ترامپ باید از خاندان سلطنتی عربستان بخواهد ولیعهدی تازه انتخاب کند
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۰۵۸۹۹۲
روزنامهنگار و تحلیلگر ارشد نیویورک تایمز ضمن انتقاد از مواضع «دولت ترامپ» در قبال «محمد بنسلمان» نوشت آمریکا باید از خاندان سلطنتی بخواهد ولیعهدی تازه انتخاب کند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، «نیکلاس کریستوف» خبرنگار و تحلیلگر آمریکایی روزنامه «نیویورکتایمز» روز شنبه در یادداشتی درباره ناپدید شدن «جمال خاشقچی» روزنامهنگار منتقد عربستانی، دولت آمریکا را در جسور شدن «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی مقصر دانست و نوشت حالا هم کاخ سفید معتقد است که حتی اگر خاشقچی کشته شده باشد، میتوان پس از «وقفهای کوتاه» دوباره با ریاض روابطی عادی داشت.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در «نیویورک تایمز» نوشت: «گزارشها درباره جمال خاشقچی خبرنگار ناپدید شده سعودی و همکار واشنگتن پست، دارد بیش از پیش آزاردهنده میشود. من او را بیش از ۱۵ سال است که میشناسم. ترکیه ادعا میکند که نوار صوتی شکنجه جمال توسط بازجویان سعودی و کشتن او در کنسولگری سعودی را دارد. هنوز هیچ یک از این خبرها رسما تایید نشده است و ما هنوز نمیدانیم که دقیقا چه اتفاقی افتاده است. همه ما دعا میکنیم که جمال یک بار دیگر ظاهر شود، اما هرچه میگذرد، بیشتر به نظر میرسد که ولیعهد عربستان سعودی شکنجه، ترور و تکه تکه کردن بدن یک خبرنگار مستقر در آمریکا را با بهرهگیری از یک مکان دیپلماتیک مستقر در یک کشور عضو ناتو ترتیب داده است».
این روزنامهنگار آمریکایی در انتقاد از اظهارات دولت کشورش در قبال پرونده خاشقچی، مواضع دولت «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا را «ضعیف» خوانده است.
او مینویسد: «این وحشتناک است و پاسخ ضعیف واشنگتن هم به آن اضافه شده است. رئیسجمهور ترامپ ایده توقف فروش تسلیحات به این کشور در پاسخ به این آدمکشی را رد کرده است. به نظر میرسد ترامپ تصور میکند که تبعات این ترور باید مانند یک وقفه کوتاه [در روابط عادی] و سپس بازگشت روابط به وضعیت عادی، باشد.»
کریستوف افزود: «صادقانه بگویم وقتی که محمد بن سلمان مدیران شرکتهای تجاری (عربستانی) را زندانی کرد، نخستوزیر لبنان را به گروگان گفت، عجولانه بحرانی با قطر ایجاد کرد و سپس به جنگ با یمن رفت، جنگی که طبق اعلام سازمان ملل سبب ایجاد بدترین بحران انسانی در جهان در یمن شد، این رسوایی و فضاحتبار است که مقامهای دولت ترامپ و شرکتهای بزرگ آمریکایی او را تشویق کردند و ابزار لازم را برای توانمند شدن او در اختیارش قرار دادند. در حالی که حدود ۸ میلیون یمنی در معرض قحطی و گرسنگی هستند، با ما درباره این ایده عجیب و غریب درباره اصلاحگر بودن محمد بن سلمان صحبت نکنید».
«سعد الحریری» نخستوزیر لبنان جمعه سوم نوامبر ۲۰۱۷ در سفری غیرمنتظره به عربستان رفت و یک روز بعد در چهارم نوامبر، در سخنانی تلویزیونی استعفای خود را اعلام کرد که سبب شوکی سیاسی در لبنان شد. ناظران سیاسی این اقدام غیرمنتظره را ناشی از فشار عربستان دانستند و رسانهها بعد از آن از بازداشت و اقامت اجباری سعد الحریری در عربستان سخن گفتند،امری که حزبالله لبنان نیز به نوعی آن را تأیید کرد و حتی رئیس جمهور لبنان به عربستان ضرب الاجل داد تا او را به لبنان بازگرداند.
