از دستگیری سارق مسلح پورشه تا بازداشت کلاهبردار 4.5 میلیاردی +عکس
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۲۱۴۱۷۸
پلیس امنیت تهران در عملیات 48 ساعته خود 240 نفر از اراذل، اوباش و مزاحمین نوامیس را زمینگیرکرد شناسایی و دستگیری سارق مسلح پورشه در نیاوران، کلاهبردار 4.5 میلیاردی آپ و... از جمله این موارد بوده است.
به گزارش مشرق، ساعت 9:45 صبح، مقر پلیس اطلاعات و امنیت تهران بزرگ؛ چهارمین مرحله دستگیری اراذل و اوباش پایتخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درست مثل همیشه؛ آدمها دست در دست همدیگر با دستبند در گوشه دیوار حیاط به صف شدهاند: از کوچک و بزرگ، پیر و جوان، سیاه و سفید با خط خطیها و تیزیهایی که بر روی سر و گردن و بدنشان خودنمایی میکند.
ببینید:
عکس/ اراذل و اوباش تهران در دام پلیس افتادند240 نفرند؛ 51 نفرشان سابقهدارند و 45 نفرشان زیر 18 سال، سن دارند.
جرمشان اوباشگری، مزاحمت نوامیس، تجاوز به عنف، تخریب اموال عمومی، تشویش اذهان عمومی و قدرتنمایی است و در این عرصه از رعب و وحشت و ترساندن مردم نیز ابایی ندارند؛ 10 قبضه کلت کمری، 2 قبضه کلاش جنگی، 2 عدد نارنجک دستساز و 64 قبضه انواع و اقسام سلاح سرد، شمشیر، قمه،چاقو و تیزی و تعداد زیادی فشنگ از جمله ابزارشان برای زورگیری و سرقت و خودنمایی است.
پرده اول: کلاهبردار 4.5 میلیاردی آپبلوز و شلوار راهراه آبی پوشیده؛ همان لباس معروف زندانیها را.
دستهایش را با دستبند و پاهایش را با پابند بستهاند. 30 ساله است و متاهل. میگوید: به علت برداشت 4.5 میلیارد تومان از حساب شرکت آپ شناسایی و دستگیر شده است.
تحصیلاتش راهنمایی است و سابقه برداشت غیرمجاز از یک شرکت را در کارنامه خود دارد که با رضایت آزاد شده است.
اصالتا اهوازی است اما برای کلاهبرداری اینترنتی به شهرهای مختلفی سفر کرده و در آخرین سفر در سیام مهر در تبریز دستگیر شده است؛ میگوید: 300 میلیون تومان را خرج کردم سکه و دلار خریدم و مابقی که در حسابم بود توقیف شد؛ 4.5میلیارد را در عرض 2 ماه کلاهبرداری بدست آورده است.
پرده دوم:دستگیری عامل حمله به کلانتری بیسیماز ماشین که پیاده میشود میلنگد. شلوار بیمارستان به پا دارد. معلوم است که زخمی است. جلو میروم و از او میپرسم که از بیمارستان آمدهای؟ تایید میکند و میگوید به کتف و پایم تیر زدند و الان از بیمارستان آمدم.
حسین نام دارد. 24 ساله است و تحصیلاتش دیپلم؛ میگوید: دو شب پیش قرص خوردم و نفهمیدم که چه میکنم.
لوله آهنی دستم گرفتم و به کلانتری محلمان رفتم، شیشههایش را شکستم و نفهمیدم چه شد که تیر خوردم.
40 عدد قرص اعصاب خورده و توهمش گل کرده بود؛ اینطور که خودش میگوید.
ادامه می دهد: عمویم را سه ماه پیش همین کلانتری احضار کرد و بعد هم به آگاهی فرستادند و آخر سر هم جنازهاش را به ما تحویل دادند.
میپرسم کینه کلانتری را به دل داشتی؟ میگوید شاکی عمویم خصوصی بود اما آن لحظه هیچ چیز نفهمیدم و به کلانتری حمله کردم.
بر سر و گردنش جای تیزی و چاقو است؛ میپرسم سابقهداری که میگوید نه خودزنی کردهام؛ تاثیر قرصهای اعصابی است که می خورم.
پرده سوم: ساندویچ با طعم دستگیریبچه سال است؛ پیراهن و شلوار ورزشی به تن کرده. در پارک بوستان سمن دستگیرش کردهاند به جرم مزاحمت نوامیس و رابطه نامشروع.
