Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-05@20:53:23 GMT

درهای زنگ زده دنیای سیاست

تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۰۵۱۴۴۹

درهای زنگ زده دنیای سیاست

برنامه‌ریزی برای تربیت سیاستمدار، نیروی مدیریتی و سیاسی برای تامین زنجیره نیازهای آینده کشور از اهمیت فراوانی برخوردار است چراکه یکی از موضوعات مهم فراروی همه نظام‌های سیاسی مبتنی‌بر دموکراسی تربیت نیرو و کادرسازی برای مدیریت امور کشور در رده‌های مختلف است.

در کشورهای پیشرفته در واقع احزاب سیاسی نقش تربیت نخبگان سیاسی را برعهده دارند اما در کشورهای جهان سوم چون احزاب به معنی واقعی وجود ندارد روند تربیت نخبگان به شکل دیگری است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برای مثال جایگاه کنونی فرد را معیاری برای سنجش او قرار می‌دهند. در واقع نگاه کشورهای جهان سومی به نخبگان سیاسی منجی‌گرایانه است. پرسش اینجاست که تربیت سیاسی چیست و چه راهکارهای عملی برای تربیت سیاسی وجود دارد؟

معمولا در کشورهای پیشرفته یک سامانه مدیران عالی شکل می‌گیرد که افراد را برای ارتقا به سمت‌های بالاتر تربیت و ساماندهی می‌کند. اما در کشور ما به دلیل آنکه احزابی قوی وجود ندارد کادرسازی لازم نیز درون آنها صورت نگرفته است. برهمین مبنا است که احزاب در نظام‌های سیاسی مبتنی بر دموکراسی در کنار وظیفه حلقه واسطه میان مردم و حکومت، نقش کادرسازی برای آینده نظام سیاسی را ایفا می‌کنند تا نیروهای جوان با طی مراحل مختلف آموزش سیاسی درجات پیشرفت را در حزب طی کنند تا در آینده بتوانند مناصب مدیریتی کشور را به دست بگیرند. در واقع هدف نظام‌های سیاسی پرورش نیروی جوانان کارآمد در جهت به دست گرفتن امور مدیریتی و اجرایی است تا در نهایت از میان همین جوانان افرادی به ریاست‌جمهوری، نمایندگی، ریاست مجلس و ... برسند.

احزاب می‌توانند فرصتی ایجاد کند تا ما سیاست‌مدارانی باتجربه و بانفوذ تربیت کنیم که از مواضع مدنی قوی برخوردار باشند و از دیدگاه‌های خود دفاع کرده و نظرهای جدید را بیان کنند. در این فضا است که شخص دریافت اطلاعات متضاد را می‌آموزد و از سوی دیگر یاد می‌گیرد، چگونه محترمانه و صحیح به مخالف خود پاسخ بدهد.

**چرخش سیاست از تربیت به قدرت
ارتباط نظام تربیتی با عناصر نهاد سیاسی، از دیرزمان مورد توجه بوده و بسیاری از صاحب‌نظران رابطه میان مقوله‌ای این دو بخش، اشاره کرده‌اند و پیوند تنگاتنگ نهادهای آموزشی و قدرت را مورد تاکید قرار داده‌اند. چرخش موضوع سیاست از تربیت به قدرت، باعث‌شده که قدرت سیاسی جایگزین تربیت سیاسی شود. بنابراین همان‌گونه که در دوره مدرن، قدرت به عنوان موضوع محوری، جایگزین تربیت در مباحث سیاسی شده است، تربیت سیاسی نیز اهمیت و جایگاه خود را از دست داده و قدرت سیاسی جایگزین آن شده است. فقر سیاسی ایران به چرخه معیوبی بازمی‌گردد که در آن کادرها و نخبگان سیاسی تربیت می‌شوند، رشد می‌کنند و از پله‌های قدرت بالا می‌روند.

**مراکز و نهادهای تربیت نخبگان
موسسات آموزش عالی تخصصی و نخبه‌گرا اصلی‌ترین مراکز تربیت اولیه و پایه‌ای کادر‌های سیاسی هستند. نخبگان و کادرها اولین یادگیری‌های آکادمیک خود را در حوزه‌های اصلی مانند تاریخ، فلسفه، حقوق، علوم سیاسی، اقتصاد، مدیریت دولتی، جامعه‌شناسی در درون فضای دانشگاهی می‌آموزند. آموزش و پژوهش سنجش‌گرانه به دانشجویان امکان می‌دهد با گرایش‌ها و مکاتب فکری، الگوها و تجربه‌های سیاسی به گونه‌ای باز آشنا شوند و در جریان بحث‌های علمی و نظری گوناگون قرار گیرند. وجود مراکز تحقیقی و تخصصی، کنگره و نشست‌های علمی در سطح بین‌المللی و رابطه علمی با مراکز مشابه در سایر کشورها بر غنای آموزشی می‌افزایند که باید به دانشجویان شناخت و مهارت‌های پایه‌ای و نیز درک و چند و چون برخورد با پدیده‌های پیچیده دنیای امروز را یاد دهند.

