ساماندهی پیشخوان آرامگاه فردوسی آغاز شد
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۵۶۲۰۹
مشهد- ایرنا- عملیات اجرای پروژه 'ساماندهی پیشخوان آرامگاه فردوسی' روز شنبه طی مراسمی با حضور مسئولان خراسان رضوی در این مکان تاریخی فرهنگی آغاز شد.
استاندار خراسان رضوی در این مراسم مدت اجرای پروژه را حدود یک سال اعلام و بیان کرد: توسعه و رونق توس و آرامگاه فردوسی به نفع مردم منطقه است.
علیرضا رشیدیان شرایط موجود در فضای آرامگاه را در شان حکیم ابوالقاسم فردوسی ندانست و افزود: امید است اجرای عملیات ساماندهی پیشخوان آرامگاه فردوسی و تداوم اجرای دیگر پروژه های موجود در این حوزه موجب ادای دین همه ما به حکیم سخن شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: خدمات فراوان فردوسی از جمله پاسداری از زبان پارسی و معرفی اسطوره هایی که نیاز یک ملت برای تداوم حیات در دنیای پرآشوب امروز است، توانست برای ایران و ایرانی نجاتبخش باشد.
استاندار خراسان رضوی گفت: فردوسی در کنار رهیافت و اعتقاداتش، فرهنگی بزرگ و زبانی پر از ادب و حکمت دارد. وی حکیمی است که هم اسطوره ها و پهلوانیت را حفظ کرد و هم فلسفه و حکمت ایرانی را در قالب زبان شعر و ادب به نمایش گذاشته است.
وی همچنین مشهد را قطب دینداری، معنویت و مظهر ایرانیت توصیف و بیان کرد: به دلیل این جایگاه، مشهد می تواند در پیاده سازی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به صورت ویژه نقش آفرین باشد.
جلوخان آرامگاه فردوسی به مساحت 6.5 هکتار در پی تفاهمنامه ای میان اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی با شهرداری و شورای شهر مشهد طراحی شده و کلیات آن نیز در نشست هیات راهبردی توس به تصویب رسیده است.
در این چارچوب بر حفاظت درختان بومی با قدمت 60 سال در محوطه، همچنین حفظ داشته های موجود در جلوخان و حفظ طبیعت و ارتقاء تاریخی فرهنگی این فضا به عنوان یک راه باغ و عدم ایجاد هرگونه ساخت وساز تاکید و مقرر شده در فضای جلوخان هیچ سازه ای ایجاد نشود تا این فضا فقط یک پیشخوان و راه باغ باشد.
در سمت چپ و راست کنار جلوخوان مسیرهای سواره با بکارگیری ماشینها برقی پیش بینی شده و مسیر میانی به عنوان محور اصلی جلوخان و راه پیاده برای گردشگران در نظر گرفته شده است. بعد از جلوخان نیز پردیسی به مساحت 42 هکتار قرار دارد که بخشهای تاریخی و فرهنگی در آن واقع هستند.
ساخت رویکرد در جلوخان غیرانتفاعی و در پردیس انتفاعی است. بخشهای تاریخی و فرهنگی آن نیز احصاء و احیاء خواهند شد و فضاهایی مانند کافی شاپ، رستوران، کتابخانه، کافه کتاب و سایر خدمات برپا می شوند تا مسیری برای رسیدن به آرامگاه فردوسی باشد.
شهر تاریخی توس واقع در 25 کیلومتری شمال مشهد با 360 هکتار مساحت در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال 329 هجری قمری برابر با 319 خورشیدی(940 میلادی) در روستای پاژ منطقه توس در خراسان دیده به جهان گشود. وی سال 411 هجری قمری چشم از جهان فروبست و در روستا محل سکونتش که امروز در فاصله 30 کیلومتری شمال مشهد واقع است به خاک سپرده شد.
پدر فردوسی از دهقانان طوس بود که ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت و در جوانی با درآمدی که از املاک پدرش به دست می آورد،به کسی محتاج نبود اما به تدریج آن اموال را از دست داد و به تهیدستی گرفتار شد. وی از همان زمان که به کسب علم و دانش می پرداخت، به خواندن داستان علاقه مند شد و به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید. همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر انداخت تا شاهنامه را به نظم در آورد و چنان که از گفته خود او بر می آید، مدتها در جستجوی این کتاب بوده و پس از یافتن نسخه اصلی داستانهای شاهنامه نزدیک به 30 سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرد.
فردوسی در سال 370 یا 371 هجری به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد.
7496/1858
منبع: ایرنا
کلیدواژه: فرهنگي ميراث آرامگاه فردوسي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۵۶۲۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنجال شعرخوانی علم الهدی درباره منیژه از تریبون نماز جمعه /مشاوران شما بیت هایی بهتر از شاهنامه را می توانستند پیدا کنند
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه اصلاح طلب هم میهن در گزارشی با عنوان «نگر تا نباشی به جز دادگر» نوشت؛
چند سال پیش که شهرداری مشهد ذوقی به خرج داده بود و تصویرهایی از شاهنامه در و دیوار شهر را آراسته بودند، دستور به زدودن این تصویرها داده شد، گویی که بین این تصویرها و آنچه مشهد به آن شهره است، تقابلی وجود دارد. چندین دهه به دلیل همین تصور، توسعه و رسیدگی به آرامگاه فردوسی که یکی از بزرگترین شاعران و حکیمان ایران است، متوقف بود تا اینکه از مقامات بالاتر حکم به آبادانی آرامگاه فردوسی داده شد.
مقامات استانی و از جمله امام جمعه شال و کلاه کردند و به آرامگاه فردوسی رفتند. اگر اسم این مقامات و فردوسی را کنار هم در موتورهای جستوجوگر بنویسید و نتایج را هر چه بالا و پایین کنید، همان چند عکس را خواهید دید. با چنین پیشینهای است که سخنان آیتالله علمالهدی و استنادش به شاهنامه برای دفاع از اجبار در پوشش با واکنشهای بسیاری روبهرو شده است.
علمالهدی گفته است: مسئله حجاب نیز یکی از همین هویتهای دینی و ملی است. اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید. او همچنین بهعنوان نمونه بیتی از شاهنامه خوانده است که منیژه خطاب به بیژه گفته است: منیژه منم دخت افراسیاب/برهنه ندیده تنم آفتاب
این سخن که زنان ایرانی براساس آنچه به ما رسیده، پوششی برای موی سر داشتهاند یا چیزی شبیه چادر حتی، نادرست نیست. حتی این سخن که در شاهنامهی فردوسی پاکدامنی و شرم از ویژگیهای مثبت زنان و البته مردان شمرده میشود، هم بیراه نیست، هرچند تعریف پاکدامنی در نگاه حکیم توس و امام جمعه مشهد متفاوت است، اما بیتی که آقای علمالهدی به آن ارجاع داده، ربطی به زنان ایران ندارد. افراسیاب شاه توران است و منیژه دختری تورانی است نه ایرانی. این به خودی خود ایرادی در استدلال امام جمعه به حساب نمیآید و میتواند بگوید که حکیم خصلت نیکو را حتی در دشمن ستوده است. ماجرا از اینجا جالب میشود که بدانیم این بیت را منیژه کی خوانده است و اصلاً ارتباطی به پوشش سر دارد یا نه؟
منیژه دلبستهی بیژن شاهزادهی ایرانی میشود و -به زبان امروزی- او را چیزخور کرده بیهوش به شبستان خود میآورد و همهی این اتفاقات بدون اجازهی والدین و بدون پیمان زناشویی -که از قضا در ایران باستان هم مرسوم بوده- رخ میدهد. بیژن در قصر او به هوش میآید و باقی قضایا و منیژه در چنین لحظات احساسی دربارهی اهمیت چیزی که به بیژن عرضه میکند این بیت را به زبان میآورد که تا به حال چنین بوده، اما بعدش را میتوان در شاهنامه خواند.
البته اگر مشاوران امام جمعه با شاهنامه به از این بودند که هستند، بیتهایی میتوانستند پیدا کنند که به کارشان بیاید، مثلاً آنجا که شیرین میگوید:
به سه چیز باشد زنان را بهی/ که باشند زیبای گاه مهی/ یکی آنک با شرم و با خواسته است/ که جفتش بدو خانه آراسته است/ دگر آن که فرخ پسر زاید او/ ز شوی خجسته بیافزاید او/ سه دیگر که بالا و رویش بود/ به پوشیدگی نیز مویش بود
این ابیات به روشنی از پوشیدگی موها میگوید، درحالیکه در بیت استنادی امامجمعهی مشهد، تفاوت برهنگی و نداشتن پوشش سرنادیده گرفته است. این مغالطه در سخنان بسیاری دیگر از مقامات هم دیده میشود. نداشتن پوشش سر با برهنگی هممعنا نیست. با این حال همچنان که در بیت انتخابی امام جمعه مشهد و این ابیات میبینیم هیچکدام توصیهی فردوسی نیست و سخنان شخصیتهای شاهنامه است. شاهنامه مثل هر متن کهن ادبی در کنار ارزشهای ادبی و زیباشناختی و روایی خود، مجموعهای از ارزشهای اخلاقی و اجتماعی زمانهی خود را منتقل میکند که به دنیایی دیگر تعلق دارند، چنانکه در همین بیتهای بالا پسرزا بودن جزو ارزشهایی شمرده شده است.
در شاهنامه زنان برجستهای نقشآفرینی کردهاند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمیتوانند باشند. برخی از زنان برجستهی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نماندهاند و از جملهی آنان تهمینه است مادر سهراب که در شاهنامه زنی ستوده است و تنها یک شب همخواب رستم بوده است. رودابه مادر رستم نیز در راه دادن زال به قصرش از موی خویش کمندی بافته و انداخته و بعد هم که ماجرا در شاهنامه روشن است.
در این میان داستان گردآفرید اگرچه متفاوت است، اما در کنشگری از روابط خصوصی پیشتر رفته و اگر روی و موی پوشیده به این خاطر است که شناخته نشود و آنجا که روی و موی گشاده به قصد فریب دشمن است:
رها شد ز بند زره موی اوی/ در افشان چو خورشید شد روی اوی/ بدانست سهراب کو دختر است/ سر و موی او از در و افسر است
درست است که فکر میکنم شاهنامه ارزشهای جهانی دیگر را منتقل میکند و چنین استناداتی به آن راه به جایی نمیبرد، اما به نظرم از قضا در شاهنامه برای صاحبان مقام و قدرت توصیههایی شایستهتر میتوان یافت، مضمونهایی که بارها تکرار شده است. یکی از این مضمونها دادگری است. دادگر در شاهنامه همصفت خداوند است که جای نام نشسته است و هم وظیفهی صاحب قدرت. فردوسی میگوید، پادشاهی که دادگر باشد، نیازی به فریادرس ندارد: کجا پادشا دادگر بود و بس/ نیازش نیاید به فریادرس
2727
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902919