این روزنامهنگار آمریکایی در یادداشت خود نوشت: «ترامپ "اعتماد زیاد" خود در قبال محمد بن سلمان را ابراز کرده و گفته که او و ملک سلمان "دقیقا میدانند که چه کار دارند میکنند". جرد کوشنر با محمد بن سلمان رابطهای نزدیک ایجاد کرده و بدون اطلاع مقامهای وزارت خارجه با او به صورت خصوصی در تماس است و این تماسها قطعا به محمد بن سلمان در تلاشش برای تحکیم قدرتش کمک کرده است».
وی سپس به حمایتهای اعضای ارشد دموکرات و جمهوریخواه کنگره آمریکا، شرکتهای بزرگ فناوری در آمریکا و همچنین تجار این کشور از ولیعهد عربستان سعودی به شدت انتقاد کرد و نوشت: هلهلههای هر دو حزب واشنگتن، سیلیکون ولی و وال استریت سبب تشویق او به تشدید بیملاحظهگریاش شده است. اگر حتی بعد از گروگان گرفتن نخستوزیر لبنان و قتل عام کودکان یمنی مورد تشویق قرار گرفته، خوب چرا باید تصور کند بابت کشتن یک خبرنگار ساده، مورد اعتراض قرار میگیرد؟»
تحلیلگر نیویورک تایمز معتقد است که ولیعهد سعودی آمریکاییها را به بازی گرفته و با آنها مانند احمقها رفتار کرده است.
کریستوف مینویسد: «محمد بن سلمان میداند که چطور با نقاط ضعف آمریکاییها بازی کند و به همین دلیل درباره لزوم اصلاحات صحبت و با ما مانند تارهای ویولون بازی میکند. رغبت او برای اینکه نشان بدهد آماده پذیرش اسرائیل است هم شاید دلیلی باشد که ترامپ و بسیاری از آمریکاییها مایل به در آغوش گرفتن محمد بن سلمان باشند، اگرچه او در کشورش عملا از کنترل خارج شده باشد».
این روزنامهنگار غربی ادامه داد: «در آخر، محمد بن سلمان با کوشنر، ترامپ و دیگر دستیارانش مانند احمقها رفتار کرد. کاخ سفید به فروش ۱۱۰ میلیارد دلار تسلیحات، فخر فروخته، اما در عمل چیزی نزدیک به این رقم هم اتفاق نیافتاد. عربستان سعودی از حمایت از طرح صلح خاورمیانهای (معامله قرن) ترامپ عقبنشینی کرد. سرمایهگذاران از اعلام عمومی مزایده سهام «آرامکو» شرکت نفتی دولتی عربستان سعودی، به وجد آمدند اما این مزایده هم مدام به تعویق افتاده است». ایوانکا ترامپ، جرد کوشنر و محمد بن سلمان
وی ادامه داد: «سرکوب فساد هم مثالی دیگر از تزویر و اخلالگری محمد بن سلمان است. ایدهای که خیلی خوب به نظر میرسید، اما خود محمد بن سلمان قصر ۳۰۰ میلیون دلاری در فرانسه و قایقی ۵۰۰ میلیون دلاری خرید و البته که او این خریدها را با پسانداز کردن حقوق دولتیاش انجام نداده است».
کریستوف در ادامه یادداشت خود به موضوع بازداشتهای گسترده مخالفان در عربستان سعودی از زمان آغاز ولیعهدی محمد بن سلمان پرداخته است.
به نوشته این نویسنده آمریکایی «باید منصف بود و گفت که او به زنان اجازه داد رانندگی کنند، اما فعالان حقوق زنان که برای آزادی رانندگی تلاش میکردند را هم به زندان انداخت. عربستان سعودی حتی کارزاری برای دستگیری فعالان حقوق زنان در خارج از کشور به راه انداخت و "لجین الهذلول" را دستگیر کرد و با دستبند به کشور برگرداند. او ماه جولای در زندان سعودی ۲۹ ساله شد و ازدواجش به هم خورد. این الهذلول است که یک اصلاحگر قهرمان است و نه آن شاهزادهای که او را زندانی کرده».
«سارا لیا ویتسون» مدیر منطقه غرب آسیا در دیدهبان حقوق بشر به این خبرنگار آمریکایی گفت: «پیغام محمد بن سلمان برای سعودیها روشن است: من صدای شما را خفه میکنم، مهم نیست که کجا باشید و برای این کار، من باید چه قوانینی را نقض کنم».
کریستوف در ادامه با اشاره به قطع ناگهانی روابط عربستان با کانادا، بن سلمان را فردی «غیرقابل پیشبینی» توصیف کرده و نوشت: «شرکتهای غربی باید از کنفرانس ماه جاری محمد بن سلمان با نام "ابتکار سرمایهگذاری در آینده" خارج شوند. "مستر کارت"، "مکنزی"، "کردیت سوئیس"، "زیمنس"، "اچ.اس.بی.سی"، "بی.سی.جی"، "ای وای" (EY)، "بین و دلویت" (Bain and Deloitte) و همه آنهایی که نامشان در وبسایت کنفرانس به عنوان شرکای کنفرانس درج شده هم باید همین کار را کنند».
این کنفرانس قرار است روزهای ۲۳ تا ۲۵ اکتبر (۲ تا ۴ آبان) در ریاض برگزار شود، اما به دنبال ناپدید شدن جمال خاشقچی زمزمههایی از انصراف برخی چهرههای تجاری و سیاسی در این کنفرانس شنیده شده است.
از نظر کریستوف، باید درباره ناپدید شدن جمال خاشقچی و ارتباط مالی بین عربستان سعودی و «خانواده ترامپ» تحقیقات مستقلی صورت گیرد.
وی معتقد است: «ما درباره اینکه چه اتفاقی برای جمال افتاده، به یک تحقیق بینالمللی نیاز داریم، تحقیقی که احتمالا نظارت آن بر عهده سازمان ملل متحد باشد. در آمریکا هم ما باید درباره این موضوع تحقیق کنیم که آیا سعودیها با هزینه کردن منابع مالی به نفع خانواده ترامپ، از جمله هزینههایی از قبیل پرداخت ۲۷۰۰۰۰ دلار در اوایل سال ۲۰۱۷ توسط یک شرکت لابیگر برای عربستان سعودی در هتل ترامپ در واشنگتن، در دولت او صاحب نفوذ شدهاند. واشنگتن پست گزارش داده که میزان رزروهای هتل ترامپ در شیکاگو از نیمه اول سال ۲۰۱۶ تا نیمه اول سال جاری ۱۶۹ درصد افزایش یافته است و مدیر هتل ترامپ در نیویورک به سرمایهگذاران گفته که بخشی از این افزایش درآمد به دلیل سفر "دقیقه نودی ولیعهد عربستان سعودی به نیویورک" بوده است».
«اخراج سفرای عربستان سعودی، توقف فروش تسلیحات و تحریم مقامهای مسئول» در ماجرای ناپدید شدن جمال خاشقچی از جمله پیشنهادات کریستوف به آمریکا و غرب برای مقابله با محمد بن سلمان است، کسی که به گفته او «یک شاهزاده دیوانه» است.
این روزنامهنگار آمریکایی مینویسد: «اگر عربستان سعودی نتواند نشان دهد که جمال صحیح و سالم است، کشورهای عضو ناتو هم باید مشترکا سفرای سعودی را اخراج و فروش سلاح به این کشور را به تعلیق درآورند. آمریکا باید تحت قانون ماگنیتسکی شروع به تحقیق کند و آماده اعمال تحریمها علیه مقامهای سعودی از قبیل خود محمد بن سلمان باشد».
