۱۲ آذر فرصتی برای تحقق آرمانهای معلولان
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۷۷۷۷۷۲
مدیرعامل موسسه خیریه کهریزک گفت: 12 آذر ماه فرصت مناسبی است تا به وظیفه خود در قبال معلولان جامعه عمل کنیم.
به گزارش روابط عمومی موسسه خیریه کهریزک، دکتر حسن احمدی مدیرعامل این مجموعه ضمن گرامیداشت روز جهانی معلول گفت :سالیان متمادی است که کهریزک تلاش کرده در زنجیره مراقبتی خود ، محیطی پویا برای معلولان ایجاد کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دکتر احمدی با اشاره به آمار سازمان بهداشت جهانی گفت: در حال حاضر یک میلیارد معلول در سطح جهان با انواع معلولیت های جسمی حرکتی، ذهنی و حسی زندگی میکنندو از هر 8 دقیقه یک کودک معلول در جهان به دنیا میآید این در حالی است که 4 درصد از افراد جامعه نیز دارای معلولیت شدید و هزینه مراقبت از آنها بسیار سنگین است.
مدیرعامل کهریزک در بخشی دیگر از سخنان خود افزود:جامعه در پاسخ به نیازهای فرد معلول دچار مشکلاتی است که آسایشگاه خیریه کهریزک در این حوزه به معلولین کمک رسانی میکند. تفاوتاین مجموعه با دیگر مراکز مشابه ، آن است که در کهریزک ما فقط در مسائل مراقبتی و درمانی تمرکز نداشته ایم بلکه کهریزک را به محلی برای زندگی آنها تبدیل کردهو در حد توان نیز امکانات فرهنگی و تفریحی این افراد را نیز ایجاد نموده ایم.در این مجموعه، دوسوم از مراجعان ما زنان هستند.
وی در خصوص آمار معلولین موجود در این مجموعه ی گفت:در آسایشگاه خیریه کهریزک 567نفر معلول شبانه روزی و تعداد 273 نفر در منزل تحت پوشش هستند و در آسایشگاه خیریه کهریزک استان البرز نیز 222 معلول جسمی حرکتی بصورت شبانه روزی، 90نفر معلول مراقبت در منزل و 79 نفر معلول به صورت مراقبت روزانه خدمات رسانی می شوند کهدر مجموع در دو آسایشگاه خیریه کهریزک استان تهران و البرز ،جدای از سالمندان و کار افتادگان ام.اس ، تعداد 1116 نفر معلول زندگی میکنند.
مدیرعامل موسسه خیریه کهریزک با اشاره به موفقیت های کسب شده توسط مددجویان این مرکز گفت: در آسایشگاه خیریه کهریزک استان تهران تعداد 40 نفردانش آموز و 12 نفر دانشجوی معلول در رشته های مختلف کارشناسی مشغول به تحصیل می باشند. 30 معلول به انواع مدال های رنگی ورزشی که 6 نفر از آنان مدال آوران مسابقات پارالمپیک هستند. شایان ذکر است که تیم بوچیا و بستکبال آسایشگاه خیریه کهریزک در سطح کشوری همیشه مقام نخست را به خود اختصاص داده اند و 500 نفر معلول هنرمند در کارگاه های توانبخشی این مرکز کارهای هنری و صنایع دستی روزانه انجام میدهند،30 نفر در گرو تئاتر و 10 نفر درگروه موسیقی مشغول به هنرنمایی هستند، 11 نفرزوج معلول به خانه بخت رفته اند ودر حال حاضر در شهرک ویژه زوج های معلول آسایشگاه زندگی می کنند.
وی در ادامه گفت: تقریبا تمامی معلولان مراجعه کننده به آسایشگاه خیریه کهریزک توانایی سکونت در خانه و خانواده خود را نداشته و در خصوص هزینه های درمانی، مددجویان نیاز به کمک های بیشتری دارند.
مدیرعامل موسسه خیریه کهریزک در بخش پایانی سخنان خود افزود: تمامی دانشمندان و نخبگان، به واسطه ذهن خلاق و اندیشه ساز خود، جهان را متحول ساخته اند و جامعه بشری همچنان بر تفکر ناب اندیشمندان استوار است. پس محدود کردن افراد از موقعیت های رشد و ترقی شان به علت معلولیت، غیر منطقی است.
منبع: تابناک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۷۷۷۷۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افعی تهران، راسکولنیکُف و احساس منحصر به فرد بودن در جهان
عصر ایران؛ مهدی مالمیر- با یک نگاه سرسری به لیست سازندگان سریال «افعی تهران» هم میشد حدس صائب زد که سریال با مخاطبِ بسیار همراه خواهد شد؛ مخاطبانی که نرم نرمک و از گوشه و کنار صدای انتقادات برخیشان را میشنویم که بر این نکته انگشت تاکید میفشارند که در این سریال، به اخلاق و رفتار مردم ساکن در تهران کملطفیهایی شده است چراکه مردم در تهران آن سان که سریال به تصویر کشیده، آدمهایی بیاعتنا به همنوع و کنایهزن و تلخزبان نیستند.
در اینکه در تمام شهرها در سراسر جهان آدمهایی از این جنس کم نیستند حرفی نیست اما چرا در این سریال این نوع آدمها در کانون سریال قرار گرفتهاند و بی اغراق در بیشترِ سکانسها با این تیپ آدمها رو به رو میشویم؟
پاسخ اما به تیپ شخصیت اصلی سریال بازمیگردد. ما به جهان شخصی وارد شدهایم و با چشمان شخصیتی جهان را مینگریم که نگاهی دگرگونه به انسانها و جهان دارد: «آرمان» منتقد سینما و مدرسی است که در آستانۀ 50 سالگی فرصتی به کف آورده تا نخستین فیلم بلندش را کارگردانی کند و به جرگۀ کارگردانان فیلم اولی بپیوندد! این منتقد سینمایی که کمی دیر برای ساختن فیلماش به تکاپو افتاده، از نوعی ویژگی شخصیتی برخوردار است که بدان «شخصیت بیش از حد حساس» یا hayper sensitive person گفته میشود.
دارندگان این ویژگی شخصیتی، جهان گرداگردشان را با حساسیت بالا درک و دریافت میکنند و از پیش پاافتادهترین ماجراهای روزمره نمی گذرند و مدام رخدادی را که برای بسیارانی میتواند با پوزخندی یا دستِ بالا با شانه بالا انداختنی برگزار شود، در ذهن و ضمیرشان همچون سکانسی از یک فیلم دردناک مرور میکنند و دندان روی دندان میسایند و گهگاه از کاهی کوه میسازند و مته به خشخاش زندگی می گذارند.
مثلا پاسخ نه چندان گرم نانوای محترمِ محل در یک صبح سرد، برای کاراکترهایی که چندان درگیر ویژگیِ «شخصیت بیش از اندازه حساس» نیستند، میتواند با بی اعتنایی و حتی بی توجهی رو به رو شود یا آن را به حساب خستگی و هزار و یک دلیل و علت دیگر بنویسند و همچون بچه آهوییسبکبال از کنار آن بگذرند و دنبال کار و بار خود را بگیرند، اما شخصیت بیش از حد حساس، این بیمهری کوچک را در ذهن خود بدل به رویدادی بزرگ میکند و با منفیبافی و تفسیرهای کهکشانی از یک اتفاق روزمره، به روان خود زخمهای ناسور میزند و سلولهای عصبی خود را به کشتن میدهند!
در سریال افعی تهران با کارگردانی « سامان مقدم» چند بار هم از زبان خود شخصیت محوری داستان که صادقانه در برابر روانشناس اقرار کرد که رویدادهای روزمره را نمیتواند مثل باقی ادم ها ندیده یا نابوده بگیرد با تیپ شخصیتی ارمان کارگردان پنجاه ساله آشنا می شویم و هم در یکی از ظریف ترین سکانس ها که به روشنی دست بر روی نقطه ضعف شخصیت حساس می گذارد: آنجا که آرمان در سکانسی از سالن تئاتر بیرون می آید و وقتی پول بلیتش را از خانم بلیت فروش مطالبه می کند و خواهان پس گرفتن آن است با نگاه توام با تحقیر خانم مواجه می شود و صحنه خندۀ نه چندان مودبانه و نالازم خانم بلیت فروش را چند بار در موقعیتهای مختلف به یاد می آورد و در آنجا است که سریال اولین تلنگر را به مخاطب میند که با شخصیتی نامعمول در سریال رو به رو است و ضروری است از او انتظار رفتار و منشی از لون دگر داشته باشد.
هنگامی که با شخصیت داستان و ویژگیهای رفتاری او آشنا شدیم، با آسودگیِ بیشتری میشود رفتار او و کنش و واکنشاش را در دایره همکاران، همسایه و همسر سابق و همسایه پیشبینی و درک کرد.
آرمان با سِنسورهای حساس اش بدل به آینهای زشتنما میشود که دست بر روی نکاتی مینهد که شاید در زندگی روزانه کمتر کسی به قول قدیمیها سنگی در ترازوی آنها بگذارد.
اینکه رابطۀ میان شهروندان در کلانشهری مثل تهران تا چه اندازه میتواند پیچیده باشد. تا چه اندازه باید مراقب سخنانی باشیم که با شتاب بر زبان جاری میسازیم، تا چه اندازه باید سکنات خود را به هنگام حمله خشم و کدورت و حسادت کنترل کنیم و... چرا که همه آدمها نمی توانند به راحتی از ماجرایی، کنایه ای، متلکی و نیشِ زبانی و پرخاشی درگذرند و این احتمال متاسفانه کم نیست که برای برخی اتفاقات ناگوار روزمره بدل به عقدهها و کمپلکسهای خطرخیز شود.
افعی تهران، همان قاتلی که در شهر پیچ و تاب میخورد و آرمان بر آن است تا فیلماش را از روی زندگی پُرماجرای او بسازد، احتمالا یکی از همین «شخصیت های بسیار حساس» است که ناخوشی روانیاش به حد خطرآفرینی برای جامعه تبدیل شده است؛ احساس نزدیکی حسی میان کارگردان و قاتل سریالی هم از همین اشتراکات روانی سرچشمه میگیرد.
هر دو، چه کارگردان و چه قاتل زندگی درونیِ پیچیده ای دارند. هر دو از رویدادهایی رنج می کشند که از زمان کودکی بر روان شان سنگینی می کند( قاتل زنجیره ای کسانی را می کشد که در کارنامه شان سابقه کودک آزاری دارند) و در نهایت، هر دو آدم های منحصر به فردی در نوع خود به شمار می روند که در قاتل این احساس منحصر به فرد بودن به جنایت می انجامد. چرا که هر قاتلی چنان چه از رمان بی نظیر «جنایت و مکافات» آموخته ایم، در وهله اول با نوعی احساس خاص بودن، خود را محق می داند که دست اش را به خون همنوع رنگین کند. راسکولنیکوف کم بنیه و بیمار که دانشجوی حقوق بود، در هذیانات و تفکرات اش به این نتیجه رسیده بود که آدمی است « ویژه» که سزاوار به انجام رساندن کاری است که از هر کسی ساخته نیست: قتل پیرزن رباخواری که زندگی او را همچون زندگی پشه ای بی ارزش می شمارد و شایسته ی نابودی!
راسکولینکوف در رمان "جنایت و مکافات"
در آخر، می شود به نویسندگان فیلمنامه آفرین گفت که شخصیتی با ویژگی های روانی خاص آفریدهاند و داستان را بر روی شانههای یک شخصیت بیش از حد حساس سوار کرده اند و از این طریق، هم سریالی با مایههای پلیسی و جنایی ساختهاند و هم شماری از ویژگیهای برخی از ما شهروندان عجول و بی حوصله و گهگاه بیملاحظه را به تصویر کشیدهاند که کمتر کسی در فیلمها و سریالها به این ظریفهها توجهی جدی نشان میدهد.