20 ساله است. میگوید با دوست دخترم و تعدادی دیگر از بچهها داشتیم ساندویچ میخوردیم که ماموران آمدند و دستگیرمان کردند.
پرسیدم دخترهاچه شدند که میگوید آنها را بلافاصله آزاد کردند اما من و دوستم را اینجا آوردند.
سابقهدار است البته نه سابقه خاصی؛دفعه قبل هم با یک دختر دستگیرش کردند و با تعهد آزاد شد اما این بار انگار قضیه فرق دارد چرا که 8-7 ساعت است که در پلیس امنیت است.
پرده چهارم:خودزنی با لیوان در کلانتریموهایش پریشان است جای تیزی روی سر و گردنش تازه تازه است.
میگوید وقتی ماموران حرفم را قبول نکردند با لیوان خودزنی کردم.
تند تند حرف میزند؛ دنبال کسی است که حرفش را بشنود. میگوید این بار من مقصر نیستم، آمدم کلانتری تا از دست همسایههای مغازهام شکایت کنم؛ در مولوی پرده فروشی دارم دو سال است که خیاطی میکنم و هیچ درگیری نداشتهام اما وقتی به کلانتری آمدم حرفم را قبول نکردند. تازه به من گفتند شرور سه بودی و به سطح یک رسیدهای.
آخر کسی نیست که بگوید که چگونه در عرض دو سال که سرم به کارم بود اینقدر ارتقاء یافتهام؛ به ماموران گفتم به بازرسی شکایت میکنم که مرا زدند؛ من هم لیوان را برداشتم و شکاندم و خودزنی کردم.
اینها را مجتبی میگوید؛ 25 ساله است 8-7 سال از این 25سال را در زندان بوده؛ سه فقره دعوا داشته و دو فقره کیفقاپی؛ اما خودش میگوید که سر به راه شده و این بار پلیس اشباهی به وی گیرداده است.
پرده پنجم: فرزاد، گنده لات یاخچی آبادگروهشان چند نفره است اما فرزاد گنده لات است؛ از اراذل خطرناک سطح یک؛ همیشه مسلح است. بچه یاغچیآباد و نازیآباد است اما الهیه نشین است چرا که با پول مواد ثروت هنگفتی بدست آورده است.
هر که را که دوست نداشته باشد نابودش میکند؛ به نوچههایش پول میدهد تا هرچه را که می خواهد برایش انجام دهند.
اینها را افسر پرونده میگوید و ادامه میدهد: هفته گذشته در ستارخان چهار نفر از نوچههای این آقا ساعت 23:50 به بستنی فروشی و آبمیوه فروشی فردی که فرزاد با وی خصومت داشت ریختند و با قمه و شمشیر همه چیز را تخریب کردند؛ از در و دیوار و یخچال و ... به تابلوی مغازه هم رحم نکردند و با اسلحه به آن شلیک کردند؛ صاحب مغازه را هم زخمی و مصدوم کردند؛ 48 ساعت بعد از این حادثه نیز هنگام فرار در مرز بازرگان دستگیر و هم اکنون با قرار بازداشت موقت راهی زندان شدند.
پرده ششم:سارق مسلح پورشه در نیاورانمشغول گفتوگو با متهمان هستیم که خودروی پورشهای سوار بر جرثقیل وارد صحن پلیس امنیت میشود.
متهمانش نیز در کنار آن جای میگیرند؛ بهادر 27 ساله کسی است که به جرم سرقت این پورشه به همراه دوستش ابوالفضل دستگیر شده است.
از نداری میگوید و اینکه به خاطر نداری پول شیرخشک و پوشاک بچه مجبور شده است که دست به سرقت بزند اما «نداشتن» ش فرق دارد چرا که پول برای خریدکلت دو میلیونی داشته است.
میگوید تحت فشار مواد بودم. با کلتی که تهیه کرده بودم یک کیف را از عابری زدم و در هنگام فرار پورشهای را دیدم که صاحبش به آن تکیه کرده بود، صاحب پورشه را تهدید کرده و ماشینش را سوار شده و فرار کردیم.
دو روز بعد از سرقت خودرو را به اصفهان بردم و پنهان کردم اما یک هفته بعد دستگیر شدم؛ اینها حرفهای بهادر بود اما افسر پرونده درخصوص سرقت این فرد میگوید که ابتدا کیف رایزن سفارت ژاپن را به سرقت برده و بعد با شلیک گلوله راننده خودرو را ترسانده و ماشینش را به سرقت برده اند.
