زندگی یک زن در جنگ سوریه
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۸۹۷۷۷۹
درجشنواره امسال سینماحقیقت فیلمهایی در موضوعات مختلف به نمایش درمیآید. موضوع جنگ سوریه یکی از سوژههای مورد توجه فیلمسازان مستند در جشنواره امسال بوده است. چند فیلم به بحران سوریه پرداختهاند که یکی از جدیترین آنها، «الماظا» است.
آلیمین اخیراً گفته بود:« هرچند در ایران هر سال تعداد زیادی فیلم درباره سوریه ساخته میشود اما معدودی از این فیلمها مورد توجه قرار میگیرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«الماظا» روایتگر قصه شخصی به نام الماظا ست که رنج کشیده جنگ است؛ جنگی که خودش و اطرافیانش هیچ نقشی در بروز آن نداشتند. آنها زندگیشان را میکردند که جنگ مثل طاعون به جانشان افتاد از همین رو موضوع فیلم من جنگ است.»
به مناسبت رونمایی این فیلم در جشنواره سینماحقیقت با علیرضا آلیمین گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
چرا به سراغ سوریه رفتید و نگاهتان دراین فیلم به کدام سمت است؟
کاری که من ساختم در باره خانوادهها در جنگ است. یعنی شاید ظاهر ماجرا به تصوری که ما از سوریه داریم ارتباطی نداشته باشد؛ تصوری که بیشتر در قالب جنگ بوده است. محل روایت ما در شهر لاذقیه است که جنگی در آن نیست و خانوادههای آواره جنگ درآنجا هستند.
آنجا منطقه امن است؟
بله، منطقه امنی است و درگیری در آن نبوده است. حضور روسها در آن بیشتر است. این مستند درباره خانوادههایی است که در جنگ صدمه دیدهاند. در سال 2015 به روستایی حمله میشود مردم روستا فرار میکنند و تعداد زیادی کشته میشوند.
تعدادی فرار میکنند و به شهر لاذقیه میآیند. در آن زندگی میکنند و جالب است بدانید، خانوادهای در آنجا نیست که عزیزی در جنگ از دست نداده باشد. روز 25 آوریل حملهای که درابتدا گفتم اتفاق میافتد. هنوز خانوادهها اسیرانی در دست مسلحین دارند.
آیا خانوادههایی که در آنجا حضور دارند در جبهه حکومت سوریه هستند؟
از آنجایی که شهر لاذقیه درگیری نداشته و عموماً مردم آن علوی هستند و زادگاه بشار اسد در آنجاست؛ همسو با حکومت مرکزی هستند.
با توجه به اینکه محدودیت زمانی هم برای مستند داشتید طبیعتاً مجبور بودید که با هدف به سراغ سوژه بروید. از چه زاویهای به این قضیه وارد شدید؟
اواخر سال گذشته برای یک کار تحقیقاتی به سوریه رفتم. یکی از سوژهها همین مردم روستایی بودند که مورد حمله قرار گرفته بود؛ خانوادههایی که توسط مسلحین - کسانی که غیر داعش هستند مثل جبهه النصره و...- مورد تهاجم قرار گرفته بودند. به حلب رفتم و بابت آن تحقیق کردم و لاذقیه که سابقه ذهنی هم از آن را انتخاب کردم و اوایل سال برای تولید به آن منطقه رفتم.
از پرداخت به زندگی مردم گفتید. شما کدام وجه از زندگی را در مستند خودتان پر رنگ کردید؟
مسائل جنگ و مشکلاتی که یک زن و مادر با جنگ درگیر میشود و به آن صدمه میزند. این ماجرا در آن سال2015 تمام نمیشود و تا الان ادامه دارد. شخصیت مستند من خانوادهاش را از دست داده است و یک سری افراد آن را مقصر میدانند.
چه شباهتی بین مردم سوریه و طبعات جنگ در سوریه با هشت سال دفاع مقدس خودمان حس کردید؟
از ابتدا که به سوریه رفتم دوست نداشتم این دو را از نظر محتوایی با هم مقایسه کنم. آن حال و هوایی که ما داشتیم به نظرم در هیچ جای دنیا پیش نمیآید. ما برای اتفاقی که در ایران افتاد ارزش زیادی قائل هستیم. من خیلی نمیخواهم مقایسه کنم و جنگ در هر جای دنیا اتفاق بیفتد صرفاً یک نفر از بین نمیرود بلکه خانواده آن فرد آسیب میبیند و این در همه جای دنیا یکسان است.
