Web Analytics Made Easy - Statcounter

در فصل تعطیلات قرار داریم و قطعا وسایل دیجیتال و دیگر لوازم الکترونیک در صدر فهرست هدایای درخواستی اکثر کودکان قرار دارند. اگر در اندیشه به روز کردن تلفن همراه فرزند نوجوانتان یا گرفتن اولین تبلت کودک پیش دبستانی خود هستید، شاید بهترباشد با درنظر داشتن این یافته های جدید به سراغ این کار بروید که نتایج اولیه مطالعه ای کم سابقه محسوب می شوند و بیم و هراس های والدین را درباره اثرات استفاده افراطی از نمایشگرها تایید می کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


این نتایج اولیه  متعلق به مطالعه گسترده ای هستند که موسسه ملی سلامت  مجری آن بوده است. در این پروژه 300 میلیون دلاری که به «مطالعه  تکامل شناختی مغز نوجوانان» معروف است، 11847 کودک 9  و 10 ساله شرکت دارند که 2100 تن از آنها دوقلو یا سه قلو هستند. این مطالعه در 21 مرکز تحقیقاتی در آمریکا روند رشد این کودکان را تا سال های بزرگسالی زندگی شان دنبال خواهد کرد.
اگرچه تمام داده های این مطالعه هنوز در دسترس قرار نگرفته اند اما نتایج اولیه به همان اندازه که هشدار دهنده هستند تامل برانگیز نیز هستند. درست همانطور که بسیاری از کارشناسان و والدین از مدت ها پیش بدگمان بوده اند، استفاده افراطی از نمایشگرها نه تنها بر سلامت ذهنی و تکامل عاطفی کودکان اثر می گذارد، بلکه ساختار فیزیکی مغز آنها را نیز دستخوش تغییر می کند.
تعجبی ندارد که پژوهشگران دریافته اند کودکانی که درروز بیش از دو ساعت را پای نمایشگرها سر می کنند، نمرات کمتری را در آزمون های تفکر و زبان به دست می آورند. این درحالی است که نوجوانان هر روز به طور میانگین چهار ساعت و نیم را با تلفن هایشان سر می کنند. این یافته ها باید برای اینکه بیشتر والدین را به تاملی جدی وادارد کفایت کند، اما وضعیت  برای کسانی که بیشتر از هفت ساعت در روز را پای نمایشگرها سر می کنند حتی جدی تر است.
ام آر آی های تهیه شده از این کودکان  وقتی با آن دسته از همتایان خودشان که به اندازه آنها از فناوری استفاده نمی کنند مقایسه شده، وجود یک لایه نازک پیش رس را در بیرونی ترین  لایه مغز یا کورتکس نشان داده اند. کورتکس مسئولیت داده های  حسی و  نوعی کارکردهای سطح بالاتر را بر عهده دارد که از موجوداتی چون ما انسان می سازند.
مدیر این مطالعه می گوید که آنها هنوز با اطمینان نمی توانند بگویند که آیا تشکیل این پیش رس به راستی بد است یا نه، اما دلیل آن فقط این است که این لایه چیزی است که آنها درحالت عادی در مغزهای رشد یافته مشاهده می کنند و هنوز نمی دانند وجود آنها در مغزهای جوان تر به چه معناست. به عبارت دیگر این کار دارای اثری است که دانشمندان پیش از آن هرگز مشاهده نکرده بودند و نمی دانند چه چیزی آن را می سازد...اما به راحتی نمی توان از آن گذشت!
داده های اولیه دراین مطالعه تاثیرگذار برای کندوکاو بیشتر درمورد تاثیراتی که استفاده طولانی از نمایشگرها از نظر ذهنی و فیزیکی بر کودکان می گذارد، در ابتدای سال آینده دردسترس کلیه دانشمندان قرار خواهد گرفت.