قانون ماگنیستکی، یک قانون تحریمی در آمریکا است که مجلس سنای این کشور ششم دسامبر ۲۰۱۲ علیه مسکو به تصویب رساند. این قانون به دنبال اتهامزنیهای آمریکاییها به دولت روسیه در زمینه دست داشتن در قتل «سرگئی ماگنیتسکی» وکیل روس در زندان مسکو در سال ۲۰۰۹ تصویب شد. در صورت به جریان افتادن این قانون، کاخ سفید ملزم خواهد بود درباره قتل احتمالی خاشقچی تحقیق و احتمالا مقامهای مرتبط با این حادثه را تحریم کند.
کریستوف خبرنگار آمریکایی در یادداشت خود بر لزوم فشار واشنگتن بر ریاض برای تعیین یک ولیعهد جدید تاکید میکند و میگوید، جای محمد بن سلمان، سلول زندان است.
او یادداشت خود را اینگونه به پایان میبرد: «آمریکا همچنین باید برای خانواده سلطنتی سعودی روشن سازد که باید یک ولیعهد جدید پیدا کند. شاهزاده دیوانهای که یک خبرنگار را میکشد، نخستوزیر کشوری را میرباید و میلیونها کودک را به قحطی و گرسنگی میکشاند، هرگز نباید در ضیافتهای شام دولتی حاضر شود، بلکه باید زندانی شود».
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: نیویورک تایمز تکه تکه شدن خاشقجی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۰۵۸۹۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گزینههای آمریکا در برابر بلندپروازیهای اتمی عربستان
عربستان سعودی هنوز زیرساخت هستهای قابل توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هستهای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشکهای بالستیک با کمک چین است. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از میدل ایست نیوز، سال گذشته میلادی(2023)، کمتر از یک ماه پیش از عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر همه چیز تغییر کرد، اسرائیل و عربستان سعودی در حال مذاکره برای عادی سازی روابط بودند. پس از دههها روابط سرد، هزینهای که اسرائیل باید برای صلح با عربستان پرداخت میکرد مسلماً بالا بود: علاوه بر تضمینهای امنیتی ایالات متحده آمریکا و حداقل امتیازات نمادین اسرائیل در مورد حاکمیت فلسطین، مذاکرهکنندگان سعودی خواستار دستیابی به فناوری هستهای غیرنظامی بودند.
با ادامه جنگ اسرائیل و مقاومت فلسطین، در حالی که افکار عمومی عرب، از جمله خود سعودیها، از کشتار مردم فلسطین به دست رژیم صهیونیستی خشمگین هستند، حتی اگر مقامات سعودی علاقهمند به گفتوگو با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل باشند، به احتمال زیاد مذاکره برای صلح پایدار غیرممکن خواهد بود.
از آنجایی که ایالات متحده به چگونگی ارتقای ثبات در خاورمیانه، چه در طول جنگ غزه و چه پس از آن، میاندیشد، موضوع برنامه هستهای عربستان سعودی مسئله مهمی است. اگر واشنگتن امیدوار است که روابط عربستان سعودی را با اسرائیل عادی کند، باید به خواستههای ریاض برای همکاری هستهای غیرنظامی تن بدهد – تحولی که میتواند به طور چشمگیری تصویر امنیت منطقه را تغییر دهد.
اگرچه عربستان سعودی هنوز زیرساخت هستهای قابل توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هستهای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشکهای بالستیک با کمک چین است.
اگر چه عربستان سعودی ممکن است در شرایط کنونی به توسعه هستهای غیرنظامی پایبند باشد، اما با توجه به تهدیدهایی که در منطقه حس میکند، ممکن است وسوسه شود که در آینده به سمت برنامههای هستهای نظامی حرکت کند. ایالات متحده باید برای کاهش این خطر تلاش کند که خطمشی دشواری برای واشنگتن است: چرا که اگر واشنگتن همکاری زیادی با سعودیها نداشته باشد ممکن است حمایت عربستان برای عادیسازی روابط با اسرائیل را از دست بدهد و آمریکا نفوذ خود را به رقبایی مانند چین واگذار کند.
اما اگر آمریکا از برنامه غنیسازی هستهای عربستان سعودی، بدون قید شرط ،حمایت کند آن وقت ریاض میتواند از این فرصت برای توسعه یک برنامه تسلیحات هستهای استفاده کند؛ لذا به نظر می رسد، واشنگتن باید جاهطلبیهای هستهای مسالمت آمیز عربستان سعودی را بپذیرد، اما بر اقدامات قوی و مقررات سختگیرانه برای جلوگیری از اشاعه تسلیحات هستهای از سوی سعودیها و جلوگیری از یک مسابقه تسلیحاتی منطقهای پافشاری کند.
نمونههای گذشته مانند کره شمالی، و لیبی نشان داد که برنامه هستهای غیرنظامی کشورها میتواند راهی برای توسعه سلاحهای هستهای باشد و این موضوع در مورد عربستان سعودی هم صدق می کند. برخورداری از فناوریهای با کاربرد دوگانه در یک برنامه غیرنظامی، مانند قابلیتهای غنیسازی، میتواند عربستان سعودی را قادر کند تا از طریق انحراف و پنهانکاری، قابلیتهای هستهای خود را به سمت کاربردهای نظامی ارتقا دهد. این قابلیت هستهای نهفته میتواند بهعنوان ابزاری برای چانهزنی یا رفتار خصمانه مورداستفاده قرار گیرد.
تعدادی از عوامل؛ از جمله تمایل به تقویت امنیت ملی، بازدارندگی از دشمنان احتمالی، و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی میتواند عربستان سعودی را به دستیابی به تسلیحات هستهای سوق دهد، اما انگیزه اصلی احتمالاً میتواند رقابتهای منطقه با همسایگان از جمله ایران باشد؛ اما در حال حاضر، به نظر میرسد ایران تصمیم گرفته است که گام بعدی را برندارد و برنامه هستهای خود را به نظامی شدن سوق ندهد.
واشنگتن میتواند نقش تعیینکنندهای در اینکه آیا عربستان سعودی به سلاح هستهای دست یابد یا خیر، ایفا کند، اما یک سؤال اساسی باقی میماند: ایالات متحده آمریکا تا کجا حاضر است از عربستان سعودی محافظت کند؟ آیا ایالات متحده به ریاض ضمانتهای امنیتی قاطعانهای مانند تعهد به قرار دادن عربستان سعودی زیر چتر هستهای خود میدهد؟ آیا آمریکا حاضر است یک اتحاد امنیتی رسمی مشابه آنچه که در اروپا یا شرق آسیا دارد با عربستان امضا کند؟ اگرچه گفتوگوهای مداوم در مورد یک رابطه دفاعی رسمی وجود دارد، اما توافق امنیتی بین ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی هنوز قطعی نیست و با نقطه نهایی فاصله زیادی دارد. بهویژه اینکه احتمال پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری وجود دارد.
فراتر از یک اتحاد امنیتی، آمریکا میتواند ریاض را به امضای «توافقنامه 123» برای همکاری هستهای وادار کند. این قراردادها نام خود را از بخشی از قانون انرژی اتمی آمریکا گرفته است که بر اساس آن امکان دسترسی به فناوری هستهای غیرنظامی آمریکا در ازای تعهد صریح طرف مقابل به خودداری از تولید تسلیحات فراهم میکند. ایالات متحده در خصوص این توافقات به صورت موردی با 47 کشور از جمله برزیل، ژاپن و ترکیه مذاکره کرده است. این توافق نامهها معمولاً یک کشور را ملزم میکند که به پادمان های آژانس بین المللی انرژی اتمی پایبند باشد، سطح غنیسازی را محدود کند و سوخت هستهای مصرف شده را به ایالات متحده بازگرداند تا از بازفرآوری مواد تسلیحاتی جلوگیری کند. شاه بیت طلایی توافقنامه 123 ممنوعیت کامل غنیسازی است.
