چرا بدهی قطعه سازان تسویه نمیشود؟
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۸۸۰۰۰۳
به گزارش خبرنگار صنعت،تجارت و کشاورزی گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از دلایل حمایت بیچون و چرا از صنعت خودروسازی کشور، به ظرفیت انبوه و متکثر اشتغالزایی آن باز میگردد، عرصهای که بسیاری از کارشناسان، متخصصان و جوانان جویای کار در سه بخش تولید، عرضه و خدمات درآن مشغول به فعالیت هستند.
در این میان، حوزه قطعه سازی کشور، بخش انبوه و قابل توجهی از نیروی انسانی فعال را در دل خود جای داده و در واقع این عرصه به عنوان عنصری ضروری و مکمل برای خودروسازی کشور مشغول به فعالیت است، اما در سالیان اخیر، بدهی خودروسازان به مراکز قطعه سازی خودرو با چنان انباشتی روبرو شده که به زعم برخی از کارشناسان در شرایط موجود و در صورت عدم وصول مطالبات قطعه سازان، مراکز مذکور با مشکلات پیچیده و بغرنجی روبرو خواهند شد که این نارسایی میتواند با تعدیل نیرو و به تبع آن سنگینتر شدن بار بیکاری کشور همراه شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ارتباط با میزان طلب قطعه سازان از خودروسازان، وجه اشتراکی در اعداد و ارقام مشاهده نمیشود و اخبار و گزارشهای رسانهها اعداد و ارقام مختلفی را منعکس میکنند.
گاهی میزان بدهی خودروسازان به قطعه سازان، ۵ هزار میلیارد تومان، گاهی ۱۵ هزار میلیارد تومان و بعضا تا ۲۰ هزار میلیارد تومان نیز اعلام میشود.
عدم وجود عدد و رقم مشخص و دقیق در خصوص میزان مطالبات موجود خود موضوع تامل برانگیزی است که میباید با تدابیر اتخاذ شده دقیق و مقتضی، نسبت به اِحصای آن چاره اندیشی شود.
به هر ترتیب با توجه به اینکه سالهاست موضوع طلب قطعه سازان بعضا به خبر نخست صفحه اقتصادی روزنامهها و خبرگزاری ها، مبدل شده و انباشت این بدهیها و همچنین معضل کمبود نقدینگی قطعه سازان، مشکل مذکور از موارد چالش برانگیزی است که نمیتوان به سادگی از آن گذشت و میباید با فوریت زمانی برای مرتفع سازی نارساییهای مرتبط با این بخش چاره اندیشی شود و یقینا هرآنچه زمان حل و فصل این عارضه به تعویق و تاخیر بیفتد، از سهولت رفع و دفع مشکلات موجود در این عرصه کاسته خواهد شد.
در انجمن قطعه سازان نیز، آمار مشخص و دقیقی در خصوص میزان مطالبه قطعه سازان وجود نداردفرهاد بهنیا، عضو انجمن قطعه سازان ایران در گفتوگویی با رسانهها در ارتباط با میزان رقم و عدد مطالبه قطعه سازان از خودروسازان اظهار کرد: در حال حاضر امکان اعلام رقمی دقیق در خصوص مطالبه قطعه سازان وجود ندارد، اما بهصورت تخمینی میتوان میزان این طلب را بین ۱۲ تا ۱۵ هزار میلیارد تومان اعلام کرد و حتی در صورت لحاظ کردن میزان افزایش قیمتها، میتوان این رقم را تا ۲۰ هزار میلیارد تومان نیز برآورد کرد.
وی میافزاید: در انجمن قطعه سازان نیز رقم دقیقی در خصوص میزان مطالبات وجود ندارد، زیرا ممکن است فلان قطعه ساز نسبت به وصول طلب خویش موفق شود، اما نام و عنوان آن شرکت همچنان در لیست بستانکار خودروسازان باقی بماند.
وقتی قطعه سازان به خودروسازان بدهکار میشوند/ نیم نگاهی به ساز و کار وصول مطالبات قطعه سازان توسط خودروسازانالبته نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که موضوع مطالبات، صرفا به قطعه سازان معطوف نمیشود و در این میان برخی قطعه سازان نه تنها مطالبهای از خودروسازان ندارند بلکه به آنها بدهکار نیز هستند.
