راهکار سرپرست اسبق وزارت اقتصاد برای احیای قدرت خرید مردم
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۷۵۰۸۴۷
پولنیوز -سرپرست اسبق وزارت اقتصاد تنها راه قدرت خرید از دست رفته مردم را حذف بازار ثانویه ارزیابی کرد و گفت: حالا که نرخ بازار ثانویه هم دستوری است، چرا دولت آن را به جای ۸۰۰۰ تومان همان ۴۲۰۰ تومان اعلام نمیکند.
حسین صمصامی، سرپرست اسبق وزارت اقتصاد در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به افزایش نرخ ارز و تورم ایجاد شده ناشی از آن، اظهار کرد: دولت در چنین شرایطی طرح بستههای امنیت غذایی همگانی را مطرح کرده، اما واقعیت این است که دولت زمانی میتواند اقشاری را که بابت این تورم متضرر شدهاند تقویت کند که اطلاعات و توان آن را داشته باشد، در حالی که به نظر نمیرسد دولت فعلا توان انجام این کار را داشته باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دولت عملا توان جبران افزایش هزینهها را ندارد
سرپرست اسبق وزارت اقتصاد با اشاره به افزایش قیمت دلار از ۳۸۰۰ تومان به ۸ و ۱۴ هزار تومان در سامانه نیما و بازار آزاد اظهار کرد: این افزایش نرخ ارز اثر خود را روی قیمت تمام شده کالاها در کشور میگذارد. در حالی که دولت عملا توان جبران این افزایش هزینهها را ندارد.
وی با بیان اینکه صادرکنندگان از افزایش قیمت ارز حدود ۱۶۰ هزار میلیارد تومان منفعت میبرند، گفت:این منفعت به صورت افزایش هزینه از جیب مردم میرود. ما در حدود ۱۹ هزار میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتهایم که تنها مبلغ خیلی کمی از ارز حاصل از آن به سامانه نیما روانه شده است.
هزینه تحمیلی به مردم بسیار بیشتر از افزایش حقوقی
صمصامی به طرح افزایش مجدد حقوقها در سال جاری هم اشاره کرد و گفت که مقدار هزینهای که به مردم تحمیل شده بسیار بیشتر از افزایش حقوقی است که داده شده است؛ دولت حتی اگر بتواند با دادن بستههای کالایی، مواد غذایی اقشار ضعیف را تامین کند باز هم نمیتواند هزینههای مربوط به افزایش اجارهخانهها و هزینههای جانبی دیگر را جبران کند.
سرپرست اسبق وزارت اقتصاد در ادامه راهحل مساله را در اعطای ارز یارانهای به واردکنندگان دانست و گفت: سیاست اعطای دلار ۴۲۰۰ تومانی سیاست درستی بود، اما دولت به بدترین شکل ممکن آن را اجرا کرد. یکسری از کالاها نباید ارز یارانهای میگرفتند و از سوی دیگر برای یکسری ایجاد رانت شده بود، اما مگر حالا در سامانه نیما برای عدهای ایجاد رانت نشده است؟
رانت ایجاد شده در سامانه نیما چرا صدای کسی را در نیاورد؟
وی با بیان اینکه چرا کسی به رانت ایجاد شده در سامانه نیما اعتراض نمیکند؟ ادامه داد: چون ارز یارانهای برای مردم بود، اعتراضات نسبت به آن از سوی برخی رسانهها زیاد بود، اما حالا چون این رانتها در سامانه نیما تقسیم میشود کسی اعتراضی نمیکند.
سرپرست اسبق وزارت اقتصاد با بیان اینکه در شرایط موجود بازار به تنهایی قادر به تخصیص منابع نیست، اظهار کرد: وضعیت فعلی اقتصاد مانند فردی است که سکته قلبی کرده و باید سریعا داروی خاصی را مصرف کند. اگر آن دارو به موقع به فرد بیمار نرسد بخشی از ماهیچههای قلب از بین میرود و یا حتی ممکن است آن فرد از بین برود. در اقتصاد ما هم آن سکته اتفاق افتاده است.
صمصامی ادامه داد: در چنین شرایطی اگر دولت بخواهد روی بازار متمرکز شود مانند این است که آن فرد بیماری را به حال خودش رها کند. حالا آن زمان طلایی است که اگر درست تصمیم نگیریم صدمات شدیدی را بر پیکره اقتصاد وارد کردهایم.
الزام دولت به صادرکننده برای ورود ارز خود به بازار با نرخ دولتی
وی با بیان اینکه دولت در شرایط فعلی باید تخصیص منابع ارزی را به عهده بگیرد، گفت: دولت باید صادرکننده را ملزم کند تا ارز خود را با نرخ دولتی وارد بازار کند. اگر این اتفاق عملی شود جلوی ابرتورم گرفته خواهد شد.
سرپرست اسبق وزارت اقتصاد در ادامه با اشاره به عدم اعتراضها نسبت به وجود رانت در سامانه نیما اظهار کرد: این مساله به خاطر این است که در اینجا منافع بیشتری تامین میشود و افراد خاصی جیب خود را پر میکنند و به همین خاطر از طریق رسانههایشان سکوت اختیار کردهاند.
به جای آزادسازی دولت به صادرکنندگان یارانه بدهد
صمصامی همچنین تنها راه قدرت خرید از دست رفته مردم را حذف بازار ثانویه ارزیابی کرد و گفت: حالا که نرخ بازار ثانویه هم دستوری است، چرا دولت آن را به جای ۸۰۰۰ تومان همان ۴۲۰۰ تومان اعلام نمیکند. اینگونه منافع ارزهای یارانهای به جیب مردم هم میرود.
وی با بیان اینکه اگر دولت میخواهد صادرات را تقویت کند چرا از جیب مردم خرج میکند، اظهار کرد: دولت برای تقویت صادرات میتواند به جای آزادسازی نرخ ارز به صادرکنندگان یارانه بدهد اینکه دولت بخواهد از محل افزایش نرخ ارز به مردم کمک کند مانند این است که بخواهیم فردی را مسموم و سپس به او پادزهر بدهیم.
منبع: پول نیوز
کلیدواژه: اقتصاد کالای اساسی خرید پول نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۷۵۰۸۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان پوتین؟!
برخی معتقدند مانند اتحاد جماهیر شوروی، رئیسجمهور فعلی روسیه هم شکننده است. اما آنها خیلی چیزها را نادیده میانگارند.
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت: ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان «رژیم شکننده پوتین» در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.