تجربه ای کنترل نشده؛ کودکان شما در نقش خوکچه های آزمایشگاهی
دکتر دیمیتری کریستاکیس از بیمارستان کودکان سیاتل و نویسنده راهنمای استفاده از نمایشگرها در آکادمی اطفال آمریکا می گوید: «محققانی چون من از جنبه های مختلف این نگرانی را داریم که ما به نوعی درمیانه شکلی طبیعی از یک آزمایش کنترل نشده بر روی نسل آتی کودکان قرار داشته باشیم.»
برخی دانشمندان معتقدند که استفاده از نمایشگرها آزاد کردن دوپامین در مغز را تشدید می کند، ماده ای شیمیایی که در میل و اشتیاق انسان که موجب تداوم استفاده و توجه وی به چیزی می شود نقش دارد.
دکتر کریستاکیس در آزمایش های انجام شده پیرامون تاثیر نمایشگرها بر کودکان کوچک تر از دو سال که دوران حساسی درروند تکامل مغز است مشارکت داشته است. او می گوید که این کودکان چیزهایی را که از تبلت ها یاد می گیرند به جهان واقعی انتقال نمی دهند. آنها می توانند آجرهایی مجازی را در یک اپلیکیشن دسته بندی کنند اما وقتی به آنها آجرهای واقعی را می دهید، باید برای فهمیدن نحوه استفاده از آنها از ابتدا تلاش کنند. جوری که گویی هرگز این کاررا قبلا انجام نداده باشند.
هرچند که کودکان کوچک تر ممکن است در برابر برخی از جنبه های استفاده از نمایشگرها آسیب پذیرتر باشند، اما همگان اسیر دست کسانی هستند که این وسایل را طراحی می کنند. تریستان هریس مدیرسابق گوگل درگفتگوی خود با سی بی اس نیوز تایید کرده که گوشی های هوشمند و اپلیکیشن ها برای جلب کردن توجه مردم و در اختیار داشتن این توجه برای مدت زمانی هر چه طولانی تر طراحی می شوند. او گفته است: «انبوهی از تکنیک ها وجود دارد که برای هر چه بیشتر نشاندن کودکان پای وسایلشان مورد استفاده قرار می گیرند.»

والدین برای حفاظت از فرزندانشان چه می توانند کنند؟
 دربهترین شرایط نیز ایفای نقش پدر و مادری کار دشواری است، بگذریم که بسیاری از والدین امروزی چنان سرشان شلوغ است که وسوسه می شوند کودکانشان را جلوی این وسایل بنشانند تا کمی وقت برای خودشان بخرند که بتوانند به کارهای دیگرشان برسند. حتی اگر برخی  بازی ها برای کودکان واجد برخی جنبه های آموزشی باشد، اجازه ندهید که این مسئله شما را بفریبد و اینطور فکر کنید که پس استفاده از این وسایل صدمه ای به آنها نمی رساند.
این حرف به این معنا نیست که شما باید استفاده کودکانتان از نمایشگرها را به کلی منع کنید. این وسایل می توانند برای اهدافی مثل کسب  اطلاعات مفید باشند و کمی سرگرمی هم چیز بدی نیست و کودکان نیز درست مثل بزرگسالان به استراحت و آرامش نیاز دارند. با این حال این نکته بسیار اهمیت دارد که بر مدت زمانی که فرزندانتان از نمایشگرها استفاده می کنند نظارت و همچنین میزان استفاده از آنها را برایشان محدود کنید.
برای مثال اگرقصد داشته اید برای فرزندتان یک کنسول بازی های ویدئویی خریداری کنید این کار را انجام دهید، اما از مزیت برخی ویژگی های آنها که امروزه  دردسترس است سود ببرید و با کمک آنها مقدار و نحوه استفاده از این وسایل را ردیابی کنید تا اگر به محدوده مشخصی رسید خود به خود دیگر امکان ادامه استفاده از دستگاه قطع شود. وسایل اپل به والدین اجازه می دهد محدودیت هایی زمانی را برای استفاده از اپلیکیشن ها تنظیم کنید و اطلاعات مربوط به نحوه استفاده از آنها را در اختیار داشته باشید. اپلیکیشن هایی چون اینستاگرام و فیس بوک نیز تنظیماتی را برای نظارت بر میزان و نحوه استفاده از آنها به امکانات خود اضافه کرده اند. ولی متاسفانه بسیاری از والدین از وجود این امکانات در این اپلیکیشن ها مطلع نیستند.
شما می توانید جایگزین هایی را در اختیار کودکان  قرار دهید که به شکلی با چیزهایی که در وسایل دیجیتال تجربه می کند و از آنها لذت می برد مرتبط باشند. مثلا اگر کودکی به شدت به بازی های پازلی علاقه مند است و آنها را بازی می کند، برایش پازل ها یا کتابچه های جدول سودکوی واقعی خریداری کنید؛ اگر فرزندتان از شبیه سازهای زندگی روستایی مثل بازی استادیو ولی یا انیمال کراسینگ لذت می برد، او را به ماهیگیری ببرید، برایش کتاب های درمورد حیات وحش خریداری کنید یا با هم به گلگاری و باغبانی بپردازید؛  اگر نوجوانتان نمی تواند خود را از سایت های شبکه های اجتماعی مثل ایسنتاگرام دور کند، او را تشویق کنید که در بازارهای محلی با دوستانش دیدار کند و همان گپ و گفت های دخترانه ای را که در این قبیل سایت ها دنبال می کند، با دوستانش داشته باشد؛ اگر کودکانتان از بازی های جهان سازی مثل مایک کرافت لذت می برد، یک مجموعه لگوی متناسب با سن و سال او به خوبی می تواند توجه او را به خود جلب کند و در عین حال به او اجازه می دهد تا خلاقیتش را به طور عملی به کار ببندد؛  اگر فرزندتان به بازی هایی چون فورتنایت اعتیاد پیدا کرده، یک مبارزه ورزشی با دوستانش می تواند او را از عالم نمایشگرها بیرون بکشد و به دنیای واقعی نزدیک تر کند.
پیامی که برای والدین وجود دارد روشن است: وقت آن است که شما نیز گوشی خود را زمین بگذارید و کم کم توجه خود را صرف این کنید که کودکانتان چه اندازه از وسایلشان استفاده می کند. این همه ضربه زدن و کلیک کردن و صفحات را بالا و پایین کردن به شکل جبران ناپذیری در حال تغییر دادن مغز آنهاست و به احتمال زیاد پژوهشگران  فقط  زمانی از میزان واقعی آسیبی که این کار می تواند به آنها وارد کند سردرخواهند آورد که دیگر خیلی دیر شده است.
 