آنچنان که بهنیا عضو انجمن قطعه سازان ایران میگوید، در این میان، نوع قطعهای که قطعه سازان برای خودرو سازان میسازند نیز در نحوه وصول مطالبات آنها تعیین کننده است (نقل به مضمون)
وی با اشاره به طلب برخی قطعه سازان و عدم ساخت قطعه برای خودروسازان از سوی چنین مراکزی بیان میکند: چنین شرکتهایی در اولویت نخست پرداخت بدهی خودروسازان قرار ندارند و به واقع درصورتی که درعین طلب قطعه سازان، همچنان روند ساخت قطعه و عرضه آن به خودروسازان بر قرار باشد، پرداخت مطالبات این مراکز، در اولویت قرار میگیرد.
برخی قطعات بهصورت انحصاری، خاصِ قطعه سازانی خاص است (و به واقع دیگر قطعه سازان (بنا به هر دلیلی) امکان تولید آن را ندارند) و به تبع در صورت عدم ساخت چنین قطعاتی، خط تولید خودرو با نارسایی و موانعی جدی روبهرو میشود که طبیعتا در چنین شرایطی، خودرو سازان تلاش میکنند مطالبات این گروه از قطعه سازان را با فوریت هر چه بیشتری (به نسبت دیگر قطعه سازان طلبکار) پرداخت کنند.
گاهی اوقات برخی از قطعه سازان اینچنینی (که از انحصار تولید برخی قطعات برخوردارند) نه تنها طلبی از خودروسازان ندارند بلکه به آنها بدهکار هستند و به واقع شرکتهای خودروسازی، پیش از تولید، هزینه آن را به قطعه سازان مذکور پرداخت کردهاند.
آنچنان که گزارشات موجود نشان میدهد، برخی از قطعه سازان بزرگ، خود صاحب سهامهایی در شرکتهای خودروسازی هستند و ارتباطات و مناسبات آنها با هیئت مدیره باعث میشود توفیق هر چه بیشتری در تسریع زمانی دریافت مطالباتشان داشته باشند.
به واقع بخش قابل توجه مطالبات قطعه سازان یا به تعبیری بدهی خودروسازان به سازندگان قطعه به شرکتها و تولیدکنندگان کوچک و متوسط باز میگردد.
آیا قیمت گذاری دستوری، عامل اصلی بدهیهایی است که تاکنون تسویه نشدهاند؟از سوی دیگر، به زعم برخی از فعالان عرصه خودرو، قیمت گذاریهای دستوری در طول سالیان گذشته باعث تحمیل ضرر و زیانهایی به آنها شده و در صورت لغو قیمت گذاری دستوری، مشکل کمبود نقدینگی خودروسازان نیز مرتفع خواهد شد به تبع در چنین شرایطی مطالبات قطعه سازان از خودروسازان با تسهیل و تسریع زمانی هر چه زودتری انجام میپذیرد.
به واقع با قائل بودن به این ادعا، علی رغم انتقاداتی که جامعه هدف (مشتریان) خودروهای داخلی نسبت به قیمت بالای اتومبیل ایراد میکنند، خودروسازان معتقدند این اعداد و ارقام که برای فروش محصولاتشان تعیین میشود، تامین کننده منافع آنها نیست، و فراتر از آن منجر به زیان ده شدن آنها شده است.
افزایش قیمت ها، موضوعی نیست که صرفا از جانب خودروسازان مطرح شود بلکه اخیرا، قطعه سازان نیز به این زنجیره پیوسته اند و خواستار افزایش قیمتها شده اند.
از سوی دیگر، بنابر تصمیمات اتخاذ شده، مقرر شد، شورای رقابت از دایره تصمیم گیری در خصوص قیمت گذاری خودرو خارج شود و این امر به شورای حمایت از مصرف کننده و تولیدکننده و ستاد تنظیم بازار محول شود.
چندی پیش، مازیار بیگلو، دبیر انجمن قطعه سازان در گفتوگویی با رسانهها از تلاش قطعه سازان برای تهیه طوماری مبنی بر ضرورت آزاد سازی قیمت خودرو خبر داد.
به زعم این مقام مسئول در انجمن قطعه سازی کشور تا زمانی که شاهد قیمت گذاری دستوری خودروها هستیم، امکان مرتفع سازی مشکلات خودروسازان وجود نخواهد داشت.
در طی هفتهها و ماههای اخیر، عمده مسائل و پافشاریها در خصوص لزوم افزایش قیمتها یا به تعبیری آزاد سازی آن، از سوی قطعه سازان به گوش میرسد و به نوعی خودروسازان سیاست سکوت را پیشه کرده اند.
البته فارغ از نیت خوانی، بعید است خودروسازان مخالف این امر باشند، زیرا در صورت آزاد سازی قیمت ها، علاوه بر تسهیل روند تسویه بدهی آنها، مشکلات موجود در ارتباط با واگذاری خودرو در موعد مقرر و انتقادات جدی که از سوی مشتریان در این خصوص وارد میشود نیز مرتفع میشود، اما با توجه به اینکه خودروسازی کشور به معنای واقعی خصوصی سازی نشده و مدیران آنها عمدتا از سوی دولت منسوب میشوند، به تبع تلاش آنها بر این است حتی المقدور همگام با سیاستهای دولت حرکت کنند، سیاستی که بنابر گزارشهای برخی رسانهها، ظاهرا دولت تمایل چندانی به آزاد سازی قیمتها ندارد.
اخبار واصله نشان میدهد برخی از قطعه سازان نیز قطعات تولیدی را به جای عرضه به خودروسازان روانه بازار آزاد کرده اند تا بدین ترتیب قیمتها مطابق با سود و مزایایی که محاسبه کردهاند لحاظ شود تا از ضرر هر چه بیشتر به آنها جلوگیری شود.
به هر ترتیب شرایط موجود و بلاتکلیفی که در این خصوص شاهد هستیم به هیچ عنوان به صلاح بازار خودرو (فروشنده، خریدارو تولیدکننده) نیست و میباید با در نظر گرفتن مصالح و منافع تولید کننده و مصرف کننده، توامان با یکدیگر به اتخاذ تصمیمی قاطع در این خصوص مبادرت ورزیده شود در غیر اینصورت در شرایط موجود عرصه برای مانور دلالان و واسطههای سوداگر و سودجو بیش از پیش فراخ و هموار خواهد شد.
در پایان نباید از نظر دور داشت در صورت تعطیلی واحدهای قطعه سازی، بازتاب این عارضه در صنعت خودروسازی نمود پیدا میکند و خطر بیکاری در میان نیروی انسانی فعال در این بخش، بیش از پیش افزایش خواهد یافت.
با این اوصاف، در صورت هرگونه تصمیم گیری در ارتباط با آزاد سازی قیمتها میباید تدابیر و تمهیدات منطقی در راستای عدم جهش غیر معقول و فزایندهتر قیمتها اندیشیده شود، در غیر اینصورت، توان جامعه مصرف کننده نیز برای خرید خودرو بیش از پیش تنزل پیدا خواهد کرد.
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: خودروسازان صنعت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۸۸۰۰۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون حضور وزیر علوم در این دانشگاه: آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! شما اخراج اساتید ضد انقلاب و اسلام و دین از دانشگاه را، تبدیل به ابزاری برای تسویهحسابهای شخصی کردید
به گزارش جماران؛ بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون حضور وزیر علوم در این دانشگاه در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر زلفیگل؛
وزیر محترم نهادِ علم جمهوری اسلامی
سلام علیکم
به مهد علوم انسانی و جمع دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی(ره) خوش آمدید. از اینکه تصمیم گرفتید بالاخره پس از سه سال از زمان شروع وزارتداریتان، در میان دانشجویان دانشگاهی حاضر شوید که بارها بهصورت تشریفاتی و اداری در آن حضور یافتهاید، بسیار خرسندیم.
و اما بعد..
امروز حدود سه سال از زمانی که شما از عنوان «استاد عالی شیمی در سنگر خود یعنی آزمایشگاههای شیمی» خداحافظی کردید و عازم ساختمان وزارت علوم شدید گذشته است. هرچند برای ما پرسش مهمی است که با چه افق و تدبیری شیمیدان نمونه کشوری باید در مقامِ عالی وزارتخانهای قرار گیرد که ماهیت آن هیچ نسبتی با سررشتهی دانشگاهی وی ندارد، اما بگذریم و به اصل مطلب بپردازیم …
آقای وزیر!
