خدایا اگر عمری از من باقی است به رهبرم عطا فرما!
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۲۷۷۶۲۸
به گزارش ایکنا از همدان، سعید قهاریسعید در پنجمین روز از فروردین ماه سال ۱۳۳۱ هجری شمسی دیده به جهان گشود. آغاز تحصیلات دوره راهنمایی برای سعید، نقطه عطفی در زندگیاش بود؛ چراکه در کنار سختکوشی در تحصیل، بهعنوان عضو فعال مسجد و مکتب وعظ آیتالله ملا علی همدانی، از محضر آن عالم فرزانه خوشهها برچید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در سالهای بعد به سیل خروشان مبارزات انقلابی مردم علیه رژیم ستمشاهی پیوست و حتی در سال ۱۳۵۶، با فروش اتومبیل خود، اسلحه خرید تا از آن در مبارزات استفاده کند؛ مبارزاتی که به دستگیری و زندان و شکنجه هم انجامید.
سعید پس از پیروزی انقلاب و با تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به این نهاد انقلابی پیوست. او خیلی زود بر آن شد تا به عنوان یکی از نیروهای پیشتاز در جبهه غرب کشور، به مبارزه علیه اشرار و عوامل ضدّ انقلاب بپردازد و چنین کرد. وی همچنین در این مدت توفیق یافت تا در پاوه و در کنار مصطفی چمران هم، به انجام وظیفه بپردازد و بر تجربیاتش بیفزاید.
اما پس از فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین، سعید قهاری مسئول راهاندازی بسیج استان همدان شد و در مدت شش ماه، بیش از ۱۵ هزار عضو از برادران و ۵ هزار نفر عضو خواهر جذب کرد و سپس مسئولیت سپاه نهاوند به وی سپرده شد.
او در دوران دفاع مقدس هم، مسئولیتهای متعددی را برعهده گرفت که فرماندهی تیپ، ریاست ستاد لشکر، فرماندهی سپاه جوانرود و پاوه و مریوان و فرماندهی قرارگاه حمزه سید الشهداء(ع) از آن جمله است.
سعید قهاریسعید در آن هشت سال، در عملیاتهای مختلفی حاضر شد و با سردارانی مانند شهید بروجردی، جاوید الاثر متوسلیان، شهید کاظمی و شهید کاوه همکاری داشت و بارها دچار مجروحیت و جانبازی شد که البته پس از مدتی، باز هم به جبهه باز میگشت و به انجام وظیفه میپرداخت.
سردار قهاریسعید پس از پایان هشت سال دفاع مقدس هم با پذیرش فرماندهی قرارگاه برون مرزی شهید کاوه، به مأموریتهای فرامرزی و مقابله با اشرار، کومله و گروهکهای انحرافی همّت گمارد.
مسئولیت جانشینی لشکر ۳، پست دیگری بود که از سوی سردار احمد کاظمی به وی محول شد.
او با پذیرش این مسئولیت، تمام توان خود را در راستای نابودی ضد انقلاب به کار بست که یکی از نمونههای بارز آن، در سال ۱۳۷۳ و در جریان درگیری با ضدانقلاب در شهر اُشنویه روی داد که منجر به هلاکت تعدادی از اشرار شد و سردار قهاری را هم به دلیل مجروحیت روانه بیمارستان کرد.اهمیت این عملیات به حدی بود که رادیوهای بیگانه هم مدتی بر آن متمرکز بودند.
سردار قهاریسعید پس از دو ماه بستری شدن در بیمارستان و به دلیل سنگینی جراحات وارد شده، به مدت شش ماه هم از سوی پزشک معالج ملزم به استراحت شد؛ اما با توجه به شور و هیجان خدمت و مبارزه با ضد انقلاب در کردستان، خود را از بیمارستان ترخیص کرد تا با عصا در محل مأموریت خود حاضر شود.
تلاشهای این مجاهد فی سبیل الله ادامه یافت و او در سالهای پیش از شهادت، هفتهای ۳ روز در کردستان و ۴ روز در ارومیه حاضر میشد.
سردار قهاریسعید در تمام این سالها و با همه مشغلهها، سرکشی به خانوادههای شهدا، جانبازان و ایثارگران را به صورت مستمر در دستور کار خود داد. او تلاش داشت تا به هنگام سرکشی، با تک تک اعضای آن خانواده ها صحبت کند و جویای احوالات و مشکلات احتمالی آنان باشد؛ همچنین عادت داشت که برای یکایک فرزندان شهدا، جانبازان و ایثارگران، هدایایی مانند اسباب بازی و لوازم التحریر به همراه ببرد تا خوشحالی بچه ها را در پی داشته باشد.
و سرانجام، چهارمین روز از اسفند ماه سال ۱۳۸۵، وی را به آرزوی دیرینهاش رساند؛ آنجا که در مرز مشترک ایران و ترکیه و در درگیری با اشرار گروهک تروریستی پژاک، به همراه تعدادی دیگر از ایثارگران لشکر ۳، آسمانی شد و به ملکوت پیوست.
همسرش نقل میکند که او در اسفند ماه سال ۱۳۸۴ و تنها یک سال پیش از شهادت، خداوند را به شهدا قسم میداد که سال آینده در محضر آنان باشد؛ دُعایی که البته مُستجاب شد و خداوند هم در ماه پایانی سال بعد، خواسته اش را بر آورد و او را به سوی خود فرا خواند؛ رحمت الله علیه.
بخشی از وصیت نامه دعاگونه سردار شهید سعید قهاریسعید است؛
«در شبی با خدای خود راز و نیاز میکنم که شب بسیار عزیزی است، شب قدر، شب خیرات، شب برکات. خدایا! از اینکه ۵۰ سال عمر با عزت و با سلامتی جسمی به بنده عطا کردی سپاسگزار و شاکرم. خدایا! وابستگیهای دنیایی را از من دور کن و برایم بیارزش قرار بده تا بتوانم زود از آن بگذرم. خدایا! عبادات ناقص و خیرات و حسنات ناچیز بنده حقیر را مورد قبول خودت قرار ده. خدایا! بر خانواده سخت گرفتهام؛ به خاطر هجرت زیاد و عدم رسیدگی؛ آنها را از من راضی گردان. خدایا! اگر عمری از من باقی است و نمی توانم درست به کار بگیرم به رهبرم، آیتالله خامنهای عطا فرما. خدایا! آرزویی ندارم. آرزوی بنده آزادی قدس شریف و پیروزی اسلام و شکست آمریکاست. خدایا! تو به من قدرت و توفیق دادی تا با دشمنان دین در سختترین شرایط بجنگم؛ پس ختم زندگی دنیاییام، شهادت در راه خودت باشد و در لباس سبز پاسداری؛ تا در کنار دوستان شهیدم آرام گیرم. و السلام/ سرباز خاکی ولایت/ سعید قهاری.»
منبع: ایکنا
کلیدواژه: ایکنا همدان شهید قهاری سعید وصیت نامه شهدا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۲۷۷۶۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از کوچهباغ تا باغکاجی | طرشت هنوز به باغهایش معروف است
همشهری آنلاین – حسن حسنزاده: پیامدهای توسعه شهرنشینی از دهه ۵۰ به بعد گریبان طرشت زیبا را هم گرفت و طولی نکشید که باغهای انبوه این گستره نیز یک به یک جای خود را به خانهها و خیابانها دادند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
اگرچه طرشت با روزگار طلایی خود فاصله بسیار دارد، اما هنوز هم این محله با باغهایش شناخته میشود و هنوز هم کوچهباغهایی با دیوارهای کاهگلی دارد که موسفیدان محله را با خود به روزگار گذشته طرشت میبرد. رضا طرشتینژاد، یکی از اهالی قدیمی طرشت، در اینباره میگوید: «اکنون از باغهای طرشت ۵۱ قطعه باقی مانده، اما روزگاری شمار باغهای طرشت چند ده برابر این تعداد بود که با ۵ قنات پرآب و همیشه جاری این آبادی معیشت ساکنان قدیمی طرشت را تامین میکرد. از این تعداد اما شمار زیادی از باغهای طرشت در اثر توسعه شهرنشینی، توسعه ساختوسازها در اراضی بالادست و تغییر مسیر قناتها سرنوشتی جز نابوی و تغییر کاربری نداشتند.»
با وجود این، هنوز در طرشت میشود از باغهای باقیمانده از دوران گذشته آبادی سراغ گرفت. اگرچه ضلع شمالی بلوار شهید رسول چوبتراش که روزگاری مملو از باغهای سرسبز بود اکنون در سیطره آپارتمانها قرار دارد، اما در ضلع جنوب و شمالشرقی این بلوار باغهای قدیمی طرشت باقی ماندهاند.
طرشتینژاد میگوید: «نام این محدوده در گذشته «کوچهباغ» بود. محلی مملو از باغهای میوه؛ از باغ توت و انار تا انجیر و گاهی هم خرمالو که خانههای گلی و قدیمی طرشت در دل آنها قرار داشت. چند باغ قدیمی و معروف طرشت نیز در محدوده کوچه باغ قرار داشتند؛ از جمله باغ حاج عبدالله، قاسم سالار، حاج رحمت حسینمردی و...که اکنون برخی از آنها از میان رفته و تعداد اندکی که باقی ماندهاند برای اهالی قدیمی طرشت یادآور خاطرات کوچهباغاند.»
معیشت ساکنان قدیمی طرشت نیز با باغداری و فروش میوههای مرغوب آبادی در محدوده معروف به سه راه طرشت گره خورده بود. طرشت علاوه بر میوههای خرمالو، انجیر، شاتوت و گردو، توتستانهای بزرگی داشت که از آن توتستانها انگشتشمار باقی مانده است. طرشتینژاد میگوید: «توتها و میوههای مرغوب طرشت، علاوه بر تهران، به شمال کشور نیز فرستاده میشد و تهرانیها نیز برای خرید میوه به طرشت مراجعه میکردند. اکنون نیز فروش توت در حاشیه خیابان تیموری یادگاری از همان دوران است که توتستانهای وسیع آبادی معیشت بسیاری از باغداران و کارگران را تامین میکرد.»
طرشتینژاد درباره دیگر باغهای معروف طرشت میگوید: «از دیگر باغهای معروف طرشت میشود به باغ وقفی که توت و گرد و انار داشت اشاره کرد و یا از باغ کاجی که اکنون نیز وجود دارد و کوچهای به همین نام در طرشت داریم.»
کد خبر 846639 برچسبها تاریخ - باستان شناسی محله هویت شهری همشهری محله باغ و باغبانی