علوم انسانی غربی مسموم و در پی سکولار کردن انسان ها است| کسانی که بیراهه از نظام رفتند باید برگردند والا طرد خواهند شد
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۳۴۳۹۰
به گزارش حوزه فرهنگ و هنر خبرگزاری تقریب، حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم چهارشنبه شب در همایش ملی" المیزان و علوم انسانی اسلامی" که در دارالقرآن علامه طباطبایی برگزار شد، با تجلیل از خدمات مرحوم علامه طباطبایی به ویژه در عرصه تفسیر قرآن کریم گفت: به اصرار مرحوم علامه طباطبایی در المیزان، قرآن کتابی است که هم اکنون با ما حرف می زند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: این تجلی خدا فوق زمان و زمین است و ماضی و حال و شرقی و غربی ندارد، اگر کسی "یا ایها الذین امنوا" در قرآن کریم را شنید مستحب است که لبیک بگوید و معلوم می شود که هم اکنون هم انسان مورد خطاب است.
قرآن کریم هم اکنون با ما سخن می گوید
مفسر برجسته قرآن کریم با بیان این که قرآن کریم حبلی آویخته است نه این که انداخته شده باشد، اظهار داشت: خداوند متعال قرآن را نازل کرد اما نه به گونه ای که باران نازل می شود، خدا باران را به زمین انداخت اما قرآن را به زمین آویخت که یه طرف آن به دست خدا است.
وی ادامه داد: این حبل که فرمودند به آن اعتصام کنید حبل آویخته قرآن کریم است که مشکل معتصمان را حل می کند و آن ها را از بیراهه رفتن باز می دارد، قرآن هم اکنون حرف میزند و هم اکنون ما را به عنوان خلیفه الهی خطاب می کند، قرآن ما را در آغاز به حیا دعوت کرده نه این که از بگیر و ببند بگوید.
حضرت آیت الله جوادی آملی با بیان این که در سوره علق سخن از بگیر و ببند نیست بلکه سخن از حیا است، ابراز داشت: فرمود مگر همه در محضر الهی نیستند و خداوند همه را نمی بیند پس چرا در محضر الهی بیراهه می روید و راه دیگران را می بندید.
وی عنوان کرد: وقتی چشم را بستیم و پایین آمدیم قرآن از مجازات سخن گفت اما اگر چشم باز بود که بگیر و ببند و جهنمی وجود نداشت، دعاها و مناجات برای این است که انسان بخواند و با خدا حرف بزند و مناجات کند، این دعاها و مناجات به اندازه ای لطافت دارند که انسان می تواند برای خدا ناز کند، مناجاتی مانند مناجات شعبانیه مناجات و دعای ناز است نه نیاز.
استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم با تأکید بر این که باید کلیمی فکر کنیم، خاطرنشان کرد: مناجات به انسان یاد می دهد تا به خدا عرضه دارد که اگر به من می گویید چرا گناه کردی می گوییم چرا من را عفو نکردی، باید با خدا حرف بزنیم و مناجات کنیم و لذت مناجات انسان را مدهوش کند.
وی اضافه کرد: روزی که احدی قدرت حرف ندارد، فقط اهل بیت(ع) حرف می زنند و ما هم باید اهل بیتی(ع) باشیم، برخی از قم هم به جایی رسیدند که از اهل بیت(ع) شدند، وقتی راه باز است چرا این راه را نرویم.
قم باید الگوی نظام اسلامی باشد و جامعه را طیب و طاهر کند
حضرت آیت الله جوادی آملی با بیان این که قم باید الگوی نظام اسلامی باشد و جامعه را طیب و طاهر کند، گفت: قلم عالم باید مانند خون شهید جامعه را طیب و طاهر کند، باران آلودگی را پاک می کند اما باران این قدرت و عرضه را ندارد که نجومی، اختلاس و سکه های طلا را پاک کند.
وی افزود: خون شهید نجومی، اختلاس، اختلاف، بیراهه رفتن و نفوذی شدن را را پاک می کند، شهدا ایران را طیب و طاهر کردند، اگر کشوری با خون شهید پاک شد باید میوه پاک داشته باشد که این میوه حوزه، دانشگاه، دولت، بانک، ادارات و جامعه پاک است.
خون شهید کسی را که با نظام در افتاده تبدیل به غساله می کند
مفسر برجسته قرآن کریم با بیان این که خون شهید مقدس است اما تقدس آن به اندازه مداد علما نیست، اظهار داشت: رسول گرامی اسلام(ص) فرمود در قیامت اعمال انسان با حق سنجیده می شود، در قیامت مرکب عالم و خون شهید را می سنجد که مرکب عالم سنگین تر خواهد بود، عالمی که مانند مطهری و بهشتی شهید شد با دو دست می آیند و وزن و موزون را می سنجند.