نویسنده: ایزابل زی (Isabelle Z) روزنامه نگار مستقل
منبع: yon.ir/i3xML

      

منبع: اکوفارس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۷۲۰۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری از ایران فردا | برخوردها از سال ۸۸ جامعه را پیچیده‌تر کرده | تنش‌های بزرگ در دل رخدادهای کوچک است!

طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته، حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.

در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت.

از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد:

تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی

فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی‌گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش‌گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم‌های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.»

او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»

جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن

این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده‌تر و خطرناک‌تر است. زیرا در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی‌ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.»

او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.»

فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.»

ناکامی های سه تجربه بزرگ

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.»

او سپس گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را عصبی‌تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، ایجاد شده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.»

فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار چالش جدی شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار ابرچالش‌های های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.»

دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن

فاضلی نظرش را درباره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت‌برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.»

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.»

چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟

فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با ابرچالش ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت چالشی کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.»

او افزود: «تصور من این است تا زمانی که میان جامعه و حکومت توازن قوا برقرار نشود، احتمالا جناحی در حکومت مایل است کماکان از ابزار زور استفاده کند. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت مورد نظر جناح مذکور، برای حاکمیت به صرفه نباشد. در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.»

شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم به این سادگی ها، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم.».

فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟

به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور

فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.»

او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.»

این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.»

سناریوهای آینده

فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد:

سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .و ...
سناریوی دوم: ایجاد ناآرامی ها، و یک درگیری دیگر .
سنارویوی سوم: عدم توانمندی حاکمیت در تامین هزینه های حرکت های فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد.

طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود و تدبیری کارگشا برای مهار آن اندیشیده نشود، سرعت تغییرات افزایش می‌یابد.»

دیگر خبرها

  • «وعده صادق» افسانه شکست ناپذیری اسرائیل را در هم شکست
  • شکست‌ناپذیری در ۴۷ بازی متوالی؛ خیز لورکوزن برای شکستن رکورد تاریخی بنفیکا
  • کاهش کودکان کار در پایتخت
  • پرسپولیس در ورزشگاه آزادی حریف سپاهان نیست!
  • حمله نکونام به رکورد تاریخی پرسپولیس
  • شکست ناپذیری نویدکیا در دربی کرمان دو رقمی شد
  • کنایه مورینیو به رم: مردم از من انتظار برد با تیم‌هایی را دارند که برای قهرمانی ساخته نشدند!
  • جام حذفی ایران؛ از درخشش کرمانی‌ها تا شکست‌ناپذیری مس رفسنجان
  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری از ایران فردا | برخوردها از سال ۸۸ جامعه را پیچیده‌تر کرده | تنش‌های بزرگ در دل رخدادهای کوچک است!
  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده