شگفت انگیزترین کلبه جنگلی+عکس
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۵۱۸۷۹
رکنا: کلبه های جنگلی و دنج برای افرادی که در سفر در جستجوی هیجان هستند بهترین تجربه خواهد بود.
کلبه کوچک و مدرن ساخته BIGزندگی در شهرهای بزرگ همانند مزیت هایی فراوانی که دارد، مضراتی نیز به همراه خود دارد و امروزه شاهد مضرات آن از نزدیک هستیم. از مهم ترین مضرات و آسیب هایی که ممکن است زندگی در شهرهای بزرگ به ما وارد سازند، مبتلا ساختن هر فرد به بیماری های تنفسی است و علت آن نیز آلوده بودن شهرها در طی وجود کارخانه ها و سایل نقلیه فراوان می باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از این رو افراد شهر نشین بیشتر سعی می کنند تا در هر فرصت کوتاه به مناطق سرسبز مسافرت نمایند تا به میزانی بتوانند از آلودگی و مشغله ای کاری رهایی یابند.
کلبه A45 یا به عبارتی " The A45 cabin " یک کلبه منحصر بفرد و زیبا که دارای طراحی بسیار خاص و مشبک مثلثی است، اخیرا توسط BIG معرفی شد و توانست با استقبال فراوانی روبرو شود.
پس از سفارش دادن این کلبه، باید به مدت 4 الی 6 ماه صبر کنید تا این خانه مدرن و بروز برای شما ارسال شود تا بتوانید اوقات خوب و خوشی را در آن تجربه نمایید. از مهم ترین ویژگی های این کلبه می توان به مساحت 17 متر مربعی، حمام، گاز، قفسه، بخاری هیزمی،چراغ های LED، تخت، میز غذاخوری و... اشاره نمود که تمامی این ابزارها و وسایل باعث منحصر بفرد شدن آن شده اند.
بی شک خوابیدن در چنین کلبه ای می تواند افکار منفی و ناخوشایند را از هر از ما دور و جدا سازند و باعث آرامش روحی و روانی ما شوند.
اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
تجاوز پزشک هوسباز به یک زن جوان در مطب +عکس این مرد جوان علاقه زیادی به همخوابی با زنان بی جان دارد ! +عکس زنم سرش با مرد دیگری گرم بود / سرش را بریدم ! +عکس اعتراف شیطانی 4 شرور به قتل بی رحمانه دختر 14 ساله + عکس جنجال دست درازی مرد متاهل به زن مسافر در هواپیما +عکس مهم ترین اخبار 24 ساعت گذشته رکنا دستگیری رییس ستاد انتخاباتی حسن روحانی در قم دختر بچه هندی از پدر فریبکارش شکایت کرد +عکس له شدن سر مرد صافکار زیر خودروی پراید من 6 نوزادم را کشتهام، ولی ۸ سال زندان زیاد است ! / مادر بی رحم اعتراف کرد +عکس بلای هولناکی که دختر 12 ساله بر سر دوستش در جنگل آورد / مرد بلند قد چه نقشی داشت !+ عکس +16 کشف جسد کودک 22 ماه در حوالی بیمارستان کودکان مرگ عجیب و ناگهانی مرد جوان با اصابت سنگی بی هدف + تصویر جواد سر خانواده اش کلاه گذاشت / سینا آبروی او را برد تنبیه کودک 3 ساله با آب جوش کتری توسط مادر موقرمز و دوستانش !+فیلممنبع: رکنا
کلیدواژه: مسافرت روحی و روانی عکس سفر مسافرت حمام عکس زن مرد فیلم زندگی صبح فضای مجازی قتل ایران عروسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۵۱۸۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زنهای غریبه گرفتم
به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۲ سالهای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعبالعلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت میکرد و ما مشکل مالی نداشتیم.
مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن میگفت و با حسرت از گذشتهاش یاد میکرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچگاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خالهام ارتباط بسیار صمیمانهای داشتم تا اینکه عاشق پسرخالهام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان میداد و رابطهاش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار میکرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.
هنوز آخرین سال دبیرستان را میگذراندم که روزی مادر و خالهام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری میکردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشهگیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.
پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکسهای زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمیدهم مگر به شرط...با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفتهای مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.
هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. اینگونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار میرفتم و به بخت سیاه خودم میگریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمیرفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحتهای اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.
در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبهای ارتباط دارد و به من خیانت میکند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمیکند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.
با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار میدانستم به گونهای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی میکرد. من هم اهمیتی نمیدادم و دیگر برایم رفتارهایش بیمعنی بود.
روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخالهام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام میدادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.
با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمیخواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانتهای همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت میکردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقهای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخالهام میدانستم.
حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمدهام.
با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسیهای قانونی و مشاورهای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.
کد خبر 849327 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم ازدواج - طلاق خانواده حوادث ایران