پس مخاطب «الماظا» یک مخاطب فراملی، منطقهای و مذهبی است؟
من به این سمت پیش رفتم و سعی کردم اینها را از فیلمم دربیاورم؛ اتفاقاتی که فیلم رامحدود به سوریه، لاذقیه و حتی خاورمیانه میکند.
جنگ در هر جا که اتفاق بیفتد بد است و حقیقت این است که دیروز صبح خبری شنیدم که پیکرهای شهدا هنوز برمیگردد.
ناراحت شدم که بعد از گذشت 30سال هنوز این اتفاق میافتد و خانوادههایی هستند که چشم انتظارند و برای ما سختتر است چون مورد حمله یک کشور دیگرقرار گرفتیم.
مردم سوریه هم شاید مثل همه جای دنیا درگیر مسائل شعاری شوند و تا دوربین را میبینند شروع میکنند درباره مسائل سیاسی حرف زدن.
من همه اینها را دور ریختم و به جنگ و انسان به معنی واقعی کلمه پرداختم. به این که، این جنگ چه بلایی بر سر همه میآورد.
این مستند اولین اکرانش در جشنواره حقیقت است؟
بله، رونمایی از مستند ما در جشنواره سینماحقیقت رخ میدهد.
بهعنوان کسی که دوران جنگ خودمان را درک کردهاید، میدانید چند سال گذشت تا مردم مناطق جنگزده به حالت عادی برگردند؛ شما چند وقتی را در سوریه بودهاید؛ فکر میکنید چه زمانی زندگی عادی به مردم سوریه بازمیگردد؟
من فکر نمیکنم به این راحتی اتفاق بیفتد. هنوز که هنوز است مناطقی از سوریه در دست مسلحین است؛ مثل استان ادلب. فکر نمیکنم این اتفاق بیفتد و زمان میبرد با سازوکارهایی که اینجا بوده است با همبستگی که در اینجا بوده است برای پاک کردن چهره جنگ.
در مناطق جنوبی شرایط رضایتبخش نیست و نشان میدهد که هنوز درگیر جنگ و عواقب آن هستند.
*صبح نو
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۸۹۷۷۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یولیا زوتوا: عروس ایرانی ها شدم و بسیار خوش شانس هستم
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد و بانویی اهل کشور روسیه هستند که اکنون سالها از زندگی ایشان در جامعه ایران و در کنار خانواده های ایرانی می گذرد.
به گزارش مشرق، یولیا زوتوا، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد و بانویی اهل کشور روسیه هستند که اکنون سالها از زندگی ایشان در جامعه ایران و در کنار خانواده های ایرانی می گذرد.
وی در گفتگو با خبرنگار اسپوتنیک به بیان تجربیات خود پیرامون آداب، رسوم و فرهنگ ایران و جامعه ایرانی پرداخت.
سرنوشت من بسادگی با ایران پیوند خورد!
همسرم در دوره دکتری دانشگاه لامانوسوف شهر مسکو مشغول به تحصیل بودند و ما با یکدیگر در روسیه آشنا شدیم. پس از ازدواجمان ابتدا یک سفری را به ایران داشته و بعد از یکسال برای ادامه زندگی به ایران آمدیم. اگرچه ما بصورت دائمی ساکن ایران نیستیم و حدود هفت سال هم در کشور فرانسه زندگی کردیم، اما در مجموع حدود پانزده سال است که در این کشور زندگی می کنیم.
خانواده همسرم من را خیلی تحویل گرفتند
یولیا با خنده ادامه داد، شاید وقتی که به عنوان یک عروس روس وارد خانواده همسرم شدم حقیقا شانس آوردم، چراکه خانواده شوهرم به من احترام زیادی قائل بوده و من را خیلی تحویل گرفتند. خداروشکر هیچگاه با مشکل خانوادگی جدی مواجه نشدم، در حالیکه اغلب برای دختران روسی که با افراد خارجی ازدواج می کنند مشکلات خانوادگی متعددی رخ می دهد. بزودی موفق به یافتن شغل شدم و در دانشگاه به عنوان استاد زبان روسی مشغول به کار شوم، ما روسها مثلی داریم که می گوید: هرکجا کار است، مکان زندگی همانجاست. بنابراین تجربه زندگی من در ایران بسیار خوب و به آرامی پیش فت.
