود حامیان صهیونیسم را نیز دربرمیگرفت. گروههای مقاومت عراقی حملات به پایگاههای آمریکا را آغاز کردند و از سوی دیگر در شاخه اقتصادی اقدام یمن در دریای سرخ به چالش کشیدن رهبری غرب در تسلط بر تجارت جهانی تلقی میشد. یمن اعلام کرده بود تنها کشتیهایی را که راهی فلسطین اشغالی هستند هدف قرار میدهد. از این رو غرب به شکل مستقیم و در سطحی عظیم زیانی مالی را متحمل نمیشد، اما به شکل غیرمستقیم خارج شدن تسلط امنیت تجارت دریایی از دستش میتوانست خسارتی جبرانناپذیر باشد.
تحولات نشان میدهد امنیت و اقتصاد جهان بیشتر از هر پدیده دیگری به جنگ فلسطین گره خوردهاند. تا این جنگ ادامه داشته باشد تلاطم در شاخههای مختلف این دو موضوع جریان خواهد داشت.
امنیت
امنیت زیربنای زندگی است. بدون امنیت افراد زنده نمیمانند و یا فاقد آزادی هستند. بدون امنیت زندگی با هراس است و نمیتوان به فکر پیشرفت بود. بدون امنیت همه چیز در ابهام و در معرض تردید است و از این رو انجام اقدامات بزرگ و زمانبر که میتواند گشایشهای بزرگی داشته باشد، بیهودهاند. جنگ غزه امنیت را از جهات مختلفی در معرض التهاب قرار داده است.
۱. حملات گروههای مقاومت به پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه بزرگترین قدرت نظامی جهان را به چالش کشید. این حمله اقدامی علیه یکی از بزرگترین و گستردهترین ساختارهای جهانی بود که پایگاههایش سراسر کره خاکی را دربرگرفتهاند. اگر آمریکا قصد پاسخ به آن را داشت، با افزایش زد و خوردها، تعداد کشتههای این کشور بالا رفته و واشنگتن مجبور میشد در جنگی حضور یابد که با نبرد در افغانستان و عراق قابل مقایسه نبود.
۲. آمریکا هرچند وارد جنگی بزرگ در منطقه نشده، اما ناگزیر از واکنش نظامی در عراق، سوریه و یمن شده است. در یمن انگلیس نیز آمریکا را همراهی میکند. این اقدامات ضمن افزایش ریسک ناامنی به رشد هزینههای نظامی دامن میزند. در برههای از جنگ مقامات نظامی آمریکایی اعتراف کردند هرهفته جنگ در دریای سرخ صدها میلیون دلار هزینه دارد.
۳. آمریکا به دلیل احتمال گسترش جنگ و همچنین برای زد و خوردهای محدود مجبور شده سطح قوای نظامی خود در غرب آسیا را افزایش دهد که این مساله از طریق کاستن از سطح نیروهای آمریکایی از دیگر مناطق جهان تامین شده است. کاهش ظرفیتهای آمریکا در این مناطقی برای واشنگتن شامل بروز ناامنیهایی است.
۴. به عنوان نمونه توجه آمریکا به غرب آسیا در پی جنگ طوفان الاقصی باعث تضعیف قوای غرب در جنگ اوکراین در برابر روسیه شد که پیامد آن دست برتر مسکو در جنگ است. این کوتاهی تا جایی موثر بوده که برخی معتقدند حتی با وجود تصویب بودجه ۶۱ میلیارد دلاری برای اوکراین، تسلیحات لازم زمانی به دست این کشور خواهد رسید که در قسمتی از جنگ کار از کار گذشته است.
۵. فعال شدن گروههای ضدصهیونیستی در غرب باعث هراس حکومتهای غربی شده است. طی دو هفته اخیر آمریکا شاهد خیزش نهاد دانشگاه و اروپا نیز شاهد تظاهرات مسلمانان در حمایت از مردم فلسطین بوده است.
۶. رژیم به عنوان بزرگترین دارایی استراتژیک آمریکا در منطقه در معرض تهدیدی جدی است. بر اساس محاسبات غرب تضعیف این دارایی استراتژیک میتواند امنیت این مجموعه را بکاهد.
