تقلای داعش برای ایجاد خلافت جدید در آسیا؛ افغانستان موقعیتی ایدهآل
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۰۹۴۳۲۳
"داعش سخت در تلاش است تا با در اختیار گرفتن نیروهای مخفی جدید آماده برای عملیات و تقویت نیروهای فعلی خود، خلافت جدیدی را در آسیا تاسیس کند".
به گزارش ایسنا، پایگاه خبری آروتز شوا در گزارشی وضعیت فعلی نیروهای داعش را بررسی کرده و به نقل از کارشناسان نوشته است " رهبران این گروه در تلاش هستند تا بار دیگر نیروهای خود را بسیج کرده و فعالیت علنی خود را از سر گیرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کارشناسان بر این باورند پس از آن که داعش در اوایل سال جار میلادی خلافت خود در عراق و سوریه را از دست داد، هم اکنون بر مساله بازگشت خود کار میکند و این بازگشت میتواند تاسیس خلافتی جدید در آسیا را شامل شود. گروههای افراطگرا در بسیاری از کشورهای خاورمیانه و حتی کشورهای خارج از این منطقه در حال بسیج مجدد نیروها هستند و علاوه بر اینکه راههای تازهای برای کسب درآمد خود ایجاد میکنند، در تلاش هستند تا پایگاههای جدیدی را تاسیس کنند.
ابوبکر بغدادی، رهبر داعش که اخیرا بار دیگر با دیر رسیدن به نشست رهبران داعش در شرق سوریه از اقدامی برای قتلش جان سالم به در برد، هفته پیش دستور اعدام ۳۲۰ تن از نیروهای خود را به اتهام عدم وفاداری به این تشکیلات صادر کرد. گزارش شده است که این رهبر داعشی در منطقهای بیابانی در مرز سوریه و عراق پنهان شده و "خائنان" را مقصر فروپاشی خلافت خود میداند؛ خلافتی که بر مبنای ایدئولوژی داعشی، باید آغاز تشکیل امپراتوری جهانی مسلمانان میبود.
داعش اما این هدف را کنار نگذاشته است.
بیایید به آنچه در سوریه و عراق در حال وقوع است، نگاهی بیندازیم؛ جایی که داعش هنوز حدود ۱۰ درصد از سرزمینهایی را که طی حملات گسترده سال ۲۰۱۴ تصرف کرد، در اختیار دارد. این گروه افراطگرا هنوز به تلاش خود برای بیثبات کردن عراق از طریق انجام حملات انتحاری و سایر اقدامات تروریستی علیه نیروهای امنیتی این کشور و همچنین اقدام برای تصرف میدانهای نفتی آن ادامه میدهد.
تروریستهای داعش هفته گذشته به میدان نفتی عکاظ در استان الانبار حمله کردند و جان ۱۰ تن از نیروهای امنیتی عراق را گرفتند. این گروه تروریستی هر روز جان تعدادی از شهروندان عراقی را میگیرد و مرتبا بغداد را که حملات انتحاری در آن به یک پدیده روزمره تبدیل شده، مورد حمله قرار میدهند. نیروهای امنیتی عراق شنبه در موصل عملیات گستردهای را علیه نیروهای داعش صورت دادند و در پی آن، ۱۹ تن از تروریستهای داعشی که قصد نفوذ به این شهر را داشتند، دستگیر کردند. موصل زمانی پایتخت خلافت داعش در عراق بود.
داعش در سوریه نیز به اردوگاهی حمله کرد که سرپناه آوارگان بود و طی این حمله، به رغم مقاومت شدید نیروهای کرد که از اردوگاه هجین در شرق فرات حفاظت میکردند، صدها زن و کودک را ربود. نهاد نظارت بر حقوق بشر در سوریه پس از این حمله گزارش کرد که داعش شروع به اعدام دهها تن از گروگانهای خود کرده و پس از انتشار این گزارش، اجساد این قربانیان در خیابانهای آخرین منطقه تحت کنترل داعش در سوریه به نمایش گذاشته شدند.
این گروه در مصر همچنان برای حفظ کنترل خود بر نیروهای ولایت سیناء که شاخه محلی داعش در مصر هستند و کنترل بخشهایی از صحرای سیناء را در دست دارند، تقلا میکند و در تلاش است تا فعالیتهای خود را در دلتای نیل و سایر بخشهای مصر گسترش دهد.
