موزه داری رزمندههای قدیمی در قلب پایتخت
تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۲۶۰۵۵۰
به گزارش پارس نیوز، موزه های زیادی در شهر تهران سالیانه میزبان علاقه مندان به تاریخ و فرهنگ کشورمان است، موزه هایی که بخشی از آن تاریخ چند هزاران ساله ایران را به تصویر می کشد و بخشی دیگر به موضوعات خاص و وقایع مهم دورانی از تاریخ می پردازند، در این میان موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در منطقه دیدنی عباس آباد تهران و در کنار مجموعه های دیگر تفریحی این منطقه برای دقایقی بازدیدکنندگان را به روزهای پرافتخار دفاع مقدس و وقایع پس از انقلاب اسلامی می برد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ساختمان مستطیل شکل موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در مساحتی حدود 205 هزار متر مربع در فضای سرسبز و زیبایی در کنار دریاچه هورالهویزه، سراسرنمای دفاع مقدس و مسجد جامع خرمشهر در سال 1391 با حضور شهردار وقت محمدباقر قالیباف افتتاح شد تا شهر تهران همچون بسیاری از پایتخت های دنیا گنجینه دوران ارزشمند حماسه آفرینی مردان و زنان سرزمینش را به نمایش بگذارد.
از سال 89 تا به امروز که در حدود هشت سال از آغاز به کار موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس می گذرد بازدیدکنندگان داخلی و خارجی بسیاری از این مجموعه دیدن کرده اند و تفاهمنامه های زیادی بین این موزه و موزه های دیگر جهان و نهادهای مختلف فرهنگی بسته شده است. در عین حال تغییرات زیادی نیز در مجموعه موزه انقلاب اسلامی رخ داده که باعث غنی تر شدن محتوای آن شده، مثل شبیه ساز تیراندازی و یا ساخت سراسرنمای دفاع مقدس و نمایش ماشین شهدای هسته ای که در حادثه تروریستی تخریب شده اند و امروز در بخشی از فضای باز موزه به نمایش درآمده اند.
رزمندگان، راویان جدید موزه
موزه در جدیدترین اقدام خود سعی کرده است تا بیش از گذشته حال و هوای دفاع مقدس را در کنار نمایش تالارها به بینندگان منتقل کند. مسوولان موزه از مدت ها پیش تصمیم گرفتند تا با دعوت از راویان داوطلب پیشکسوت دفاع مقدس در ساعت بازدید شبانه بازدیدکنندگان موزه را بیش از پیش با حال و هوای رزمندگی در جبهه ها آشنا کنند.
امیر محمدخانی معاون موزه داری موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس درباره تغییرات جدید موزه می گوید: ابتدای تابستان امسال موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تصمیم گرفت ساختار عملکردی خود را تغیراتی بدهد. یکی از مهمترین تصمیمات زمان کار موزه بود که از صبح تا ساعت 17 ساعت 10 شب ارتقا یافت و به این وسیله شهروندان محترم می توانستند در اوقات فراغت روزانه خود که از 17 به بعد هست از موزه بازدید کنند.
وی با اشاره به اجرای طرح دعوت از راویان داوطلب پیشکسوت برای روایتگری در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس توضیح می دهد: در ادامه افزایش ساعت بازدید، موزه از پیشکسوتان دوران دفاع مقدس از یگان های مختلف، ارتش، سپاه، بسیج، هوانیروز، جهاد سازندگی و نهادهایی که به نوعی در دفاع مقدس نقش داشتند دعوت کرد تا برای روایتگری با موزه همکاری کنند.
موزه ای که خانه دوم حماسه آفرینان است
او ادامه می دهد: فراخوان داده شد و با خود این نهادها نیز ارتباط برقرار کردیم و از بنیاد حفظ آثار کمک خواستیم. در افتتاحیه ای که در ابتدای تابستان سال 97 برگزار شد از بیش از 90 پیشکسوت عرصه دفاع مقدس دعوت به عمل آمد تا در این راه با ما همکاری کنند.