با اینحال، یکی از موانع چنین توافقی، تمایل ریاض به غنیسازی اورانیوم در داخل برای تولید برق هستهای، بهجای تکیه بر اورانیوم غنی شده در خارج است. اگر ایالات متحده قادر به مذاکره در مورد ممنوعیت کامل غنیسازی نباشد و تمایلی به دادن امتیازات دیگر نداشته باشد، ممکن است عربستان سعودی برای کمک به فناوری هستهای به کشورهای دیگر مانند چین متوسل شود که منجر به ازبینرفتن شفافیت در مورد فعالیتها و تأسیسات هستهای این کشور و ازدسترفتن نفوذ ایالات متحده خواهد شد.
بنابراین، برای جلوگیری از چرخش عربستان به چین، ایالات متحده آمریکا ممکن است نیاز به مصالحه داشته باشد. واشنگتن میتواند پیشنهاد ساخت تأسیسات غنیسازی اورانیوم در عربستان سعودی را بدهد که به ریاض اجازه میدهد تا کنترل بیشتری بر زنجیره تأمین سوخت هستهای خود و کاهش وابستگی آن به تأمینکنندگان خارجی داشته باشد. ایالات متحده همچنان میتواند بر تدابیر محکم برای جلوگیری از توسعه برنامه نظامی عربستان سعودی پافشاری کند. برای مثال، میتواند تقاضا کند که هر تأسیسات غنیسازی، توسط متخصصین آمریکایی اداره شود یا سازوکار خاموشکردن از راه دور را نصب کند. اما واشنگتن باید در مورد چنین مفادی چشمانداز روشنی داشته باشد: این اقدامات مطمئناً خطر گسترش سلاحهای هستهای عربستان را کاهش میدهد، اما آنها را از بین نمیبرد.
ضرورت دارد که آمریکا از همان ابتدا برای محدودکردن توانایی عربستان سعودی برای توسعه برنامه تسلیحات هستهای، تلاش کند. واشنگتن نمیتواند تأخیر را تحمل کند.
بهعنوان جایگزینی برای غنیسازی عربستان، واشنگتن میتواند عرضه مطمئن اورانیوم غنیشده را برای رآکتورهای عربستان تضمین کند و نیاز این کشور به تأسیسات غنیسازی داخلی را از بین ببرد. احتمالات؛ از تعلیق طولانیمدت غنیسازی داخلی عربستان تا فعالیت تأسیسات غنیسازی زیر نظر متخصصین ایالات متحده بهجای پرسنل سعودی، همچنین تا مکانیسمهای خاموشکردن از راه دور در صورت تصاحب احتمالی، متغیر است.
واشنگتن میتواند ممنوعیت غنیسازی را بهعنوان بخشی از همکاری دفاعی دوجانبه شرط کند. این میتواند به شکل یک ممنوعیت رسمی امضا شده توسط ریاض، یا یک سند تکمیلی غیرالزامآور همراه با یک توافق رسمی باشد که حاوی یک ماده اضافی است که در آن عربستان سعودی موافقت میکند زیرساخت چرخه سوخت را ایجاد نکند.
این رویکرد به ریاض اجازه میدهد تا حق فنی غنیسازی را حفظ کند، اما از قبل موافقت میکند که از آن استفاده نکند. با توجه به تهدیدها در منطقه، تقویت توافق امنیتی ایالات متحده و عربستان سعودی همچنان اولویت اصلی عربستان و عاملی برای محدودکردن جاهطلبیهای هستهای آن خواهد بود.
سیاستگذاران آمریکایی باید به همتایان سعودی خود بر مزیتهای فناوری رآکتورهای آمریکایی نسبت به فناوری چین و روسیه تأکید کنند و بر مزایای فنی و پایبندی به استانداردهای ایالات متحده آمریکا برای برنامههای هستهای و تقویت شفافیت، تأکید کنند. آنها همچنین باید از عربستان بخواهند تا به حفظ نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین ،که مشخصه آن هنجارها و همکاری است، متعهد باشد. اگر واشنگتن نتواند به ریاض پیشنهادی قانعکننده بدهد، خطر ازدستدادن هرگونه نفوذ بر تواناییهای هستهای عربستان سعودی وجود خواهد داشت.
انتهای پیام/