شنبه هفته جاری - سالروز بیانات تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ بود. بیاناتی که یک روز بعد بهانهای برای آغاز انقلاب فرهنگی شد. اینکه متولیان انقلاب فرهنگی دانشگاهها چگونه آن را از اهداف اصیل خود دور کردند و بهانهای برای تسویهحسابهای شخصی در آن دوره قرار دادند، موضوع بحث ما نیست.
اما شما وزیر محترم و حضار این جلسه را فقط به یک جمله متوجه میکنیم : «دانشگاهها باید تغییر بنیانی کنند و باید از نو ساخته بشوند». عنایت دارید پس که انقلاب فرهنگی رسالتِ لحظهای شما و پیشینیان شما در وزارت علوم بوده است. انقلابِ فرهنگی! انقلابْ و نه ادارهٔ روزمرّه؛ فرهنگی و نه امنیتی!
پس ما در سالگرد روزی میزبان شما در دانشگاه علامه طباطبائی (ره) هستیم که چنین رسالتِ سیاسیای از زبان عارف انقلابی تاریخِ ما، امام روح الله خمینی (ره) خطاب به شما و جایگاه شما صادر شده است؛ چه خوش باشد که همین «گزاره تاریخی» هم معیار نقد و بررسی عملکرد حضرتعالی در صدارت وزارت علوم باشد! آیا شما در مسیر تحول بنیانی دانشگاه هستید آقای زلفیگل؟!
علاقهمندیم بهعنوان بسیجیان خمینی (ره) و سربازان امام خامنه ای در سنگر مهمترین دانشگاه علوم انسانی کشور، سخنِ آخر را اول به شما بگوییم :
«آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه می خواهند و آن را به بیراهه کشاندند، شما هم نسبتی با رسالت مذکور تاکنون نداشتهاید!»
اما چرا میگوییم شما اشتباهی بودید؟
شما با افتخار در روز دفاع از خویش در مجلس شورای اسلامی و در مقابل چشمان ملت ایران، از ایدههای خودتان برای تقویت «دانشگاه کارآفرین» سخن گفتید. محض اطلاع عرض میکنیم آقای وزیر که این سیاست محبوبِ شما، یعنی کارآفرین کردن دانشگاه، نه فقط سیاست شما و اصلاحطلبان پیش از شما بلکه یک سیاست جهانی-غربی جهتِ «تبدیل دانشگاه به بنگاه» بوده است!
این راهبرد سالهاست دانشگاه مظلوم انقلاب اسلامی را تبدیل به «بنگاههای پروژهبگیری» کرده است که اساساً با طرح «دانشگاه جمهوری اسلامی» امام خمینی (ره) فاصله دارد. در دانشگاه کارآفرینِ شما خلاقیت فکری-دانشجویی مُرده است و «پول و کار» حرف اول را میزند. دانشگاه تبدیل به بنگاه استارتاپی شده و در آن علم، رخت بربسته است و منافع شخصی، گروهی، حزبی، شرکتی و پروژهای حرف اول را میزند. در این وضعیت دیگر چیزی به عنوان دانشجوی آزاده و استاد دانشگاه مستقل باقی نمیماند. چیزی به اسم شور و اشتیاق دانشجویی و برنامه پژوهشی مستقل، بروز پیدا نمیکند.
در این شکل دانشگاه، صرفاً پیمانکارِ دولت و شرکتهای بزرگ تلقی میشود و هزینههای خود را از طریق حل مشکلات فنی و تکنیکی دولتها و بازار تامین میکند. دانشگاه به سمت مسائل کاربردی متمایل میشود و تحقیقات بنیادی در علوم پایه و انسانی که نسبت کمتری با مسائل کارکردی دارند و اساساً کمتر پولساز هستند، به حاشیه میروند. این «سیاست» میراثی است که آقای ستاری معاون علمی سابق رئیس جمهور دولت امید، برای شما و رئیس جمهور محترم فعلی و البته دیگر ارکان حاکیمت به ارث گذاشته است!
