علل خشم در نوجوانان
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۲۷۲۶۰۶
خبرگزاري آريا -
پرخاشگري با خشم تفاوت دارد. پرخاشگري يک نوع هيجان است
نوجواني دوره خاصي از زندگي است. فرد بسياري از موارد را براي نخستين بار تجربه ميکند و بيشتر اوقات هيجانزده است. گاهي اين هيجان را به شکلهاي مختلفي مانند خشم و عصبانيت تجربه ميکند. رفتار نوجوان براي والدين هم تازگي دارد و واقعا در بسياري از موارد مادر و پدرها نميدانند چگونه ميتوانند با آن برخورد کنند، کنار بيابند و در مجموع رفتار درستي در مقابل فرزند خود داشته باشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پرخاشگري و خشم
اولين نکتهاي که در مورد پرخاشگري بايد به آن دقت کنيم اين است که بدانيم پرخاشگري به چه معناست و آيا لزوما به معناي داشتن خشم است؟
توجه داشته باشيم پرخاشگري با خشم تفاوت دارد. پرخاشگري يک نوع هيجان است؛ يعني ما هر وقت دچار ناکامي ميشويم و موردي را ميخواهيم که به دست نميآوريم يا مسالهاي ما را از رسيدن به خواستههايمان محروم ميکند، خشمگين ميشويم يا وقتي در مسير خود دچار بنبست يا دستانداز ميشويم، خشم هم سراغمان ميآيد.
چرا نوجوانان خشمگين هستند؟
ميتوان گفت خشم هيجاني کاملا طبيعي است که پيام آن براي ما «ناکامي» است؛ يعني ما به نوعي نتوانستهايم به موفقيت دست يابيم. گاهي خشم در ما انرژي به وجود ميآورد تا در جهت کاميابي و دستيابي به آنچه ميخواهيم، اقدامي کنيم.
پرخاشگري عبارت است از برونريزي خشم به شکلهاي مختلف؛ به اين معنا که گاهي اوقات وقتي احساس ناراحتي ميکنيم، خشم ايجادشده در وجودمان برونريزي ميکند و اين برونريزي ميتواند متوجه افراد زيادي که به نوعي با آنها در ارتباط هستيم مانند فرزند، همسر والدين يا هر شخص ديگر ميشود.
نمايش خشم
در واقع وقتي خشم ما به صورت فيزيکي يا کلامي نمايش داده ميشود، «پرخاشگري» ناميده ميشود. بنابراين ميتوان گفت پرخاشگري برونريزي خشم به شکل کلامي يا فيزيکي است که منجر به آسيب رسيدن به خودمان يا ديگران ميشود.
کساني که پرخاشگري ميکنند مشکل خاص مغزي ندارند و پرخاشگري به طور ژنتيک در آنها وجود ندارد.
خشم در وجود همه انسانها وجود دارد اما پرخاشگري يعني ما به شکل خاصي خشم خود را به نمايش بگذاريم و آن را متوجه کسي يا چيز ديگري کنيم. پرخاشگري اصلا ژنتيک نيست و در واقع ما آن را ياد ميگيريم و متناسب با فرهنگ و اقليمي که در آن زندگي ميکنيم ميتواند شکلهاي مختلفي به خود بگيرد، مثلا ممکن است در يک فرهنگ کسي پرخاشگري کند و با اسلحه همکلاسيهايش را بکشد ولي در فرهنگي ديگر پرخاشگري به صورت کلامي يا قهر باشد يا حتي تمام کردن رابطه و...
اما پرخاشگري به هر شکلي که بروز کند، صرفا رفتاري است که هدفي را دنبال ميکند و هدف اين رفتار هم ارضاي نيازهاي فردي است؛ يعني ميتوان گفت فردي که پرخاشگري ميکند اميدوار است با اين رفتار بتواند نيازهاي خود را برطرف کند چون نتوانسته از راههاي ديگر آنها را رفع کند و احساس ميکند شايد با اين روش موفق به انجام اين کار شود.