آن طرف تر «مهدی آفتابه»با لباس فسفری به تن ایستاده؛ از اراذل سطح دو و گنده لات محدوده کن و سعادتآباد است؛ سابقه 6-5مورد درگیری و زورگیری دارد؛ این طرف هم «هانی کرده» ایستاده است به خاطر پروندهای که از قبل داشته او را آوردهاند... .
پرده آخر:صدای سوت میآید سردار فرماندهی انتظامی تهران بزرگ با جانشین پلیس امنیت تهران وارد میشوند.
افسران پروندهها در گوشهای به صف میایستند؛ سردار با متهمان صحبت میکند و جانشین پلیس امنیت موارد شاخص دستگیریها را توضیح میدهد.
سردار رحیمی از امنیت مطلوب تهران میگوید و اعلام میکند دستگیریهای اخیر به دنبال مطالبات مردمی و تماسهای شهروندان بوده است.
وی تاکید میکند که پلیس برای تامین امنیت مردم با هیچکس شوخی ندارد.
صحبت سردار که تمام میشود ماشینها میآیند از ون و ماشین حمل متهم گرفته تا سمند و پراید؛ متهمان یک به یک سوار شده و میروند؛ میزهای وسط حیاط نیز به سرعت جمع شده و دوباره حیاط پلیس امنیت تهران پر میشود از خالی؛ انگار که نه انگار که 240 نفر از اراذل تهران ساعتی پیش در آن جای گرفته بودند.
منبع: فارسمنبع: مشرق
کلیدواژه: حمایت از کالای ایرانی بازار سکه و ارز اربعین اخبار حوادث اراذل و اوباش پلیس امنیت تهران دستگیری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۲۱۴۱۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دستگیری شاهرخخان در تهران | ناگفته های شاهرخ خان در گفت و گو با همشهری آنلاین
همشهری آنلاین - الهه فراهانی : سردار علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت در این باره گفت: با اجرای طرحهای مختلف برخورد با سارقان که از سوی پلیس آگاهی تهران صورت گرفته است، شاهد بودیم که از ابتدای سال جاری تا کنون میزان سرقت در تهران کاهش یافته است. در تازهترین طرح نیز ۵۷ سارق و مالخر را که در زمینه سرقت وسایل نقلیه نقش داشتند دستگیر شدند.
وی افزود: از متهمان دستگیر شده علاوه بر خودروهای مسروقه، ۲۰۰۰ قطعه دزدی نیز کشف شده و بررسیها نشان میدهد برخی از افراد دستگیر شده سابقهدار هستند. به گفته سردار گودرزی، اعضای دستگیر شده یکی از باندها اقدام به سرقت موتور سیکلت کرده و آنها را به استان همجوار برده و تحویل مالخر می دادند. مالخر نیز پس از بین بردن شماره ارکان موتور، با دستگاهی که داشت، شمارههای جدیدی روی آن حک میکرد و موتورها را تحت عنوان موتورهای مزایدهای میفروخت.
وی همچنین به دستگیری دزدان خودرو در این طرح اشاره کرده و توضیح داد: بارها بر ضرورت تجهیز خودروها به ردیاب تاکید کردهایم، چرا که این اقدام ایمنی در جلوگیری از سرقت، تاثیر بسزایی دارد. همچنین جلسات مستمری در خصوص ایمنی و امنیت خودروها با خودروسازان برگزار کردهایم و راهکارهای ارتقاء امنیت خودروها را ارائه دادهایم که یکی از آنها، تجهیز همه خودروهای تولیدی به ردیاب بود.
رئیس پلیس آگاهی پایتخت با اشاره به تفاهمنامه همکاری میان پلیس و یکی از شرکتهای دانشبنیان در حوزه ساخت ردیاب گفت: استفاده از وسایل و تجهیزات الکترونیکی درخودروها راهکار خوبی برای ممانعت از سرقت خودروها است و میتواند سرنخ خوبی برای پیدا شدن وسیله نقلیه بعد از سرقت باشد.
سرقتهای شاهرخخان ایرانی
سن و سال زیادی ندارد اما تا دلتان بخواهد سابقه سرقت دارد. به او میگویند شاهرخخان، چون به گفته خودش شبیه این هنرپیشه هندی است. او را به جرم سرقت خودروهای مزدا ۳ دستگیر کردهاند. گفتوگو با وی را بخوانید.
چقدر سابقه داری؟
۱۰، ۱۲ باری می شود که دستگیر شده و به زندان رفتهام.
مگر چند سالت است؟
۲۸ سال. از نوجوانی سرقت میکردم. این بار هم به جرم سرقت مزدا ۳ دستگیر شدهام. البته فقط چند سرقت داشتم و خیلی طول نکشید که دستگیر شدم.
چرا از نوجوانی سر از دنیای مجرمان درآوردی؟
به خاطر کسب درآمد. میخواستم روی پای خودم بایستم. من از همان ابتدا راهم را اشتباهی رفتم و برای همین سرنوشتم اینطوری شد. یعنی اگر دوباره از شکم مادرم متولد می شدم، حتما راه درستی را پیش می گرفتم؛ مثلا دکتر می شدم. نه. نه. هنرپیشه می شدم. میبینید چقدر شبیه به شاهرخ خان هستم. این را خودم نمیگویم. دوستانم می گویند. اصلا آنها این اسم را روی من گذاشتند. من هم بعضی وقتها فاز هنرپیشگی میگیرم. مخصوصا وقتی از این مواد جدیده استفاده میکنم.
مگر چی مصرف میکنی؟
تیتاخ. یک نوع مخدر جدید است. تا قبل از این گل و شیشه می کشیدم. یک شب دوستانم گفتم بیا تیتاخ را امتحان کن. اسمش جالب بود و مصرف کردم. بعد از مصرف دچار توهمات عجیب و غریبی شدم. فکر می کردم در یک قصر بزرگ زندگی می کنم و شاهرخ خان واقعی هستم. خیلی دنیای عجیبی بود.
فقط مزدا ۳ سرقت می کردی؟
سالهاست که تخصصم سرقت مزدا ۳ است. خیلی وقت پیش به یک سارق حرفه ای پول دادم و او راز و رمز سرقت مزدا ۳ را یاد گرفتم. گاهی هم مزدا ۳ سرقت میکردم و با آن میرفتم سراغ ماشینهای دیگر. سراغ شاسی بلندها و لوازم داخلش را سرقت میکردم و با مزدا ۳ فرار میکردم.
از خودروهای شاسی بلند چطور سرقت می کردی؟
در عرض چند ثانیه با وسیله خاصی که داشتم(اسمش را نمیگویم که بدآموزی نداشته باشد) شیشه ماشین را می شکستم و وسایل با ارزشی که داخل آن بود را به سرقت می بردم.
مزدا ۳ را چطور سرقت می کردی؟
در عرض ۴ دقیقه با قیچی سلمانی. گفتم که پول دادم و روشش را یادگرفتم.
قبل از مزدا ۳ چی سرقت میکردی؟
از خانهها سرقت میکردم. گاهی هم پراید یا پژو می دزدیدم. البته فقط لوازم آن را بر می داشتم و ماشین را رها می کردم. سرقت از خانه ها هم خیلی مشکل بود، چون باید وارد خانه ها می شدم که ریسکش زیاد بود و دردسر داشت. آها. یکبار هم گوشی دزدیدم.
پس همه جور سرقتی انجام می دهی؟
ولی تخصص اصلی ام سرقت مزدا ۳ است. همه می دانند که شاهرخ خان سارق مزدا ۳ است. سرقت گوشی هم تفننی بود. داشتم از یک خیابان خلوت عبور می کردم که دیدم یک نفر گوشی آیفون آخرین مدل دستش است. من هم که مواد کشیده بودم و آماده سرقت. این بود که گوشی را قاپیدم و فرار کردم.
طعمهات خانم بود یا آقا؟
در مرام من سرقت از خانم ها نیست. من به هیچ عنوان از یک زن سرقت نمی کنم. من در زندان کسانی را که از خانمها سرقت کرده بودند، مسخره میکردم.
خالکوبی روی پایت چیست؟
«هرکه مرا دید تو را نفرین کرد». منظورم کسی است که مرا به این راه کشاند. نفرین ندارد؟ به نظر من که نفرین دارد. من داشتم زندگی ام را میکرد که یکی از دوستانم گفت بیا برویم سرقت. چون خوشتیپی و کسی به تو شک نمی کند. من هم رفتم و دیدم پولش خوب است و دیگر نتوانستم از این راه خارج شوم.