سازمان‌های سیاسی، صنفی و مدنی، نهاد دیگر یادگیری سیاست و مدیریت در سطح کلان و یا منطقه‌ای هستند. احزاب و گروه‌های مدنی در جریان زندگی سیاسی، کنشگران و نخبگان را بوجود می‌آورند و تجدید نسل می‌کنند. رقابت میان احزاب و سازمان‌های مدنی، ضرورت داشتن برنامه و راه‌حل‌ برای مشکلات و چالش‌های جامعه، وجود احزاب اپوزیسیون و نیروهای ضدقدرت در جامعه و اتاق‌های فکر به آموزش، رشد و بلوغ کادرها در کوران مبارزه عملی یاری می‌رساند.

مرکز سوم یادگیری سیاست کار عملی و مشارکت در زندگی سیاسی و اجتماعی جامعه باز و رقابتی است. گردش دموکراتیک قدرت و مشارکت واقعی در سازو کار‌های دموکراتیک جامعه کثرت‌گرا از انتخابات گوناگون گرفته تا مدیریت سیاسی در سطوح محلی، منطقه‌ای و ملی شبکه‌ای از کادرهای سیاسی را به میدان می‌آورد که باید در میدان باز سیاست و مدیریت جامعه به هماوردی با رقبا دست زنند و اعتبار برنامه و مهارت فکری و عملی خود را در میدان عمل سیاسی و در برابر افکارعمومی بسنجند. در کنار این سه مرکز اصلی رسانه‌های آزاد و مستقل نیز نقش آموزش مداوم را بازی می‌کنند. امتیاز بزرگ جامعه باز و دموکراتیک نبودن خطوط قرمز و موضوعات ممنوع و همزمان وجود میدان واقعی برخورد و بازخورد برنامه‌ها، اندیشه‌ها و نظرات است.

**آسیب حضور سلبریتی‌ها در مناصب سیاسی
چندین سال است که در بسیاری از شهرهای کشور، گروه‌های سیاسی درگیر در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، برای رای‌آوری لیست خود، هنرمندان و ورزشکارانی را به عنوان کاندیدا در لیست اضافه کردند. سوال اینجاست آیا هنرمندان و ورزشکاران، علاوه بر صنف خود، می‌توانند بر عموم و بدنه جامعه نیز اثرگذار باشند و حتی در جایگاه یک مرجع اجتماعی قرار بگیرند؟ در جامعه کنونی ما، روشنفکران و نخبگان در قیاس با سلبریتی‌ها، به‌عنوان یک گروه مرجع فکری، تاثیرگذاری کمتری دارند و گرانیگاه گروه‌های مرجع در جامعه ایران، از عناصر فکری به عناصر شهرت منتقل شده است. روشنفکران و نخبگان در سالیان اخیر، کمتر خوداظهاری کرده‌اند و جامعه نیز کمتر به سراغ آن‌ها رفته است.

سلبریتی‌ها به‌سبب حرفه خود، جذاب و دوست‌داشتنی هستند و سبک زندگی آنان در صدر اخبار است. همین آشنایی مخاطب، باعث نوعی اعتماد عمومی به آنها در سایر حوزه‌های حیات اجتماعی می‌شود. به دیگر سخن، می‌توان گفت که سلبریتی‌ها عمدتاً سرمایه خود را از عرصه و میدان دیگری کسب کرده‌اند و آن سرمایه را به عرصه سیاست آورده‌اند و با آن نقش جدیدی را ایفا می‌کنند. حال آن‌که عرصه سیاست نیازمند دانش و تخصص خاص خود است و سلبریتی‌ها عمدتاً افرادی فاقد تحصیلات آکادمیک و تجربه عملی در مسائل سیاسی و اقتصادی هستند و در نتیجه صلاحیت لازم در این حیطه را ندارند. اما اظهارنظر آنان مورد اقبال عموم مردم قرار می‌گیرد و رسانه‌های مختلف نیز به پوشش گسترده آن می‌پردازند.

بنابراین نبودن احزاب و سازمان‌های سیاسی پایدار و مستقل و بسته بودن فضای دموکراتیک سبب می‌شود کادرهای سیاسی بیشتر در روابط ناروشن و غیررقابتی در صحنه سیاسی حضور یابند و تجدید نسل نخبگان با کندی فراوان همراه باشد. در ایران به جای احزاب و سازمان‌های مدنی مستقل شبکه‌های پنهان قدرت، پدرخوانده‌ها و نهادهای غیرانتخابی دست به جابه‌جایی مهره‌ها و کادرهای سیاسی می‌زنند. همچنین چرخش موضوع سیاست از تربیت به قدرت، باعث شده که قدرت سیاسی جایگزین تربیت سیاسی شود.

منبع: روزنامه ابتکار؛ 1397،7،22
گروه اطلاع رسانی**2059**9131

منبع: ایرنا

کلیدواژه: سياسي احزاب سياسي

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۰۵۱۴۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا ایران دارای سلاح هسته‌ ای برای منطقه و جهان امنیت‌زا است؟

علیرضا سلطانی؛ اعتماد

در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالش‌های سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمه‌ها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانه‌ای داخلی و خارجی افزایش یافته است.

تامل در اظهارنظرها و دیدگاه‌های مطرح شده نشان می‌دهد كه مخالفت‌ها و مقاومت‌ها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگ‌تر شده است.

بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای را برای صلح و امنیت منطقه‌ای و جهانی خطرناك تلقی می‌كردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاح‌های متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگ‌تر و مخرب‌تر برای منطقه، به این درك و صرافت افتاده‌اند كه یكی از مهم‌ترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقه‌ای است.

این توازن با توجه به بهره‌مندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هسته‌ای، تنها بر محور سلاح هسته‌ای شكل می‌گیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریع‌تر و فوری‌تر به سلاح هسته‌ای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.

این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریه‌های امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقه‌ای و حتی بین‌المللی بسیار افزایش یافته است.

این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هسته‌ای مجاب كرده است .  

با لحاظ شرایط اخیر منطقه‌ای می‌توان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقه‌ای و بین‌المللی در قبال پرونده هسته‌ای ایران دچار تغییرات جدی شود .

غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هسته‌ای ایران را با استفاده از روش‌های غیرنظامی مانند تحریم‌های اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هسته‌ای ایران با وجود هزینه‌های سنگین اقتصادی و توسعه‌ای آن به مرحله‌ای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونه‌ای كه می‌توان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.

از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هسته‌ای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هسته‌ای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.

تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریم‌ها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالش‌ها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.

بنابراین اقدام نظامی به‌رغم اشاره‌های مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی برای یك دوره میان‌مدت دور از انتظار است.

در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هسته‌ای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها می‌تواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هسته‌ای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.

این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .  

ایران هسته‌ای به‌طور عام و ایران دارای سلاح هسته‌ای به‌طور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیج‌فارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هسته‌ای ایران به كار گرفته‌اند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقه‌ای شدن بسیار بالایی دارد، می‌تواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقه‌ای از نوع هسته‌ای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .

از سوی دیگر رهبران قدرت‌طلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانه‌ای برای مسلح شدن به سلاح هسته‌ای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.

در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هسته‌ای را سال‌هاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصه‌های جدید قدرت دارد، با بهره‌گیری از بهانه ایران دارای سلاح هسته‌ای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایت‌های غرب و امریكا، گام در مسیر هسته‌ای شدن و دراختیار داشتن سلاح هسته‌ای گذاشته و با هزینه‌ای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .

مساله‌ای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سال‌های اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هسته‌ای ایران، گام‌های عملی به صورت مخفیانه برداشته‌اند. بنابراین می‌توان گفت به لحاظ منطقه‌ای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقه‌ای آن (توازن قدرت منطقه‌ای) درصدد كنار آمدن با آن و مهم‌تر بهره‌گیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .

 این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقب‌ماندگی‌های سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانون‌های رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقه‌ای و بالا بدون شدت تنش‌های ایدئولوژیك درون منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، فاقد ظرفیت‌های فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوری‌های مربوطه و خصوصا سلاح هسته‌ای بوده و نباید وارد رقابت هسته‌ای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.

بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هسته‌ای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم می‌سازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرت‌های بزرگ به سلاح هسته‌ای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .

این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاح‌های هسته‌ای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هسته‌ای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه می‌كند.

در اختیار داشتن فناوری سلاح هسته‌ای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.

از زمان دستیابی بشر به سلاح هسته‌ای، جهان امن‌تر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولت‌ها به این صرافت و عقلانیت رسیده‌اند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هسته‌ای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هسته‌ای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.

این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هسته‌ای، تندروترین و رادیكال‌ترین دولت‌ها را نیز رام می‌كند. برخلاف تصور رایج، بهره‌مندی قدرت‌های منطقه‌ای خاورمیانه از سلاح هسته‌ای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین می‌كند.

این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیت‌های امنیتی منطقه‌ای، فروكش كردن سطح چالش‌های سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانون‌های اجتماعی و فرقه‌ای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینه‌های ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هسته‌ای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقب‌ماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم می‌سازد.

 انتظار برای خاورمیانه هسته‌ای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هسته‌ای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد  بود. 

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • خودتخریبی در نظام های سیاسی
  • سیر تکامل کادیلاک: سفری 122 ساله در دنیای تجملات و قدرت (فیلم)
  • فرونشاندن التهابات اجتماعی و تنش‌های داخلی، ضرورتی امنیتی است
  • ببینید | تجلیل از نخبگان جامعه کار و تولید استان البرز
  • اذعان بورل به از دست رفتن قدرت آمریکا
  • تظاهرات دانشگاهی، مهم‌ترین عنصر تحلیل قدرت آمریکا
  • پلورالیسم چه نگاهی به سیاست بین‌الملل دارد؟
  • واکنش عباس عبدی به سخنان مهدی نصیری: اصلاح‌طلبی و براندازی دو راهبرد غیر قابل جمع است
  • چرا ایران هسته ای برای منطقه و جهان امنیت‌زا است؟
  • چرا ایران دارای سلاح هسته‌ ای برای منطقه و جهان امنیت‌زا است؟