نياز به قدرت
معمولا نياز به قدرت و آزادي باعث بروز پرخاشگري نوجوانان ميشود.
نياز به قدرت يعني نياز به جلب توجه، ديده شدن، تسلط و نفوذ. نياز به قدرت در نوجوانان به اين معناست که آنها دوست دارند حرف، حرف خودشان باشد و مهمتر از آن اينکه ميخواهند جدي گرفته شوند، ديده شوند و نظراتشان محترم شمرده شود.
وقتي والدين و اطرافيان نياز به قدرت نوجوان را ناديده بگيرند، او دچار ناکامي ميشود. در نتيجه در وجودش خشم ديده ميشود که ميتواند آن را به صورت پرخاشگري بروز دهد.
بنابراين بايد حتما حواسمان به نوجوان باشد و اين نکته را در نظر بگيريم که چه مواقعي او را زير سوال ميبريم؛ گاهي حتي به شوخي فرزندمان را مسخره ميکنيم و او احساس ميکند قدرتش زير سوال رفته. در مواردي که پدر و مادر بدون سوال از نوجوان خودشان به تنهايي تصميم ميگيرند و اصلا به نظر و خواست او توجهي نميکنند نيز نوجوان احساس ميکند از قدرتش کاسته شده بنابراين با بروز خشم واکنش نشان ميدهد.
پرخاشگري عبارت است از برونريزي خشم به شکلهاي مختلف
نياز به آزادي
يکي ديگر از مواردي که باعث پرخاشگري نوجوان ميشود نياز او به آزادي است. اين نياز در دوران نوجواني بسيار مهم است اما قبل از ورود به دوران نوجواني، کودکان اين نياز را بروز نميدهند.
با توجه به ورود نوجوان به اين دوران خاص و بلوغ، وي طلب استقلال ميکند و دوست دارد بتواند خودش تصميم بگيرد و کسي به او امر و نهي نکند. در واقع عرصه را بر او تنگ نکنند. نوجوانان دوست دارند بتوانند انتخابهاي متفاوتي داشته باشند و در واقع از حق انتخاب خود بهرهمند شوند.
وقتي والدين به جاي فرزند خود تصميم ميگيرند و به نوعي با توجيهات مختلف ميخواهند سليقه خودشان را تحميل کنند، نوجوان با پرخاشگري به اين گونه رفتارهاي آنها اعتراض ميکند.
دوسونگري و سرگرداني نوجوان
وقتي والدين کنترلگري را آغاز ميکنند، نوجوانان هم به نوعي جبران ميکنند چون فکر ميکنند به اين ترتيب قدرتشان سلب ميشود و احساس ممنوعيت و محدوديت ميکنند، در عين حال که والدينشان را دوست دارند و ميدانند آنها مهمترين افراد زندگي او هستند. به اين ترتيب آنها حالتي دوسويهنگر پيدا ميکنند و نميدانند چکار بايد بکنند؛ هم به پدر و مادر خود پرخاشگري ميکنند و هم بعد از آن پشيمان ميشوند.
در واقع هنگام خشم و پرخاشگري آنها احساس نياز به آزادي و قدرت ميکنند، در صورتي که بعد از آن نياز به عشق است که خود را نشان ميدهد و ممکن است اين موضوع بارها تکرار شود.
برزخ نوجواني
والدين هنگامي که فرزندانشان را کنترل ميکنند، در واقع با زور ميخواهند آنها را موفق کنند، به بهشت بفرستند يا خوشبختشان کنند و...اما فراموش نکنيم پدر و مادرها هر چه بيشتر به اينگونه کارها ادامه دهند، بيشتر باعث بروز پرخاشگري و ابراز خشم فرزندانشان خواهند شد.