وی ادامه داد: شهیدی که اینقدر خونش قداست دارد که می تواند کشوری را پاک کند و بیراهه رفتن را از بین می برد، هرکس بیراهه رفته را به ناچار شست وشو داده و آن را جزء غساله های نظام می کند چه بخواهد و چه نخواهد، اگر پاک شدیم که می مانیم اما اگر پاک نشدیم این خون می شوید و می برد، هر کس خدای ناکرده با نظام در افتاد اینگونه خواهد بود.
کسانی که بیراهه رفتند باید برگردند والا طرد خواهند شد
حضرت آیت الله جوادی آملی تأکید کرد: کسانی که بیراهه رفتند باید برگردند والا طرد خواهند شد، وقتی مرکب عالم به جوش آمد خون شهید ساکت می شود، درست است که خون شهدا فضیلت دارد اما مداد علما برتر است؛ بنابراین بیانات و اعلامیه های حضرت امام، تفسیر المیزان و بیانات علما مرکبی شهید پرور و شهادت ساز است.
وی عنوان کرد: اگر خون شهید می تواند کشور را پاک کند و اختلاسگران را جزء غساله قرار دهد و دور بریزد مرکب عالم می تواند بالاتر از آن باشد، اگر کشور را خون شهید پاکمی کند حوزه باید عرضه داشته باشد که با مرکب عالم نظام را پاک کند؛ مشکلات باید با قلم علما حل شود.
مردم عمل می خواهند نه گفتن و نوشتن صرف
استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم با بیان این که می توانیم کشور را حفظ کنیم، تصریح کرد: مردم عمل می خواهند نه این که گفتن ها و نوشتن ها بی عمل باشد، باید با عمل جامعه را هدایت کرد.
حضرت آیت الله جوادی آملی در بخش دیگر سخنان خود با اشاره به مقوله مهم علوم انسانی اسلامی گفت: چند سال قبل یک نشست علمی در مالزی برگزار شد و در این نشست اعلام کردند که علم شرقی و غربی و دینی و الحادی ندارد و علم حتما سکولار است، دبیر این همایش با تمسخر گفت دوچرخه و دوچرخه سواری اسلامی و غیر اسلامی نداریم و علم، صنعت و تکنولوژی اسلامی و غیر اسلامی ندارد و اسلامی شدن علوم مسخره است.
انسان سکولار الحاد را برعلم تحمیل میکند و الا علم دینی است
وی افزود: انسان سکولار و ملحد، سکولار بودن و الحاد را برعلم تحمیل میکند و الا علم دینی است، هرچه در جهان هست خدا می گوید، اگر موضوع علم اسم، وصف، قول، فعل و اثرخدا باشد علم دینی می شود، وقتی حوزه میگوید خدا چنین گفت دینی می شود اما استادی که در دانشگاه می گوید خدا چنین کرد دینی نیست؟ البته استاد باید به این معنا توجه داشته باشد.
انسان های سکولار؛ بانی جنگ های جهانی و جنگ های نیابتی
مفسر برجسته قرآن کریم اظهار داشت: انسان های سکولار که جنگ های جهانی اول و دوم و جنگ های نیابتی در یمن و کشورهای دیگر را راه انداختند، سکولار بودن و الحاد خود را بر علوم تحمیل می کنند.
وی ادامه داد: طلبه باید ریاضی بداند تا فکر منظم داشته باشد و باید منطق بخواند تا استدلال کند و مغالطات را بشناسد، بوعلی و شیخ اشراق بخش برهان منطق را برای متفکران فریضه می دانند، سم ها را در علوم ریخته اند تا دانش پژوه سکولار و الحادی شود.
سم ها را در علوم ریخته اند تا دانش پژوه سکولار و الحادی شود| دست سکولارها کوتاه شود
استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم با بیان این که متأسفانه در حوزه از معارف غنی تفسیر، نهج البلاغه و صحیفه طرفی نمی بندیم، ابراز داشت: باید مغالطات را شناخت و دانست انسان سکولار است که الحاد خود را به علم تحمیل کرده و الا علم الحادی نبوده بلکه آیت حق است.
وی عنوان کرد: عالم سکولار الحاد را بر دانش تحمیل کرده است و باید دست چنین عالمی را کوتاه کرد و در آن زمان علم صدایش را به دانشگاه می رساند، دانشگاهیان ما اهل اعتکاف و نماز شب هستند و عده ای دیگر شهید شده یا جانباز هستند اما هر جایی تلفاتی هم دارد.
منبع: تقریب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۳۴۳۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امام صادق(ع) و عبور از دوگانههای باطل
یکی از ابعاد مهم در سیره امام صادق(ع)، نهضت علمی و فرهنگی گستردهای بود که توسط ایشان جریان پیدا کرد. امام صادق(ع) نهضتی را که پدر بزرگوارش، امام محمد باقر(ع) آغاز کرده بود، به اوج رساند. عصر امام صادق(ع) یکی از پرتحولترین دورههای تاریخ اسلام است. این دوران با تضارب افکار و اندیشهها و پیدایش نحلههای مختلف و انواع انحرافها و بدعتها و عقاید باطل در جامعه همراه بود. بسیاری از این جریانهای فکری، دوگانههای باطلی بود که در برابر یکدیگر شکل گرفته بود و امام صادق(ع) با عبور از هر دو جریان، جریان سومی را به عنوان خط اصیل معارف اسلامی تبیین کردند.
اکنون برخی از این دوگانههای انحرافی و نحوه عبور امام صادق(ع) از آنها و تبیین جریان سوم و اصیل را بازگو میکنیم.
برخی از دوگانههای انحرافی در زمان امام صادق(ع)
جریان «اهل حدیث» یکی از جریانهای فکری دوران حضرت بود که تمرکز خود را روی روایات قرار داده و تعقل را کنار گذاشته بود، در مقابل این جریان «اهل رأی» بودند که در عقلگرایی افراط داشتند و به متون وحیانی توجهی نداشتند.
جریانی دیگر به نام «جبریه» قائل به جبر بودند و اختیار انسان را با استناد به توحید عملی زیرسؤال میبردند و در مقابل این جریان، «مفوّضه» انسان را بهصورت کامل مختار دانسته و عملاً سلطه و اراده الهی نسبت به افعال انسان را زیرسؤال میبردند. همچنین در رویکردهای تفسیری، جریانی بود که بهصورت کلی امکان تفسیر قرآن را زیرسؤال برده و قرآن را قابل تفسیر نمیدانست و جریانی دیگر بدون هیچ چارچوب مشخصی، به تفسیر قرآن میپرداخت تا جایی که کار به تفسیر رأی کشیده میشد.
در مباحث خاصتر و جزئیتر کلامی، جریانی در بحث خداشناسی و صفات الهی، قائل به تعطیل بود و «معطله» نام داشت. در برابر آن، جریان «مشبهه» و یا «مجسمه» بود که خدا را به مخلوقاتش تشبیه میکرد و برخی از آنها برای خدا جسم قائل بودند.
مقابله با دوگانههای انحرافی با تبیین جریان سوم
گفتیم اهل حدیث، کسانی بودند که عقل و علم را بهطور مطلق انکار کرده و تنها بر ظواهر قرآن و حدیث تکیه میکردند. این جریان درواقع اهل «جمود بر نص» بود و هرگونه تعقل در متن را کنار میگذاشت. در مقابل این جریان، جریان اهل رأی بود که عقلگرایی افراطی را دنبال میکرد و در استنباطهای فقهی نیز به جای تکیه بر متون دینی، اهل قیاس و استحسان بود. این جریان نیز در واقع اهل «اجتهاد در برابر نص» بود. امام صادق(ع) در برابر این دو جریان، جریان سومی را مطرح کرد که عبارت است از: «اجتهاد در نص». به این معنا که امام صادق(ع) نوعی جریان فقاهتی را تثبیت کرده و توسعه داد که در آن، تکیه بر منابع اصیل دینی و نصوص کتاب و سنت با رویکرد اجتهادی و بهکارگیری تعقل در استفاده از نصوص دینی محوریت داشت. این جریان از یک طرف مرزبندی با جریان اهل حدیث داشت، چرا که تعقل را به کار میگرفت و از طرف دیگر مرزبندی با جریان اهل رأی داشت، از این نظر که مبنا را منابع شرعی قرار میداد. این جریان سوم، عبور از دوگانه باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص بود.
در بحث توحید و امکان شناخت صفات خداوند، گفتیم اهل تعطیل معتقد بودند عقل آدمی راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و عملاً مانع هرگونه قضاوت درباره صفات خدا میشدند. در مقابل نیز اهل تشبیه معتقد بودند میان اوصاف الهی و انسان به لحاظ معنایی تفاوتی نیست و اوصاف خالق را به اوصاف مخلوقات تشبیه میکردند. امام صادق(ع) منظر کلامی متفاوت و نگاه سومی را به عنوان «اثبات بلاتشبیه» مطرح کرد. به این بیان که عقل میتواند صفات خدا مانند وجود، علم، قدرت و حیات را اثبات کند؛ اما نمیتواند به کُنه صفات الهی راه پیدا کند. پس ما صفات جمال و جلال خداوند را اثبات میکنیم؛ بدون اینکه خدا را به مخلوقاتش تشبیه کنیم.
یکی دیگر از مباحث کلامی، بحث مهم و پیچیده جبر و اختیار است. عدهای قائل به جبر شدند و با اتکا به توحید عملی، هرگونه اختیار را برای انسان نادیده گرفتند. به این معنا که ما اگر موحد هستیم، باید همه افعال را فعل خدا بدانیم و افعال انسان نیز مخلوق خداست و انسان در آن نقشی ندارد. در این نگاه هرگونه اراده و اختیاری برای انسان نفی میشود. در مقابل آن، جریانی قائل به تفویض بودند. به این معنا که میگفتند انسان در افعال خود کاملاً مختار و آزاد است و خدا نیز سلطهای بر افعال او ندارد. پس افعال انسان صرفاً با اراده و اختیار انسان انجام میشود.
امام جعفر صادق(ع) اینجا نیز در برابر هر دو جریان انحرافی، جریان سومی را با عنوان «امر بین الامرین» مطرح کرد. حدیث معروف «لاجبر و لاتفویض بل امرٌ بین الأمرین» اشاره به همین جریان سوم دارد. ما با وجدان خودمان درک میکنیم که قطعاً مجبور نیستیم و دارای اراده و اختیار هستیم. از طرفی قول به جبر، ظلم به خدای متعال است. اینکه ما انسان را مجبور بدانیم و در همین حال، او را مکلف بدانیم، معنا ندارد. تکلیف و عقوبت انسان بهواسطه فعلی که اختیاری دخصوص آن نداشته، ظلم و قبیح است و چنین چیزی نسبت به خدای متعال، محال است.
از سوی دیگر اگر اختیاری داریم، خدا این اختیار را به ما داده و ما به اذن او است که میتوانیم افعال خودمان را انجام دهیم، نه اینکه خدا دیگر بر ما سلطهای نداشته باشد. پس نه جبر درست است و نه تفویض و این همان امرٌ بین الأمرین است. همچنان که بزرگان دین فرمودهاند انسان در هر رکعت نمازش با جمله «بِحَولِ الله وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُد» نفی جبر و تفویض میکند. در واقع با عبارت «اقوم و اقعد» نفی جبر میکنیم و با عبارت «بحول الله و قوته» نفی تفویض.
در بحث تفسیر قرآن نیز اشاره شد عدهای هرگونه تفسیر قرآن را منع کرده و بر این باور بودند امکان فهم قرآن برای انسان وجود ندارد. به اعتقاد آنان قرآن یک متن معماگونهای است که فقط باید تلاوت شود. در برابر آنها، جریان دیگری نیز آنچنان در تفسیر آیات افراط میکردند که عملاً هیچ چارچوبی برای تفسیرشان وجود نداشت و هر چه به ذهنشان میرسید در مورد آیات قرآن گفته و رسماً تفسیر به رأی میکردند. امام صادق(ع) در برابر هر دو جریان، جریان سومی را به نام «تفسیر اجتهادی» که تفسیر بر مبنای حجت بود، بیان کرد. اکنون نیز مفسران شیعی از همین مبنا برای تفسیر آیات الهی پیروی میکنند. به این معنا که قرآن قابل فهم است و امکان تفسیر قرآن نیز وجود دارد؛ اما در چارچوب علم یا دلیل علمی. به بیان دیگر، ما باید برای هر برداشت تفسیری، حجت و دلیل معتبر داشته باشیم. این همان روش تفسیر اجتهادی است.
امام صادق(ع)، پایهگذار کلام، فقه و تفسیر شیعه
دوگانههای باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص، تعطیل و تشبیه، جبر و تفویض، منع از تفسیر و جواز تفسیر به رأی، همگی نمونههایی از جریانهای انحرافی و باطلی بود که در دوران امامت امام صادق(ع) رواج داشت و امام با نهضت علمی و فرهنگی همهجانبهای که به راه انداخت و معارف فراوانی که عرضه کرد و شاگردان فراوانی که پرورش داد، خط اصیل معارف اسلامی را تبیین و تثبیت کرد.
ما امروز میراثدار همان خط اصیلی هستیم که امام صادق(ع) در برابر این جریانهای انحرافی ترسیم کرد. کلام شیعه و فقه شیعه و تفسیر شیعه، محصول تبیین همهجانبه امام صادق(ع) و مرزبندی با جریانهای فکری انحرافی و دوگانههای باطل است.
منبع: روزنامه قدس