از سوی دیگر کشور لیبی قرار دارد که بر اساس گزارش نشنال اینترست، از پتانسیل لازم برای تبدیل شدن به خطرناکترین پناهگاه داعش در آینده نزدیک برخوردار است.
شاخه داعش در لیبی به منزله پایگاهی ساحلی برای تشکیلات بغدادی عمل میکند و حملاتی را هم علیه تونس صورت داده است. هرج و مرجهای لیبی که دولت مرکزی به رسمیت شناخته شدهای ندارد، آن را به منطقهای ایدهآل برای پرورش و عضوگیری نیروهای داعش تبدیل میکند.
داعش در عین حال تلاش میکند تا مقری هم در کشورهای آسیای مرکزی نظیر افغانستان و اندونزی داشته باشد که بزرگترین کشورهای مسلمان جهان هستند. از روزی که دستکم ۶۳ گروه تروریستی در جنوب شرقی آسیا که بسیاری از آنها اندونزیایی بودند با ابوبکر بغدادی بیعت کردند، داعش در اندونزی پیوسته قویتر میشود. ریامیزارد ریاکودو، وزیر دفاع اندونزی در تلاش است تا با تهدید فزاینده داعش علیه کشورش مقابله کند. او برای این کار از آمریکا، استرالیا، نیوزیلند و ژاپن برای چیزی که آن را "ابتکار عمل اطلاعاتی پنج چشم" مینامد، درخواست کمک کرده است. ریاکودو هفته گذشته با همتای استرالیاییاش دیدار کرد تا درباره تهدید رو به رشد داعش در کشورهای آسیایی و در خواست کمک از استرالیا برای پروژه اطلاعاتیاش گفتوگو کنند.
کریستوفر پاین، وزیر دفاع استرالیا در این دیدار در جاکارتا گفت: ارتشها نمیتوانند تروریسم را شکست دهند اما میتوانند تروریستها را شکست دهند. ارتش استرالیا و اندونزی در داخل کشورهای خود از نهادهای اجرای قانون حمایت کردهاند و هر دوی آنها در مبارزه با تروریسم در خارج از مرزهایشان شرکت داشتهاند.
آندری نویکوف، کارشناس مبارزه با تروریسم میگوید: داعش هماکنون در حال استخدام نیرو، آموزش به آنها و فعال کردن مجدد نیروهای مسلح خود در اروپا، آسیای مرکزی،آسیای جنوب شرقی و روسیه است.
به گفته نویکوف، داعش سخت در تلاش است تا خلافت جدیدی را در آسیا به راه بیندازد و میخواهد این کار را با "در اختیار گرفتن نیروهای مخفی جدید آماده برای عملیات و تقویت نیروهای فعلی خود" صورت دهد.
افغانستان کشور مورد علاقه داعش برای تاسیس خلافت جدید خود است، زیرا بخش بزرگی از آن تحت کنترل دولت مرکزی کابل نیست. جغرافیای کوهستانی این کشور برای عملیات آینده داعش در آسیا موقعیتی ایدهآل را فراهم میکند و در عین حال از نیروهای داعش در مقابل حملات هوایی که منجر به فروپاشی خلافت سوریه و عراق شد، حفاظت میکند.
ولایت خراسان، شاخه افغانستان داعش هماکنون با بمبگذاریهای انتحاری بیوقفه که بیشتر آنها شیعیان هزاره و سایر مسلمانان شیعه افغانستان را هدف قرار میدهند، این کشور را به سمت یک درگیری فرقهای سوق میدهد. هزاره و سایر گروههای شیعه مذهب افغاستان حالا ایجاد نیروهای مقابلهای بر مبنای الگوی حشد الشعبی عراق را در نظر دارند تا با خطر رو به افزایش داعش مبارزه کنند.
داعش با پولشویی ۴۰۰ میلیون دلاری که از سوریه و عراق خارج کرده و با اقدامات مجرمانهای نظیر آدمربایی، دزدی، قاچاق مواد مخدر و عتیقهجات در کشورهایی که حاکمیت حداقلی قانون وجود دارد، کمپین جهانی جدید خود را تامین مالی میکند. این تشکیلات تروریستی همچنین به تدریج در حال بازگرداندن کنترل خود را بر میدانهای نفتی سوریه است و تلاش میکند تا همین روند را در عراق نیز پیش بگیرد.
داعش طی حاکمیت خود بر بخشهای گستردهای از عراق و سوریه در سال ۲۰۱۵، حدود شش میلیارد دلار به دست آورد که این گروه را به ثروتمندترین سازمان تروریستی تاریخ تبدیل کرد."