پرخاشگري نوجوان به نوعي به خود او هم برميگردد. در واقع نوجوان کسي است که تازه از مرحله کودکي خارج شده ولي هنوز به طور کامل وارد مرحله بعدي نشده و در برزخي است که هنوز تکليفش با خودش مشخص نيست و جايگاه خود را در دنيا پيدا نکرده؛ نميداند قرار است چکاره شود، چه عقايدي دارد، به کدام سمت بايد حرکت کند، هدفش چيست و...
به اين ترتيب خود را در برزخي ميبيند که نميداند دقيقا به کدام طرف تعلق دارد. از طرفي نيازهاي جنسي او بيدار شده و از طرف ديگر تفکر و عقايد او در حال تغيير است. همچنان که فکر ميکند ميتواند خودش به تنهايي همه چيز را تغيير دهد.
همه اين موارد باعث ميشود نوجوان «خودکنترلي» کمتري داشته باشد.
مديريت هيجانهاي نوجوان هم ضعيف است و نميتواند به خوبي از پس آنها بربيايد. در نتيجه دچار ناکامي شود که اين ناکاميها خيلي زود شکل پرخاشگري به خود ميگيرد.
خشم نوجوان
ميتوان گفت خشم نوجوانان با بزرگسالان متفاوت است. بزرگسالان هنگام بروز خشم «خودکنترلي» بيشتري از خود نشان ميدهند و در مورد ابراز خشم خود عاقبتانديشي ميکنند و پيش خود ارزيابي ميکنند عاقبت اينگونه کارها چه خواهدشد و امکان بروز چه مشکلاتي وجود خواهد داشت. با توجه به اينکه در دوران نوجواني ميزان هيجانات نوجوانان خيلي زياد است، خودکنترلي آنها هم خيلي کمتر است و هيجاناتشان خيلي زود به رفتار تبديل ميشود. به اين ترتيب بايد به آنها آموزش داد چگونه هيجانات خود را مهار کنند و رفتارهاي مسوولانهاي داشته باشند که به خودشان و ديگران آسيب نزنند.
پرخاشگري نوجوان به نوعي به خود او هم برميگردد.
حمايت، هدايت و نظارت
والدين بسياري ميخواهند بدانند در برابر پرخاشگري نوجوانان چه بايد کرد؟ در پاسخ بايد گفت نخستين کار اين است که در آينه به خودشان و رفتارشان نگاه کنند.
در واقع بعضي مواقع والدين با نيت خير دستشان را چنان بر گلوي نوجوان ميگذارند که او نميتواند به هيچ عنوان احساس راحتي داشته باشد. در اين هنگام اولين واکنش نوجوان اين است که سرکشي کند؛ يعني به گونهاي سرش را عقب ميکشد تا از زير فشارهاي والدين رهايي يابد. در چنين مواقعي والدين بيش از حد نوجوان را کنترل و همچنين براي او دلسوزي ميکنند، درنتيجه نوجوان دچار خفگي روانشناختي ميشود و براي رهايي از اين وضع با سرکشي و نافرماني ميخواهد براي خودش فضا و فرصتي ايجاد کند تا بتواند بيشتر خودش را نشان دهد و اثبات کند.
بنابراين مهمترين توصيه در اين مواقع اين است که به جاي کنترل نوجوان و مجبور کردن او به کارهايي که خودمان فکر ميکنيم درست است؛ مانند درس خواندن، زود به خانه برگشتن و زود خوابيدن، دور شدن از فضاي مجازي و... که درنهايت هم فقط ما را از نوجوان دور ميکند از او حمايت کنيم؛ يعني بر کارهاي فرزندمان نظارت کرده و در صورت لزوم او را هدايت کنيم زيرا حمايت، هدايت و نظارت تنها مواردي است که درارتباط با نوجوان جواب ميدهد. البته اين کارها نبايد در او احساس خفگي ايجاد کند؛ يعني اگر قراراست توضيحاتي به نوجوان بدهيم بايد با توجه به واقعيات موجود باشد، نه اعمال نظر خودمان.
ما فقط ميتوانيم به نوجوان اطلاعات بدهيم و او را از آسيبهاي کارهايي که ميکند، آگاه کنيم. براي اين کار خود والدين حتما بايد آگاهي لازم را داشته باشند و اگر نتوانند آگاهي خود را بالا ببرند، فقط نگرانيهاي خود را به فرزندشان منتقل ميکنند.
والدين نگران و کنترلگر
والدين اغلب ميخواهند خودشان به جاي نوجوان تصميم بگيرند چون نگران هستند اگر خود او به تنهايي چنين کاري بکند، به بيراهه ميرود و در آينده هم با مشکلات زيادي روبرو خواهد شد.
وقتي والدين از روي دلسوزي و نگراني به جاي نوجوان تصميم ميگيرند و در انتخاب رشته تحصيلي، نوع دوستان يا پوشش او دخالت ميکنند، کارشان از ديد نوجوان نوعي تهديد به حساب ميآيد چون فکر ميکند به اندازه کافي آزادي عمل براي انتخاب آنچه مورد علاقهاش است، ندارد بنابراين شروع به طغيان ميکند.
در واقع وقتي والدين نياز به آزادي نوجوان را ناديده بگيرند، از آنجا که صلاح او را ميخواهند دست به «کنترلگري» ميزنند. کنترلگري يعني وادار کردن کسي به انجام کاري که خودشان دوست دارند.
منبع: هفته نامه سلامت
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۲۷۲۶۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتابهای ایرانی علاقهمند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه
به گزارش قدس آنلاین، این موضوعات شامل کلیات،دین، علوم اجتماعی،علوم طبیعی، علوم عملی، زبان و ادبیات میشود. در بین موضوعاتی که گفته شد، سه موضوع کودک و نوجوان، ادبیات و کمک درسی بیشترین سهم را به خود اختصاص دادهاند. ادبیات و کودک و نوجوان همیشه بیشترین تولیدات را در آمار نشر به خودشان اختصاص میدهند و گاهی ادبیات در رتبه اول و گاهی هم کودک و نوجوان این رتبه را کسب میکند. طبق آمار منتشر شده بخش زیادی از کتابهای کودک و نوجوان مربوط به ترجمه است و آثار ایرانی کم تر مورد توجه قرار میگیرد . در گزارش امروز به این موضوع پرداختیم که چگونه میتوان از بسترهای صدرنشینی کتابهای کودک و نوجوان برای توجه به نویسندگان ایرانی استفاده کرد.
غلبه آثار ترجمه تهدید نیست
هادی خورشاهیان؛ نویسنده ادبیات کودک و نوجوان خورشاهیان، معتقد است در دورهای که زندگی میکنیم نباید از کتاب انتظار آموزش داشته باشیم. او افزود: در کشور ما جمعیت قابل توجهی کودک و نوجوان هستند. این قشر از جمعیت سرمایههای آینده ما هستند. اگر عناوین کتابهای کودک و نوجوان در صدر چاپ سایر عناوین است به دلیل قشر نوجوان است که باید از این بستر استفاده شود. به گفته این نویسنده خانوادهها و مراکز فرهنگی باید به خواندن کودکان و نوجوانان جهت دهند و به آنان کمک کنند که کتابخوانی را منظم انجام دهند و کتاب مناسب سن خود را انتخاب کنند.
خورشاهیان معتقد است: بعضی از موضوعات مانند روانشناسی که متاسفانه در قالب روانشناسی زرد عرضه میشوند برای قشر کودک و نوجوان مناسب نیست. بهتر است که موضوعات روانشناسی در قالب و شعر داستان برای کودکان و نوجوانان ارایه شود.
هادی خورشاهیاننویسنده «پراگ در تبعید» در پاسخ به این پرسش چرا در میان آثار نویسندگان ایرانی با فقر ژانر مواجهیم، اظهار کرد: شاید در موضوعات جامعه شناسی و علوم اجتماعی با فقر ژانر مواجه باشیم آن هم به این دلیل که نیازی نیست برای کودکان و نوجوانان مدام از آسیبهای مختلف به صورت مستقیم صحبت کنیم اما من به عنوان کسی که 21 سال در واحد صدور مجوز کتاب کودک و نوجوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول به کار بودم و هنوز هم هستم معتقدم ما در ادبیات نوجوان و حتی کودک با مقوله فقر ژانر مواجه نیستیم.
خورشاهیان در خصوص غلبه آثار ترجمه در میان کتاب های کودک و نوجوان نسبت به آثار ایرانی و تاثیر این مساله، بیان کرد: غلبه ترجمه زمانی میتواند برای صنعت نشر تهدیدکننده باشد که همه ابزارهایی که استفاده میکنیم بومی و طبق فرهنگ ایرانی و اسلامی باشد و کودکان ما به کتابهای ترجمه و خارجی بیاورند اما زمانی که تلویزیون تماشا میکنیم و بین سریالهای ایرانیِ تکراری، سریالهای خارجی نیز دیده میشود یا وقتی 90 درصد از اخبار ما مربوط به کشورهایی مانند آمریکا است. پس کودک با این فرهنگ بیگانه نیست و میتواند خودی و غیرخودی را تمیز دهد.
این نویسند افزود: اگر کودکان فیلمها و کتابهای خارجی را میخوانند به دلیل اشتراک در موضوعات مختلفی است که جغرافیا نمیشناسد. در این خصوص نهادها و ارگانها نمیتوانند دخالت کنند و تصمیم گیرنده باشند و با بخشنامههای مختلف جلوی شروع کاری را بگیرند اما میتوانند در سخنرانیها به پاسداشت زبان فارسی و کتابخوانی اشاره کنند، کتابهای خوب معرفی کنند،مسابقه برگزار کنند. حتی کانون پرورش فکری میتواند کتابخانههای عمومی محلهها و فرهنگسرای مختلف را تقویت کند.
کتابخوانها را تشویق کنیم
حسین فتاحی دیگر نویسنده کودک و نوجوان ترغیب کودکان و نوجوانان به خواندن آثار خارجی را تصویرگری و طراحی جلد درخشان آن آثار دانست. او گفت: بچهها هیچ پدرکشتگی با نویسندهها ندارند آنها فقط به سمت کتابهایی میروند که توجهشان راجلب کند. ما در زمینه مطالعه، رقیبهای بسیار جدی داریم و کودکان بیشتر جذب کتابهای ترجمه میشوند؛ زیرا نسبت به کتابهای تالیفی از زیبایی بیشتری برخوردارند. کتابهای ترجمه برای ناشران سهل الوصولتر هستند زیرا کار تصویرگری داخلی برای ناشر کار بسیار هزینهبری است. اگر برخی ناشران در کنار کارهای ترجمه، تالیف هم انجام میدهند به دلیل حفظ آبرو و وجهه فرهنگی آنها است. آنها خودشان را موظف میدانند که در زمینه تالیفات فارسی، هم خدمت و ادای دین کنند. با توجه با اینکه چاپ کتابهای تصویری بسیار گران است، اگر احساس نیاز به داشتن این کتابها میکنیم باید مشوق و تسهیلاتی را برای ناشران درنظر بگیریم. کتابی که خانواده تا چند سال پیش با قیمت 30 هزارتومان برای فرزند خود میخرید، امروز باید آن را با قیمت 300 هزارتومان بخرد و طبیعی است که از پس مخارج آن برنیاید.
حسین فتاحیفتاحی یادآور شد: اگر بخواهیم مطالب علمی، ریاضی، تاریخی و... برای کودک و نوجوان تولیدکنیم، باید در قالب داستان طراحی شود. بچهها باید از دل یک داستان به اطلاعات مفید دست یابند و قهرمان خود را انتخاب کنند. لازمه انجام این کار داشتن برنامه، تیم همراه و رشد فرهنگی است. اکثرا کتابهایی که به صورت تیمی طراحی شده، کتابهای ترجمه است و دلیلش هم این است که مترجمان مابین خود مدیریت درست را پذیرفتهاند. یک داستان خوب کودک باید حدودا ۴۰۰ تا ۵۰۰کلمه باشد زیرا مغز کودکان مانند بزرگسالان قادر به پردازش اطلاعات طولانی و پیچیده نیست. شخصیتهای داستانهای کودکانه همچنین باید با سایر شخصیتهای قابل تشخیص برای کودکان مانند دوستان، خانواده، معلمان، همکلاسیها و دیگران رابطه داشته باشند. درواقع ارتباطات باید نقش پررنگی در قصههای کودکانه داشته باشد.
وی در خصوص اینکه برنامه مدونی برای مطالعه از طرف سازمانها و نهادهای فرهنگی نداریم، افزود: زمانی که ناشران کار میکنند، نهادها باید کاغذ و سیستم فروششان را تامین کنند. اگر ما به دنبال رشد معقول و منطقی برای پیشرفت مطالعه هستیم باید برنامه ریزی دقیق انجام دهیم. ما نیاز داریم میزان مطالعه، چاپ کتاب و کمبودها در کتابها از نظر مضمون، موضوع و گروه سنی را بررسی کنیم و به سمع مسئولین برسانیم. همچنین تشویقهایی را برای کتابخوانان درنظر بگیریم. اگر این روند را پیش بگیریم تا 10 سال آینده میتوانیم به نقطهای که ضرورت جامعه هست، برسیم.
تولید کتابهای رنگی را جدی بگیریم
سپیده خلیلی، نویسنده و مترجم در خصوص غلبه آثار ترجمه در ادبیات کودک و نوجوان گفت: مسلما این برتری، خوب نیست اما هر ناشری ترجیح میدهد کتابی را در ایران چاپ کند که قبلا امتحانش را پس داده باشد. بسیاری از موارد ترجمه با فرهنگ ما یکسان نیست و تولید کتابهای چهار رنگ توسط نویسندگان در حال از بین رفتن است. ای کاش وزارت ارشاد بودجهای را به تولید کتابهای چهار رنگ تالیفی اختصاص دهد تا نویسندگان بتوانند در موضوعات مختلف نوشتههای خود را منتشر کنند و کودکان ایرانی با فرهنگ ایرانی بزرگ شوند.
سپیده خلیلیاین نویسنده و مترجم کتاب در خصوص مشکلات کتابهای ترجمه در ایران گفت: در بسیاری از موارد یا مترجم متوجه متن اصلی داستان نمیشود یا به دلیل محدودیتهایی که وجود دارد، مجبور است بعضی از قسمتهای داستان را حذف کند. در حال حاضر مسابقه بین ناشرانی که چاپ اول کتابهایشان در خارج از کشور معروف شده، برقرار است. ناشران به دلیل اینکه نفر اولی شوند که مجوز چاپ میگیرند، هر فصل از کتابشان را به دست مترجمهای مختلف میسپارند. این حرکت ناشران و انتخاب واژههای نامناسب توسط مترجمان، بسیار به مقوله ترجمه در ایران آسیب میرساند؛ زیرا هر واژه در ترجمه، وزن و معنی خاص خود را دارد و گاها مترجمان معنی نادرست از یک واژه را انتخاب میکنند.
او همچنین یادآور شد: در حال حاضر در شرایطی هستیم که مردم کتاب نمیخرند و مسلما اگر آنها نخواهند و نتوانند کتاب بخرند، جانشین دیگری برای کتاب پیدا میشود. مکانهای عمومی مانند نهاد کتابخانهها و حتی کانون پرورش فکری میتوانند به کتابهای تالیفی برای کتاب خوان شدن کودکان و نوجوانان بیشتر بها دهند.
محدثه رضایی