دفاع از حقوق انسان
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۱۱۵۴۵
پین از برک میپرسد: «نه مردم فرانسه و نه مجلس ملی درخصوص امور انگلستان یا پارلمان انگلیس زحمتی به خودشان نمیدادند چرا باید آقای برک زحمت حمله به آنها را به خود میداد؟» او ضمن گزارشی که از تسخیر کاخ ورسای میدهد در توضیح و دفاع از خشونتهای انقلابفرانسه مینویسد: «مردم از حکومتهایی که تحت لوای آنها زندگی میکنند مجازات را میآموزند و با تکرار همان مجازات که به آن خو گرفتهاند انتقام میگیرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پین در کتاب حقوق انسان به استبداد میتازد، مالیاتها را تقبیح و مشروعیت معنوی پادشاهی و اشرافیت انگلیسی را رد میکند و «با همان عقل سلیم در ستایش انقلاب کبیر فرانسه و نادرستی نظام سلطنتی و درستی نظام جمهوری و مهمتر از همه، قانوناساسی داد سخن میدهد و مزایای قانوناساسی را بر همه جوامع بشری بهویژه قاره اروپای همعصر خود بر میشمرد.» پین خاستگاه حقوق انسان را تا آفرینش انسان عقب میبرد و معتقد است: «جهان برای هر انسان همانقدر جدید است که برای نخستین انسان بود و حقوق طبیعی او هم با نخستین انسان یکی است.» ازاینرو، حقوق طبیعی را متعلق به حق حیات و موجودیت انسان میداند. بااینحال دو وظیفه برای انسان قائل است: «یکی احساس وظیفه نسبت به خداوند و دیگری به همسایه.»
او با شرح این وظایف و با کمک تشریح حقوق انسان میکوشد حقوق مدنی را توضیح دهد که در نظر او از حقوق طبیعی نشأت میگیرد: «حقوق مدنی به حق انسان بهمثابه عضوی از جامعه تعلق میگیرد.» به عبارت دیگر، حق مدنی جایگزین حق طبیعی میشود. طبق دو تعریف مذکور، پین نتیجه میگیرد که «حقوق فردی انسان پس از ورود به جامعه از حقوق مشترک اجتماعی او متمایز است» و تاکید میکند: «هر انسانی در جامعه یک مالک است و برحسب حق، سرمایهای به تملک درمیآورد.» به همین اعتبار مدعی است حق مالکیت، تخطیناپذیر و مقدس است و کسی نباید از آن محروم شود مگر در مواردی که قانون تشخیص دهد.
بسیاری بر این باورند که پایه اعلامیه جهانی حقوق بشر - که در سال ۱۹۴۸ به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید - با این کتاب گذاشته میشود. پین در این کتاب ضمن تاکید بر زندگی بدون دغدغه، حق امنیت و آزادی را جزو حقوق طبیعی انسان تعریف میکند که اندکی پس از تولد بهوجود میآید و هیچ نهاد و حکومتی نباید مانع تحقق آن شود. البته باتوجه به اینکه در نهایت دولت لیبرال باید حقوق طبیعی انسان را تامین و از آن دفاع کند، بیتوجهی پین به وجه اقتصادی و دفاع صریح او ازتجارت آزاد امکان تحقق جامعه آرمانی را دشوار میکند. برای مثال پین با این اصل قانوناساسی فرانسه در باب حق انتخاب و رای موافق است: «هر مردی که سالانه ۶۰ سو مالیات میدهد انتخابکننده است» و بنابراین باید «تعداد نمایندگان هر محل به نسبت تعداد اهالی مالیاتدهنده آن محل یا انتخابکنندگان باشد.» حتی اگر بگوییم پین در جدل با برک از این قانون دفاع میکند که بهمراتب مترقیتر از قانون جاری در انگلستان بود باز تناقضهای درونی نظام کلاسیک لیبرال به قوت خود باقی است.
از سوی دیگر، پین نقدی بهغایت مترقی بر شکل دولتداری در اروپا وارد میکند و میگوید در همه قسمتهای اروپا «انسان بهمثابه انسان را به دورترین فاصله از خالق خود پرتاب میکنند و با موانع متوالی، اختلاف و شکافی مصنوعی ایجاد میکنند یا نوعی دروازه اخذ عوارض درست میکنند که انسان باید از آنها عبور کند […] وظیفه انسان نیست که در برهوت دروازههای اخذ عوارض اسیر شود و برای عبور از آنها بلیت بخرد.» گره تناقض این منطق که از فردای صلح وستفالی متولد و بهسرعت فراگیر شد تقریبا در کار پین نیز همچون دیگر متفکران کلاسیک لیبرال باز نمیشود و او نیز منطق دولت مدرن را در اداره و حکومت بر اتباع خود نادیده میگیرد و موجب میشود ایدهآل تحقق زندگی بیدغدغه برای همه انسانها در عمل ناممکن باشد. هانا آرنت در نقد خود این نقص را برجسته میکند.
آرنت در فصل «زوال دولت-ملت و حقوق بشر» در کتاب «ریشههای توتالیتاریسم» نشان میدهد که چگونه مفاد اعلامیه حقوق بشر صرفا شامل اتباع دولتها میشود و کسانی که تابعیت هیچ کشوری را ندارند از هر حقی محرومند. بهعبارت دیگر انسان بهمثابه انسان پین که باید بشر حقیقی خطاب شود عملا از دایره «حقوق انسان» بیرون میماند؛ مادامی که شهروند یک دولت شود. پین از منطق جهانی که از پس صلح وستفالی و با ملت-دولتهای مدرن زاده شده بود، کاملا آگاه بود. هرچند لازم نبود تا فجایع قرن بیستم در سایه ایدههای متفکران لیبرال رخ دهد تا روشن شود تناقض درونی سهتایی دولت- ملت-قلمرو، اجازه و امکان تحقق جامعه آرمانی پین را نخواهد داد. چهبسا حتی زودتر، اگر پین تا سالهای ۱۸۱۴ و ۱۸۱۵ زنده بود میدید که چطور در پی انقلاب کبیر بار دیگر سلطنت- هرچند کوتاه - به فرانسه بازگشت و این بار پادشاه از خاندان بوربون، برادر لویی شانزدهم با لقب لویی هجدهم بر تخت پادشاهی نشست. هرچند در مجموع باید آرای پین انقلابی را در ظرف زمان خود و در بافت بورژوازی رادیکال دنبال و قضاوت کرد.
از پاریس تا نیوراشل: مزرعه ابدییک سال بعد از انتشار «حقوق انسان» و استقبال چشمگیر از آن، پین در انگلستان متهم شناخته و به اعدام تهدید شد. ازاینرو، در سال ۱۷۹۲ به کاله فرانسه گریخت. بعد از بازگشت دوباره به فرانسه، او که از متحدان فکری ژیروندنها بود، به منظور اجرای اصلاحات بهعنوان نماینده کاله به انتخاب مجمع ملی در آمد. ژیروندنها در هیات قانونگذاری و نشست ملی در آستانه انقلاب فرانسه بسیار تاثیرگذار بودند. آنها لیبرالهای میانهرو و معتقد به روشهای دموکراتیک و خواهان حکومتی جمهوری با قدرتی محدود بودند، هرچند در اول انقلاب جمهوریخواهان انقلابی یا همان ژاکوبنها دست بالا را گرفتند. پین در مخالفت با اعدام لویی در سال ۱۷۹۳ دستگیر و در پاریس زندانی و بار دیگر، اینبار در فرانسه، محکوم به اعدام شد. اما کاملا اتفاقی روز اعدامش به تعویق افتاد تا اینکه سه روز بعد روبسپیر را گردن زدند و در سال ۱۷۹۴ اسباب آزادی او فراهم شد.در سال ۱۸۰۱ ناپلئون او را به شام دعوت کرد و از او برای تسخیر بریتانیا همفکری خواست و پین سالخورده به سیاق اسلاف خود صلح را توصیه کرد.