یکی از مهمترین دستاوردهای دانشگاه کارآفرین، از ابتدای دهه ۹۰ تا اکنون که با شما سخن میگوییم «سیاستزدایی از محیط دانشگاه» بوده است. سیاستزدایی یعنی چه؟ یعنی تضعیف هدفمندِ تشکلهای دانشجویی. یعنی اولویت رفاه و ساختوساز عمرانی بر تقویت بنیهٔ فکری دانشگاه. یعنی ترس از آزاداندیشی دانشگاهی. یعنی سپردن افسار دانشگاه به نهادهای محترمِ حراستی-امنیتی. یعنی سوقدادن دانشجو به سوی اندیشه کارآفرینی بهجای اندیشه سیاسی. یعنی خالی شدن دانشگاه از اساتید دینمدار، میهندوست و متعهد به چارچوبهای ملی سرزمینی. یعنی غلبه چاپلوسی. یعنی خنثی بودن طرحها و واحدهای درسی. یعنی حضور تشریفاتی مسئولین حکومتی. اینها فقط مصادقی از سیاستزدایی است آقای وزیر.
اما دانشگاه از منظر ما آقای زلفیگل پیمانکارِ هیچکس نیست. دانشگاه بنگاه اقتصادی و تجاری نیست. دانشگاه مرکز کارآفرینی نیست. «دانشگاه، دانشگاه است و رسالتش طرح مسئله برای سیاست است و این رسالت فقط و فقط به دست دانشجو و استاد متعهد و آگاه رقم میخورد.».
البته این سیاستهای کارآفرینی، اقتصاد کشور را هم به سمت الگوهای خدماتی برده و دانشجویان و دیگر اقشار را، از ورود به عرصه مهم تولید منع کرده است. نمونهاش را میخواهید؟ دانشگاه شریف و دانشگاه علامه طباطبائی!
آقای وزیر!
مدت مدیدی است پارک علم و فناوری دانشگاه شریف، مهمتر از خودِ دانشگاه شریف نزد شما مسئولین جلوه کرده است. مدت مدیدی است بودجههای هنگفت برآمده از قانون تقویت دانشبنیان، دانشگاهیان را به مدیران شرکتی تبدیل کرده است. مدت مدیدی است دانش تاریخی ایرانی-اسلامی در تمامی حوزههای علمی، جایش را به «مدلهای خلاقیت زیستبوم فناوری استارتاپی» داده است. مدت مدیدی است همین دانشگاه علامه طباطبایی، هیچ رنگ و بویی از علوم انسانی درش باقی نمانده است و در عوض پارکینگ مسئولین و منسوبین بازنشستهٔ همهی دولتها شده است! البته به تازگی آقای معتمدی پارک علم و فناوری هم قرار است راهاندازی کنند که طبق شواهد موجود ما، چیزی جز بازتکرار فاجعه اکوسیستم استارتاپی دانشگاه شریف نخواهد شد. دانشگاه مظلومِ علامه امروز نه تنها فقط از کمرمقی و بی انگیزگی مدیریتی، بلکه از سردرگمی طراحی ایده اختصاصی علوم انسانی خویش رنج میبرد و البته همین معضل با نزاعهای طایفهای داخل دانشگاه نیز آمیخته شده است!
پس آقای زلفیگل!
وقتی از نجات دانشگاه و احیاء نهاد علم و تحول بنیادین دانشگاه سخن میگوییم، از ارادهها و تصمیمهای پولادین برای برچیدن چنین وضع اسفناکی سخن به میان میآوریم. شما در بیش از دو سال گذشته، صرفاً به اداره و رفع و رجوع امور این وزارتخانه حساس و مهم فکر کردهاید که البته در همان هم ناتوان بودهاید و به همین سبب به عقیده بسیاری از متخصصان، مستحقترین وزیر دولت آقای رئیسی برای برکناری بودهاید. و الحق که معاونین وزارتخانهٔ شما بیشتر برای جایگاهی که در اختیار داشتهاند ایده و دستاورد داشتهاند تا شما.
از کارنامهای که در ایام انتصاب رؤسای دانشگاهها داشتید، کمیته انتصابات وزارت علوم را از موضوعیت انداختید، عملاً رؤسای ناکارآمدی را در دانشگاههای کشور منصوب کردید و نتیجه این همه بیتدبیری را در بلوای ۱۴۰۱ دیدید، تا نگاهی که در طول این چند سال به تشکلهای دانشجویی و اساساً بافت فرهنگیِ دانشجویی بهعنوان «مجموعههای پرادعا و غیرکاربردی» البته برخلاف نظر رهبری انقلاب اسلامی داشتهاید و این در جلسات خصوصی بیشتر خودش را نشان داده، نمایانگر رویکرد مدیریتی و عملکرد شماست!
جناب وزیر!
با این رویکردها، شما اقدام درست و لازم اخراج اساتید ضد انقلاب و اسلام و دین از دانشگاه را، تبدیل به ابزاری برای تسویهحسابهای شخصی رؤسای دانشگاههای کشور با همکارانشان کردید که البته در همین دانشگاه هم مشاهده شده است؛ بنا نبود با حذف اساتید مطلقاً ضد انقلاب از دانشگاه، ما دانشجویان انقلابی پذیرای اساتیدِ مطلقاً بیسواد و رانتخوار اصطلاحاً حزب اللهی یا انقلابی باشیم. دانشگاه، اساتید و گروههای آموزشی مبتنی بر منطق و اراده علمی، بصیرت سیاسی و اهلیت برای مصالحهجویی اجتماعی میخواهد که مسیرِ علمی-سیاسی خودشان را از مسیرِ ایران اینترنشنال، جنبش سبز، بیبیسی و ایضاً فلان رئیس و وزیر و وکیل دولت انقلابی سیزدهم نگیرند! بلکه عالم باشند و صرفاً به استقلال ملی و دینی دانشگاه و ایران اسلامی متعهد باشند.
یا مثال سادهتری بزنیم که مدتهاست توسط بسیج دانشجویی دانشکده روانشناسی همین دانشگاه پیگیری میشود. کاش بدانید هیچ سازمانی با ابلاغیه اداره نمیشود و اراده لازم است :
ابلاغیه چند روز گذشته وزارت علوم مبنی بر اجراییسازی بند ت از ماده ۲۶ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در دانشگاهها که از مطالبات رهبری انقلاب هم بوده، در فضای مجازی منتشر شده است. اما آقای وزیر، فقط در همین حد هم باقی مانده است! حتی برخی دانشگاهها این ابلاغیه را دریافت نکردهاند. هیچ ارادهای در دانشگاهها برای ترویج زیست مادرانه وجود ندارد. چگونه است که در بحران کرونا همه نهاد ها بسیج می شوند تا با بحران مقابله کنند و از آموزش مجازی تا کلیه امکانات را به کار میگیرند، اما در بحران جمعیت همان مدیریت دانشگاهها و وزارت علوم حاضر به اجرای بند ت ماده ۲۶ قانون جوانی جمعیت نیستند؟!
آقای وزیر علوم جمهوری اسلامی ایران!
دانشجو قرار است عنصر فعالی باشد که در ضمن نگاه نقادانه به خود و کشور، در آیندههای نهچندان دور، حلال مشکلات ملت و دولتش باشد. اما با مدیریت درخشان شما و پیشینیان شما، دانشجویان تبدیل به کارمندانی شدهاند که سر ساعتی مشخص به دانشگاه میآیند و بی سرو صدا در ساعتی دیگر از آن خارج میشوند. گویا شما همین دانشگاه را میخواهید. دانشگاهی مرده و سوت و کور. الحق والانصاف باید برای شما دست زد. وقتی وضع چنین است، مجدداً باید تکرار کنیم که
«شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه می خواهند و آن را به بیراهه کشاندند!»
اما سخن آخر، جناب دکتر زلفیگل!
ما بهعنوان دانشجویان انقلابی که ابتدای سال تحصیلی مورد لطف شما قرار گرفتیم، شما را به همان بیانات امام خمینی در ۵۸/۰۲/۰۱ فرامیخوانیم. همان روز هم چنین قصدی داشتیم و امروز با صدای رساتری اعلام میکنیم؛ «انقلابِ اسلامی از شما اتخاذ سیاستی را میطلبد که نهادِ علم در مسیرِ دانشگاهِ جمهوری اسلامی قرار گرفته باشد؛ دانشگاهِ ایرانیِ دروننگر و برونزا، استقلالطلب، دینمدار، عدالتخواه، آزاداندیش، مولّد و حامی مقاومت مستضعفان جهان.»
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته