Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-29@23:05:00 GMT

تجاوز به دو پسر دبستانی به بهانه دیدن خرگوش!

تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۲۹۶۹۳

پسری که به اتهام آزار و اذیت دو کودک دستگیر شده در بازجویی‌ها مدعی شد خودش در کودکی قربانی تعرض شده بود.

به گزارش ایران، ظهر سه‌شنبه ۲۲ آبان دو پسر ۱۰ ساله گریان راهی خانه هایشان شدند و از اتفاق تلخی که برایشان رخ داده بود خبر دادند. دو پسر بچه که هم مدرسه‌ای بودند، در راه بازگشت به خانه از سوی پسر همسایه اغفال شده و به بهانه نشان دادن خرگوش به خانه او رفته بودند،

اما پسر جوان با تهدید چاقو آن‌ها را قربانی نقشه شوم خود کرده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با افشای راز این جنایت سیاه، موضوع به پلیس اعلام شد و هنوز دقایقی از این حادثه نگذشته بود که کارآگاهان پلیس پایتخت وارد عمل شده و پسر ۲۱ ساله را بازداشت کردند.

پسر جوان در همان تحقیقات اولیه به جرم خود اعتراف کرد.

گفتگو با متهم
چهره‌ای رنگ پریده و دستانی لرزان دارد می‌گوید از کاری که کرده پشیمان است. وی در گفتگو با خبرنگار ما از این اقدام هولناک می‌گوید.

فکر این نقشه سیاه از چه زمانی به ذهنت رسید؟ من در کودکی دو بار قربانی تعرض شدم. یکبار زمانی که ۷ سال بیشتر نداشتم مرد ناشناسی مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و دفعه دوم ۱۴ سالم بود که دو مرد مرا آزار دادند. یکی از دلیل‌هایی که این دو کودک را به خانه بردم به نوعی انتقام‌جویی بود. اما اصل ماجرا این بود که من همجنس‌گرا هستم و از طرفی بیماری دو قطبی - روحی - دارم.

به خانواده ات در مورد اتفاقی که در کودکی برایت رخ داد حرفی زدی؟

مثل بیشتر افرادی که این اتفاق برایش رخ می‌دهد من هم سکوت کردم.
به خاطر بیماری ات تحت درمان بودی؟

برای دو قطبی بودنم از سن ۱۷ سالگی تحت درمان قرار گرفتم. ۱۱ بار در بیمارستان بستری شدم، اما این اواخر دیگر همراهی نمی‌کردم و داروهایم را نمی‌خوردم.

چرا؟

با خودم فکر می‌کردم که تأثیری ندارد.

آیا خانواده ات می‌دانند مشکل جنسی داری؟

به پدرم درباره این موضوع چیزی نگفتم، چون او هم مشکل روحی داشت. مادرم هم زیاد جدی نگرفت و گفت: اگر سختت است برویم دکتر.

به غیر از این دو پسر دانش‌آموز کودک دیگری را هم مورد آزار و اذیت قرار دادی؟ بله، البته برای مدت‌ها قبل است. چند تا از بچه‌های کوچک فامیل را مورد آزار و اذیت قرار دادم. اما کلاً سعی می‌کردم خودم را کنترل کنم. برای همین با وسوسه هایم در رابطه با همکلاسی هایم توانستم مقابله کنم. شاید فکر کنید من آدم ضعیفی هستم، اما این‌طور نیست فقط ذهنم مریض است و نمی‌توانم خودم را کنترل کنم.

چه شد که تصمیم گرفتی دو تا پسر بچه را قربانی نقشه ات کنی؟

نتوانستم خودم را کنترل کنم. خانه ما نزدیک مدرسه پسرانه است وقتی از مدرسه تعطیل شدند مقابل پنجره خانه‌مان رفتم. به دو تا از بچه‌ها که در حال عبور از خیابان بودند گفتم بیایند خانه‌مان به آن‌ها خرگوش نشان دهم. بچه‌ها گفتند خرگوش را از پنجره نشانشان بدهم، اما من به بهانه‌ای آن‌ها را به داخل خانه کشیدم.

بعد چه اتفاقی افتاد؟

بچه‌ها از خانه رفتند و نیم ساعت بعد پلیس آمد و مرا بازداشت کرد.

آن زمان کسی خانه‌تان نبود؟

پدرم که سرکار بود مادرم هم برای خرید رفته بود بیرون که وقتی مأموران داخل خانه بودند به خانه آمد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: حوادث کودک خرگوش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۲۹۶۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رسیدن به فلسفه زندگی از راه خودشناسی

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، درگیری بیش از اندازه همه انسان‌ها به فضای مجازی و کمرنگ شدن ارتباطات میان فردی در جوامع مختلف از آن دست مسائلی است که در سالیان اخیر توجه بسیاری از تحلیلگران و جامعه‌شناسان را به خود جلب کرده است. از طرفی بسیاری از هنرمندان و نویسندگان نیز از این شرایط استفاده کرده و سوژه اصلی آثار هنری و ادبی‌شان را به مواجهه با این فضای جدید اختصاص داده‌اند. 

در سینما و ادبیات کشورمان نیز هستند هنرمندانی که به این مسئله توجه نشان دادند و آثاری را مرتبط با این فضا تولید کرده‌اند. یکی از جدیدترین آثار این ژانر در زمینه داستان‌نویسی کتاب «چشم‌ها تنها برای دیدن نیستند» است، اثری در ژانر اجتماعی و مفهومی که ۱۰۶ صفحه دارد و انتشارات سیب کال در خوزستان آن را منتشر کرده است. 