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استخدام داعش سوريه عراق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۰۹۴۳۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تقلب و تقلای پادشاهان عریان لیبرال دموکراسی
قبل از آنکه «فیکنیوز» (اخبار جعلی) و «دیساینفو» (کژآگاهی) در عصر «رسانههای نوین» و دوران «پساـحقیقت» در قرن ۲۱ سکه مباحث روز اجتماعی و سیاسی شود، سرویس جهانی بیبیسی در خدمت به منافع امپراطوری ملکه مشغول تولید و نشر اخبار جعلی و کژآگاهی بود. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، شهاب اسفندیاری در یادداشتی نوشت: سازمان رسانهای بیبیسی را نباید صرفاً با سرویس جهانی آن اشتباه گرفت. گاهی در ایران حتی بخش فارسی بیبیسی را که جزو کوچکی از سرویس جهانی بیبیسی است با کل سازمان بیبیسی اشتباه میگیرند. سازمان بیبیسی با حدود 20 هزار کارمند و حدود 5 میلیارد پوند بودجه سالانه یک سازمان عظیم رسانهای است که بخش عمده نیروی انسانی و بودجه آن معطوف به تولیدات و شبکههای داخلی (ملی و محلی) است. تولید برنامه و پخش خبر برای مخاطبان داخلی تحت ضوابط و مقررات بسیار شدیدی است و این سازمان بهگونهای سیاستگذاری و تنظیمگری میشود که بین احزاب سیاسی اصلی متهم به سوگیری و جانبداری نشود. هرچند احزاب و گروههای دیگر همواره بیبیسی را به تبعیت از «طبقه حاکم» و «نظام دوحزبی مستقر» متهم میکنند و شواهد زیادی هم دارند.
بودجه این سازمان از محل عوارض اجباری دریافتشده از مردم تأمین میشود. علاوه بر نهاد تنظیمگر «آفکام» که بر همه رسانهها در انگلستان نظارت میکند، هیئت امنای بیبیسی که بهپیشنهاد دولت و با حکم ملکه یا پادشاه انگلستان منصوب میشوند نظارت عالیه بر عملکرد آن را بهعهده دارند و رئیس آن را تعیین میکنند. وزیر فرهنگ انگلستان و کمیسیون فرهنگی پارلمان نیز در تصویب بودجه سالانه بیبیسی و نظارت بر عملکرد آن دخیل هستند، بدین ترتیب عملکرد بیبیسی در داخل این کشور بهشدت تحت نظارت و کنترل نهادهای مختلف حاکمیت است و آن تصوری که از رعایت ضوابط حرفهای و بیطرفی در اذهان وجود دارد عمدتاً بهدلیل سازکارهای عملکرد این سازمان در داخل انگلستان است.
سرویس جهانی بیبیسی اما بهکلی داستان دیگری دارد، این سرویس که در ابتدای تأسیس «سرویس امپراطوری» نام داشت صراحتاً مأموریتی در خدمت امپراطوری بریتانیا خصوصاً در کشورهای مستعمره یا مشترک المنافع به زبان انگلیسی و به دهها زبان دیگر داشت. بودجه این سرویس تا چند سال قبل مستقیماً توسط وزارت امور خارجه انگلستان تأمین و پرداخت میشد که چندی قبل برای رفع اتهام «مهره دولت» بودن خبرنگاران آن، منبع تأمین بودجه سرویس جهانی را هم از همان عوارض عمومی قرار دادند که البته در عمل تفاوتی نداشت. با توجه به اینکه رئیس سازمان جاسوسی خارجی انگلستان (MI6) هم توسط وزیر امور خارجه تعیین میشود، در طول تاریخ همکاری و هماهنگی نزدیکی میان وزارت امور خارجه, MI6 و سرویس جهانی بیبیسی برقرار بوده است.
البته در سرویس جهانی هم برای رعایت کیفیت اطلاعرسانی و خبر طبعاً ضوابطی لااقل روی کاغذ وجود داشت و ادعای «استقلال تحریریه» مطرح بوده است، اما تاریخ سرویس جهانی بیبیسی آکنده از مصادیق و نمونههای مختلفی است که دخالت مستقیم و اعمال نظر صریح دولت انگلستان در تعیین خطمشیها و حتی محورهای تبلیغی و خبری در زمانها و موقعیتهای خاص سیاسی و دیپلماتیک را آشکار میکند، در این خصوص چند سال قبل تحقیق جامعی تحت عنوان «مهاجران و دیپلماسی» با مدیریت ماری جیلپسی و آلبان وب انجام شد که عملکرد سرویس جهانی را طی یک دوره 80ساله (از 1932 تا 2012) مورد بررسی قرار داد.
بخشی از این تحقیق را آنابل سربرنی ـ استاد سابق رسانه در دانشگاه سواز لندن ـ و معصومه طرفه ـ از پژوهشگران و کارکنان سابق بیبیسی ـ در مورد بخش فارسی سرویس جهانی بیبیسی انجام دادند. نسخه کامل پژوهش آنها در سال 2014 در انگلستان در قالب کتابی مستقل منتشر شد که اخیراً با عنوان «بیبیسی فارسی و منافع انگلیس در ایران» ترجمه و منتشر شده است. نویسندگان این کتاب ادعا دارند که تلاش کردهاند از موضعی آکادمیک و بیطرف به عملکرد بیبیسی فارسی در پنج دوره مهم از تاریخ این رسانه ـ سقوط رضاشاه، ملیشدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی، جنگ افغانستان و وقایع 1388 ـ بپردازند. آنها با استفاده از اسناد دولتی تازه انتشاریافته در انگلستان و نیز مصاحبه با برخی کارمندان بیبیسی فارسی و برخی دیپلماتهای سابق این کشور تلاش میکنند به این پرسش بپردازند که تا چهاندازه بیبیسی فارسی در عملکرد خود مستقل بوده و چقدر تحت تأثیر سیاستهای دولت و وزارت امور خارجه انگلستان بوده است؛ پرسشی که شاید پاسخ آن برای بسیاری واضح و بدیهی باشد اما مستنداتی که آنها در این کتاب ارائه میکنند جای هرگونه تردیدی باقی نمیگذارد.
اسناد و مدارکی که در این کتاب در خصوص عملکرد بیبیسی فارسی در مقطع نهضت ملی شدن صنعت نفت ارائه شده حقیقتاً تکاندهنده است، نه از این جهت که تا پیش از نقش این رسانه در تأمین منافع انگلستان بیاطلاع بودیم بلکه از این جهت که محورهای تبلیغی که در آن زمان بهدستور مقامات دولتی و دیپلماتهای انگلستان به بیبیسی فارسی جهت تحریف حقایق و نشر اکاذیب ابلاغ میشد، بسیار شبیه محورهای تبلیغی است که در سالهای اخیر از بیبیسی فارسی شاهد بودهایم،
بهعنوان مثال در آن سالها به بیبیسی فارسی ابلاغ شده بود که به محمد مصدق بهعنوان فردی لجوج و سازشناپذیر حمله کنند که حاضر نشده است پیشنهادهای خوب انگلیس و آمریکا برای توافق در مورد نفت را بپذیرد، منافع ایران را به خطر انداخته و اقتصاد ایران را با بحران مواجه کرده و چهره ایران را در مجامع بینالمللی تخریب کرده است، این دقیقاً شبیه خط تبلیغی است که رسانههای غربی و بخشهای فارسی آنها در جریان مذاکرات هستهای علیه ایران بهراه میانداختند.
پس از کودتای 28 مرداد نیز دستورالعملی به بیبیسی فارسی داده میشود که چند محور مهم داشته است: اینکه القا شود انگلستان و بیبیسی از وقوع این کودتا اطلاع نداشتهاند؛ اینکه از لفظ «کودتا» برای این واقعه استفاده نشود و به عنوان «قیام خودجوش مردم ایران» معرفی شود؛ اینکه القا شود شوروی و حزب توده دنبال کودتا در ایران بودهاند که با این قیام ناکام ماندهاند؛ و اینکه ایران برای اقتصاد بحرانزده خود نیازمند تداوم قرارداد نفتی با انگلستان است و ملی شدن این صنعت به ضرر ایران است. عجیب اینکه بعد از 70 سال هنوز برخی مدعیان دانش و روشنفکری همچنان همان خط تبلیغ بیبیسی فارسی علیه ملی شدن صنعت نفت را تکرار میکنند و آن را به صنعت هستهای هم تعمیم میدهند.
پروفسور ارواند آبراهامیان در نقدی که بر کتاب سربرنی و طرفه در مجله علمی «مطالعات ایران» منتشر کرده تأکید میکند که در زمان ملی شدن صنعت نفت اساساً در سرویس جهانی بیبیسی ادعایی مبنی بر «گزارش عینی و بیطرفانه» وجود نداشت که پرسش آنها محل بحث باشد. او اضافه میکند که چه بسا جرج اورول نویسنده کتاب 1984 ایده «وزارت حقیقت» را از ساختمان سرویس جهانی بیبیسی در پرتلند پِلِیس لندن گرفته باشد، چرا که زمانی در همین ساختمان در بخش سرویس هند مشغول به کار بود. به عبارت دیگر دروغ گفتن، جعل کردن، تهی کردن واژهها از معنا و واژگون نمایاندن واقعیتها در «وزارت حقیقت» – آنگونه که در رمان 1984 به تصویر کشده شده – مبتنی بر تصویر ذهنی اورول از سازمان و عملکرد سرویس جهانی بیبیسی بود.
بدین ترتیب قبل از آنکه «فیکنیوز» (اخبار جعلی) و «دیس اینفو» (کژآگاهی) در عصر «رسانههای نوین» و دوران «پسا - حقیقت» در قرن 21 سکه مباحث روز اجتماعی و سیاسی شود، سرویس جهانی بیبیسی در خدمت به منافع امپراطوری ملکه مشغول تولید و نشر اخبار جعلی و کژآگاهی بود. به تعبیر پروفسور حمید دباشی اساساً «بیبیسی مادر همه اخبار جعلی بود».
یک نکته قابل توجه اینکه در زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت، برخی کارکنان ایرانی بیبیسی فارسی اعتصاب کردند و حاضر نشدند در تولید و پخش اخبار جعلی و دروغ علیه مصدق و کشور خود همکاری کنند و بیبیسی ناچار شد حتی برای گویندگی اخبار از انگلیسیهایی استفاده کند که فارسی بلد بودند اما با لهجه غلیظ انگلیسی سخن میگفتند؛ همچنین از خبرنگارانی گمنام و ناشناخته برای گزارش از ایران استفاده میکردند.
آبراهامیان در نقد خود بر کتاب سربرنی و طرفه یادآوری میکند زمانی که سازمان بیبیسی میخواست یک استاد متخصص در امور ایران به نام پروفسور اِلوِل-ساتن را برای پوشش وقایع نهضت ملی شدن صنعت نفت به ایران اعزام کند، سفارت انگلستان در تهران و وزارت امور خارجه مخالفت کردند و مانع این سفر شدند چرا که او را فردی «ضد استعمار» میدانستند که ممکن است گزارشهای مثبتی نسبت به نهضت ملی شدن نفت تولید و منتشر کند.
در گزارش اخیر سرویس جهانی بیبیسی علیه ایران هم یک نکته قابل توجه، اسامی تقریباً ناشناس نویسندگان گزارش بود. یکی از نویسندگان جوانی است که در سالهای اخیر در بخش تحقیقات بیبیسی مشغول شده و دو نفر دیگر نامهای جعلی یا مستعار هستند و هیچ سابقه روزنامهنگاری از آنها موجود نیست. واقعاً چرا بیبیسی برای گزارشی با این درجه از اهمیت که ساعتها تیتر اصلی صفحه اینترنتی آن بود، از گزارشگران معروف و باسابقه خود که سالها در ایران یا غرب آسیا کار کردهاند، استفاده نکرد؟ به احتمال زیاد به این دلیل که آن خبرنگاران حاضر نیستند اعتبار حرفهای خود را برای انتشار گزارشهای جعلی و بیپایه و اساس هزینه کنند. در وقایع 1401 ایران نیز روزنامه گاردین انگلستان سلسله گزارشهایی بشدت هیجانی و احساسی علیه ایران منتشر کرد که آکنده از ادعاهای تأیید نشده از افرادی مجهولالهویه درباره تعرض و تجاوز جنسی بود. نویسنده این گزارشها خانمی جوان به نام «دیپا پارنت» بود که هیچ سابقه و تخصصی در امور ایران نداشت و آخرین فعالیت روزنامهنگاریاش در نشریه یک بنگاه معاملات ملکی در هندوستان بود.
او به همراه «غنچه حبیبی آزاد» که شاغل در شبکه سلطنتطلب «من و تو» بود، چندین گزارش علیه ایران در گاردین منتشر کردند. گاردین برخلاف ضوابط و مقررات حرفهای هویت سیاسی و وابستگی مالی حبیبی آزاد را از خوانندگان خود پنهان کرد و او را به عنوان خبرنگار مستقل معرفی کرد. همانطور که چند سال قبل در کتابی با عنوان «گزارش خاورمیانه» که در انگلستان منتشر شد اشاره کردم، در اغلب گزارشهای ضد ایران در رسانههای غربی عناصر اپوزیسیون سلطنتطلب، منافقین و سایر گروهکها نقش کلیدی ایفا میکنند.
مکس بلومنتال، خبرنگار تحقیقی مستقل هم چند سال قبل در گزارشی نشان داده بود که چگونه رسانههایی مانند گاردین و بیبیسی با استخدام خبرنگاران بینام و نشان و فاقد سابقه حرفهای، در هماهنگی با سرویسهای امنیتی برای تولید گزارشها و اخبار جعلی علیه دولتهای مستقل مانند نیکاراگوئه اقدام میکنند.
در پاسخ به این سؤال که چرا بیبیسی این گزارش را در سرویس جهانی خود و نه صرفاً بخش فارسی منتشر کرد، باید گفت که هدف این پروژه سیاسی و امنیتی قطعاً در سطح بینالمللی تعریف شده است و نه صرفاً فضای داخلی ایران. به نظر میرسد تمرکز بر تخریب سپاه پاسداران در این گزارش واکنش مستقیمی به عملیات پر افتخار «وعده صادق» و بازتاب گسترده آن در سطح بینالمللی، افتخارآفرینی این عملیات برای مسلمانان در منطقه و جهان اسلام و تقویت جایگاه منطقهای و جهانی ایران پس از این عملیات بوده است.
به نظر میرسد دولت انگلستان همچون گذشته بار دیگر سرویس جهانی بیبیسی را اجیر کرده است تا یک کارزار سیاسی علیه منافع ایران در سطح بینالمللی راهاندازی کند. تلاش برای تصویب قطعنامهها علیه ایران در مجامع بینالمللی یا وضع تحریمهای جدید علیه ایران میتواند از جمله اهداف این کارزار باشد. در این راستا باید دستگاه دیپلماسی ایران بسیار فعالتر وارد عمل شود و خصوصاً در عرصه دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی رسانهای این فضاحت بیبیسی و دولت انگلستان را در مجامع جهانی بر ملا کند.
یکی از اهداف دیگر دولتهای غربی از دنبال کردن چنین هجمه تبلیغاتی علیه ایران، تحتالشعاع قرار دادن جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و نیز حملات وحشیانه پلیس در امریکا و اروپا به دانشجویان معترض در دانشگاههای این کشورهاست. البته حقیقت اینکه تمام حیثیت و ادعاهای فریبکارانه غرب در زمینه حقوق بشر، آزادی و دموکراسی - که معمولاً بهانهای برای جنگافروزی و کودتا و سرکوب ملتهای مستقل بود – طی نسلکشی در غزه و نیز وقایع اخیر دانشگاههای امریکا و اروپا فروریخته و عریان بودن «پادشاهان لیبرال دموکراسی» بر همه مردم جهان، و خصوصاً بر جوانان و نخبگان خود این کشورها که سالها در بند اسارت امپراطوری رسانهای غرب نگاه داشته شده بودند، آشکار شده است. امروز دیگر همه فهمیدهاند که آن نظام و حاکمیتی که بر کشورهای غربی مسلط است نه «لیبرال» است و نه «دموکراتیک».
این ذهنهای بیدار و دلهای پرشور و ارادههای محکم را دیگر نمیتوان با پروژههای جنگ روانی مبتنی بر جعلیات و ایرانهراسی فریب داد. ماهیت پلید، اشغالگر و جنایتکار رژیم صهیونیستی اکنون برای همه آشکار شده و شعار نابودی این رژیم اکنون در دانشگاههای امریکایی به گوش میرسد. آنچه دولتهای غربی و صهیونیستها از آن بشدت وحشت کردهاند این است که حقانیت آن شعاری که جمهوری اسلامی ایران 45 سال پای آن ایستاد اکنون در سراسر جهان درک شده است.
اکنون آشکار شده است که ایران 45 سال پیشگام آزادیخواهانهترین، عدالتطلبانهترین، انسانیترین و اخلاقیترین شعار جهان یعنی «مرگ بر اسرائیل» بوده است. از این رو است که میخواهند به چهره تابناک ایران پنجه بکشند و البته که در این تلاش مذبوحانه هم به فضل الهی مفتضحانه شکست خواهند خورد.
منبع: ایران آنلاین
انتهای پیام/