با برنامه ریزی های موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس از ابتدای تابستان امسال حدود 40 نفر از پیشکسوتان دفاع مقدس به صورت افتخاری در حال روایتگری حوادث و اتفاقات دفاع مقدس هستند. حضور آن ها در هفت تالار موزه که هر کدام به برهه ای از دفاع مقدس مردم ایران اشاره دارد بازسازی فضای جبهه و جنگ را در نگاه بازدیدکنندگان واقعی تر جلوه می دهد.
سرهنگ علی اکبر بهشتی مسوول راویان ارتش جمهوری اسلامی ایران از جمله راویانی است که با موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس همکاری خود را آغاز کرده و به صورت پاره وقت به روایتگری در تالار پنجم می پردازد او در خصوص ضرورت حضور راویان پیشکسوت در کنار راویان دیگر موزه می گوید: مقام معظم رهبری تاکید دارند که در روایتگری دوران دفاع مقدس از پیشکسوتان این عرصه استفاده شود، موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برابر همین تدابیر تصمیم گرفت از پسشکسوتان به عنوان راویان افتخاری دعوت کند.
راویان بسیاری از این طرح استقبال کردند. در فضای موجود اگر راوی ای که از نزدیک فضای جبهه را لمس کرده باشد از خاطرات آن دوران بگوید در کنار این که با واقعیت نزدیک تر است با بازدیدکننده بیشتر اخت پیدا می کند.
این راوی تاکید دارد که آنچه در روایتگری مهم است فن بیان است و ادامه می دهد: باید این فرض را بگیریم آنچه راوی از دفاع مقدس می داند درست باشد. فن بیان خوب داشته باشد و بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند چه بسا یکی در دفاع مقدس حضور داشته اما فن بیان نداشته باشد و نتواند آنطور که باید فضای آن دوران را تبیین کند.
فتح الله کلهر از راویان لشکر 10 سیدالشهدا است این روزها در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس حضور دارد و به روایتگری مشغول است. او به تفاوت های راویان دفاع مقدس و راویان جوان موزه اشاره کرده و می گوید: راویان پیشکسوت به صورت عملی و میدانی وقایع را از نزدیک دیده اند که راویان آموزش دیده موزه داری این فضا را درک نکرده اند در حقیقت راویان پیشکسوت تکمیل کننده کار راویان آکادمیک هستند. حتی در بحث نظامی و دفاع مقدس نیز بعد پایان از جنگ قراردادی با کشورهایی که قدرت نظامی داشتند بسته شد که نیروهای آنان در سفر به ایران تجربیات ما را از نزدیک می دیدند و هم نیروهای ما در سفر به این کشورها دوره های کلاسیک را از سر می گذراندند.
موزه بدون راویان گنگ است
این راوی پیشکسوت به تاثیر حضور راویان حاضر در دفاع مقدس اشاره کرده و ادامه می دهد: اصطلاحی هست که می گوید «برید از اونا بپرسید که شنیده هارو دیدن». راوی ای که از جنس دفاع مقدس است، دچار مجروحیت و آزادگی شده و خود مستقیم جنگ را درک کرده صحبت هایش اثربخش تر است، از طرفی زمانی که مخاطب متوجه می شود مثلا روایتگر بخش آزادگان، خود آزاده است بهتر با او ارتباط برقرار می کنند، مثل اینکه بحث کربلا را همه نقل می کنند ولی اگر یک لحظه خود حماسه آفرینان عاشورا راوی بشوند خب این روایتگری بسیار متفاوت می شود.
صادقی از بازدیدکنندگان موزه انقلاب اسلامی به همراه همسر و 2 فرزند خود برای بازدید از موزه آمده است. او حضور روایتگران پیشکسوت را از این جهت که بازدیدکنندگان می توانند از خاطرات آن ها در طول جنگ بهره مند شود اتفاقی خوب می داند. او می گوید: اگر این راویان نباشند موزه حالت گنگی دارند باید پیشکسوتان باشند و برای ما که جنگ را درک نکرده ایم توضیح بدهند.
گپ و گفت های دوستانه بازدیدکنندگان و پیشکسوتان
اگر از ساعت 17 تا 22 در موزه حاضر شوید بسیاری از بازدیدکنندگان را می بینید که در طول تالارهای موزه با راویان در حال صحبت هستند، بسیاری در خصوص ابهامات می پرسند و عده ای از راویان خاطرات خود را به شنوندگان منتقل نمی کنند. فیروز احمدی از رزمندگان دفاع مقدس و از راویان موزه تعریف می کند که مردم بیشتر علاقمندند تا از خاطرات ما بدانند و فضای احساسی از جبهه ها را بیشتر می پسندند. ثریا کرمی 23 سال دارد که همراه دوستان خود آخر هفته را به بازدید از موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس اختصاص داده است او موزه را جالب و کامل می داند و از بخش فضاسازی خانه های خرمشهر در بمباران بیشتر لذت برده. این بازدیدکننده جوان معتقد است که همه مردم به خصوص ساکنان شهر تهران باید حداقل یکبار از نزدیک موزه را ببینند. او می گوید بسیاری از ابهامات جوان های درباره دفاع مقدس تنها با حضور پیشکسوتان در موزه و پاسخگویی آن ها رفع می شود، چرا که آن ها از نزدیک شاهد حقایق دفاع مقدس بوده اند و صحبت هایشان به نوعی اتمام حجت است.
محمد خانی نیز به جذابیت حضور پیشکسوتان و روایتگری آنان اشاره کرده و تاکید می کند: این عزیزان چون مستقیم در فضای جبهه حضور داشتند و شخصا وقایع را لمس کردند وقتی خاطرات خودشان را مطرح می کنند جذابیت خیلی زیادی دارد حس و حالی که در بیان این عزیزان هست غیر قابل توصیف است و شور و شوقی که این ها در روایتگری گذشته کشور دارند وصف ناپذیر است. تصور می کنم چون حضور این ها کاملا داوطلبانه است و بسیجی وار و ایثارگرانه تا پاسی از شب به روایتگری مشغولند خود به خود برای مخاطبین این فضا جذابیت دارد. بارها دیده ام آنچنان گفت و گوی بازدیدکننده ها با راویان شیرین و لذت بخش است که زمان زیادی را در کنار هم می ایستند و خاطرات را می شنوند.
موزه های جنگ، محلی برای پاسداشت سربازان
مسوول موزه داری موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس از تعبیه محل های استقرار ویژه راویان پیشکسوت می گوید و توضیح می دهد: در نقاط مختلف موزه فضاهایی را ایجاد کرده ایم که این افراد مستقر بشوند و در فضای تعاملی گفت و گوی دوستانه ای با بازدیدکنندگان داشته باشند. راویان پیشکسوت همچنین می توانند به خوبی پاسخگوی شبهاتی که امروزه در فضای مجازی مطرح می شود باشند. سربازان گذشته به خوبی در حال دفاع و پاسداشت آن دوران هستند و به خوبی می توانند پاسخگوی سوالات مربوط به آن زمان باشند.
در موزه های جنگ بسیاری از کشورها حضور کهنه سربازان در موزه وجود دارد. از موزه جنگ مسکو گرفته تا موزه های دفاع مقدس در شهرهای مختلف کشور خودمان. محمدخانی می گوید: موزه های جنگ محل پاسداشت و نکوداشت مقام شامخ کسانی هستند که برای دفاع از میهن خود کاری را کردند. این موزه ها نمایش دهنده تاریخ نیستند محلی برای بروز و تجلی قدردانی مردم امروز کشورشان از کسانی هستند که در گذشته برای حفاظت از کشور زحمات کشیدند.
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: شهر تهران موزه ایران انقلاب اسلامی دفاع مقدس انقلاب زیبایی مسجد جامع پایتخت مردان و زنان جهان تیراندازی هسته ای معاون اوقات فراغت دوران دفاع مقدس پیشکسوتان مردم ایران جنگ ارتش جمهوری اسلامی مقام معظم رهبری کربلا عاشورا فضای مجازی مسکو اوقات فراغت پایتخت تیراندازی قلب معاون پارس پارس نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۲۶۰۵۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهری با ۱۷ گود مقدس/ پرحاشیهتر از فوتبال!
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: «ای سرو خوشبالای من، ای دلبر رعنای من؛ لعل لبت حلوای من، از من چرا رنجیدهای؟» وقتی غزل سعدی را میخواند چشمهایش را بسته و و از زیر دسته عینکش قطرههای عرق سرازیر شده است. یک جور عمیق میخواند و کلمه به کلمه شعر سنگ تمام میگذارد که انگار شاعر شیرازی جایی در میان مهمانان انگشت شمار زورخانه «مالک اشتر» نشسته و تماشایش میکند.
آنجا که نشسته، بالای سرش چند زنگ دارد که هر از گاهی لابلای آواز، با دست راست تکانشان میدهد. انگشتهایش مثل یک جسم واحد از تمام بدنش عمل میکند و بدون مکث روی ضرب زورخانه رسماً میرقصد. ترکیب آنچه با انگشتانش مینوازد، صدایی که با آن میخواند و شعری که انتخاب کرده، به قدری به هم نشسته و با هم جور شده است که حواسی برای تماشای گود باقی نمیگذارد.
با احترام وارد شوید
«مالک اشتر» قدیمیترین زورخانه میبد است. میگویند سال ۱۳۰۷ تأسیس شده است و چیزی نمانده که صد ساله شود. در محله مهرجد واقع شده است؛ کنار امامزاده خدیجه خاتون. اولین زورخانه میبد همین است. غیر از این یک زورخانه دیگر هم در این محله است که اهالی وقتی میخواهند آدرس بدهند میگویند: «پای قلعه مهرجد.»
اینترنت میگوید قدیمیترین زورخانه ایران، زورخانه «پهلوانپور» در محله «حسنآباد» تهران است که سال ۱۳۰۴ افتتاح شده است. با این حساب، مالک اشتر اگر اولین نیست حتماً یکی از اولینها و قدیمیترینها است.
کوچکترین زورخانه شهر اینجاست. بازسازی شده اما سازه کهنهای دارد. در ورودیاش چوبی است و روی آن یک بیت از «همای رحمت»، شعر معروف شهریار حک شده است: «برو ای گدای مسکین، در خانه علی زن. که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را».
برای عبور از در، مثل بسیاری از سازههای اصیل و قدیمی معماری ایرانی باید سر را خم کرد. اینطور هر کس بخواهد داخل زورخانه بیاید ناخودآگاه با سر پایین افتاده و با حالت احترام وارد میشود. بعد از یک فضای کوچک در چوبی دیگری است که به سالن بسیار کوچک و نقلی زورخانه ختم میشود. عکسهای قدیمی روی دیوار هم موسفید شدن زورخانه را تأیید میکند.
گود کوچک؛ پهلوانان بزرگ
روبروی ورودی، «سَر دَم» است. جایگاهی چوبی و چند پله بلندمرتبهتر از سطح زمین. روی چوبش حک کردهاند: «عمر عالم خواهد آمد بر سر اما تا به حشر، مادر گیتی نخواهد زاد همتای تو را». دو مُرشد تکیه زده به ضربهایشان آن بالا به نوبت آواز میخوانند و این پایین توی گود، ورزشکاران باستانی چرخ میزنند و میلهای چوبی و کبادههای آهنین را روی سرشان میچرخانند. گودِ هشت پَر، آن قدر کوچک است که به سختی جمع ده نفره را در خود جای داده است. اما همین گود کوچک، خاک شروع قهرمانان زیادی بوده است.
«پهلوانان قدیمی و خوب میبد همه اهل این زورخانه بودند چون قدیمیترین است.» این را «محمد زارع مهرجردی» میگوید. همان جوان ۲۳ سالهای که برای خواندن شعر سعدی از ریشه تک تک موهایش قطرههای عرق سرازیر شده و با تمام وجود غزل میخواند و ضرب مینوازد.
همان اول حرف با خنده میگوید سرباز فراری است و میپرسد: «با لهجه خودمان حرف بزنم؟» بعد با لهجه میبدی که شباهت زیادی به لهجه یزدی دارد اما از آن کمی سختتر است، نام کسانی را میبرد که از اینجا شروع کردهاند. از خاک این گود تقریباً صد ساله: «سید مصطفی حسینی و حاج حسن کلانتر که در سطح کشور مطرح است از این زورخانه ورزش را شروع کرده است. محمدرضا آقایی هم همین مرشدی بود که کنارم دیدید. آقای آقایی بیش از مرشدی در زمینه آواز است، صدای درجه یکی دارد که آن را برای علی (ع) و راه علی (ع) گذاشته و در تو زورخانه در مدح امیرالمومنین میخواند.»
آقایی، با چشمهایی افتاده و سبیل پر پشت پشت بلندگوی زورخانه چهچهه میزد و محمد، جوانی که مرشدی را از او یاد گرفته کنارش حظ میبرد. وقتی از سردم پایین آمد، سلام و علیک محترمانهای کرد و خوشآمد گفت اما قبل از اینکه فرصتی برای گفتگو داشته باشیم، غیبش میزند. مرشد جوان میگوید: «او را گیر نمیآورید. روحیات خاصی دارد؛ متواضع و افتاده است و دنبال شناخته شدن اسمش نیست. اگر بود با صدایی که داشت خیلی زودتر از اینها معروف میشد.»
پهلوانی که برنگشت
میبد، زورخانه مثل مالک اشتر کم ندارد. اهالی اینجا با سری که بالا نگهش میدارند میگویند شهرشان هفده زورخانه دارد که همگی فعال هستند و این آمار در کشور تقریباً مشابه و رقیبی ندارد. برای همین هم میبد معروف است به شهر زورخانهها. سجاد میگوید: «مردم هم زورخانه را دوست دارند و زورخانهها را فعال نگه داشتهاند. نمیگذارند از تک و تا بیفتد؛ چه آنها که مویشان سفید شده چه آنها که هنوز پشت لبشان سبز نشده است؛ در هر سن و سالی دل به گود میبندند و گوش به ضرب میسپارند.»
«سجاد ذوالفقاری» جوان مودبی است که بعد از بیرون آمدن از گود، برای گفتوگو کردن هم از پیشکسوت خود رخصت میگیرد. «تهران به آن بزرگی فکر میکنم حدود ۹ زورخانه دارد که اکثرشان فعال نیستند اما میبد شهری کوچک با جمعیتی محدود هفده زورخانه دارد و همهشان فعال هستند.»
«ذوالفقار» صدایش میکنند. متولد ۷۸ است. حدوداً ۲۳ ساله. از سال ۹۰ لُنگش را بسته است؛ این اصطلاح را خودش استفاده میکند و بعد توضیح میدهد: «یعنی از سال ۹۰ ورزش زورخانهای را شروع کردم؛ وقتی ۱۲ ساله بودم.»
میگوید گود را به ارث برده است. از پدرش و پدربزرگش؛ و البته از عموی شهیدش که او هم از باستانیکار بوده. شهید «محمود ذوالفقاری» که از همین زورخانه ورزش را شروع کرده و بعد که جنگ میشود خاک گود را میبوسد و رخصت میگیرد، راهی جبهه میشود و دیگر هرگز به گود مالک اشتر برنمیگردد.
مقدس، مثل مسجد!
«در میبد زورخانه برای مردم مقدس است. یک جورهایی مثل مسجد! برای همین مردم نسبت به حضور در زورخانه یا کمک به زورخانه ارزش و جایگاه خاصی قائل هستند.» سجاد تک به تک اسم محلههای میبد را میبرد و پشت سر هم یادآوری میکند که این شهر، زروخانه را زنده نگه داشته است و مردمش به این ورزش و ورزشکارانش احترام میگذارند.
«این ذات ورزش باستانی است. آقا خودشان گفتند که وقتی یک باستانی کار وارد گود میشود خاک گود را میبوسد، میخواهد از گود بیرون بیاید باز هم خاک گود را میبوسد؛ ایشان تاکید کردند گود تقدس دارد. مردم هم این تقدس را حفظ کردهاند.»
سالروز گرامیداشت این ورزش باستانی، خودش یک برگ مقدس از تاریخ اسلام است. روز مبارزه دلاورانه و جوانمردانه امام علی و شکست دشمن و سربلندی اسلام، روز «فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای» نامیده شده است. این تاریخ قمری امسال مصادف با ۷ اردیبهشت ماه بود.
این ورزش باستانی در خیلی نقاط کشور به خاطرهها سپرده شده و حیاتش چندان رونق ندارد؛ اما اینجا در میبد شنیدن صدای ضرب زورخانه در کوچه پسکوچههای شهر عادی است. با این حال اینجا هم زور باشگاههای بدنسازی به زورخانهها میچربد و نسبتاً بازار داغتری دارند.
تو دیگر آدم قبل نیستی
سجاد میگوید: «زورخانه یک جورهایی دلی است. باید دل به گود بسته باشی تا برایش وقت بگذاری. حس و حال معنوی خاصی دارد که در باقی ورزشها کمتر میتوان پیدایش کرد. آداب خاصی هم دارد. وقتی یک نفر ورزش در زورخانه را شروع میکند یک پهلوان سراغش میرود و میگوید تو دیگر آدم قبل نیستی، مسؤولیت داری! بیرون از اینجا نباید کاری کنی که اسم زورخانه خراب شود!»
ادامه میدهد: «رسم دیگر این است که هنگام ورود به گود، فرد باید با پای راست وارد شود. اول خاک گود را بوسه بزند و بعد در جای خود بایستد. اینجا آداب پهلوانی حرف اول را میزند. آداب پهلوانی یعنی در اوج قدرت و زور بازو از خود گذشتگی داشته باشید و دیگران را درک کنید؛ مخصوصاً کوچکترها را؛ زیر پر و بالشان را بگیری و راه بزرگ شدن یادشان بدهی.»
خودش در طلوع جوانی است اما نگران کمرنگ شدن و گمنام شدن زورخانه در میان جوانان است: «جوانها زیاد نمیشناسند اما قدیمیترها اگر بدانند اهل زورخانه هستید ناخودآگاه احترام خاصی میگذارند. مردم نگاه مقدسی به گود دارند. میگویند خاک گود جای هر کسی نیست.»
پر حاشیهتر از فوتبال
گود زورخانه جایی است که به پیشکسوت اهمیت زیادی داده میشود و احترام به باتجربهها، یکجورهایی حرف اول را میزند. این را در کمتر از ده دقیقه تماشای گود میتوان فهمید. اگر قرار باشد وسط گود چرخ بزنند از فرد کوچکتر شروع میشود و به ترتیب سن این کار انجام میشود. اگر قرار باشد کباده بزنند، اول پیشکسوت کباده میزند و بعد به ترتیب سن افراد کم سن و سالتر. اگر قرار باشد وسیلهای را از کنار گود بردارند، یا وقتی بخواهند آن را سر جایش به ترتیب کسوت و تجربه این کار را انجام میدهند.
سجاد هم نکاتی را درباره آداب گود اضافه میکند: «داخل گود جایی که هر نفر میایستد به سن و سالش و کسوت او برمیگردد. پیشکسوت سمت بالای گود و کوچکترها پایین گود میایستند. من که بیست سالهام باید از کسی که پنجاه ساله یا چهل ساله است پایینتر بایستم و بچههای ده دوازده ساله از من پایینتر…»
اما محمد، مرشد جوان زورخانه درباره مرام و مسلک این روزهای ورزشکاران باستانی حرفهای تند و تیزی میزند: «مسلک؟ اگر بگویم خیلی آن فضای مرام و مسلکی باقی نمانده اشکالی دارد؟ ببینید. به غیر از آداب و رسومی که دیگران از بیرون میبینند، مسائل دیگری هم در این ورزش دارد. خیلی حاشیه دارد. خیلی زیاد! شاید به مراتب بیشتر از فوتبال! هم از نظر فضای رقابتی هم از نظر رفتارهایی که بین جوانترها و پیشکسوتها اتفاق میافتد. شاید هر کسی این حرفها را درباره زورخانه نگوید یا ترجیح دهد این مسائل گفته نشود ولی این دعواها اینجا در این ورزش باستانی هم وجود دارد.»
حرفهای رک و پوستکندهاش را ادامه میدهد: «حتی دعوا بین پیشکسوتها هم زیاد است. یکی میگوید من از نظر بدنی قویترم. آن یکی میگوید من سن بیشتری دارم؛ آن یکی میگوید من تجربهام بیشتر است. دیگری میگوید من فلان مقام کشوری را دارم.»
از نگاه این مرشد جوان زیادی از الگوگیریهای اخلاقی و پهلوانی باقی نمانده است: «متاسفانه زورخانه که روزگاری تقدسی داشت و دو بعد جسمی و معنوی را در بر میگرفت، کم کم به بقیه ورزشها شبیه شده است. حتی گاهی حاشیههایی برای آن اتفاق میافتد که اگر آن را به اسم امام علی گره چندان درست نیست. خیلی از رسومات کمرنگ شده و خیلی از آداب به گود زورخانه محدود شده است. یعنی ممکن است یک فرد بیرون از زورخانه رفتار پهلوانی را نداشته باشد.»
محمد با نفسی پر از تأسف میگوید: «اگر آن فرهنگ و مسلک پهلوانی زنده بود، شاهد خیلی از حاشیهها نبودیم. من کسانی را میشناسم که اهل زورخانه هستند اما برای دعواهای محلی هم میروند و اعتقادی به آن مرام پهلوانی ندارند.»
گلریزان، یادگار ورزش باستانی
با همه اینها زورخانه هنوز در نگاه جامعه تقدسی والا دارد؛ هرچند پشت گرده آن ناگفتههایی باشد. همین زروخانه کوچ در میبد، در روزهای کرونا بستههای معیشتی تأمین میکرد تا به خانوادههایی که در شرایط قرنطینه نمیتوانستند درآمد داشته باشند کمک کرده باشد.
سنت گلریزان که حتماً نامش را شنیدهاید، اصالتش به زورخانه برمیگردد و بعد از گود زورخانه به جاهای دیگر مثل خیریهها هم کشیده شده است. سجاد میگوید: «سنت این بوده که یک لنگ را کف گود پهن میکردند تا هم باستانیکارها و هم مهمانانی که برای تماشا میآمدند و بعضاً متمول بودند به اهل محل برای موضوعات مختلف کمک کنند.
زورخانه و روزش باستانی بارها و بارها توسط شخص رهبر انقلاب و اما خیمی (ره) به واسطه سنتهای نیکو و ارزشهای اخلاقی و اسلامی ارج نهاده شده است و حالا اگر آنچه محمد میگوید یک حقیقت ناپیدا از گود باشد، آنها که در دنیای ورزش باستانی شناخته شدهاند و حرفشان شنیده میشود باید به فکر این باشند که این فرهنگ تاریخی و تاریخ فرهنگی را به موقع نجات دهند؛ پیش از آنکه دیر شده باشد.
کد خبر 6089761 زينب رجائی