این کتاب را مصطفی عظیمی‌فر به رشته تحریر درآورده است و داستان کلی آن در رابطه با یک نویسنده است که تصمیم می‌گیرد یک روز کامل از زندگی را بصورت تحلیلی و نگاه عمیق به محیط پیرامون و جامعه سپری کند. او از ابتدای صبح تا اواخر شب به این سبک از زندگی ادامه می‌دهد. عظیمی فر در این کتاب توانسته از دل  کارهای روزمره زندگی مفهومات و پیام‌های مفیدی را بیرون بکشد. به بهانه انتشار این کتاب گفت‌وگویی با نویسنده آن ترتیب داده‌ایم. 

عظیمی‌فر در رابطه با ایده اصلی که باعث نگارش کتاب «چشم‌ها تنها برای دیدن نیستند» شد، گفت:  با توجه به فراگیر شدن دنیای مجازی و پیشرفت تکنولوژی احساس کردم آدم‌ها کمتر از گذشته‌ ( قبل از همه‌گیر شدن فضای مجازی) رای به با خود بودن و دوستی عمیق با خود می‌دهند. از این رو تصمیم گرفتم کتابی بنویسم که بتواند مخاطب را دعوت به با خود بودن و وقت گذاشتن بیشتر برای خود درونی دعوت کند.

وی در مورد چالش‌های مربوط به نوشتن کتابی با این ایده خاص هم عنوان کرد: در طول یک سالی که برای نوشتن این کتاب وقت گذاشتم با توجه به سبک کتاب مجبور بودم ارتباط‌ عمیق‌تری با خود برقرار کنم. از این رو مجبور بودم بیشتر در محیط پیرامون شنونده باشم. فرقی هم نمی‌کرد این شنیدن شامل شنیدن صحبت‌های آدم‌ها باشد یا حتی گوش دادن به صدای یک رودخانه، به هر حال برای  بهتر شدن کار باید هر چه بیشتر شنونده باشم. این سبک زندگی در طول یک سال برای من سختی‌های زیادی داشت اما خب نتیجه کار باعث شده تا خستگی از تن من تا حدودی خارج شود.

نویسنده این کتاب با اشاره به جزئیات این اثر درخصوص سخت‌ترین بخش نوشتن کتابش هم اظهار کرد: با توجه به اینکه کتاب در قالب یک داستان بلند یک پارچه طراحی شده، فکر می‌کنم مرتبط ساختن مفاهیم و موضوعات مختلف در قالب یک خط داستانی مستقیم سخت‌ترین کار هنگام نوشتن کتاب بوده است.

عظیمی‌فر در پایان سخنانش در خصوص حسی که کتاب «چشم‌ها تنها برای دیدن نیستند» در مخاطب ایجاد می‌کند نیز گفت: فکر می‌کنم مخاطب پس از مطالعه کتاب به این موضوع فکر کند که چقدر در انجام کارهای معمول روزمره فلسفه و مفهوم نهفته است و شاید خود نیز تا حدودی به این سبک از زندگی روی بیاورد و برای او جذاب باشد.

در بخش‌هایی از این کتاب آمده است: 

آنقدر غرق فکر کردن هستم که متوجه نمی‌شوم چه زمانی کنار اجاق گاز رسیده‌ام. آرام آن را خاموش می‌کنم و دوباره راهی نانوایی می‌شوم. در کودکی مسیر خانه تا نانوایی بسیار دور بود. اما در جوانی و میانسالی نزدیک است‌. ولی در دوران پیری دوباره دور خواهد شد.

این یعنی قبل از پیر شدن باید مسیرهای طولانی‌تری را طی کنم تا به مقصدهای تازه‌تر و زیباتری برسم. زیرا اگر چنین نکنم و به مسیرهای نزدیک اکتفا کنم، روزی همین مسیرها بر من چیره خواهند شد و طی کردنشان آرزویی غیر ممکن می‌شود.

بعد از چند دقیقه پیاده‌روی به نانوایی که مشتری همیشگی آن هستم می‌رسم. ولی در کمال تعجب با کرکره‌ای تا انتها پایین آمده مواجه می‌شوم! یعنی چه اتفاقی می‌تواند افتاده باشد؟ نکند امروز روز تعطیل نانوا است و من بی‌خبر هستم؟ صبر کنید صبر کنید یک پیرمرد در حال آمدن است...

کتاب «چشم‌ها تنها برای دیدن نیستند» در قطع رقعی و با کاغذ بالک (نخودی رنگ) از طرف انتشارات سیب کال منتشر شده است. بهای کتاب نیز 250 هزار تومان است. 

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • رسیدن به فلسفه زندگی از راه خودشناسی
  • ◄ اسارت رانندگان کامیون در کشور آذربایجان به بهانه تصادف + فیلم
  • آیا همه خون‌ها قرمز هستند؟
  • تجاوز جنسی ۴ مرد افغان به نوجوان ایرانی در تهران | التماس کردم فایده نداشت! +فیلم
  • درخواست اعدام برای عاملان تعرض به پسر نوجوان
  • جزئیات تجاوز چهار افغانی به فوتبالیست ایرانی
  • فیلم| وقتی خاخام‌های اسرائیلی از دیدن بقایای موشک ایران شگفت‌زده شدند
  • تصاویر دوربین مداربسته از تعقیب و آزار دختران نوجوان توسط اوباش | صحنه مجروح شدن جوان با غیرت کاشمری با چاقو | ویدئو
  • ۷۰ هزار نفر از موزه‌های حرم مطهر رضوی دیدن کردند
  • سنجش کلاس اولی‌ها و پیش‌دبستانی‌ها تا پایان اردیبهشت ادامه دارد