۷. درگیریها در غرب آسیا میتواند به تشدید بحران مهاجرت به قاره اروپا منجر شود. این مساله به زعم مقامات اروپایی میتواند به افزایش جرم و جنایت و همچنین تهدیدات فرهنگی منجر شود.
اقتصادی
شاید باور آن سخت باشد که اقتصاد جهان به خاطر جنگ در ۳۶۰ کیلومتر مربع در غزه بیشتر از جنگ در ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع در اوکراین دچار خطر شده باشد. اوکراین ۱۷۰۰ برابر بزرگتر از غزه است، اما ابعاد این جنگ فراتر از جنگ اوکراین، اقتصاد را گره زده است.
۱. رژیم به عنوان محل سرمایهگذاریهای غرب در منطقه دچار بحران شده است. تنها در یک نمونه ساخت یک کارخانه ۲۵ میلیارد دلاری شرکت اینتل که پیشرفتهترین شرکت آمریکایی در تولید ریزتراشههاست، با مشکل مواجه شده است.
۲. تجارت دریایی از مسیر دریایی سرخ به دلیل جلوگیری یمنیها از عبور و مرور کشتیهای تجاری رژیم دچار مشکل شده است. این اقدام تهدیدی برای آینده است. این تهدید نشان میدهد در صورت تشدید بحران انسانی در فلسطین، دیگران نیز که در این بحران دست دارند مجازات خواهند شد. این تهدید یک تهدید غیرمستقیم در خصوص مدیترانه هم به شمار میرود تا طرفهای حامی تلآویو بدانند از آزادی عمل برای کشتار مردم فلسطین برخوردار نیستند.
۳. در صورت وقوع درگیریهای شدیدتر جریان انرژی از منطقه به بازارهای جهانی دچار اخلال میشود. این اختلال تنها شامل کشتیهای حامل سوخت و خطوط انتقال نیست، بلکه منابع تولید را نیز دربرمیگیرد. عمق این اختلال تا جایی امکان پیشروی دارد که حتی پس از تخریب اجازه بازسازی فوری نیز به دارندگان داده نشود.
جنگ رژیم با چه کسانی؟جنگ در غزه ابعاد مختلفی را در کلان مسائل امنیت و اقتصاد تحت تاثیر قرار داده و درگیری بزرگی را برانگیخته که در آن مجموعههای بزرگی حضور دارند. بسیاری از این مجموعههای سیاسی و انسانی پیش از این نیز در قضیه فلسطین حضور داشتهاند، اما با توجه با ابعاد بزرگتر جنگ کنونی، بیشتر از گذشته درگیر آن شدهاند. رژیم به دلیل جنایتهایش نیازمند هرگونه کمکی از تمام متحدانش شده و در مقابل دشمنیهای چندبعدی و چندوجهی را با خود برانگیخته است. در میان گروههایی که به دشمنی رژیم برخاستهاند، همپوشانیهایی وجود دارد که پیچیدگی و درهمتنیدگی دشمنی با تلآویو را نشان میدهد.
۱. مسلمانان با ۲ میلیارد جمعیت یکچهارم جمعیت جهان را تشکیل میدهند. آنها در سراسر جهان پراکنده شده و به شکل دولتی و یا فرودولتی دارای قدرت هستند. از میان تقریبا ۲۰۰ کشور حاضر در جهان، ۴۹ کشور دارای اکثریت مسلمان هستند. رژیم به شکل ریشهدارتری نسبت به گذشته با مسلمانان سرشاخ شده است.
۲. عربها در سراسر جهان و جهان اسلام پراکنده شدهاند، اما در قالب اتحادیه عرب ۲۲ کشور با ۴۰۰ میلیون جمعیت حضور دارند. عربها هرچند ذیل جهان اسلام دسته بندی میشوند، اما تحولات خاص خود را دارند. به دلیل عرب بودن زبان ساکنان فلسطین جهان عرب توجه بالا و مضاعفی به قضیه فلسطین دارد.
۳. تمدن ایرانی با محوریت کشور ایران و سرزمینهای مجاور، با جهان اسلام همپوشانی دارد. این تمدن و به ویژه کشور ایران بنابه دلایل امنیتی رژیم را دشمن خود میدانند. پس از وقوع انقلاب اسلامی دلایل سازهانگارانه نیز به درک از تهدید از رژیم افزوده شدهاند.
۴. یهودیان ضدصهیونیسم دیگر دشمنان رژیم هستند که در قضایای اخیر فعال شدهاند. بخشی از یهودیان تشکیل کشور یهودی را برخلاف تعالیم این دین میدانند. تعداد دیگری از یهودیان سکولار نیز تاسیس دولت یهودی بر روی سرزمین دیگر ملتها را ناپسند میشمارند.
۵. یهودیان و صهیونیستهای لیبرال غربنشین جنایتهای رژیم را بر ضد منافع خود تلقی کردهاند. از نگاه این گروه اقدامات رژیم با آسیب به وجهه جهانی یهودیان باعث رشد و تقویت مجدد یهودیستیزی در جهان خواهد شد.
تفاوتها با جنگ اوکراینابعاد بزرگتر جنگ غزه نسبت به جنگ اوکراین در این بخش بررسی شدهاند:
۱. در جنگ اوکراین، روسیه به طور مستقیم در برابر غرب قرار گرفته است. با اینحال در جنگ کنونی جهان اسلام به همراه آزادیخواهان دربرابر دولتهای غربی قرار گرفتهاند که صفآرایی بزرگتری را به لحاظ جمعیتی و گسترده استقرار نشان میدهد. هرچند استقرار روسیه در برابر غرب شکلی نظامی دارد، اما استقرار مدافعان قضیه فلسطین در حوزه فرهنگی و اجتماعی به شدت سنگین است.
۲. جنگ اوکراین تنها به این کشور محدود است. به شکل دقیقتر جبهه نبرد و درگیری تنها در جنوب اوکراین جریان دارد. نوع جنگ نیز مسلحانه است. در جنگ غزه، اما جغرافیای جنگ و زد و خوردها فراتر از غزه است، به گونهای که از یمن، عراق، سوریه و تا خیابانهای غرب عرصه زد و خورد هستند.
۳. به لحاظ اخلاقی در جنگ اوکراین، این روسیه است که دچار مشکل شده است. در جنگ غزه، اما غلبه حیثیتی با جبهه فلسطین است و صهیونیستها به همراه غرب شکست خوردهاند.
۴. تاکنون اوکراین علیرغم تبلیغات گسترده جنگ موفق نشده به شکل اجتماعی حمایت کشورهای جهان را به خود جلب کند. حمایتها بیشتر دولتی بوده و یا تبلیغات رسانهای باعث شده مردم در نظرسنجیها و نه در کف خیابان از روسیه انتقاد کنند. با این وجود قضیه فلسطین باعث ایجاد «بسیج اجتماعی» در جهان شده است. باید توجه داشت حمایتها از اوکراین بیشتر در جهان غرب بوده، اما حمایت از فلسطین گستره جهان را دربرمیگیرد.
۵. جنگ اوکراین شرق اروپا را تحت تاثیر قرار داده و حتی در صورت گسترش جنگ، ایستگاه اول توسعه که بالتیک است همچنان در شرق اروپا قرار دارد. این جنگ به لحاظ دریایی دریای سیاه را تحت تاثیر قرار داده و در صورت گسترش جنگ دریای بالتیک به درگیریها اضافه خواهد شد تا دو دریا ملتهب شوند. دریای سیاه و بالتیک به شکل مستقیم برای کشورهای ساحلی آن دارای اهمیت بزرگی است.
در جنگ غزه به شکل مستقیم دو منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا تحت تاثیر قرار گرفتهاند و در عرصه دریاها خلیج فارس، اقیانوس هند و دریای سرخ شاهد زد و خورد بودهاند. این جنگ همچنین احتمال دارد به دریای مدیترانه کشیده شود که اقتصاد تمام اروپا به آن وابسته است. خلیج فارس، اقیانوس هند و دریای سرخ که با شدت و ضعف درگیریها در آنها ادامه دارد برای تمام جهان حائز اهمیت هستند.
این بررسی نشان میدهد به لحاظ منطقهای، دریاها و اهمیت دریاها جنگ غزه دارای برجستگی نسبت به جنگ اوکراین است.
منبع: روزنامه فرهیختگان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی