Web Analytics Made Easy - Statcounter

خراسان نوشت: کاش به حرف های دوستانم گوش نمی کردم و در برابر نصیحت های پدر و مادرم سر تسلیم فرود می آوردم. کاش دوستانم مرا دختری عقب افتاده و متعلق به قرن بوق می دانستند اما این گونه همه زندگی و هستی ام در معرض تاراج قرار نمی گرفت وقتی دوست پسرم مرا به پستوی مغازه کشاند و ...

دختر 15 ساله ای که به همراه پدرش برای شکایت از جوان لوازم تحریر فروش وارد کلانتری شده بود با بیان این که هنوز از شدت وحشت لحظه ای که در دام جوان شیطان صفت افتادم به خود می لرزم، اشک ریزان به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: از ابتدای امسال با چند دختر از همکلاسی هایم دوست شده بودم که افکاری متفاوت تر از من داشتند آن ها دوستی با جنس مخالف را موضوعی عادی و طبیعی جلوه می دادند و مرا که دختری سر به زیر و محجبه بودم عقب افتاده خطاب می کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن‌ها که در فضای مجازی گروه دوستی به راه انداخته بودند مرا دختری بی عرضه می خواندند که نمی توانم زیبایی و جذابیت ظاهری داشته باشم چرا که نمی توانم توجه پسری را به خودم جلب کنم. آن ها آنقدر مرا مسخره می کردند و با نیش و کنایه هایشان آزارم می دادند که تصمیم گرفتم جایگاه خودم را در گروه دوستی آن ها پیدا کنم به همین دلیل چادر را کنار گذاشتم و دوستانم را به منزلمان دعوت کردم تا زیبایی هایم را به رخ آن ها بکشم.

اما آن روز وقتی دوستانم از منزل ما رفتند پدر و مادرم با دیدن رفتارها و نوع پوشش آن ها، مرا از دوستی با همکلاسی هایم نهی کردند و به نصیحتم پرداختند که نباید با چنین دخترانی رفت و آمد کنم اما من که تحت تاثیر حرف های دوستانم دچار نوعی لجبازی کودکانه و تقلید کورکورانه شده بودم با بی احترامی پاسخ پدر و مادرم را دادم که می خواهم حداقل در انتخاب دوست آزاد باشم به طوری که چند هفته با پدرم قهر کردم. بعد از آن ماجرا بود که تصمیم گرفتم دوست پسری پیدا کنم تا وقتی همکلاسی هایم از روابط نامتعارفشان با جنس  مخالف سخن می گویند من مثل همیشه سکوت نکنم و در برابر آن ها کم نیاورم.

در اطراف مدرسه ما فروشگاه لوازم تحریری بود که گاهی برای خرید به آن جا می رفتم و با ابراز محبت های شاگرد فروشنده روبه رو می شدم. این موضوع برایم بسیار خوشایند بود چرا که دیگر می توانستم نزد دوستانم پز بدهم و او را به عنوان دوست پسرم معرفی کنم!

با آن که مادرم هر روز بعداز تعطیلی مدرسه به دنبالم می آمد و مرا تا منزل همراهی می کرد ولی آن روز قرار شد خودم به تنهایی بازگردم چرا که مادرم گفته بود می خواهد خواهرم را نزد پزشک ببرد. من هم که خوشحال شده بودم بعد از تعطیلی مدرسه از فرصت سوءاستفاده کردم و برای دیدار «اتابک» به مغازه اش رفتم. او که از دیدنم ابراز شادمانی می کرد از من خواست پشت پیشخوان بروم تا راحت تر درباره آینده با یکدیگر صحبت کنیم.

من هم که با تلقین دوستانم این گونه روابط را «مد» می دانستم وارد مغازه شدم و او به بهانه این که کسی مزاحم گفت وگوی مان نشود در مغازه را قفل کرد و سپس با یکی از دوستانش تلفنی تماس گرفت و در حالی که او را به مغازه اش دعوت می کرد، گفت: دختری را به  دام انداخته است و او هم می تواند به مغازه بیاید. وقتی فهمیدم در چه مخمصه شومی گیر افتاده ام. جیغ کشیدم و گریه کردم اما او مرا به پستوی مغازه اش هل داد که پایم آسیب دید.

در همین گیرودار صدای شکستن شیشه های مغازه بلند شد و اتابک هراسان خودش را به بیرون از مغازه رساند من هم بلافاصله برخاستم و پدرم را دیدم که با دستان خون آلودش با اتابک درگیر شده است، با دیدن او قوت قلب گرفتم و گریه کنان پدرم را به آغوش کشیدم تا مرا به خاطر این اشتباه هولناک ببخشد چرا که پدرم نگرانم شده بود و در آخرین دقایق تعطیلی خودش را به نزدیکی مدرسه رسانده و از دور مرا دیده بود که وارد مغازه شدم و ...

حالا هم در حالی از نگاه کردن به چشمان پدرم شرم دارم که کاش همان روز اول نصیحت هایش را می پذیرفتم. شایان ذکر است، به دستور سروان محمد ولیان (رئیس کلانتری پنجتن) رسیدگی به این پرونده در دستور کار ماموران دایره اطلاعات کلانتری قرار گرفت

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۴۹۹۸۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اوسمار: به خاطر دوستانم در برزیل ناراحتم اما از برد پرسپولیس خوشحالم

به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری علم و فناوری آنا، اوسمار در نشست خبری بعد از بازی با نساجی گفت: قبل از صحبت در مورد بازی می خواهم در مورد سه موضوع حرف بزنم. تشکر می کنم از هواداران تیم مان که تیم را حمایت کردند و به هواداران نساجی هم تبریک می گویم که جو قشنگی در ورزشگاه درست کردند که این باعث می شود فوتبال قشنگ تر دیده شود.

وی افزود: از کسانی که چندین سال پیش در بازی پرسپولیس و شموشک جانشان را از دست دادند یادی کنم و ما کنارشان هستیم همیشه، به کسانی که در جنوب برزیل جان خود را ازدست دادند تسلیت می گویم زیرا بخاطر دوستانم ناراحتم اما بخاطر نتیجه و برد خوشحالم و از آنها یادی می کنم.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • تصاویر مزاحمان نوامیس نازی‌آباد؛ درگیری خونین با مغازه‌داران معترض!
  • اسماعیل‌نژاد: تلاش می‌‌کنم جای خالی دوستانم را پر کنم
  • اوسمار: به خاطر دوستانم در برزیل ناراحتم اما از برد پرسپولیس خوشحالم
  • مادری که عمرش را پای معلم شدن دختر ناشنوایش گذاشته است
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش
  • یک ایرانی در لیگ کره شاگرد پائز شد!
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • قتل زن میانسال در دعوای مادر و دختری | دختر جوان تا یک‌قدمی چوبه دار رفت
  • مجازات دختر‌ی که باعث مرگ مادر معتادش شد