آنها به نتیجهای نرسیدند و دیگر همدیگر را هرگز ملاقات نکردند. ناپلئون در سال ۱۸۰۰ کنترل لوئیزیانا را به دست گرفت و اجازه تردد به کشتیهای آمریکایی از رود میسیسیپی نداد. سال ۱۸۰۲ پین به آمریکا بازگشت و درحالیکه از بحران مالی ناپلئون آگاه بود توماس جفرسون را تشویق کرد تا لوئیزیانا را از ناپلئون بخرد و با این کار این ناحیه را آزاد کند. یک سال بعد ناپلئون لوئیزیانا را به قیمت ۱۵ میلیون دلار به دولت آمریکا فروخت. پین در سالهای آخر زندگی بهخاطر بیماریاش بسیار پیر و شکسته شده بود و زندگی بدی داشت.وی به خانه دوست خود در نیویورک نقل مکان کرد و در هشتم ژوئن ۱۸۰۹ در ۷۲ سالگی از دنیا رفت. او در مزرعهای در نیوراشل که بعد از استقلال آمریکا به او رسیده بود در حضور شش نفر به خاک سپرده شد چون هیچ قبرستانی حاضر به پذیرش جسد او نشده بود.
منبع: «بنیاد آموزش اقتصادی»، بخشی از یک مقاله با ترجمه رامین مستقیممنبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۱۱۵۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انسانها قبل از عصر کشاورزی چه میخوردند؟
به گزارش خبرگزاری علم و فناوری آنا، پژوهشگران در آلمان برای تحقیق خود نشانههای شیمیایی موجود در استخوانها و دندانهای مختلف بهجا مانده از هفت نفر مربوط به حدود ۱۵ هزار سال پیش در غاری در خارج از روستای تافورالت در شمال شرقی مراکش را مورد بررسی قرار دادند.
تجزیه و تحلیل این بقایا وجود عناصری نظیر کربن، نیتروژن، روی، گوگرد و استرانسیم را ثابت کرد که نشاندهنده نوع و مقدار گیاهان و گوشت مصرفی آنها بود.
بقایای گیاهان خوراکی وحشی مختلف از جمله بلوط شیرین، دانه کاج، پسته، جو دوسر و حبوبات در بقایای این انسانها یافت شد. دانشمندان میگویند وعده غذایی اصلی این انسانها، بر اساس بقایای استخوانی کشف شده در غار، گونهای حیوانی به نام «گوسفند بربری» بوده است.
موبتهج، محقق باستانشناسی در موسسه ماکس پلانک آلمان و نویسنده اصلی این مطالعه، میگوید: «تصور غالب این بوده است که رژیم غذایی شکارچیان عمدتاً از پروتئینهای حیوانی تشکیل شده است. با این حال، شواهد تازه به دست آمده نشان میدهد که گیاهان بخش بزرگی از منوی غذایی شکارچیان را تشکیل میدادهاند.»
بکلرویا ژائوئن، باستان ژئوشیمیدان در موسسه تحقیقات ملی فرانسه و یکی از نویسندگان مطالعه، در این باره گفت: «این مهم است زیرا نشان میدهد که احتمالاً چندین اجتماع انسانی در جهان قبل از توسعه کشاورزی شروع به گنجاندن مقدار قابل توجهی از گیاهان در رژیم غذایی خود کرده بودند.»
بقایای استخوانی یافتشده متعلق به انسانهای فرهنگ باستانی ایبروماوروسی بودند، شکارچیانی که از حدود ۲۵ تا ۱۱ هزار سال پیش در بخش هایی از مراکش و لیبی زندگی می کردند. شواهد نشان میدهد که غار به عنوان محل زندگی و دفن آنها بوده است.
به گفته محققان این افراد در بخش زیادی از سال از غار استفاده میکردند، امری که نشاندهنده سبک زندگی کمتحرکتر آنها و پرسه زدن کمترشان در طبیعت برای جستجوی منابع است.
حفرههای دندانی این انسانها که بیانگر مصرف گونههای گیاهی نشاستهای است همچنین نشان میدهد آنها از گیاهان وحشی که در فصول مختلف سال میرسیدهاند استفاده میکردند.
پژوهشگران دریافتند ایبروماوروسیها فقط از گیاهان وحشی تغذیه میکردهاند. آنها هرگز کشاورزی را توسعه ندادند و این تحول بزرگ بشری نسبتاً دیر به شمال آفریقا آمد.
محققان با مقایسه ترکیب شیمیایی دندان دو نوزاد یافتشده، به تغییراتی در رژیم غذایی نوزاد در طول زمان پی بردهاند. آنان میگویند شواهد حاکی از مصرف غذاهای جامد در حدود ۱۲ ماهگی بود، به طوری که نوزادان زودتر از حد انتظار برای یک جامعه قبل از کشاورزی از شیر گرفته شده بودند.
انتهای پیام/