دانشجویان ایرانی خوب هستند اما سیستم ایرانی خیر!
از نظر من بیشتر دانشجویان ایرانی افراد پرتلاش و باهوش هستند که بسیار علاقمند به درس خواندن می باشند. اما اگر بخواهم به عنوان یک استاد که با دانشجویان ایرانی در ارتباط مستقیم است را با دانشجویان کشورهای دیگر مقایسه کنم باید بگویم، اگر نقصی هم وجود دارد، نقص در سیستم است نه کوتاهی دانشجویان و بیشتر سیستم حاکم نواقصی را در بر دارد. چراکه از سویی دانشجوها بسیار خوب و پیگرانه تحصیل می کنند، اما از سوی دیگر بعد از فارغ التحصیلی امکان بهره برداری از تحصیلات خود را ندارد و به خاطر مشکل بیکاری در کشور امید خود را از دست می دهند.
مسئله دیگری که اغلب خارجی ها متوجه آن می شوند، تمایل همه بچه ها برای ادامه تحصیل در دانشگاه است، در بیشتر خانواده ها بچه ها یا می خواهند دکتر شوند یا مهندس، که این به نظر من خیلی جالب است.
یکی دیگر از ویژگیهای دانشجویان ایرانی این است که اینقدر که نمره برای آنها اهمیت دارد، شاید اصلا مهم نباشد که چقدر تحقیق کرده و چه چیزهایی را فراگرفته اند.
فرهنگ روسها به ایرانی ها نزدیکتر است تا غربی ها
فکرمی کنم به عنوان یک فرد روس که هم تجربه زندگی در ایران را داشته و هم تجربه زندگی در غرب را، به نظرم فرهنگ روسیه به ایران و جامعه ایرانی بیشتر نزدیک است، روسها و ایرانی ها خیلی خوب و راحتر یکدیگر را درک می کنند. ایرانی ها فرهنگ چندین هزار ساله و تاریخ بسیار غنی دارند.
من ادبیات و زبان روسی درس می دهم و هر فردی که تنها اندکی با دبیات سروکار داشته باشد می داند که ادبیات بزرگ ایرانی برای همه الگوست. چیزی که من را بسیار متعجب می نماید اینکه نه تنها در میان خانواده های روشنفکر ایرانی و افراد تحصیلکرده، بلکه در خانواده های عموم مردم اشعارناب و جهان پسند ایرانی زنده است و با افتخار اشعار حافظ و فردوسی خوانده می شود. این علاقه مردم از نظر من خیلی عجیب و بسیار خوب است.
عید نوروز بهترین رسم ایرانی ها
البته که یکی از بهترین رسوم ایرانی ها برگزار عید نوروز است و من هم در میان تمام آداب و رسوم ایرانی که بیشتر آنها جالب و ریشه دار است بیش از همه هید نوروز را دوست دارم و اکنون که در روزهای پیانی سال نو هستیم می خواهم پیشاپیش عید نوروز را به همه ایرانی تبریک بگویم.
در روسیه بودن من را خوشحال می کند
خوشبختانه اکنون در دنیایی زندگی می کنیم که دیگر مسافت دور مانند نیم قرن پیش معنای جدی نداشته و یا سخت باشد، یا اینکه اگر روزی فردی به کشور دیگر مهاجرت نمود دیگر هرگز نتواند به سادگی باز گردد. باور کنید که من اصلا احساس نمی کنم که از روسیه رفته ام و با تکنولوژی های روز دنیا می توانم بسادگی با دوستان و خانواده ام صحبت نموده و در تماس باشم و براحتی در سفر باشیم. اگر روزی فرصتی پیش آید که برای همیشه و یا برای مدت کوتاهی در روسیه زندگی کنم بسیار خوشحال خواهم شد، اما این تصمیم من منوط به توافق خانوادگی بوده و همگی باهم باید تصمیم بگیریم.